چندی پیش خبری در خبرگزاری ها به نقل از سخنگوی قوه قضاییه منتشر گردید که به باور من یکی از بزرگترین و پرافتخارترین پیروزی های چند سال اخیر فعالان مدنی و حقوق بشری در برابر حاکمیت مستبد دینی و ناقض حقوق بشر، در ایران بود .
آقای جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری خود با اشاره به دو مورد عفو و همچنین چند مورد تخفیف مجازات سنگسار گفت :
این حکم در مورد تمام کسانی که به آنها صادر شده ، موقوف الاجراست .
در چند سال اخیر که فعالان مدنی، سیاسی و حقوق بشری بصورت مجزا ، اما با هدفی مشترک و مشخص در ایران و حتی در خارج از ایران اقدام به تشکیل نهادهای حقوق بشری و فعالیت گسترده و بدون توقف در اطلاع رسانی و اعتراض به حاکمیت جمهوری اسلامی ، در جهت جلوگیری از نقض حقوق بشر و رفع فشار بیشتر بر ملت ایران بخصوص فعالان سیاسی ، مدنی ، دانشجویی ، صنفی و زنان نمودند . حاکمان برقدرت نشسته جمهوری اسلامی که دائما در خفا و آشکار ، اقدام به شکنجه ، شلاق ، اعدام و ده ها مورد نقض حقوق شهروندی افراد می نمودند در اغلب آن که اطلاع رسانی و اعتراض به شکلی گسترده توسط این نهادها صورت گرفت ناگزیر به عقب نشینی شدند و اگر نگاهی به آمار و مدت زمان زندان در ایران بیاندازیم به شکل غیر قابل تصوری این زمان کاهش یافته است .
کسانی که از ابتدای انقلاب حتی تا انتهای دهه هفتاد توسط حاکمیت و با اتهام های مختلف بازداشت می شدند اغلب در بی خبری به حبس های طولانی ، مجازات های سنگین و اعدام محکوم می شدند ، اما فشار این نهادها در چند سال اخیر باعث گردیده که طول زندان و بازداشت به شکل چشم گیری کاهش یافته ، اعدام سیاسی به حداقل ممکن رسیده و حاکمیت به واسطه این فشارها که با بیانیه ها و حمایت های نهادهای بین المللی بر قدرت آن افزوده می شود ناگزیر گشته برای این افراد تنها پرونده سازی نموده و بازداشتهایی که هیچگاه تمامی ندارد ، اغلب در کمتر از دو ماه با قرار وثیقه و کفالت به پایان برسد . هر چند آثار مخرب و کوبنده همین چند ماه و حجم پرونده و اتهامات سنگین و بی اساس در موارد اندکی این افراد را منفعل می سازد ولی آزاد شدن ظاهری آنان از بند و حبس ، خود گامی بزرگ است و نشانه عقب نشینی حاکمیت در برابر این فشارهاست .
با توجه به اینکه قوانین حاکم در ایران اغلب برگرفته از فقه اسلامی می باشد و لازم الاجراست ، توقف حکم سنگسار نیز می تواند بیانگر شدت تاثیر اعتراضات و فعالیت های نهادهای مدنی و حقوق بشری باشد .
در شهریور ماه 1360 زمانی که جبهه ملی ایران به حکم اعدام و لایحه قصاص اعتراض نمود آیت الله خمینی طی سخنانی ، برای اولین بار در تاریخ ایران گروهی را مرتد خواند و بواسطه این سخنرانی تمامی اعضای جبهه ملی ایران بازداشت و تحت شکنجه شدید قرار گرفتند . شادروان دکتر اردلان از رهبران جبهه ملی ایران در آن زمان در بیان آن لحظات می گفت : فضایی در ایران حاکم بود که پس اعلام ارتداد جبهه ملی و بازداشت اعضای آن ، زندانبانان و بازجویان ما را با چشمانی بسته و بوسیله اسلحه به سلول هدایت می کردند تا تماس بدنی با ما نداشته باشند !
به باور من اگر در آن زمان تظاهرات چند صد هزار نفری جبهه ملی ایران با وجود همین فضای دینی و انقلابی فراگیر می شد و تمام مردم و احزاب سیاسی از این موضع پشتیبانی می کردند در طول این سه دهه ایران هرگز شاهد اعدام های سیاسی و کشتار دسته جمعی هموطنان نبود . همانهایی که امروز عملکرد جبهه ملی ایران را در اوایل انقلاب به نقد می کشند در آن زمان یا سکوت کرده و یا به پشتیبانی از روحانیون برخواستند .
امروز حاکمان جمهوری اسلامی که به صورتی کاملا مشهود گرفتار بحران اقتدار و سلطه بر ملت ایران شده اند که برای نمایش قدرت با تبلیغات گسترده ، جوانان این کشور را بازداشت نموده و با اتهامایی با عنوان اراذل که در هیچ جای قانون اساسی این رژیم وجود ندارد و یا با اتهام های واهی و غیر مستند ، اقدام به اعدام های دسته جمعی نموده تا نگاه ها را گمراه و سرپوشی بر بحران اقتدار خود گذارد .
اعدام کودکان زیر هجده سال که ناقض تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی است همچنان ادامه دارد و ایران در صدر اعدام کودکان در جهان می باشد .
همچنان نیز بازداشت دانشجویان ، زنان و فعالان سیاسی و مدنی ادامه دارد ولی با شرایطی که اینک با تلاش فعالان حقوق بشری بوجود آمده است و تاثیر بسیار مثبت آنرا در عقب نشینی حاکمان مستبد و تمامیت خواه جمهوری اسلامی می بینیم ، ضروریست برای عقب راندن هرچه بیشتر آنان و رعایت حقوق بشر فعالان مدنی و حقوق بشری این بار با قدرت بیشتر با تشکیل کمپینی گسترده این حاکمان را تحت فشار قرار داده تا بواسطه آن و فشار نهادهای بین المللی دیگر شاهد چنین رفتارهای قرون وسطایی در ایران نباشیم .