«... تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت».
آلبرت اینشتین
قبل از اینکه به مضمون اصلی مطلبم بپردازم. لازم دانستم: از حقوق بینالمللی کودک تعریفی ارائه شود تا شاید کمکی برای ادامه بحث باشد. کنوانسیون حقوق کودک* مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد است و اکثر ممالک جهان به آن پیوستهاند. این كنوانسیون در نوامبر ۱۹۸۹ در ۵۴ ماده با دو پروتکل اختیاری به تصویب رسیده است که چهار اصول آن بنیادین است.
۱- هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد.
۲ - زمانی که در رابطه با کودکان تصمیمگیری میشود باید منافع عالیه آنان در راس قرار گیرد.
۳ - کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند.
۴ - کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و در تمامی اموری که به آنها مربوط میشود این نظرات باید مورد توجه قرار گیرد.
من فقط به ماده اول و دوم آن بسنده میکنم تا جایگاه شخصیت حقوقی کودک روشنتر شود. طبق ماد اول این کنوانسیون:
ماده اول:
منظور از كودك افراد انسانی زیر سن ۱۸ سال است مگر این كه طبق قانون قابل اجرا در مورد كودك، سن بلوغ كمتر تشخیص داده شود.
ماده دوم
۱. كشورهای طرف كنوانسیون، حقوقی را كه در این كنوانسیون در نظر گرفته شده، برای تمام كودكانی كه در حوزه قضائی آنها زندگی میكنند بدون هیچگونه تبعیضی از جهت نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی، ملیت، جایگاه قومی و اجتماعی، مال، عدم توانایی، تولد و یا سایر احوال شخصیه والدین و یا قیم قانونی محترم شمرده و تضمین خواهند نمود.
۲. كشورهای طرف كنوانسیون تمام اقدامات لازم را جهت تضمین حمایت از كودك در مقابل تمام اشكال تبعیض، مجازات بر اساس موقعیت، فعالیتها، ابراز عقیده و یا عقاید والدین، قیم قانونی و یا اعضای خانواده كودك به عمل خواهند آورد...
گفته میشود، از بین ۱۹۳ کشور جهان، ۱۹۱ کشور کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده و به تصویب رساندهاند. فقط کشورهای آمریکا و سومالی تا به حال کنوانسیون را تصویب نکردهاند... دقیقا در اکثر کشورهایی که این قرار داد را امضا و متعهد به اجرای مواد آن شدهاند. نقض حقوق کودکان در بدترین نوع خود رواج دارد... در ایران علیرغم آن که بخش مهمی از قوانین مدنی، خصوصا جزایی در ضدیت روشن و بدیهی با حقوق بشر و کودک میباشد، دولت جمهوری اسلامی این کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده است.
«حکومت اسلامی البته به هنگام امضاء (سال ۱۳۷۰) و هم در زمان تصویب کنوانسیون (سال ۱۳۷۲) در مجلس شورای اسلامی، یک شرط کلی بر آن وارد نموده و اعلام داشته که کنوانسیون را به شرطی قبول دارد که راجع به مواد یا مقررات آن که مغایر با مقررات اسلامی و قوانین داخلی باشد، ملتزم نباشد...». با آن که بیش از دو دهه از امضای کنوانسیون حقوق کودک میگذرد. حکومت اسلامی یکی از ناقصین اصلی حقوق کودک بوده و ثمره آنرا در کوچه، خیابانها و کارخانجات... مشاهده میشود و متاسفانه نقش خانواده اقتدارمنش در رابطه با نقض حقوق کودکان را نیز نباید از نظر دور داشت!
با مروری کوتاه بر امارهای موجود میتوان وسعت اسیب پذیری کودکان را در جهان ملاحظه نمود. طبق این آمار که هراینه رو به افزایش است...
در جهان امروز ما:
• صد میلیون کودک خیابانی در جهان زندگی میکنند.
• صدو پنجاه میلیون کودک در جهان از سوء تغذیه رنج میبرند.
• ده میلیون کودک زیر ۵ سال هر سال در کشورهای در حال رشد از بیمارهای قابل پیشگیری و درمان جان خود را از دست میدهند.
• بیش ازنیمی از کودکان افریقایی از بیماریهای ناشی از الودگی آب و بهداشت و زائدههای تسلیحاتی ناشی از جنگهای طویل المدت رنج میبرند.
• حدود یک چهارم از هفده میلیون (آمارهای جدید روی به افزایش است) نفر از جان باختگان مبتلا به ایدز ؛ کودک بودهاند.
این آمارها نشان از فاجعه بشری است که مردم دنیا با آن روبرو هستند. چنانکه میدانیم کودکان خیابانی پدیدهای رشد یابنده در جهان به طور عام و به طور اخص در کشور ماست. در کشور ما امار دقیقی از کودکان خیابانی و کار در دست نیست. تعداد کودکان کار و خیابان در کشور بسیار فراتر از امار اعلام شده رسمی میباشند.
برای نمونه: “...دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تنها در یک شهر مانند مشهد تحقیقی تحت عنوان « بررسی عوامل موثر در بروز پدیده كودكان خیابانی شهر مشهد » انجام داده است با توجه به اینکه چند سالی از عمر این تحقیق میگذرد... نتایج تحقیق مبین آن است كه ۶۶ درصد از كودكان خیابانی مورد بررسی با خانوادههای خود در ارتباطاند و برای كسب و كار و درآمد، امرار معاش از منزل بیرون آمده و سر به خیابان میگذارند. تعداد ۳۰ درصد از آنها سابقه محكومیت دارند. ۴۱ درصد از آنها بی سواد یا سطح تحصیلات پایین داشته و ۸۵ درصد شان ملیت ایرانی داشتهاند. ۵۶ درصد آنان به علت ناسازگاری با والدین مخصوصاً بد رفتاری پدر اقدام به ترك خانه كردهاند. در مورد انحراف جنسی، ۴۴ درصد آنها دارای اختلالات جنسی و ۲۲ درصد آنها مورد اغفال گزارش كردهاند. ۸۰ درصد كودكان كم سن و سال هستند كه كمتر از ۱۰۰ تومان در روز درآمد دارند...”.
آنچه مربوط به آمار کودکان کار میشود... پدیده را نسبت به کودکان خیابانی بغرنجتر کرده است. طبق آمار (یونیسف) تخمین میزنند که در کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال رشد، ۲۵۰ میلیون کودک بین سنین ۵ تا ۱۴ سال کار میکنند. حدود ۱۲۰ میلیون از این کودکان زیر سن ۱۵ سال، به صورت تمام وقت کار میکنند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت نیمه وقت کار میکنند. بر طبق تخمینهای جدید ILO (سازمان بین المللى کار) نیز ۲۱۸ میلیون کودک کار در سنین ۵ تا ۱۷ سال در کشورهای در حال توسعه وجود دارند. از این تعداد ۱۲۲٫۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک زندگی میکنند. ۴۹٫۳ میلیون نفر در افریقا و ۵٫۷ میلیون کودک در امریکای لاتین و کارائیب کار میکنند و شمار کودکانی که در کارهای دشوار کار میکنند و آنها را بدترین اشکال کار کودک مینامند، ۱۲۶ میلیون نفر است.
هفتاد درصد کودکان کار در بخش کشاورزی در حالی که فقط ۹% در بخش صنعتی اشتغال دارند، همچنین در کشورهای آنگولا، برمه، کلمبیا، کنگو، لیبریا، سودان و اوگاندا عموما از کودکان در درگیریهای نظامی تحت نام سربازان کودک استفاده میشود(۱). در ایران بر اساس آمارهاى رسمی چند سال گذشته، ۳۸۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله در سراسر کشور کار ثابت دارند و حدود ۳۷۰ هزار کودک در همین سن به عنوان کارگر فصلى مشغول به کارند. یعنى در ایران رسمأ بیش از ۷۰۰ هزار کودک کار میکنند.البته در مورد آمار اعلام شده از طرف ارگانهای حکومت و مراکز غیر انتفاعی و خصوصی اختلافات فاحشی وجود دارد...
کودکان خیابانی در شهرهای بزرگ کشور معمولا به علت آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، بی سرپرستی و...از خانههای خود فرار کرده و به شهرهای بزرگ پناه میبرند. این کودکان معمولاً به دست فروشی، واکس زنی، گل فروشی و غیره... مشغول میشوند. در مواقع بسیاری این کودکان مورد سوء استفادههای جنسی و همچنین توسط افراد سودجو واسطه فروش مواد مخدر میشوند...
لازمه درک مفهوم کودکان خیابانی و یا کار نخست: باید بپذیریم کودكان، آسیب پذیرترین قشر و گروه جامعه هستند. دوم: باید روشن شود که آیا این مفاهیم (کودکان خیابانی و کار) جرم است یا یک آسیب اجتماعی... برای مثال در اکثر کشورهای قانونمند تکدگری و کار کودکان زیر خط سنی ۱۸ سال، جرم محسوب میشود... البته با منع قانونی و یا سرزنش اخلاقی و اجتماعی به تنهائی مشکل را حل نخواهد کرد بلکه وظایفی را باید در نظر گرفت تا ازآسیبهای اجتماعی، بحران اجتماعی حاصل نشود.
اصولا در ایجاد آسیبهای اجتماعی خصوصا در مورد کود کان کار و خیابانی تنها یک عامل موثر نیست بلکه مجموعهای از عوامل به درجات گوناگون تاثیر گذار است. عواملی مانند فقر، بی کاری و اعتیاد والدین.... عوامل فرهنگی و اجتماعی از جمله ترکیب ساختار اجتماعی، ازدیاد جمعیت... و عدم رعایت کنترل موالید وکمبود قوانین حمایتی از کودکان...خشونت...(۲) پدیده مهاجرت و جنگ (۳) و چندین عوامل عاطفی و غیر عاطفی ذهن ساده کودک را چنان متاثر میکند که بودن در خیابان را امن تر از خانه تصور میکند.
در پژوهشهای اخیر در مورد میزان تاثیر گذاری این عوامل گفته میشود:...” در ایجاد پدیده کودکان خیابانی در کشور ما نشان داده شده که اکثریت کودکان خیابانی برای کسب در امد و کمک به خیابان روانه شدهاند...” تا چه حد این مورد درست است...باید به تحقیقات در اینمورد ادامه داد. چون عموما آمارها در کشور ما خصوصا آمارهای رسمی بخشی از واقعیت را همراه دارد...مشکل تحقیقات در این زمینه را بیشتر کرده است. برای مثال با آمارهای ضدونقیضی در مورد کودکانی که به عللی ترک تحصیل میکنند؛ روبرو هستیم که در آینده نزدیک کشور ما باید خود را برای فاجعه بزرگ و تکان دهندهای آماده کند(۴).
متاسفانه در کشور؛ ما تنها با پدیده تکدیگری بالا رونده کودکان خیابانی روبرو نیستیم. بلکه کودکان همراه پدر ومادر خود بدان مشغولند وبیشتر این کودکان با سنین بسیار کم به عنوان ابزار برای تکدی گری مورد سوء استفاده قرار میگیرند. و اصولا این کودکان از حقوق اساسی خود (اموزش.تغذیه.بهداشت.امنیتو...) محرومند... بدین منظور ضریب آسیب پذیری آنان بسیار بالا است......حکومت اسلامی از بدو بوجود آمدنش این سیاست را اتخاذ کرد( دولت – ملت را تبدیل به امت اسلامی) که بافت اجتماعی را عوض و مدلی که خود درست تشخیص میداد ؛ پیاده کند... نتیجه این سیاست به هجوم روستائیان و ساکنین شهرهای کوچک به مناطق صنعتی و خصوصا شهرهای بزرگ یاری رساند... رشد سرسام آور شهرهای بزرگ و نبود امکانات رفاهی و اجتماعی و آموزشی کافی... مشکلی بر مشلات عدیده اجتماعی اضافه گردید که در نتیجه آن با رشد فزاینده تکدیگری... کودکان کار... کارتن خوابی و غیره روبرو هستیم...
خوشبختانه در سالهای اخیر مسئولین اداره کشور لااقل این واقعیت را قبول کردند که در کشور ما مسئله کودکان کار و خیابان به آسیب اجتماعی تبدیل شده، لذا از انکار آن سربازدند...اینکه چشم بر ا آسیبهای اجتماعی ببندیم و ازضرورت اقدامات مفید در این مورد طفره رفته و کودکان خیابانی را پدیدهای رشد یابنده در جهان بدانیم... و در کشور اقدامی نشود... تنها کشاندن این آسیب اجتماعی به بحران اجتماعی است که متاسفانه بدان نزدیک میشویم...
اخیرا در ایران پژوهشی در مورد کودکان خیابانی صورت پذیرفته است که من مطلبم را با قرائت گزارش این پژوهش به پایان میرسانم...” در مورد پیامدهای زیان بار پدیده کودکان خیابانی نشان میدهد که این کودکان در تمام جنبههای اساسی رشد (رشد جسمی حرکتی عاطفی روانی اجتماعی و ذهنی ) دارای مشکلاتی میباشند. از نظر رشد جسمی حرکتی بین ۶۰ تا ۸۴ در صد کودکان خیابانی با مشکلاتی مانند کم خونی، کاهش قد و وزن، بیمارهای مربوط به دهان، چشم، قلب، گوارشی پوست وسوءتغذیه روبرو هستند. از نظر رشد ذهنی بین ۱۷ تا ۵۶ درصد انان دارای مشکلاتی مانند بیسوادی، مشکلات گفتاری، کمبود توجه وتمرکز مشکلات یادگیری وکمبود شناخت محیط پیرامون خود هستند. از نظر رشد عاطفی هیجانی بین ۴۰ تا ۸۹ درصد انان از مشکلاتی مانند احساس کم ارزشی، بیقراری و ناارامی، انتقام جویی، بدبینی، افسردگی.ترس و ناامنی.بحران هویت واضطراب...رنج میبرند. از نظر رشد اجتماعی بین ۳۷ تا ۸۰ در صد انان مشکلاتی مانند پرخاشگری، خشونت ناسازگاری، سرقت، سوءاستفاده جنسی، تخریب، تمایل به بزهکاری، اعتیاد و خرید وفروش مواد مخدر ومشکل در برقراری ارتباط مناسب با دیگران را دارا هستند.”...
با تشکر از شما
--------------------
* این گزارش با اندکی تغییردر بزرگداشت روزجهانی حقوق بشر ( پانزدهم دسامبر ۲۰۱۲) در شهر کلن- آلمان قرائت شد.
* کنوانسیون حقوق کودک http://www.unic-ir.org/hr/convenantion-child.htm
۱) در کشور ما نیز نقش بسیج و پاسداران و استفاده تبلیغاتی کردن از کودکان نیز شیوع یافته است.
۲) شرکت کودکان در مراسم اعدام در ملا عام... به نهادین کرن خشونت در جامعه اضافه کرده است.
۳ ) برای مثال در کشور افغانستان از زمان اشغال این کشور توسط روسها، هزاران کودک بر اثر مین گذاری یا جان خود را ازدست دادند و یا برای تمام عمر نقص العضو شدند. و یا اینکه در عراق از زمان نخستین جنگ این کشور با نیروهای غربی هزاران کودک ناقص العضو خصوصا در بصره بدنیا آمدهاند که گمان زده میشود که استفاده ماده اوران (Uran) در گلولههای جنگی (ِD.U.Munition) در بروز سرطان و یا ناقص العضو به دنیا آمدن کودکان این کشورموثر است.... برای آگاهی بیشتر در مورد ماده اوران …رجوع شود به آدرس:
http://de.wikipedia.org/wiki/Uranmunition
http://de.wikipedia.org/wiki/Uran
http://uwa.physik.uni-oldenburg.de/1583.html
http://www.newsatelier.de/html/du-munition.html
۴) آقای شیرزاد عبداللهی. در مطلبی تحت عنوان «جای کودکان روی نیمکت مدرسه است» مینویسد: “... تفاضل این دوعدد یعنی یک میلیون و یکصد هزار نفر، تعداد کودکانی را نشان میدهد، که در مقطع ۶ سال تا ۱۴ سال یعنی سن آموزش اجباری و رایگان در مدرسه حضور ندارند. این یک آمار حداقلی است که شیوه محاسبه و آمار و ارقام آن را با یک کارشناس برجسته وزارتخانه مرور کرده ام و مورد تایید ایشان هم قرار گرفته است. این کارشناس از من خواست نام ایشان را ذکر نکنم. سخن خانم قربان که آموزش و پرورش دغدغه درس خواندن همه کودکان را دارد، بسیار ستایش انگیر است. اما این دغدغه باید تبدیل به تحلیل علمی و کارشناسی موضوع، آمارهای صحیح و برنامه اجرایی شود. اگر در قدم اول کودکان بازمانده از تحصیل را ناقص تعریف کنیم و دانشآموزانی که در طول تحصیل به هر دلیل مدرسه را ترک میکنند یا از مدرسه رانده میشوند را از تعریف کودکان بازمانده از تحصیل حذف کنیم، آمار ما واقعی نخواهد بود. البته اگر پایان تحصیلات متوسطه را ملاک بگیریم دست کم ۵۰۰ هزار نفر دیگر و عمدتا در پایه اول دبیرستان به این آمار اضافه و رقم بازماندگان از تحصیل به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر میرسد. میشود. این یک آمار محافظه کارانه است. مرکز پژوهشهای مجلس بر اساس سرشماری سال۸۵ در گزارشی مبسوط و تحقیقی، بازماندگان از تحصیل را ۳ میلیون و دویست هزار نفر اعلام کرده است. برخی سایتها رقمهایی مانند ۴ میلیون و حتی تا ۷ میلیون را ذکر کردهاند...”.