برای استقلال دانشگاه و مبارزه با استبداد، سازماندهی کنید
١٦ آذر دوباره با تمام زخمها و امیدهایش از راه رسید. ۵٩ سال از آن روز میگذرد و هنوز قطره های خون بر خیابانهای دانشگاه میجوشد. قندچی، بزرگنیا و شریعترضوی ستاره شدند و حالا همه میدانند که نه دانشگاه به دیکتاتوری تن میدهد و نه دیکتاتورها دانشگاه سرافراز را تحمل میکنند.
٢۵ سال بعد از ١٦ آذر ١٣٣٢، سقوط شاه، بذر امید را کاشت غافل از آن که از آن درخشش کوتاه آزادی تا سحر هنوز راه بسیار بود. در کوتاه زمانی، حاکمیت پسا-انقلابی آنچنان گلوی آزادی را فشرد که گویی هرگز از آزادی سخنی نرفته است. تیر زهرآگین انقلاب فرهنگی را آنچنان به جان دانشگاه نشاندند که سربازان تاریکی گمان کردند ریشه درخت تنومند جنبش دانشجویی برای همیشه خشکیده است. دهه هفتاد اما در حالی فرا رسید که جنبش دانشجویی بار دیگر توشه از اندیشههای نو برداشته، در مسیر مبارزه با استبداد گام نهاد. کوی دانشگاه تهران، تیرماه ١٣٧٨، به خاک و خون کشیده شد، عزت ابراهیم نژاد، "جوانی که شور عشق در سینه داشت، چون سینه سرخان خنیاگر" با رؤیای رهائی رفت و دانشجویان تنها به جرم آگاهی محکوم شدند. نه نشانی از راکبان قدرت بود و نه تدارکاتچیهایشان. اما جنبش دانشجویی باز هم با استبداد سر سازش نداشت. از تهران تا تبریز، از اصفهان تا بابل، شیراز، همدان، شهرکرد، مازندران، مشهد، سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان و بسیاری از دانشگاه ها در سراسر ایران بارها فریاد زدند که دانشگاه زنده است و استبداد رفتنی است. سال ٨٨ باز هم داستان کوی بود و داستان توحش پاسبانان ولایت.
این مقدمه به درازا کشید تا به یاد آوریم که جنبش دانشجویی ایران از درون تاریکخانه استبداد شعله ای بر افروخته که جز با فرا رسیدن روشنایی آرام نخواهد گرفت.
نگاه واپسگرایانه حاکمان به زن بیش از هر زمانی هویدا شده و دانشجویان دختر بیشترین سهم را از تبعیض و ظلم متحمل میشوند
از سال ١٣٨٤ با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد استقلال نسبی دانشگاههای کشور با انتصابی کردن رؤسای دانشگاهها کاملاً از میان رفت و انقلاب فرهنگی دوم آرام به جریان گذاشته شد. سرکوب فعالین دانشجویی از طریق کمیتههای انضباطی، تعطیلی انجمنهای اسلامی منتقد، ممنوع الورود و ستاره دار کردن دانشجویان در دوره اول محمود احمدینژاد به امری معمول در میان دستگاه سرکوب تبدیل شده بود. دوره اول احمدی نژاد در حالی به پایان می رسید که صدای دانشگاه همچنان رسا بود.
خرداد ٨٨ شد و جنبش دانشجویی بعد از ده سال، شعارها و آرمانهای خود را این بار در میان افواج مردم در خیابانهای کشور میدید. با این وجود سرکوب گسترده و کشتار معترضین بار دیگر نشان داد که استبداد برای حفظ قدرت از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. پس از آن روزها، دیکتاتور تصمیم گرفت انتقام آبروی رفتهاش را از دانشگاه و دانشجو بگیرد.
طبق خبر دانشجو نیوز مراسم گرامیداشت روز دانشجو بر مزار کیانوش آسا و با حضور هم دانشگاهیان وی از دانشگاه رازی و جمعی از مردم کرمانشاه برگزار شد.
به گزارش دانشجونیوز، بعد از ظهر روز پنج شنبه ١۶ آذر ماه، همکلاسی های کیانوش آسا در کنار جمعی از فعالین مدنی و مردم قدرشناس کرمانشاه و خانواده وی، با حضور بر سر مزار کیانوش آسا یاد و خاطر آن شهید را گرامی داشتند.
شهید کیانوش آسا از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت، تحصیلات دوره کارشناسی خود را در دانشگاه رازی کرمانشاه گذرانده بود. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨، در تظاهرات ٢۵ خرداد، کیانوش آسا مورد اصابت گلوله ی نیروهای بسیج قرار گرفت و به شهادت رسید.
در حین مراسم، خواهر کوچکتر شهید آسا از شدت ناراحتی از حال می رود و خانواده ایشان را به بیمارستان منتقل می کند. خواهر شهید آسا پس از شنیدن خبر شهادت برادرش در خرداد ١٣٨٨، دچار افسردگی و مشکلات روحی شده بود.
در انتهای مراسم، حاضرین به همراه خانواده ی آسا، بر مزار شهید حسین طهماسبی، دیگر جانباخته ی حوادث بعد ار انتخابات حاضر شدند و به مقام آن شهید ادای احترام کردند. حسین طهماسبی، زاده ی کرمانشاه بود و مزارش در آرامگاه کرمانشاه و در نزدیکی مزار کیانوش آسا است. این مراسم با سخنان برادر شهید آسا و قدردانی از حضار به پایان رسید.