استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
رضا آذرخش
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
ناهنجار های اجتماعی ما را به بيراهه نکشاند -رضا آذرخش
12 فروردین 1385       بازگشت به صفحه قبل 
ناهنجار های اجتماعی ما را به بيراهه نکشاند

از روزی که انسان برای هم آهنگ شدن با محيط اطراف خويش درک کرده که برای تنازع بقا و ادامه زندگی به تفکر و انديشيدن نياز دارد ، تا امروز هيچ گاه نتوانسته از گذشته خود جدا گردد وحتی به آنچه که در لحظه ای پيش رخ داده فکر نکند و اثرات آن را در آينه فردای خود نبيند. در اين صورت اگر نتواند راهی برای حل مشکل خويش پيدا کند ، به طور يقين دارای کمبود هايی است که اگر بدان ها واقف نشود نمی تواند کليد حل مشکلات خود را پيدا کند. ماايرانی ها که به عنوان ملتی متشکل از اقوام ، اديان و مذاهب و گويش های گوناگون و در زير مجموعه ای به نام ايران زندگی می کنيم نيز هرگز نمی توانيم از گذشته خود جدا باشيم و از مشکلات و نارسائی هايی که در طول تاريخ با آن مواجه بوده ايم فرار کنيم و درانديشه يافتن راه چاره يی برای رفع مشکلات دير پای خود نباشيم.
نيازی نيست به اعماق تاريخ فرورويم و روش های ناموفقی را که نياکان ما برای رفع مشکلات خود به کار برده اند در آينه زمان جستجو کنيم ، زيرا رخداد های صد ساله اخير خود می توانند رخساره همه نابسامانی ها و مشکلاتی که مردم ايران دردوران های مختلف تاريخ با آن ها دست به گريبان بوده اند در برابر ديدگان ما به تصوير بکشند. و اگر به مرحله ای از تکامل رسيده باشيم که شايستگی رها شدن از ناهنجار های اجتماعی دير پای خود را داشته باشيم ، خواهيم توانست برای برون رفت از دايره مسدودی که در آن گرفتارهستيم راهی پيدا کنيم که با واقعيت های جامعه امروز هم خوانی داشته باشد ، اما نبايد چنان تند به دنبال برون رفت از بحران باشيم که صورت مسأ له را به فراموشی بسپاريم تا مجبورشويم با نظريه پردازی های انتزاعی به مسيرهای انحرافی کشانيده شويم.

هر چند نخستين اعلاميه حقوق بشرتقريباً 2500 سال پيش توسط کوروش شاه ايران نوشته شده است ، ولی مشکل بزرگی که هزاران سال است مردم ايران را رنج می دهد و سدی در برابر پويايی و تکامل مردم اين سرزمين شده ، تحقير شدن و ناديده گرفتن شخصيت وشرافت انسانی آن ها توسط خودکامگان و سرسپرده گان هرم استبداد می باشد که استمرار آن نه در توانائی خودکامگان ، بلکه ريشه در انديشه جامعه و خود محوری و به بی راهه رفتن پيشروان در حل معما های پيرامونی دارد.

تاريخ ميهن ما نشان می دهد که اقوام ايرانی برای رهايی از سلطه ديکتاتوران و دستيابی به شرافت انسانی خود که می توانست نگهبان مرزهای ايران زمين از هجوم مغولان و تازيان و تکه تکه شدن کشور در جنگ و گريز های ناحيه ای و کلی باشد تلاش بسيار کرده اند و به تعداد لاله های دشت های کشور برای رسيدن به فرشته آزادی و حقوق برابر با نخبگان ، نجبا و اشراف!!! قربانی داده اند ، اما هيچ گاه ممکن نشد که شبح ديکتاتور به مدتی دراز از فضای کشور دور بماند.
چرا؟ چرا بايد چنين باشد؟ شايد تحربيات عينی صد سال اخير پاسخ گوی بخشی يا همه چرا هايی باشند که به ما بگويند آبشخور شکست های مستمر مردم و واماندگی کشور در چنگال اهريمن استبداد از کجا سر چشمه میگيرند.
نظام های خودکامه برای ادامه خودکامگی ، انسان های زير سلطه را با استفاده از زندان و جوخه های اعدام چنان به ترس گرفتار می سازند تا آنها به انسان هايی بدبين ، بی اعتماد ، خود محور و زود رنج و نا اميد تبديل گردند تا هر پديده اجتماعی را ناشی از توطئه ای بدانند که برای فريب آنها از پيش تدوين شده اند.

هرچند اين آفت های اجتماعی بازمانده از دوران های اسارت چنان در ذرات وجود ما ايرانی ها ريشه دوانيده و جزء جدا نشدنی از کروموزومهای انتقال صفات ارثی نياکان ما شده اند که نمی گدارند به حقايق اطراف خود بنگريم و خود را با شرايط و تحولات زمانه همساز سازيم تا بتوانيم راهی مناسب برای رهايی از سلطه استبداد پيدا کنيم.
اين حقيقت دردناک بايد قلب هر ايرانی متفکر را به درد آورد. همه از خودبينی ، خود محوری و بی اعتمادی گله می کنيم و به جای اينکه به خود نيز بنگريم و تفکرات خود را زير ذره بين واقع گرايی قرار دهيم به دنبال کسانی می گرديم که گناه کاهلی و ناهنجارهای رفتاری خودرا به گردن آن ها گذاريم تا بدين ترتيب بار مسؤليت اجتماعی خود را فراموش کنيم.

دو رخداد بزرگ ، انقلاب مشروطه و نهضت ملی برای ملی کردن صنعت نفت ، نمونه های بارزی از تلاش مردم ايران برای دستيابی به حقوق انسانی خود می باشند که هنوز می توانند مواردی باشند برای بررسی و بازنگری علل ناکامی آنها . هرچند بظاهر هر يک از دو رخداد هدف جدائی را به نمايش می گذارند اما با توجه به رابطه تنگاتنگ سياست و اقتصاد با يکديگر و برنامه دولت برخاسته از نهضت ملی " استيفای حقوق ملت از راه ملی کردن صنايع نفت و برگذاری انتخابات آزاد بود " که با توجه به شرايط حاکم بر جامعه در آن زمان آنها ابزار رسيدن به دموکراسی و عدالت اجتماعی بوده اند و نشان ميدهد که هدف نهائی لايحه ملی کردن صنايع نفت رسيدن به دموکراسی و دست يابی به حقوق انسانی غصب شده مردم ايران بوده است که با کودتای 1299 رضا خان ، انقلاب مشروطه نتوانست بدان دست يابد.
در شرايط نضج گيری هر دو اين رخداد های بزرگ نه سازمان های سياسی فراگير و نه نهاد های مدنی فعال بودند که بطور کلاسيک پيش نياز جنبش های دموکراسی خواهی می باشند.اما رهبرانی صادق و با اراده بودند که به توانايی های توده مردم آشنا بوده و بخوبی میدانستند چگونه از آنها بهره گيرند و جنبش را به جلو ببرند و مردم نيز بدانها اعتماد می کردند.
اما چه شد که آن توده های بی شکل و سازمان نيافته و مدام در صحنه و آزمون شده ناگاه دوب می شوند؟ نهضت آزادی خواهی و عدالت طلبی مشروطه به انحراف کشيده می شود ونهضت ملی با آنکه در طول دو سال و چند ماه حاکميت دولت ملی احزابی نيز فعال بوند و حادثه سترگ قيام ملی 30 تير 1331 را نيز در کارنامه خود داشتند ، در برابر توطئه مشترک ارتجاع و تراست های نفتی مواجه با کودتا می گردد. در حالی که حقانيت نهضت مردم ايران در شورای امنيت و ديوان داوری لاهه توسط جهانيان به رسميت شناخته شده بودند؟
شايد پاسخ اين باشد. خود بينی ، تنگ نظری و زياده خواهی پاره ای از رهبران و انحراف آن ها ازمسيراصيل نهضت و نا اميد شدن مردم ازانحرافات پياپی رهبران که به ارتجاع خودکامه فرصت داد که منافع ملی را فدای همبستگی با تراست های نفتی کند تا پايدار ماندن خود را تثبيت نمايد.
مروری گذرا به عمل کرد و پايان کار سازمان ها و احزاب سياسی و شخصيت هايی که از شهريور 1320 تا 1332 فعال بودند شايد بتواند دريچه ای از واقعيات را در برابر ديده گان ما بگشايد و درسی باشد برای امروز ما که نخواهيم بی مسؤليتی و خودخواهی های خود را منحصراً مربوط به گذشته بدانيم و به دنبال ناهنجاری هايی بگرديم که مسؤليت ناتوانائی ها و عمل کردهای خود را ناشی از آن ها بناميم و فراموش کنيم که شايد ما نيز سهمی در نا اميدی و بی تفاوتی توده مردم ايران داشته باشيم.

بعد از خروج رضا شاه از ايران در شهريور1320 فرصت های مناسبی برای فعاليت احزاب و سازمان های اجتماعی بوجود آمدند. در اين موقعيت ها چنانچه تفکرات درون سازمانی احزاب و اتحاديه های صنفی همراه با شرايط مناسب داخلی و بين المللی همساز شده بودند اين امکان وجود داشت که زير بنای دمکراسی از راه نهادينه شدن تفکر گروهی در کشور پايه گذاری شود ، زيرا استقبال مردم از عضويت در احزاب در سراسر کشور قابل توجه وفرا گير بود. اما به سبب حاکم بودن تفکرغير دموکراتيک دررأس اهرام احزاب و سازمان های صنفی آن ها نتوانستند از حالت دوره کمون بيرون آمده و با تکامل يافتن ، تبديل به نهادهای دموکراتيک ريشه دار و اثر گذار گردند.
برای ياد آوری برگ هايی از دفتر خاطرات گشوده می شوند تا به بررسی سرنوشت احزابی که در اين دوره با فراهم بودن فضای مناسب و آمادگی مردم بعد از مدتی فعاليت بدون هيچ تغيير اجتماعی دچار انشعاب و انشقاق شدند بپردازيم .

حزب توده ايران در فضای بعد از شهريور 1320 توانست با جلب کارگران ، روستائيان و روشنفکران مشتاق آزادی ، تبديل به حزبی فراگير و توده ای گردد. اما اين حزب که می توانست تغييرات عمده ای در روابط اجتماعی و هدايت مردم به سوی نظامی دموکراتيک بوجود آورد به علت وابستگی بدون چون و چرا به اتحاد شوروی و پيروی از تفکر استالينی و حفظ آرامش پشت جبهه قبله گاه انترناسيوناليزم روسی ، با ناديده گرفتن منافع مردم ايران به تدريج از حالت حزب فراگير بيرون آمد و چون هيأ ت اجرائيه حزب با توجه به اهداف بلند مدت شوروی حاضر نشدند به تذکرات و اعتراضات اصلاح طلبان حزب توجه کنند مقدمات انشعاب در حزب فراهم شد و با خروج فعالين کميته تهران از حزب دراواخر سال 1326 حزب کاملا در راستای منافع شوروی قرار گرفت.

حزب ميهن ، حزبی متشکل از روشنفکران ملی گرا و دموکرات که توانسته بود شمار قابل توجهی از دانش آموزان دبيرستانی و دانشجو را جذب نمايد به سبب اختلاف سليقه تفکر های مختلف در هيأت اجرائی دچار انشعاب گرديد و انشعابيون مبادرت به تشکيل حزب ايران نمودند.

حزب ايران ، که شامل افراد لائيک ملی گرا و افراد مذهبی ملی گرا بود و در اهداف ملی هم عقيده و در يک راستا بودند بعد از مدتی همکاری صميمانه در پشتيبانی از دولت و نهضت ملی به سبب اختلاف سليقه در مسائل روزمره حاشيه ای نتوانستند پلی بين نظرات خود حتی در شرايطی که نهضت ملی نياز به همبستگی همه سازمان های طرفدار نهضت ملی داشت به همکاری ادامه دهند ، گروه مذهبی به رهبری نخشب از حزب ايران جدا و مبادرت به تشکيل سازمان جامی می کنند . هرچند که همچنان از دولت ملی حمايت می نمايند ولی در آن روز های حساس که ارتجاع و بيگانگان با چشم باز به جريانات درون نهضت می نگريستند انشعاب در حزب ايران پيآمد های سختی داشت که عامل آن نه بی تفاوتی مردم بلکه بی سياستی رهبرانی بود که نتوانستند حساسيت زمان را درک کنند که چگونه با کوته بينی های خود پايه های نهضت ملی را سست می نمايند.
داستان غم انگيز جدايی ناشی از خود نگری ها و توجه نکردن به منافع کلان ملی به انشعاب در حزب ايران بسنده نکرد . انشعاب در حزب زحمتکشان ملت ايران که در حمايت از نهضت ملی و خنثی کردن فعاليت های حزب توده در دانشگاه ها ، دبيرستان ها ، کارگاه های کارگری و روستا ها با برخورداری از کادری آموزش ديده ، صاحب نظر و فعال با کنار گيری دکتر بقايی از حزب که مقدمات و تمهيدات آغازين آن با جدا شدن عده ای از همراهان نهضت ملی از فراکسيون نهضت ملی در مجلس و مخالفت های شديد آيت اله کاشانی با دکتر مصدق که از شامگاه 30 تير1331 و نخست وزيری دوباره دکترمصدق آغاز شده بود ضربه ديگری به نهضت و شادی بزرگی برای ارتجاع و تدوين کنندگان طرح کودتا شد.
با توجه به اينکه هريک از جدا شدگان از نهضت ملی طيف مشخصی از جامعه آن روز ايران را نمايندگی می کردند با جدايی آنها از نهضت ملی پشتيبانان آن ها نيز يا دچار نااميدی شده به حاشيه می رفتند و يا در کنار مخالفين قرار می گرفتند و بدين ترتيب در صفوف پشتيبانان نهضت ملی هر روز شکاف تازه ای ايجاد می شد.
جدا شده گان از حزب زحمتکشان ملت ايران مبادرت به تشکيل حزب نيروی سوم کردند که به سرعت توانست خلاء حزب زحمتکشان را در جامعه پر کند.
اما چه سود که در بحرانی ترين روزهای نهضت ملی که طرح کودتا به مراحل پايانی ميرسيد و برای اجرا آماده می شد ، به سبب اختلاف نظر در هيأ ت اجرائيه حزب هرچند انشعاب بوجود نيامد ، اما در آن روزهای سرنوشت ساز اعضاء حزب که آغاز کنندگان حماسه سی ام تير 1331 بودند نمی دانستند چه بايد بکنند. شکافی در رهبری ايجاد شده بود که تاوان آن را می بايست ملت ايران می پرداخت . اختلاف نظر ها در حدی نبود که نتوان با سعه صدر و منطقی نگاه کردن به مسائل از آنها گذشت کرد ، اما سرشت و خوی يکسو نگر ما ايرانی ها اجازه نداد که عليرغم صداقتی که در کار آن ها بود و همه وفادار به نهضت ملی و رهبر آن بودند به حقايق چشم بدوزند و برای نظرات يکديگر نيز حقی قايل شوند.

چنين مشکلاتی در حزب توده نيز مجدداً تکرار گرديد و سازمان فدائيان خلق نتيجه انشعاب دوباره درآن حزب می باشد که درمرحله بعدی نيز با اختلاف نظر در ديدگاه های کلی نسبت به عمل کرد سازمان در برابر اتحاد شوروی انشعابی ديگر انجام و سازمان ديگری به نام فدائيان خلق اقليت در صحنه فعاليت های اجتماعی ، سياسی ايران ظاهر گرديد.
و اين تراژدی وجدائی گريبان گيرسازمان مجاهدين خلق نيز گرديد که با کشتار انشعابيون و منتقذين از کادر رهبری که قدرت بيشتری داشتند همراه بود.
در حزب پان ايرانيست نيزانشعاب رخ می دهد که منجر به تشکيل دو حزب ملت ايران بر بنياد پان ايرانيسم و حزب پان ايرانيست می شود که حزب پان ايرانيست بعداً به يکی از گروه های پشتيبان دربار تبديل می گردد.
انشعابات دراحزاب و سازمان ها نه تنها در راستای منافع ملی نمی باشند بلکه عاملی برای خشکانيدن فلسفه تفکر جمعی و تشکيل نهاد های مدنی در کشور خواهند شد. علاوه بر آن هر انشعاب و گسستگی سازمان های سياسی نا اميدی از تغييرات اجتماعی را در توده مردم افزايش داده و گرايش به انفعال و بی توجهی به سرنوشت خويش در مردم بيشتر می شود.
برای رهبران و پيشروان سياسی هرچند صادق بودن نسبت به مردم شرط لازم است ، ولی کافی برای پيشبرد اهداف يک حزب مترقی و مردمی نيست. رهبران سياسی ضمن صادق بودن وداشتن آگاهی کافی از شرايط بين المللی بايد روحيات و خواست طبقات مختلف و بخشی از جامعه ای را که می بايست رهبری کنند بدانند. دوراز تفکر خود محوری بوده ازبردباری و توان تحمل نظرات و اعتقادات هم فکران خود و سازمان های ديگر برخوردار بوده و دارای روحيه همکاری و توان نزديک کردن نظرات گوناگون باشند.
اما برخلاف انتظار عليرغم تجربه های سختی که در اوراق فعاليت های حزبی در کشور ما موجود است هنوز تفکر جمعی ما در مورد کارهای گروهی همان است که ساليان دراز وبال گردن ما بوده و به نظر نمی رسد که تجربه ای آموخته باشيم .

در چند سال گدشته نشست های متعددی به بهانه ايجاد همآهنگی بين نيروهای جمهوری خواه که قاعدتاً می بايست دمکرات هم باشند در سراسر دنيا از آن جمله امريکا تشکيل می گردد.
هدف از گرد همآيی ها آن طور که در دعوت نامه ها عنوان می شدند تدوين پلاتفرم نظام جمهوری در ايران و بررسی راه کارهايی که بتوانند روند برقراری دموکراسی در ايران را سرعت بخشند.

افراد شرکت کننده در اين نشست ها به نظر می آمد قشر وسيعی از روشنفکران و آگاهان و با خبر از مسائل سياسی روز و تغييرات استراتژيک قدرت های بين المللی باشند.
هرچند در اين گرد همآيی ها ديدگاه های متفاوتی نسبت به حل مسائل مختلف ابراز می گرديد اما تصور می شد که آنها لااقل می بايست يک نقطه مشترک داشته باشدد که توانسته اند در زير يک سقف جمع شوند که ظاهراً در رسيدن به موازين حقوق بشر و دموکراسی خواهد بود ولی در همان نشست های اوليه معلوم شد که پاره ای از گروه های شرکت کننده حتی حاضر نيستند نام سازمان خود را در کنار نام سازمان های ديگر برای دعوت در اطلاعيه ها بگذارند.
ولی چون ظاهراً همه گروه ها تمايل به ادامه همکاری داشتند جلسات با همياری ادامه می يافت اما متأسفانه ديرزمانی نگذشت که فضای جلسات به تدريج تبديل به برخوردهای غيردوستانه و غير اصولی شد ، نکته سنجی و انتقاد از گفتار ها بالا گرفت ، بحث ها به بيراهه کشانيده شدند ، مسائل و مباحث دموکراسی خواهی تبديل به دعوت ازسخنرانانی گرديد که تفکرات تجزيه طلبی آنها و همکاری سخنرانان با نو محافظه کاران بر همگان آشکار بوده است.
مسلم است که رفع تبعيض از تمام اقوام ايرانی در نهضت دموکراسی خواهی بايد اصل مسلم و غير قابل انکار باشد ، اما تعبيضات در نظام های خودکامه فقط در مورد اقوام بخصوصی اعمال نميگردد ، تمام اقوام ايرانی از ستم حاکمان خودکامه رنج می برند ، مسأله آزادی همه انسان ها است ، از هرقوم ، اديان ، مذاهب ، گويش ها ، زنان ومردان . در اين مبارزه مرگ و زندگی برای رهائی ملت ايران و حفظ تماميت ارضی از تجاوز ، گشودن جبهه های نو به نام های پان ترکيسم يا پان عربيسم که آبشخور آن از چشمه تجزيه طلبی و بودجه دشمنان ايران تأمين می گردند در شرايطی که در آن قرار داريم با مباحث دموکراسی خواهی نمی تواند هم آهنگ و يکسو باشند.
طرح اين مسائل به تدريج کسانی را که فکر می کردند ، برای شرکت در مباحثی که راه گشای معضل حل نشده ساليان دراز ما می باشد سهمی داشته باشند و با علاقه به محل سخنرانی می رفتند نا اميد کرد و جلسات سحنرانی و بحث و گفتگو برای يافتن راهی مناسب برای رسيدن به دموکراسی در ايران نهايتاً تبديل به نشست سخنرانان و دعوت کنندگان شد و اين گفته رايج ايرانی های ساکن منطقه که " روشنفکران جمع ميشوند ، حرف می زدند ، دعوا می کنند و می روند دنبال کارشان " يک بار ديگر اتفاق افتاد. درحالی که اگر بجای افتادن در دام مشاجرات بدون نتيجه برای حذف ديدگاه های دگر انديش ، با تفکر و منش دموکراتيک با يکديگر مواجه می شدند و اين منطق و روش گسترش می يافت شايد می توانستند گامی برای اتحاد وسيع تر و کاهش نا اميدی مطلق هم ميهنان خود بردارند.
کاش می شد بحای تئوری بافی و بررسی انتزاعی روحيات و منش مردم ايران ، نسخه نويسی از مباحث و تفکرات انديشمندان غربی را برای رسيدن به دموکراسی فراموش می کردند و با روحيه ای متعامل با کسانی که ادعای دموکراسی خواهی می کنند بيشتر مراوده و همکاری می کردند و فرهنگ و تفکرات حاکم بر هم وطنان خود را در نظر گرفته به دنبال پيدا کردن راه حلی برای درمان درد دراز مدت کشور خود بودند.
به ميليون ها هموطن نيازمند ، بی کار و معتاد خود می انديشيدند و از پوسته درون گرای خود بيرون آمده و ديدگاه های خود را نسبت به يکديگر متعادل و به هم فکری با يکديگر ميپرداختند
شايد می شد راهی برای رفع نا اميدی و بی تفاوتی انسان های خسته و درمانده درون کشور کرد.

رضا آذرخش
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما