استفادۀ مسالمت آمیز از نیروی اتم با ماجراجویی و برانگیختن نگرانی و بدگمانی جامعۀ جهانی منافات دارد
خطر باگامهای پیوسته به ایران نزدیک می شود. خطری بزرگ که می تواند به بهای جان هزاران تن از هم میهنان ما تمام شود و کوشش چندین نسل ایرانی را در جهت ساختن زیربنای اقتصادی و صعتی کشور و بهبود زندگی خود و فرزندانشان به هیچ تبدیل کند. همۀ قرائن حاکی از آن است که آمریکا، این ابرقدرت یکه تاز جهانی خود را برای یک حمله ای گستردۀ هوایی و موشکی با ریختن هراران تن بمب بر روی همه شریان های حیاتی ایران و شلیک صدها موشک هدایت شونده به سوی های هدف حیاتی از پیش تعیین شده آماده می کند. بهانۀ چنین حمله ای فعالیت های رژیم تهران در جهت غنی سازی اورانیوم و امکان دستیابی آن به سلاح اتمی است. این بهانه با سیاست های ماجراجویانه و سخنان غیر مسؤلانۀ مقامات جمههوری اسلامی و بویژه شخص بی تجربه ،عوام فریب و خشک اندیشی که از 19 ماه پیش در پی یک انتخابات صحنه سازی شده بر مسند ریاست جمهوری نشسته بخوبی فراهم آمده است.
واقعیت این است که استقرار دو گروه افراطی و ستیزه جو بر مسند قدرت در ایران و آمریکا کشور ما را در معرض یک تهدید مهلک قرار داده است که در صورت عملی شدن می تواند ایران را که از به سبب سلطه روحانی نمایان انحصار طلب طی سه دهۀ گذشته چندین دهه به عقب رانده شده، ده ها سال دیگر به قهقرا سوق دهد. در یک سوی این ماجرا یک نظام ضد مردمی، آزادی کش و انحصار طلب قرار دارد که جز در سایۀ بحران آفرینی قادر به ادامۀ حیات زیانبار خود نیست.. در سوی دیگر، دستگاه اجرایی ایالات متحده آمریکا و شخص رییس جمهوری آن جای دارد که ظرف شش سال گذشته تحت تأثیر گروهی از نظریه پردازان افراط گرا یک سیاست توسعه طلبانه و شبه استعماری را زیر پوشش مبارزه با تروریسم و صدور دموکراسی دنبال می کند. جنگ ویرانگرعراق و تعطیل روند صلح میان اسراییل و فلسطینی ها از بارز ترین نمونه های و نتایج عملکرد این گروه است. با اندوه و نگرانی باید گفت که دولت کنونی آمریکا گوش خود را بر هرگونه رهنمود خردمندانه و واقع نگرانه از سوی کارشناسان و سیاستمداران کازآزموده و خیرخواه این کشور بسته و تحت تأثیر همان گروه افراطی که با یک لابی متنفذ در ارتباط تنگاتنگ قراردارد دست به کار زمینه سازی برای ماجراجویی دیگری در ایران است تا شاید بتواند توجه افکار عمومی را از وضع فاجعه بار عراق به جای دیگری منحرف سازد.
در هر دو کشور اکثریت بزرگ مردم از روش انعطاف ناپزیر و ستیزه جویانه دولت های خود بشدت احساس نارضایی و نگرانی می کنند، اما تفاوت بسیار اساسی میان دو طرف دراین است که در آمریکا با نظم دموکراتیکی که بر آن حاکم است دولت دیر یا زود ناگزیر از پاسخگویی به خواست مردم و افکار عمومی استو ولی در کشور ما با سلطله نظام ولایت فقیه هرگونه صدای مخالفی با سرکوب و ارعاب در سینه ها حبس شده و نظام خودکامه قادر است به هر کار حطرناک و ماجراجویانه ای بدون بیم از پاسخگویی و بازخواست مردم دست بزند و کشور را به بدترین مهلکه ها بکشاند. در آمریکا مردم توانستند نارضایی خود را از عملکرد دولتشان در جریان انتخابات میان دوره ای اخیر با صراحت آشکار کنند و حزب حاکم را از اکثریتی که در کنگره داشت محروم سازند. نمایندگان مردم در کنگره اینک مجدانه در صدد مهار کردن تمایلات جنگ طلبانۀ دستگاه اجرایی بر آمده اند. گذشته ازاین مخالفان جنگ می توانند از طریق رسانه های آزاد صدای نیرومند خود را به گوش ها می رسانند و تظاهرات گسترده ضد جنگ به راه می اندازند. که در کشور ما ولی مردم صدایی ندارند و نمایندگان مجلس نیزجزمهره های سر به راهی در اختیار دستگاه حکومت نیستند.
جبهه ملی ایران در امریکا ضمن تأکید بر حق مسلم استفادۀ مسالمت آمیز ایران از نیروی اتم و از جمله تأمین مستقلانه سوخت برای نیروگاه های اتمی که مستلزم غنی سازی اورانیوم است، نمی تواند از این واقعیت چشم بپوشد که رفتار مشکوک و پنهانکاری های جمهوری اسلامی طی دو دهۀ گذشته اساس اعتماد جامعۀ بین المللی را نسبت به آن کاملا متزلزل ساخته تا آنجا که امروز جهان نمی تواند به ادعا های رژیم ملایان در مورد سالمت آمیز بودن برنامه اتمی ایران اعتماد کند. این بی اعتمادی بویژه از هنگام به قدرت رسیدن آقای احمدی نژاد و سخنان بیانیه های غیر مسؤلانه او در ضدیت با اسراییل و انکار هولوکاست چندین برابر شده است. بر همین اساس جبهه ملی ایران در آمریکا معتقد است که برای از دفع یک خطر مسلم و یک مصیبت بزرگ ازسر کشور غنی سازی اورانیوم باید موقتا به حال تعلیق در آید و ایران با از سرگرفتن گفتگوهای قیع شده با دولت های غربی ادامه معقولانۀ برنامل اتمی خود را در چهارچوب یک توافق تضمین شده بین المللی امکان پذیر سازد.
در این خلال ایرانیان در هرکجای جهان که باشند باید ضمن نفی قاطعانۀ سیاست های ماجراجویانۀ تهران و نیز روش های انعطاف ناپذیر واشنگتن، مخالفت بی چون و چرای خود را با هرگونه تجاوز نیروهای خارجی به حریم مرز و بوم نیاکانی خویش ابراز دارند و این نکته را بر جهانیان روشن کنند که پایان دادن به استبداد واپس گرای مذهبی حاکم بر ایران کاری است که صرفا باید به وسیلۀ خود ایرانیان و از طریق مبارزات پی گیر و غیر خشونت آمیز صورت گیرد. حمایت اخلاقی و سیاسی از این مبارزات البته مورد تأیید مردم ایران قرار دارد برعکس، مداخلۀ نظامی، دامن زدن به ناآرامی های قومی و به خطر انداختن موجودیت وتمامیت ارضی کشور به بهانۀ مبارزه با رژیم ملایان مورد انزجار قاطبۀ مردم ایران است و از سوی آنها قاطعانه محکوم می شود.
به امید رهایی ایران از چنگال استبداد ولایت فقیه و استقرار آزادی دموکراسی و حاکمیت ملی در آن مهد کهنسال.
جبهۀ ملی ایران- آمریکا
2/5/2007