همايش ايرانيان خارج از کشور ( ديواری که شکاف برداشته )
هرچند رئيس جمهورمنتصب رهبر تحريم های شورای امنيت و اتحاديه اروپا را بدون اثر اعلام ميکند، اما از هم اکنون نگرانی و ترس را ميتوان در سيمای دولتمردان نظام از رهبر تا رؤسای بانک ها ديد.
محمدی کاشانی امام جمعه موقت تهران، در روزهشتم مرداد درخطبه نمازجمعه ميگويد «ای افرادی كه سرمایه، توانایی و تمكن مالی دارید، نظام اسلامی در این عصر به این موضوع احتیاج دارد. امروز كه دشمن مساله تحریم را مطرح ميكند، وظیفه ما است كه در داخل كشور با سرمایه گذاری داخلی منسجم تر شویم و اگر افراد ایرانی در خارج از كشور سرمایه دارند، آن را به كشور آورده سرمایه گذاری كنند».
ولی قبل از اينکه ماجرای سرمايه گذاری ايرانيان خارج در ايران به نمازجمعه کشيده شود، رحیمی معاون احمدی نژاد درهفته گذشته اعلام ميکند « ما اخیرا با چهار شرکت داخلی۲۱ هزار میلیارد تومان قرارداد در پارس جنوبی بسته ایم که كمر تحریم ها را خواهد شکست!». اما چند روز بعد، به علت اينکه عده ای ازسرمایه داران ایرانی خارج از کشور به دعوت او پاسخ نداده بودند، رحيمی آنها را مورد انتقاد قرار ميدهد که چرا دعوت او را نپذيرفته اند.
سر انجام اعلام ميشود که حدود دويست نفردعوت را پذيرفته اند. در روز يازده مرداد همايش ايرانيان خارج از کشور، با سخنان احمدی نژاد شروع بکار ميکند. اما به نظر ميرسد رهبر معظم از برگذاری همايش يا از ترکيب ميهمانان چندان راضی نيستند و يا اينکه چون در انتخاب ميهمانان از ايشان نظرخواهی نشده بود، ناخشنودی خود را با قلم شريعتمداری، که سمت سخن گوی رهبر را درمؤسسه کيهان به عهده دارد، در گزارش روزانه خود از دعوت سرمايه داران و نخبگان طاغوتی در همايش بزرگ احمدی نژاد اظهار عدم رضايت مينمايد.
شريعتمداری در همان روز زيرعنوان «چه خبر؟» در روزنامه کيهان مينويسد: « در همايش بزرگ ايرانيان خارج از كشور چه آشي قرار است پخته شود؟ و چه كساني اين ديگ را دور ازچشم رئيس جمهور محترم و تنها با سوء استفاده از نام وجايگاه (متاسفانه اعتماد غير قابل توجيه!) ايشان، روی اجاق گذاشته اند؟».
«برخي ازگزارشها و اخباری كه درباره همايشی که امروز صبح در تهران برپا شده و نزديک به هزار دويست نفر برای شرکت در آن دعوت شده بودند با هزينه های چند ده ميليارد تومانی و بی حساب و كتاب، با رايزنی های داخلی و خارجی به نظر ميرسد فراتر از« ناپختگی و ندانم كاری» باشد و شايد خدای نخواسته كاسه ای زير نيم كاسه است! دعوت از ايرانيان مقيم خارج كشوروبرپايی همايشی برای آشنايی آنان با پيشرفت ها وتحولات حيرت انگيزجمهوری اسلامی! ايران نه فقط اقدامی شايسته بلكه ضرورتی انكار ناپذير است. مخصوصا آن كه از چندين ميليون ايرانی مقيم كشور های خارج فقط سه تا پنج در صد آنها در شمار مخالفان نظام قرار دارند! و اكثريت قريب به اتفاق آنان به وطن خويش و ارزش های آن وابسته و دلبسته اند، از سوی ديگر بسياري ازايرانيان مقيم خارج كشورنخبگان برجسته ای دررشته های مختلف علمی و تكنولوژی هستند كه می توانند و تمايل دارند علم و تخصص خود را در اختيار هموطنان خود قراردهند».
«حضور اين طيف از ايرانيان مقيم خارج كشور، اولا تصوير معكوسي كه دشمنان از ايران اسلامي ساخته اند را اصلاح مي كند و ثانيا تبليغات سوء قدرت های استكباری در باره « فرارمغز ها » را به ورود آنان تبديل خواهد كرد و طرفه آنكه حساب يك مشت اپوزيسيون بی سواد وكاسه ليس را ازانبوه ايرانيان دلبسته به اسلام وايران جدا ميكند»!
تا اين مرحله رهبر ناخشنودی خود را ظاهرا از عدم مشورت احمدی نژاد و کار خود سرانه او با زدن به نعل و ميخ اعلام ميدارد، اما به نظر ميرسد رهبر خطر باندی را که احمدی نژاد نماينده آن ميباشد به خوبی احساس ميکند و شريعتمداری از زبان او اصل موضوع را که موجوديت مقام رهبری است اينطور بيان ميکند:
«آنها که واژه «اصلاح طلب» را به سرقت برده اند واز سوی عواملی كه معلوم شده ستون پنجم مثلث آمريكا واسرائيل وانگليس ميباشند ومسئولين حكومت جمهوری اسلامي ايران را عقب افتاده وخونخوار می نامند که عليه هر آنچه ايراني و انساني است قيام كرده و قصد دارند نام ميهن را به قهقرا ببرند و دراين راه از هيچ خرابكاری و قتل و جنايتی ابا نخواهند داشت».
« مگر قرارنبود ازايرانيان دلبسته به اين آب وخاك وارزش های اسلامي آن، كه اكثريت هموطنان مقيم خارج كشور را تشكيل ميدهند برای شركت در همايش دعوت شوند تا زمينه برای مشاركت آنان درعمران و آبادانی، سرمايه گذاری و خدمت به هموطنان خويش فراهم گردد؟ ودرهمان حال تو دهني محكمي باشد به ياوه گويانی که حذف ولايت فقيه را از قانون اساسی دنبال ميکنند. درحالی که همه ميدانند امام راحل ما هنوز هم در ميان ما است و خامنه ای، خمينی ديگری است».
شايد مقام رهبری انتظار داشت همايش فرصتی باشد برای يادآوری نام رهبر و مطرح شدن او به عنوان فصل الخطاب، با اين اميد که بحرانی را که بين ارگان های قدرت اصول گرا به علل مختلف بروز کرده و با عملکرد و سخنان نابخردانه رئيس جمهور محترم! هر روزبه ابعاد آن افزوده ميشود ترميم يابد. اما با اطمينانی که احمدی نژاد از سرداران سپاه که در دولت او به ثروت های کلان و قدرت ظاهرا خارج از کنترل رسيده اند، و دستورالعمل های مصباح يزدی به نمايندگی ازمافيای حجتيه به احمدی نژاد بلافاصله بعد از انتصاب، به نظر نميرسد در معادلات و کشمکش های بين قدرت طلبان مقام معظم رهبر هنوز جای مطمئنی داشته باشد.
واقعيتی را که رژيم مافيائی نميتواند درک کند اين نيست که چه کسی در راس باشد بلکه مهم آن است که زمان فريب دادن مردم با اشاعه خرافات به سر رسيده است. رژيمی که می پندارد با اعمال خشونت، بازداشت، شکنجه، تجاوزوغارت منابع ملی ميتواند بحران های زنجيره ای را که پياپی از راه ميرسند مهار کند، اکنون به بن بست رسيده است. اگر امروز اختلاف بين قوه مجريه و مقننه برای دسترسی بيشتر به منابع مالی به نقطه اوج رسيده است، ديری نخواهد پائيد که قوه قضائيه نيزدرطلب سهم بيشتری خواهد شد. و آنچه ماشه بحران را به انفجار خواهد کشانيد، صرفنظر از عملکرد های غير قانونی همه ارگان های نظام از آن جمله دستگاه های اطلاعاتی و امنيتی در برخورد های غير انسانی ميباشد که به فرمان شخص احمدی نژاد يا شخص رهبر که احمدی نژاد منصوب مستقيم او ميباشد، است که زنجيره بحران را هر روز گسترده ترخواهد ساخت. زيرا هرگروه می پندارد که مسؤل بحران و افزايش تنش نتيجه بی سياستی وخلافکاری های گروه ديگر می باشد، غافل از اين که همه اجزاء زير مجموعه نظام در شکل گيری بحران شريک بوده اند.
اجزاء نظام مافيايی نميخواهند بپذيرند که توانايی آن را ندارند جلو پيشرفت امواج خروشان نيروی جوان آزادی طلب و ترقی خواه را که برای باز ستانيدن حقوق پايمال شده خود شکل گرفته است سد کند. امنيتی کردن فضای کشور، حمله لومپن های مزدور سپاه و بسيج به مخالفين، نعل وارونه زدن، يورش و آزار مستقيم معترضين به انتخابات، بی توجهی و توهين و آزار روانی و جسمی زندانيان سياسی، تهديد خانواده های آنها به سکوت، همايش های مسخره ، اجبار به کوچ جمعيت از تهران و کلان شهرها، کنترل دانشگاه ها و حتی قتل های مخفيانه زنجيره ای و کشتارهای دسته جمعی و پخش خبر های دروغ از نمايش محاکمه عوامل ساختگی جنايات و ترفيع مقام عوامل اصلی، شايد در دهه شصت ميتوانست کارساز باشد ولی در اواخر دهه هشتاد فقط به ايجاد شکاف در ديوار قدرت و زورگويی نظام غير قانونی، خواهد افزود که به دنبال آن سقوط نطام غير قانونی را همراه خواهد داشت.