سرانجام در میان نا هماهنگی و بهت اپوزسیون و جناح مغضوب و مغلوب حاکمیت , در یک انتخابات ناسالم , محمود احمدی نژاد سرباز کوچولوی خامنه ای از صندوق های حکومت اسلامی بیرون آمد تا رژیم یکدست عقب گرا شود و رهبر، مجلس و فوه قضایه از شادی در پوست خود نگنجند .
در دور دوم برخی از تحریم کنندگان با سکوت خود و بعضی با شتاب به قانع کردن مردم برای رای دادن پرداختند تا احمدی نژاد اسلامگرای افراطی انتخاب نشود و مرادشان این بود که چهره بزک کرده و بظاهر" مدرن" حکومت یعنی رفسنجانی دوباره بر مسند قدرت جلوس کند , انگار که هرگز دستش به خون آلوده نشده است.این تغییر موضع و عدم هماهنگی در پیروزی احمدی نژاد بی تاثیر نبود ضمن اینکه تقلب و آماج حمله قرار دادن فساد مالی باند رفسنجانی و "نفتی" های رژیم، از سوئ احمدئ نژاد، از عوامل مهم شکست عالیجناب سرخپوش و حامیان جدید او یعنی اصلاح طلبان حکومتی بودند.
در این میان جبهه ملی ایران از معدود نیروهای ملی درون و برون مرز بود که قاطعانه و شجاعانه با صدور بیانیه ای "انتخابات رسوا" در 31 خرداد بر سر موضع خود یعنی تحریم انتخابات استصوابی ،همچون هفت ماه گذشته ایستادگی کرد.
گزارشات تخلفات و تقلبات انتخابات در اظهار نظر های رفسنجانی ،خاتمی و مقامات وزارت کشور کاملا عیان است و نیاز به بیان آنها نیست . نکته در حمله و خط ونشان کشیدنهای احمدی نژاد در مورد مبارزه با فساد مالی رفسنجانی ،آقازاده ها و "نفتی"های رژیم یعنی باند زنگنه و نبوئ است . چنین سخنانی در کشور ثروتمندی چون ایران که اکثر مردمش زیر خط فقر زندگی میکنند ،بس دلنشین و مسبب کسب آرا است. اما سرباز کوچولوی رهبر فقط نیمی از دزدان را مخاطب قرار داد و از نام بردن نهاد های مالی و اقتصادی تحت کنترل رهبر همچون آستان قدس و بنیاد های شهید و جانباز و مستضعف سرباز زد.این نهاد ها که بخش عظیمی از ثروت کشور را در اختیار دارند یکی از موجبات وضع آشفته و نابسامان اقتصاد ایران هستند ،مالیات نمی پردازند و به هیچ مرجعی غیر از رهبر پاسخگو نمی باشند .در چپاول مردم ایران این اصولگرایان مثل طبسی،جنتی و یزدی دست کمی از عملگرایان چون رفسنجانی و دارودسته اش ندارند.
مقاومت مردم ایران و پروسه دمکراسی امروز وارد مسیر تازه ای شد و ملت ایران میرود نا تکلیف خود را با این حکومت روشن کند..شکست رفسنجانی، شکست پروژه دوم خرداد( 2 ) بود و ملت ایران به رژیم گفت "آزموده را آزمودن خطاست" و با جایگزین نکردن رفسنجانی به جای خاتمی به طولانی کردن عمر رژیم رضایت نداد و بر سر اصل مطلب رفت یعنی جمهوری ناب اسلامی بدون نقاب وپرده پوشی،بدون شک وتردید ویکدست افراطی.
.ملت ایران به آخر خط با این رژیم رسیده است و این پرده آخر نمایش درام حکومت اسلامی است .
این پرده آخر چه زمانی به پایان میرسد را نیز مردم ایران تعیین خواهند کرد.ملت ایران خواهان دمکراسی ، آزادی ،عدالت اجتماعی و حقوق بشر است و در این راه پیرو مسالمت و خرد میباشد ،هر چند که حاکمیت چنگ ودندان نشان دهد . راه صلح آمیز تشکیل کنگره دمکراسی خواهی و نجات ایران که برای اولین بار در11 خرداد در کنفرانس مطبوعاتی جبهه ملی ایران در تهران مطرح شد میتواند در همبستگی ملی،احقاق خواسته های مشروع مردم و بیدار کردن جهان نسبت به وقایع ایران موثر باشد.گرچه این طرح یکبار توسط اقای ابراهیم یزدی به سرقت رفت و به اقای معین فروخته شد که به علت نداشتن اصالت و صداقت اصلاح طلبان حکومتی راه به جایی نبرد اما همچنان تنها راه ایجاد یک پلاتفرم برای رسیدن به آزادی و پاد زهر فاشیست و دیکتاتوری است بخصوص که مبلغآن طرح کنگره دمکراسی خواهی, جبهه ملی و اسطوره مقاومت ایران عباس امیر انتظام میباشند.