توضيح تکميلي در خصوص قرآن اهدائي به کتابخانه ملي ايران
چون موضوع اهداي قرآن نفيس و بينظير مورّخ 1219 به خطّ زينالعابدين قزويني در برخي از خبرگزاريها مبهم نوشته شده است به اين وسيله متذكّر ميگردد كه مالكِ قرآن يك شاهزادهي قاجاري بوده است كه در 38 سال پيش در برابر اهداي قرآن به شهبانو فرح پهلوي تقاضاي يك آپارتمان آبرومند كرده است و چون از طرف فرح پهلوي قرار بر تقويم آن گذاشته شده بود، شاهزاده خانم قاجار از اين موضوع ناراحت شده، آن را پس گرفته است و سپس به استاد اديب برومند در برابر مبلغي هديه نموده است. استاد هم كه علاقهمند بوده اين قرآن در ايران بماند با وجود خريداران ديگر كه احتمال خروج آن را به خارج داشتهاند ترجيح ميدهد كه به كتابخانهي ملّي اهدا كند. اين كتابخانه پس از مدّتي وقتگذراني قرآن را در ارديبهشت ماه سال جاري به دوسوم قيمت خريداران ديگر ابتياع نمود.
مدير سايت شاعر ملي ايران
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گزارش روزنامه اطلاعات در خصوص اهداي قرآن نفيس به کتابخانه ملي ايران
يك روز گرم با استاد عبدالعلي اديب برومند
داستان قرآني كه در ايران ماند
سجاد تبريزي
واگذاري قرآن منحصر به فرد استاد عبدالعلي اديب برومند، به كتابخانه ملي، بهانهاي شد تا در يك ظهر گرم تابستاني، به خانه اش سري بزنيم و گپي! منزلي كه با تابلوهاي نفيس آويخته بر ديوارهايش، ويترينهايي كه در آن انواع اشياي هنري قديمي نگهداري ميشود و سبك و سياق نگهداري از آنها، بيشتر به موزه ميماند. آثار و گنجينهاي كه او سالهاي سال، با هزينه شخصي به جمع آوري و نگهداري اصولي از آنها پرداخته است. استاد برومند با سعه صدر و مهماننوازياش، پذيراي سوالات باربط و بي ربط ما شد و به دقت به همه پاسخ گفت.
گزارش حاضر، حاصل اين ديدار و گفتگوست كه سعي دارد ضمن شناساندن بهتر قرآن واگذار شده به كتابخانه ملي، از دانش استاد اديب برومند نيز بهره جويد.
زندگينامه
استاد عبدالعلي اديب برومند، متولد خرداد 1303 شهر گز در استان اصفهان است. او در سال 1324 در تهران، مدرك كارشناسي حقوق قضايي گرفت و به عنوان وكيل پايه يك مشغول كار شد. در كنار كار قضايي، در زمينه ادبيات نيز به تحقيق و مطالعه پرداخت و در عين حال به زبانهاي عربي و فرانسه تسلط پيدا كرد. اديب از 17 سالگي به سرودن شعر روي آورد و دلبستگي اش به جريان مشروطه خواهي و شاعران مشروطه باعث شد تا در راه ادامه سبك نوپاي شعر مشروطه كه هم در مضمون و هم در سبك جديد بود و ابتلائات زمان را موضوع شعر قرار ميداد، شعر بسرايد.
پس از حادثه سوم شهريور ماه 1320 و اشغال ايران به دست متفقين در جنگ جهاني دوم، او به سرودن شعرهاي سياسي و ميهني پرداخت. موضوع اين اشعار، حمله به اشغالگران، مخالفت با عوامل بيگانه (يعني هواداران شوروي و انگليس) ،انتقاد از ديكتاتوري رضا خاني و همچنين تقويت آزاديخواهي و استقلال طلبي و برانگيختن احساسات ميهن دوستانه در مردم ايران بود. او از هواداران سر سخت نهضت ملي ايران به رهبري زنده ياد دكتر مصدق بود و با سرودن اشعار ميهني و سياسي، به ياري و همگامي اين نهضت ضد استعماري ميپرداخت. او پس از كودتاي شوم 28 مرداد با حكومت كودتا به مبارزه برخاست و بارها زنداني شد.
استاد اديب، همچنين از دوران جواني به آثار هنري ايراني علاقه وافر داشت و با هزينه شخصي خود، به جمع آوري و نگهداري بسياري از آثار هنري اصيل ايران پرداخت. مجموعه او شامل تابلوهاي نفيس، اسناد و مدارك دورههاي مختلف، نسخ خطي، قلمدانهاي با ارزش و... است. او به شكل تخصصي، در مورد قلمدان ايراني تحقيقات گستردهاي انجام داده است كه حاصل آن در كتابي به نام "هنرقلمدان" منتشر شده است.
به طور كلي، استاد برومند در سه زمينه تاليف، تصحيح و سرايش، كارنامه پر برگ و باري دارد. مهمترين آثار او: خردنامه، داستان سياووش، داستان هفتخان اسفنديار، طراز سخن، به پيشگاه فردوسي، تصحيح خلاصهالاشعار و نتايجالافكار، تاريخ جهانگشاي نادري و چند دفتر مفصل شعر است.
قرآن استاد اديب برومند
سال 1355يكي از شاهزادگان قاجار، قرآن نفيس ارثيه خانوادگي اش را به دربار فرستاد تا در قبال آن، به او آپارتماني مجلل داده شود. دست برقضا ارزيابان و مقومان دربار در ايران نبودند و دربار ترجيح داد تا بازگشت آنها منتظر بماند. در اين ميان، يكي از دوستان اديب برومند، قرآن را براي او آورد تا وي نيز كه آن روزها به عنوان مجموعه دار شناخته ميشد، در مورد ارزش هنري اين نسخه نظر بدهد. قرآن به قدري نفيس بود كه استاد برومند نتوانست در مورد ارزش مادي آن اظهار نظر كند. او با تحيري كه هنوز در لحن صدايش موج ميزند، توضيح ميدهد:
- وقتي آن را ديدم، متحير شدم كه اين چه قرآني است كه اينقدر رويش كار شده و خط آن نيز به مراتب از خط نيريزي بهتر است. خطي كه با دانگ مشخصي از اول تا آخرش يكسان نوشته شده اند و همه كلمات رشيد و استوارند، گويي حروف را با سرب ريخته اند! دو صفحه آخر آن قرآن به هم چسبيده بود و براي همين نام خطاط مشخص نبود. من از روي قرينه حدس زدم اين بايد خط لولو زرگر اصفهاني باشد، اما بعدها معلوم شد اين قرآن خط شاگرد او، زين العابدين قزويني است.
استاد برومند پس از تعريف و توصيف ويژگيهاي منحصربهفرد اين قرآن، از واسطه در مورد نحوه و چگونگي فروش قرآن ميپرسد و براي خريدش ابراز تمايل ميكند. چند صباحي ميگذرد و در اين فاصله اديب برومند به سفر حج مشرف ميشود و در آنجا، تحت تاثير معنويت حرمين شريفين، دو قصيده ميسازد كه به گفته خودش، ارمغان سفرش بود و به همين نام نيز چاپ شد.
چند روز بعد از بازگشت از سفر حج، آن دوست دوباره تماس ميگيرد و از او در مورد پيشنهاد خريد سوال ميكند و ميگويد كه صاحب نسخه ترجيح داده است قرآن نزد كسي بماند كه قدرش را ميداند ، چرا كه دربار لايق آن نيست. استاد اديب نيز سر از پا ناشناخته، ابراز تمايلش را تكرار ميكند و قيمتي را كه در توانش بوده، پيشنهاد ميدهد و قرآن را ميخرد.
او تملك اين قرآن را صله آن اشعاري ميداند كه در مكه سروده بوده؛ چرا كه خيلي عجيب بود قرآني با اين مشخصات به دربار برود و بازگردد.
مشخصات قرآن
اين قرآن در زمان فتحعلي شاه، به دستور فرمانفرماي فارس نوشته شده و به خط زين العابدين قزويني است. قزويني تعداد كمي قرآن كتابت كرده كه يكي از آنها در كتابخانه سلطنتي انگليس نگهداري ميشود كه از نظر كار انجام شده، به پاي اين قرآن نميرسد. اديب با بيان توضيحات بالا، با حرارت اضافه ميكند:
- دو صفحه اول، تذهيب فوقالعادهاي دارد كه زرنشان است و دعاي شروع و ختم در آن نگاشته شده و متعلق به مكتب تذهيب اصفهان و منحصر به فرد است. شايد حدود ده رنگ طلا در آن به كار رفته است. رنگها به حدي شفاف، گيرا و چشم نوازند كه آدمي نميتواند از اين زيبايي چشم بردارد، و دلش نميخواهد ورق بزند. هر چند صفحات بعد هم تذهيب وجود دارد، ولي به زيبايي دو صفحه اول نميرسد.
از ديگر ويژگيهاي اين قرآن، تذهيب تمام صفحات آن است كه به زرنشانهاي بسيار ظريف مزين است. طرحهاي تذهيب نيز هر چند صفحه عوض ميشود و تكراري نيست، اتفاقي كه در مورد قرآنهاي ديگر نيفتاده است و از اين لحاظ بي نظير است؛ ضمن اينكه هر صفحه نيز به نوبه خود منحصر به فرد است و در طرحهاي شبيه به هم نيز، تفاوتهايي وجود دارد.
علاوه بر اين، فضاي بين سطور در طرحهاي تذهيب كه اصطلاحا <دندان موشي> خوانده ميشود، در همه تذهيبها سفيد است و در آن نقش و نگاري ترسيم نميشود، اما در اين قرآن دندان موشيها نيز با گل و بته سازي تزيين شدهاند و در هر صفحه شكل مخصوص به خود را دارند.
اديب برومند با حوصله و اشتياق در مورد ويژگيهاي اين قرآن توضيح ميدهد و هر از گاهي، با مكثي كوتاه، به حافظهاش رجوعي دوباره ميكند:
- متن كاغذ هم نوعي زر افشان ترسيمي است؛ يعني در طرح كاغذ نقاشيهاي كمرنگي وجود دارد كه گويا ترسيم شده اند و بعد از حدود 300 صفحه، زرنشانهاي حواشي ظريفتر و براق تر و برخي ويژگيهايش عوض ميشود. تذهيبها به اندازهاي تو در تو و جنگلي است كه هيچ كس نميتواند آن را سرمشق قرار دهد. آنقدر طلا اندازيهايش ظريف است كه تقريبا امكان كپي برداري از نقش تذهيب وجود ندارد.
به گفته او، يك روز مذهبي از عربستان براي كپيبرداري از نقش اين قرآن آمد، ولي بعد از ديدن آن مات و متحير اقرار كرد كه نميتواند از نقش آن نمونه بگيرد، در حالي كه گنجينههاي قرآن عربستان سعودي بسيار غني است و اين مذهب حتما بايد قرآنهاي زيادي را ديده باشد. استاد اديب برومند ميزان كار انجام شده بر روي اين قرآن را غيرقابل محاسبه ميخواند و ميگويد:
- به نظر من اگر اين قرآن چاپ شود، مشخص ميشود ايرانيها چقدر نسبت به مصحف آسماني علاقه و احترام داشتهاند و چه هنرمنداني همه عمر خود را وقف خدمت به قرآن كرده اند.
فعاليتهاي هنري
استاد برومند از سال 1327 متوجه علاقه اش به آثار هنري شد و از همان تاريخ، تحقيقات زيادي در مورد هنر ايران كرد و همزمان به خريد آثار اصيل و ويژه هنري نيز پرداخت. او مصاحبت با آثار هنري را لذت بخش ترين كار در دنيا ميداند؛ كاري كه سيري و تمامي ندارد. او براي علاقه اش به آثار هنري تعبير<عشق سوزان> را به كار ميبرد كه نشاندهنده ميزان علاقه اش به آثار است و دوبار از لذت وافري سخن به ميان ميآورد كه هيچ وقت تمام نميشود. استاد اديب به طور تخصصي در مورد قلمدانهاي ايراني تحقيق كرده و هنر قلمدان سازي را هنري كاملا ايراني ميداند كه محل بروز فرهنگ و هنر ايراني است و از نقاشي و نگارگري گرفته تا شعر و خط و ادبيات، در آن حضور دارند. كتاب او <هنرقلمدان> معتبرترين مرجع موجود در مورد قلمدان است.
مكاتب تذهيب
استاد اديب برومند، مكاتب نگارگري و تذهيب ايراني را به خوبي ميشناسد و مكاتب مهم ايراني را در تذهيب، مكتب اصفهان، شيراز و تهران كه سابقا قزوين خوانده ميشد، عنوان ميكند و ميگويد:
- مكتب قزوين جاي خود را به مكتب اصفهان داد و بعد از آن مكتب تهران در مينياتور و تذهيب به وجود آمد.
او تا قبل از ديدن صفحات اول و دوم قرآني كه در بالا وصف آن رفت، معتقد بود كه مكتب شيراز در تذهيب زيباتر و شيرين تر بوده، اما بعد از ديدن اين دو صفحه، بر اين باور ميشود كه اوج مكتب اصفهان جذابيت بيشتري دارد.
استاد اديب، مختصات مكتب اصفهان را استفاده زياد از طلا و ابتكاراتي ميداند كه در مكتب شيراز نيست. به علاوه در مكتب اصفهان دروسط صفحه تذهيب، مربعي كشيدهميشود و در داخل آن شيرينكاريهاي تذهيبي انجام ميشود و نيزصفحه آن حاشيه سفيد ندارد. در مكتب شيراز گنبد سازي وجود دارد كه در اصفهان نيست. حركات جنبي مكتب اصفهان ساده تر است، اما ريزهكاريهايش بيشتر است و رنگ نقش بيشتري دارد.
به گفته او، تذهيب الگوي كاملا مشخصي ندارد و سليقه مذهب بيشتر تاثيرگذار است. در واقع اصول تبيين شده مكاتب تذهيب بسيار كلي است و مابقي به ابتكار هنرمند بستگي دارد.
شعر
گفتگو با استاد اديب برومند، بدون صحبت در مورد شعر، گويي كامل نميشود. او قصيده سراي چيره دستي است كه در مكتب خراساني قصيده ميسازد. البته به گفته خودش، قصايدش گاهي در الفاظ به سبك اصفهاني نزديك ميشوند و ميتوان آنها را داراي مكتبي مابين خراسان و اصفهان خواند و شايد بتوان به آن مكتب <نوخراساني> نيز اطلاق كرد. استاد اديب اولين كسي است كه با تامل فراوان در اشعار شاعران عصر صفوي، بين سبك شعرسرايي اصفهاني و هندي تمايز قائل ميشود و در مورد آن ميگويد:
- سبك هندي همان سبك اصفهاني است كه تغليظ شده است. بسياري از شعرايي كه به شيوه اصفهاني شعر ميساختند، پس از اينكه به هند رفتند و برگشتند، شعرشان پيچيده شد كه بعدها اين سبك پيچيده، هندي نام گرفت. نمونه عالي اين تغيير، صائب است كه در ابتدا شعرهايش به سبك اصفهان بود: ساده، همه كس فهم و رو براه كه به سرعت به حافظه سپرده ميشود (ويژگيهاي سبك اصفهان)، اما بعد از مسافرت به هند، شعرش پيچيده،تودرتو و ديرياب شد كه تنها خواص آن را ميفهمند(ويژگي سبك هندي).
به اعتقاد استاد برومند، همين تفاوتهاي موجود در سبكهاي شعري، در ديگر هنرهاي ايراني نيز ديده ميشود؛ مثلا صلابتي كه در مكتب شعر خراساني هست، در مينياتور آن نيز حس ميشود، در حالي كه راحتي و رواني شعر عراقي، در نگارگري آن نيز ديده ميشود يا لطافت مكتب شعر اصفهان، هم در نقاشي و هم در آواز آن، وجه تمايزش است.
قرآن در كتابخانه ملي
ظهر نزديك است و گرمي هوا، از پنجرههاي بسته خود را نشان ميدهد. استاد اديب برومند، آرام و با طمانينه صحبتهايش را ادامه ميدهد و در هر موردي كه حرفي به ميان ميآيد، سخن به قرآن ختم ميشود. نگراني او در مورد خروج قرآن از كشور، به اندازهاي بوده كه حاضر نشده آن را به واسطهاي كه ميخواست آن را به كشور ديگري ببرد، بفروشد، حتي زماني كه معلوم شد واسطه قيمتي به مراتب بالاتر از كتابخانه ملي پيشنهاد ميكند.
به گفته استاد، خروج اين قرآن از كشور، مثل اين بود كه مسجد شيخ لطفالله از كشور خارج شود! چرا كه كاري كه هنرمندان بر روي اين قرآن انجام داده اند، دست كمي از هنري كه براي مسجد شيخ لطف الله به كار برده شده، ندارد. استاد اين ترس را هم داشت كه قرآن بعد از او، از كشور خارج شود. بنابراين به دنبال مركزي ميگشت تا براي خريد و نگهداري شايسته و چاپ و نشر نفيس آن اقدام كند. در نهايت، اين قرآن به كتابخانه ملي واگذار شد تا به قول استاد اديب، هم دغدغههاي او تمام شود و هم قرآن كريم در جاي اصلي خود نگهداري شود.