استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
اندیشگاه ملی/ آریان پور
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
نفت (بخش پایانی)/عواملی که در بروز انقلاب موثر بودند/ امیر هوشنگ آریان پور
15 فروردین 1386       بازگشت به صفحه قبل 
بخش پایانی
نتیجه گیری
عواملی که در بروز انقلاب موثر بودند


خورده گیری از یهودی ها
در یاداشت سه شنبه3/4/54 شاه به علم می گوید: " فقط روزنامه های جهودی در آمریکا به سیاست ایران حمله می کنند."
در یادداشت شنبه 28/4/54 علم نوشته است " . . . ولی ماشاء الله شاهنشاه آن قدر به این کشور علاقمند است که همه چیز را برای ایران بالاتر و والاتر از همه دنیا می خواهد، یعنی شعار ما ایران بالاتر از همه است. ]شعار آلمانی های نازی[ حال اگر برزبان جاری نمی کنیم مطلب دیگری است."
یادداشت پنجشنبه 3/7/54
" در مورد مذاکره با سفیر اسرائیل به عرض رساندم فرمودند: قسمت اصلی مذاکرات همان رویه غیر دوستانه جرائد یهودی آمریکاست. اگر آن حل بشود، البته ما همکاریهای سابق را از سر می گیریم. بنا بر این به او بگو اگر در این زمینه، چنان که گفته است، برنامه و نقشه وسیعی دارد، بیاورد با تو در میان بگذارد."
گزارشی رسیده بود که رادیو اسرائیل قبلاً بجای خلیج فارس که همیشه می گفت، فقط به کلمه خلیج اکتفا می کند. شاهنشاه خیلی ناراحت شدند. عرض کردم، بالاخره شاهنشاه هم که دائماً به آنها حمله می فرمائید. فرمودند، آخر کارهای آنها احمقانه و بی منطق است.
یادداشت روز چهارشنبه 1/11/54 به عرض رساندم دیشب سفیر اسرائیل به غلام می گفت ممکن است عراقیها توسط روسها سعی کنند بمب اتمی بسازند. فرمودند بعید نیست! ] در حقیقت کشور اسرائیل با دادن این خبربه شاه، او را در دست یابی به نیروگاه اتمی و در نهایت به بمب هسته ای مصر تر کرد و شاید هم به این ترتیب اسرائیلیها خواسته بودند از برنامه های شاه در مورد بمب هسته ای مطلع شوند؟[

ادعا های شاه
در تاریخ 30/4/54 شاه در مصاحبه خود با جراید خارجی و داخلی گفت: " ایران دیگر هرگز غافلگیر نخواهد شد و پیش از آن که خود را منهدم کنیم، می جنگیم. ترجیح می دهیم کشورمان را از بین ببریم ولی به دیگران نسپاریم." ] سپردن به دیگران که شاخ و دم ندارد! همگان دیدند که چگونه شاه با چشم گریان ایران را ترک نمود بدون آنکه تعیین کند از آن به بعد چه کسی مسئول کشورش خواهد بود. البته باید قبول کنیم که شاه قبل از تحویل کشور به ملایان آنرا کاملاً ویران نکرد و این افتخار را نصیب رژیم اسلامی کرد، که آنها باخیال راحت آنرا ویران کنند.[
پنجشنبه 20/6/54 ". . . باز هم پیام شاهنشاه را در جواب فورد خواندم. راستی و از تمام قلب به شاه دعا کردم. بالاخره شاهنشاه ما به جایی رسیده که با شجاعت مشت به دهن رئیس جمهور آمریکا بکوبد. اگر این مسائل را بشود به ملت گفت، بنظرم همه مردم همین احساس مرا پیدا کنند. ولی نزاکتهای دیپلواتیک مانع است. ولی مردم ایران سالها بعد پی خواهند برد که چه پیشوایی داشته اند." ] شاه بخیال خود و آقای علم مشت به دهن رئیس جمهور آمریکا می کوبید! ولی رئیس جمهور آمریکا نه تنها ضربه فنی نشد بلکه در مدتی بسیار کوتاه، شاه شاهان با ضربه ای گیج کننده از گود سیاست برای همیشه بخارج رانده شد!! [
یادداشت چهارشنبه 2/7/54
". . . عرض کردم رئیس جدید سیا در ایران پیش (غلام) آمد و استدعای شرفیابی دارد. فرمودند، وقت بدهید. عرض کردم از من پرسید چه عرضی حضور شاهنشاه بکنم؟ من گفتم باید عرض بکنید بدون شائبه سرویس شما در اختیار شاهنشاه است، زیرا دو کشور ما به هم احتیاج فوق العاده دارند. برای ما هم که یک رژیم سلطنتی هستیم از طرف شمال راهی نیست و برای شما هم باستیون ایران یک امر حیاتی است. پس ما هردو به هم احتیاج داریم. ولی متاسفانه وضع شما بسیار خراب است و جای تاسف است که شما که باید متکای غرب و کشورهای آزاد باشید، چنین وضعی دارید و برای او شعر مسخره ای خواندم و ترجمه کردم:
پیش نماز ده که مرغابی بود اندر آن ده بین چه رسوائی بود
] از خواننده گرامی استدعا می شود یادداشت فوق را یک یا دو بار دیگر مطالعه فرمائید. آنوقت پی خواهند برد که چرا رژیم شاهنشاهی ایران محکوم به سقوط بود!؟[

وضع خراب کشور و هشدار بعضی از مقامات مسئول
یادداشت چهارشنبه 19/6/54
"متعاقب، دو سه نامه که از فورد و کیسینجر رسید مرا به شدت نگران کرد . یعنی متاسفانه حدس من درست از کار درآمد که آمریکایی ها از ترقی قیمت نفت بهیچ وجه راضی نیستند و به علاوه از معاملات دو طرفی که ما به عنوان رشوه دادن می خواستیم با آنها بکنیم هم کنار گذاشته می شود. من به نوبه خودم از روابط با آمریکا نگرانم، به خصوص که مطبوعات آمریکا هم با ما رابطه خوب ندارد."
". . . دیشب هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد پیش من بود. شرح عجیبی از عدم هماهنگی دستگاه های دولت و برنامه های اقتصادی و به هم ریختگی کارها و خرید های عجیب و غریب بدون مطالعه می گفت. منجمله این که همیشه به علت نبودن بندر در حدود یکهزار و پانصد میلیون دلار کالا در وسط دریا مدت سه تا چهار ماه معطل است. کرایه کشتیها و زیان دیری تخلیه یک رقم عجیبی تشکیل می دهد. . . به او گفتم مگر شما وزیر کرات دیگر هستید که اقدامی نمی کنید و یا لااقل موضوع را به عرض شاهنشاه نمی رسانید؟ می گفت نخست وزیر نمی گذارد، چون می ترسد شاهنشاه نسبت به او متغیر شوند. دائماً مشغول ماست مالی هستیم." (برای هر روز دیرکرد در تخلیه کالای هر کشتی بالغ بر 5هزار دلار پرداخت می گردید)
". . . قدری در باره پدر سوخته گری بی. بی. سی. که گزارش سازمان عفو بین المللی را با آب و تاب علیه ایران ذکر کرده بود، صحبت فرمودند. . . "

صفحه 273 جلد پنجم یادداشت های علم.
مصاحبه شاه با جان اوکس زیر عنوان The Persian mind ( طرز تفکر ایرانی) در نیویورک تایمز 30 سپتامبر 1975 درج شده است. در آغاز این مقاله آمده است که "در هیچ کشور مهم جهان امروز جمله ی معروف لوئی چهاردهم " دولت یعنی من" به اندازه ایران صدق نمی کند. همان گونه که خود او تایید می کند، اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی براستی مظهر دولت ایران است." جان اوکس در نتیجه گیری روشن بینانه خود وضع ایران را انفجار آمیز می بیند.
حال به عکس العمل شاه در مورد اظهارات اوتوجه کنید: " . . . فرمودند، پدر سگ نوشته من لوئی چهاردهم هستم، در صورتی که او مغز ارتجاع و من لیدر انقلابم. معلوم می شود با عصبانیت خاص نوشته است."

چهارشنبه 30/7/54
روزنامه نیویورک تایمز شرحی نوشته بود که روشنفکران ایران خواستار تحولات عمیق و اساسی در اجتماع ایران هستند . شاهنشاه فرمودند، این پدر سوخته ها همین حرفهای بچه های ما را در کنفرانس اسپن Aspen)) که تحت ریاست شهبانو در شیراز تشکیل شده بود، گرفته و باز به رخ ما می کشد. به علاوه روشنفکر کدام "گه" است؟ اینها اشخاصی هستند که هزاران نوع عقده دارند. خود ما اسم روشنفکر بر آنها می گذاریم و آنها را علم می کنیم برای خورده گیری به خود ما( فکر می کنم منظور شاهنشاه علیاحضرت شهبانو بودند)

چهارشنبه 14/8/54
" نامه ای از سناتور ادوارد کندی برایم رسیده بود. عرض کردم ملاحظه می فرمایید اینها کشور ما را فاسد می نامند. فرمودند، چیز عجیبی است، اخیراً در سازمان ملل ما قطعنامه ای دادیم که شرکتهایی که بخواهند برای معاملات رشوه بدهند، دیگر از معامله با کشور ما محروم خواهند شد. حالا آمریکاییها سعی می کنند این قطعنامه را بخوابانند که به تصویب نرسد. عرض کردم همینطور است که دزد ها داد می زنند که دزد ها را بگیرید." ] جلوگیری از رشوه دادن شرکتهای خارجی ربطی به دادن قطعنامه به سازمان ملل نداشت، تنها کافی بود مانع می شدند از آنها رشوه گرفته نشود و با آنها قرار داد جدیدی منعقد نگردد![
یاداشت روز سه شنبه 30/10/54 ، منوچهر گودرزی مذاکرات با یهودی ها را
( در مورد بهبود وجهه ایران در افواه آمریکایی ها) به عرض رساند. . . چند اصل را تصویب فرمودند که اولاً اصل موضوع نمی تواند محرمانه بماند. ] هدف ایجاد مرکزی در آمریکا به منظور شناسائی اشخاص یا گروه ها و سازمانهایی که با رژیم شاه در مخالفت هستند می باشد. از یک طرف شاه و علم ادعا کرده اند که روزنامه ها و رادیو و تلویزیونهای یهودیان در آمریکا مسئول ترویج این شایعات علیه شاه و ایران بوده و از طرف دیگراز اسرائیلیها یعنی همان یهودیان خواسته اند این مرکز زیر نظر آنها اداره شود؟![ بنابر این مرکز ما در آمریکا، مرکز پژوهش مطبوعاتی خواهد بود و به همین نحو اعلان می شود. فقط تماس با اسرائیل محرمانه خواهد ماند. بعد هم اصل کلی سیاسی ما همان 17 ماده انقلاب است و حسن همجواری با همگان. در باره این که چه تصویری از ایران می خواهیم در خارج منعکس شود، فرمودند همین که هستیم به علاوه دنیا باید بداند تا ده سال دیگر ما نظیر فرانسه وآلمان هستیم، با یک جمعیت 50 میلیون نفری با سواد و متمتع وقدرتمند. این را کم کم دنیا باید احساس بکند.(!) .] آیا تنها باسواد شدن، انسان ها متمدن و با فرهنگ می شوند؟![
یادداشت روز 4/11/54، . . . فرمودند، به سفیر آمریکا باید می گفتی که ما متفق شما هستیم. در اثر نخریدن رزمناو های اقیانوس پیما، حضور ما در اقیانوس هند تاخیر می شود. ] توجه شود، هدف شاه از حضور در اقیانوس هند، دفاع از مرزهای ایران نیست بلکه گسترش نفوذ کشورش در سایر نقاط جهان است![
. . . بعد عرض کردم آیا شاهنشاه وضع روشنی از اوضاع اقتصادی کشور به دست دارند؟ فرمودند، البته دارم. عرض کردم آیا به عرض مبارک رسیده که ممکن است احیاناً بعضی پروژه ها ی ما که با خارجیها داریم، در اثر ندادن پول به حکمیت بین المللی و آبروریزی برسد؟ فرمودند، فکر نمی کنم . عرض کردم بلی، این امکان هست. قدری تامل فرمودند. عرض کردم شاهنشاه مطمئن هستند که گزارشاتی که به عرض می رسانند کاملاً واقعی و درست و صادقانه است و کسی خلاف عرض نمی کند؟ فرمودند، البته. عرض کردم، خدا کند. این طور باشد و البته حالا که می فرمائید، همین طور است، ولی غلام در این مسئله شک دارم. فرمودند، شک داری؟ عرض کردم، چون با تجربه هایی که اندوخته ام ، مرد بسیار بدبینی شده ام، شک می کنم و وظیفه خودم می دانم که در این ماجرای سنگین درگیری با نفتیها ، گرچه ممکن است بسیار دیر شده باشد، خاطر مبارک را از آنچه حودم فکر می کنم ، آگاه سازم. شاهنشاه خیلی تامل و فکر فرمودند که هم باعث تعجب و هم خوشحالی من شد. عرض کردم هرچه زودتر بی سر و صدا باید پروژه های غیر لازم یا غیر فوری را کنار گذاشت و فقط به مسائل اساسی پرداخت. فرمودند، به علاوه باید جلوی دزدی ها را گرفت. دارد برمن روشن می شود که پروژه های ما حد اقل 40 در صد گرانتر از آن چه که باید تمام می شود. عرض کردم البته، به هر حال من وظیفه داشته و دارم که آن چه که احساس می کنم، به عرض برسانم، چون من اعلیحضرت همایونی را محو در ایران می بینم یعنی اعلیحضرت خود ایران هستید. . ] آیا این همان جمله ای نیست که لوئی چهاردهم ادا کرد و شاه با عصبانیت او را مغز ارتجاع قلمداد کرد؟![

در مورد نفت
پنجشنبه 3/7/54 " تلگرافی از سفیر شاهنشاه از کاراکاس رسید که رئیس جمهور ونزوئلا او را احضار و خواسته است که فوری به عرض شاهنشاه برساند که عربستان سعودی تهدید کرده است که اگر اعضای اوپک پافشاری در اضافه قیمت بکنند، عربستان از اوپک خارج می شود. و اضافه کرده بود که آمریکا هم شدیداً به او( منظور رئیس جمهور ونزوئلا است) فشار وارد می آورد که با زکی یمانی هم آهنگی کند. . . "
" . . . قدری راجع به کنفرانس وین را به عرض رساتدم. عرض کردم زکی یمانی دائماً می گوید ما دلائل مختلف برای پائین نگاه داشتن قیمت نفت داریم، ولی یکی را هم اظهار نمی دارد. فرمودند، اولین و آخرین دلیل که قابل گفتن هم نیست و به این جهت هم اظهار نمی کند " امر آقام کیسینجر است" ] چه دلیلی بهتر از این که پس از گذشت بالغ بر 33 سال از آن تاریخ همه شیخ نشین های خلیج فارس و کشورهای عربی دست نشانده انگلیس چون عربستان سعودی، عراق، سوریه، جردن، لیبی، مصرو غیره در سر جای خود نشسته و روز بروز به اقتصادی شکوفاتر دست یافته اند؛ در حالیکه کشور شاهنشاهی ایران که در آن زمان از لحاظ ثروت، منابع طبیعی سرشار، جمعیت با سواد تر و فرهنگ غنی تری بسر می برد و شاه آرزوی رسیدن به تمدن بزرگ را در آینده ای نسبتاً نزدیک پیش بینی می کرد؛ از آن تاریخ هر روز بیشتر از روز قبل به قهقرا رفته است! معلوم نیست با این روند پسگرائی، آخر و عاقبت ما ایرانیها چه خواهد بود؟[
یاداشت پنجشنبه 10/7/54 ". . . ضمناً به عرض رساندم که از مطالعات اخیر به این نتیجه می رسم که وجهه ما در دنیا دارد خراب می شود. برای چه، نمی دانم. ولی غلام اولاً که به خوب و بد ما در دنیا اهمیت نمی دهم. انسان باید در داخله محکم و استوار باشد. این مطالب وق وق زیادی است. ثانیاً هرچه بیشتر نوشته شود( چه خوب و چه بد) دلیل بر اهمیت و عظمت کشور و شاهنشاه ماست. فرمودند، همین طور است، ولی فکر می کنم یک قسمت این بدی مربوط به نفت و کارهای اوپک و آمریکاییها و قسمت دیگر مربوط به جهودهاست. . . " ] خود ما هیچ عیبی نداریم!! البته این خارجیها هستند که نمی گذارند ملت ایران با بکار گیری 17 ماده انقلاب سفید شاه و مردم به دروازه های تمدن بزرگ نزدیک شود!؟[
یادداشت دوشنبه 22/10/54
" . . . راجع به نفت فرمودند، به کنسرسیومیها باید حالی کرد که قراری که با آنها داشته ایم، یک طرفه لغو شده و دیگر برای ما اعتباری ندارد، چون آنها از تولید مورد توافق پایین تر رفته اند. روز شنبه آینده که می ایند، ما این مسئله را جداً با آنها مطرح حواهیم ساخت."

یادداشت دوشنبه 29/10/54
" . . . شاه را گرفته دیدم. فرمودند، پدر سوخته ها زیر بار نمی روند که مقدار معینی را که قبلاً تعهد کرده اند برداشت کنند و می گویند نفت در دنیا خریدار ندارد. عرض کردم، چاره نیست، حالا دیگر باید موافقت کرد. فرمودند، اول کاری که می کنم سفارش وسائل خودمان را به کشورهای آنها لغو می کنم . . ." ] وقتیکه نفت را در سطحی که شاه می خواست نمی خرند و لذا پولی نیست که بتوان بابت پروژه های قبلی پرداخت شود؛ پس تنها راه لغو سفارش وسائل است که بدون بررسی با قیمت های سرسام آور سفارش شده است! البته لغو قراردادها بدون پرداخت غرامت قابل قبول نبود. پس هم قرارداد لغو شده است و هم جریمه پرداخت کرده ایم! چه معامله ای از این بهتر؟[
چپاول اموال کشور
یکشنبه 21/10/54
" نامه تملق آمیزی از شاپور اردشیر جی رسیده بود تقدیم کردم. عرض کردم قرارداد شرکت کاسنین، در چاه بهار، برای ساختمانهای عادی، غارت است، که ما با آنها منعقد می کنیم. یعنی آنها ما را غارت می کنند. به دقت گوش دادند ولی چیزی نفرمودند.
من فکر می کنم شاید مصلحت دیگری در بین بود که از طریق دولت امر خواهند فرمود. فرق معامله در حدود 600 میلیون دلار است. شاید انگلیسی ها واسطه عمل اضافه استخراج نفت شده اند، و شاهنشاه فکر می فرمایند که در این جا کمک بکنند، می خواهند این لقمه را به آنها بخورانند. باری، به نظر من شاه بدون حکمت و منطق عملی نمی کند. من به این مسئله اعتقاد و ایمان عمیق دارم. عریضه شاپور، هم حکایت از همراهی انگلیسی ها می کند و هم تملق گویی آنها."
" . . . قدری راجع به ثروت مرحوم ارتشبد خاتمی مذاکره شد. ارقامی که در نظر مبارک بود، به نظر من مبالغه آمیز به عرض رسیده بود، حدود 100 میلیون دلار. . . "
یادداشت روز یکشنبه 28/10/54
" . . . باز قدری در مورد سوء استفاده هایی که در دستگاه های نیروی دریایی و هوایی شده، مذاکره فرمودند. فرمودند تعجب می کنم با این که اینها همه چیز دارند، چرا باز هم دنبال این کثافتکاریها می روند؟ فرمودند، اصولاً پول که از یک مقدار معینی گذشت، جز دردسر چه فایده دارد؟ واقعاً هم شاه برای دیگران این طور فکر می فرمایند. اما برای خودش که واقعاً پول چه کم، چه زیاد، در حکم ریگ بیابان است و ابداً ارزش ندارد. . . " ] شاه پول ملت را بذل و بخشش می کرد لذا برایش در حکم ریگ بیابان بود؛ ولی آیا در مورد هزینه پول خودش هم به این گونه فکر می کرد؟[
یادداشت پنجشنبه 16/11/54،
" . . . فرمودند، این پدر سوخته نجم الهدی رئیس اداره مهندسی نیروی دریایی که گرفته ایم، می گوید در کنتراتهای چاه بهار، ما خیال هشتصد میلیون تومان ( برابر با یکصد ده میلیون دلار) سوء استفاده داشتیم که نشد. عرض کردم چندین دفعه در این زمینه غلام مسموعات را به سمع مبارک رسانده بودم که این کنتراتی که می خواهند با انگلیسیها منعقد کنند، 400 در صد از قیمت معمول گرانتر است. فرمودند، واقعاً نمی توانستم باور کنم، فکر می کردم همین اغراقهای مردم است.
یادداشت روز 18/11/54
" . . . والاحضرت اشرف عریضه ای عرض کرده اند. ملاحظه فرمودند. فرمودند، مگر دیوانه شده اید که می خواهید منزل چهار میلیون دلاری در نیویورک بخرید؟ از یک طرف می گویید پول ندارم و از من پول می خواهید و به این در و آن در می زنید، از طرف دیگر می خواهید منزلی بخرید و هیاهو در این آمریکای پر غوغا بر پا کنید؟ این چه طرز فکری است؟ ] البته چهار میلیون دلار مورد درخواست شاهزاده خانم را مرحمت فرمودند[
یادداشت روز 23/11/54
" . . . مطلب مهمی که باز صحبت شد این نامه کیم روزولت بود که به نظر مبارک رساندم. در یاداشتهای زیر صفحه 439 چنین آمده است: " کرمیت روزولت، نوه پرزیدنت تئودور روزولت، عضو سیا، هم آهنگ کننده توطئه آمریکا و انگلستان ( منظور نویسنده کودتای 28 مرداد است) برای واژگون ساختن حکومت دکتر محمد مصدق در مرداد 1332بود. در زمان این یادداشت، روزولت به عنوان مشاور نورتروپ( سازنده هواپیماهای جنگی) و چند شرکت دیگر فعالیت داشت. خرید هواپیماهای فانتوم ( اف-4) و همچنین (اف- 5) از سوی ایران و عربستان سعودی در برابر رقابت شدید شرکت لاکهید ( سازنده استار فایتر اف-104) نتیجه ی مداخله ای کیم روزولت و تماس شخصی او با سران و فرماندهان نیروی هوایی دو کشور بود.
روزولت در نامه ی خود نوشته است که به چندین دلیل مایل به دیدار شاه است:
*- پسرانش شاه را ببینند.
*- انور سادات و امیر فهد از او خواسته اند گزارش ملاقات خود را با این دو تن به آگاهی شاه برساند.
*- شرکت نورتروپ مایل است بداند آیا شاه به خرید هواپیماهای اف- 18 علاقمند است یا نه؟
*- -نظر شاه در باره ی این که روزولت خاطرات خود را بنویسد چیست؟
یادداشت روز 24/11/54
" . . . والاحظرت اشرف اجازه خواسته اند روز دوم فروردین بنیاد خیریه خودشان را اعلام کنند. شاهنشاه فرمودند، آخر به خواهرم بگو یک طرف بنیاد خیریه اعلام می کنی، یک طرف مثل دیوانه ها عقب پول هستی. از یک طرف نطقهای آتشین در دفاع حقوق بشر می کنی، از طرف دیگر برای منافع خودت، اگر باشد، پدر مردم را می خواهی در بیاوری.( البته من نمی گذارم) فرمودند بسیار خوب مانع ندارد، اعلام کند. ولی بداند که مردم ایران گول نمی خورند. چرا که همگی به او بد بین وبه شمس خوش بین هستند؟ چون شمس هیچ از این تظاهرات بی ربط ندارد. همان است که هست. ] اگر شاه از خلاف کاریهای خواهران و برادران و فرزندانشان آگاه بوده و ضمناً تاکید می کند که مردم ایران گول نمی خورند! پس چرا از اعمال خلافشان و دخالتهایشان در خرید های عمده جلوگیری نمی کرد!؟[
یادداشت چهارشنبه 6/12/54
" . . . شاهنشاه فرمودند ، مبارزه با فساد بین مردم چه اثری داشته؟ عرض کردم ، اثر خوب ولی نباید مبتذل شود و حساب خرده ها تصفیه گردد. مقاله واشنگتن پست را برای شاهنشاه خواندم. فوق العاده بد بر علیه والاحضرت اشرف نوشته. چیزی نفرمودند ولی فرمودند، ما دائماً نظامیها را دراز می کنیم ولی این پدر سوخته سیویلها درست گیر نمی افتند. . . "
یادداشت شنبه 16/12/54
صبح شرفیاب شدم . به عرض رساندم که علیاحضرت شهبانو امر می فرمایند صد هزار دلار دیگر ازطرف بانک عمران به پادشاه سابق آلبانی قرض داده شود، با آنکه تا کنون چهارصد هزار دلار قرض گرفته است. فرمودند چه باید کرد؟ بدهید.
عرض کردم والاحضرت شهناز، ده میلیون تومان از بانک عمران می خواهند. فرمودند، فقط ده میلیون ؟ عرض کردم بلی. فرمودند، تعجب است این بچه چقدر تحت تاثیر این مردکه الدنگ شوهرش می باشد. این آقا پسر هیپی چه طور یک دفعه پول پرست شده است؟

شبکه های خرابکاری

جمعه 31/5/54
پریروز که در زوریخ بودم، رئیس پلیس سویس بدیدنم آمد و پرونده قطوری را به من نشان داد که چه جور در پی ترور اعلیحضرت همایونی هستند. ] به این طریق دولت سویس مانع مراجعت شاه به محل اقامتش در سان موریتس می گردد![

در تاریخ یکشنبه 16/6/54 اعلامیه از طرف گروههای مخالف در رامسر زیر صندلی شاهنشاه پیدا کرده بودیم. دادم ملاخظه فرمودند و خیلی تعجب کردند.

یادداشت روز 23/10/54
". . . بعد راجع به چند شبکه خرابکاری که در شمال کشف شده ، فرمودند، خیلی عجیب است که اینها با سر سختی می جنگند. حتی زنها شدیداً دفاع می کنند و کشته می شوند و مردها معمولاً قرص سیانور زیر دندان دارند و خودشان را از بین می برند. فرمودند در کشوری که همه چیز هست و همه کس می تواند پول بدست بیاورد و کار پیدا کند و کارگر و متخصص کم داریم، چه طور این عمل می شود؟ عرض کردم این ها دچار تعصبات عقیدتی شده اند. مخصوصاً کشورهایی که به ما نظر دارند، جوانان را به قسمتهای بد اجتماع ما هدایت می کنند و آن قسمت را بزرگ جلوه می دهند، بدون آن که قسمتهای خوب را نشان بدهند. البته هر جوانی حساس است و تحت تاثیر قرار می گیرد. چنان که والاحضرت همایونی هم که به جنوب شهر تشریف بردندآ آن قدر ناراحت و عصبانی شدند. به علاوه ما دستگاهی نداریم که با کمال سادگی و روشنی نکات بد و خوب اجتماع ما را برای جوانان تشریح کند که آنوقت خود آنها قضاوت کنند که نسبت خوب به بد نسبت صد به یک است. . . فرمودند بسیار صحیح است وهمین حالا در ارتش منحرفین پیدا شده اند که البته شدیداً پیگیری می شود. . ." ] همگی دیدیم که چگونه شدیداً پیگیری کردند و موفق شدند جلوی منحرفین را در ارتش بگیرند.در نتیجه این پی گیری شدید! به سرعت ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران و نخست وزیر نظامی ارتشبد ازهاری از مشاغل خود استعفاء داده و رهسپار آمریکا شد. بلافاصله فرمانده نیروی زمینی و فرماتدار نظامی ارتشبد اویسی و بدنبال وی ژنرال آجودان اعلیحضرت سپهبد هاشمی نژاد عازم آمریکا و اروپا شدند. این وضع ( بخوانید بیماری) به سایرارتشیان و دولتمردان سویل نیز سرایت کرد و خیل آنها روزانه از کشور فرار کردند. بزودی بیماری به افسران ارشد ارتش شاهنشاهی و معاونان و مدیران کل وزارتخانه ها نیز سرایت کرد. چندی بعد درجه داران و سربازان وظیفه به گونه هزار هزار در هر روز ترک خدمت کردند؛ نتیجه آن شد که اکثر جوانان به شبکه های خرابکاری و ضد رژیم شاهنشاهی پیوستند و در چند ماه موفق شدند ارتش پانصد هزار نفری شاهنشاهی که ظاهراً تا دندان مجهزبه انواع سلاح پیشرفته بود و عده ای ساده لوح آنرا یکی از مقتدرترین ارتش های جهان تصور می کردند، تسلیم عده ای مخالف بی سلاح شدند و درب سربازخانه ها را برروی آن ها گشودند تا دمار از روزگار آن تعداد کم از ارتشیان که به سوگندی که برای حفظ تاج وتخت شاهنشاهی پهلوی خورده و پا برجا مانده بودند بر آورند.[
مسافرت خانم مارگارت تاچر به ایران
در سال 1978 ، خانم تاچر رئیس جدید حزب محافظه کار انگلیس برنامه دیدار خود را از کشورهای حاشیه خلیج فارس و از جمله ایران آغاز نمود. در ایران علاوه بر شرفیابی به حضور شاه با دیگر مقامات طراز اول ایران از جمله هوشنگ انصاری رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران ملاقات و مذاکره نمود. در مورد این ملاقات آقای قباد فخیمی که در آن جلسه حضور داشت برداشت های خود را در صفحه 327-332 جلد دوم کتاب " سی سال نفت ایران" به این گونه بیان کرده است:
". . . انصاری برای آشنائی خانم تاچر با اوضاع ایران با طرح مطالب پیشرفتهای ایران مذاکرات این جلسه بدون دستور جلسه را آغازنمود. . . .
خانم تاچر مختصر و مفید بالحنی بسیار محکم مخالفت خود را با آنچه که انصاری خلاصه پیشرفتها و موفقیت های ایران در دهسال گذشته و پس از انقلاب سفید ذکر می نمود اظهار می کرد. بصورتی ساده و روشن ایراداتی را مطرح می نمود که انصاری افتخار می کرد در دوران وزارتش در اجرای آنها نقش داشته است. انصاری تمام هوش و ذکاوت خود را بکار گرفت و نهایت سعی را بعمل آورد تا از دهان تاچر حد اقل برای یکی از مواردی که شرح می دهد پاسخی مثبت و آفرینی بشنود ولی توفیق یارش نشد. بطور خلاصه تاچر با تکیه به کمبود های برنامه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بی سوادی، افزایش اختلافات طبقاتی، ضعف نیازمندیهای زیر بنائی و غیره برنامه های انقلاب سفید و تمدن بزرگ را نا مناسب و نا موفق تلقی نمود. خانم تاچر تیغ تیز حملات خود را بیش از هر چیز متوجه برنامه های اقتصادی و سرمایه گذاری های خارجی در ایران نمود و به انصاری تذکر داد: " شما کشوری نه کشاورزی و نه صنعتی هستید. از یکطرف صنعتی نمودن ایران را در راس برنامه های خود قرار می دهید و از شرکتهای خارجی برای سرمایه گذاری در ایران و انتقال تکنولوژی دعوت می کنید و از طرف دیگر با قانون واگذاری 49 در صد سهام کارخانجات به کارگران همه آنها را فراری می دهید تا سرمایه های خود را خارج نمایند. شما نه کاپیتالیست هستید و نه سوسیالیست، شما در حقیقت نمی دانید چه می خواهید. حرف آخر خانم تاچر شاه بیت مذاکرات جلسه بود. ." ] کو گوش شنوا![
آخرین مذاکرات نفت با کنسرسیوم
در مرداد ماه 1357 آخرین مذاکرات نفت ایران و کنسرسیوم بین المللی در اداره مرکزی شرکت ملی نفت در تهران آغاز بکار نمود. مهمترین مطلب مورد مذاکره، موضوع تقلیل صادرات نفت و تقاضای ایران برای افزایش صادرات و خرید بیشتر نفت از ایران بود.موقعیت آنها در این مورد بسیار واضح و صریح بود. شرکتها ی عضو کنسرسیوم نفت مدعی بودند که تحولات وضع بازار بین المللی وتعهداتی که نسبت به سایر کشورهای تولید کننده نفت دارند موجب تقلیل نیازمندیهای اعضا به صادرات نفت ایران گردیده و آن شرکتها جمعاً نمی توانند برای صادرات نفت خام از ایران تعهدی بیش از سه میلیون بشکه در روز بعهده بگیرند. آن شرکتها در نظر دارند در سال 1979 صادرات نفت ایران را با تقلیلی حدود یک میلیون بشکه در روز که با قیمت روز نفت خام ایران تقریباً معادل پنج میلیارد دلار در سال بود مواجه نمایند.
وقتیکه مذاکرات نفت در اداره مرکزی شرکت ملی نفت ادامه داشت، شعار تظاهر کنندگان ضد رژیم که از خیابان تخت جمشید عبور می کردند بخوبی در تمام مدت این کنفرانس شنیده می شد و در اینحالت نمایندگان کنسرسیوم با لبخند های استهزا آمیز به اعضای هیئت نمایندگی شرکت ملی نفت نگاه می کردند و بنظر می رسید با نگاهشان سئوال می کنند با این وضع ما چرا مذاکره می کنیم؟!
از محتوای مطالبی که در این گردآوری به اطلاع خوانندگان گرامی رسید برداشت نگارنده، نتایج زیر است:
در سال 1968 مسئولان کشور آمریکا پس از بررسی های مکرر، به این نتیجه رسیدند که به تنهائی ژاندارم همه جهان آزاد آن زمان بودن از یک طرف ضمن اینکه نیاز به تعداد بسیارزیادی افراد نظامی وپایگاه های متعدد و تجهیزات فراوانی دارد ؛ از طرف دیگر هزینه های مربوطه که از طریق مالیات شهروندان آمریکا تامین می شود با ارقام نجومی سال به سال رو به ازدیاد است. لذا تصمیم گرفتند جهان آزاد آن دوران را به هشت منطقه تقسیم کرده و مسئولیت و هزینه های مربوط به هر یک از آن مناطق را به یکی از رهبران کشورهائی که رهبری کشور آمریکا را بدون قید و شرط پذیرفته بودند واگذار کنند.
شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس و دریای عمان ، در افریقا رئیس جمهور مصر انور سادات و در خاور دور رئیس جمهور قیلیپین مارکوس و در آمریکای مرکزی رئیس جمهور پاناما،در راس این مناطق قرار گرفتند. آمریکا ضمناً تعهد نمود که تا حد امکان بعضی از تجهیزات و سلاح جنگی را در اختیار آن کشورها قرار دهد، ولی مازاد برآن را خود کشورها بایستی ابتیاع کنند.
در همان هنگام دولت آمریکا تقبل نمود که با بالا رفتن قیمت نفت بوسیله کشورهای نفتخیز در حد عادلانه ای و بشرطیکه از درآمد حاصله برای تجهیز کردن ارتشهای خود استفاده شود مخالفت نخواهد کرد. تا سال 1973 بالا رفتن قیمت نفت مورد مخالفت آمریکا قرار نگرفت ، ولی چون از آن زمان اوپک در موقعیتی قرار گرفته بود که یکباره قیمت نفت راچهار برابر کرده و خیال افزایش بیشتری را اعلام کرده بود؛ به این جهت دولت آمریکا وارد صحنه شد و کیسینجر وزیر خارجه آمریکا به کشورهای تولید کننده نفت خاصه عربستان سعودی ، شیخ نشینها و ایران ابلاغ کرد: بالا رفتن قیمت نفت دیگر بس است و موقع آن رسیده است که قیمت نفت رو به پائین رفتن گذارد.". البته عربستان سعودی و بعضی از شیخ نشینها امر را اطاعت کرده و با بالا بردن میزان تولید نفت قیمت آنرا برای حدود 20 سال در پائینترین سطح ممکن نگهداشتند
مسئله خرید فراوان اسلحه توسط ایران، مقامات آمریکا و اروپا رانگران نمود که شاه در آینده خیال تجاوز به سایر کشورها ی خاور میانه از جمله شیخ نشین های خلیج فارس راکه ذخایر نفتی عظیمی دارند در سر می پروراند.
این توهم هنگامی زیادتر شد که شاه ایران شروع به خرید چندین فروند هواپیمای حمل سوخت که تجهیزات لازم برای رساندن سوخت به هواپیماهای جنگی در حال پروازداشت، نمود. اگر دفاع از سرزمین ایران مورد نظر شاه بود، با در اختیار داشتن چندین پایگاه هوایی در سراسر غرب و شمال غربی کشور، هواپیماهای جنگنده ایران نیازی به سوختگیری در هوا را نداشتند! مگر آنکه شاه نظرهای تهاجمی به کشورهایی که در فاصله دورتری از ایران قرار داشتند در سر داشت.
هنگامی که سفارش ساخت رزم ناوهایی از نوع اسپرونس و خرید زیردریایی های اقیانوس رو و ناو لجستیکی 35هزار تنی به آمریکا و سایر کشورها داده شد این توهم بیشتر گردید. چون دفاع از خلیج فارس و حتی بخش شمالی دریای عمان نیازی به زیردریایی و رزم ناو و غیره نداشت!؟
شاه در صدد بود که با راضی کردن آمریکا و انگلیس پایگاهی در اقیانوس هند برپا سازد. به این منظور قرار بود جزیره گال (Galle ) متعلق به کشور "سری لانکا" را برای این منظور اجاره کند. ( "گال جزیره کوچکی است واقع در جنوب غربی کشور "سری لانکا " هدف شاه از ایجاد پایگاه در میان اقیانوس هند برای چه منظور خاصی می توانست باشد!؟)
هنگامیکه آمریکا در فروش رزم ناوها به ایران در حال تردید و دو دلی بسر می برد؛ شاه به علم می گوید: " به سفیر آمریکا بگو بر اثر نخریدن رزم ناوها حضور ما در اقیانوس هند به تاخیرخواهد افتاد!"
پس از آنکه شاه از عدم امکان ایفای نقشی در اقیانوس هند شکایت کرد، رئیس جمهور آمریکا با زبان بی زبانی کوشید به شاه بفهماند که توسعه نظامی می بایست در حد جثه و امکانات مالی ایران باشد و رشد اقتصادی فدای آن نشود.
چندین کشور دیگر چون ایران در سالهای دهه شصت و هفتاد در حال توسعه صنعتی و کشاورزی خود بودند و هدفشان خروج از لیست کشورهای جهان سومی بود؛ از جمله کره جنوبی، سنگاپور، تایوان، ترکیه و غیره. این کشورها برخلاف ایران که از ذخایر نفتی و گازی وسایر معادن زیرزمینی بسیار غنی برخوردار است، هیچکدام از امتیازات و امکانات خدادادی کشور ما برخوردار نبودند. با وجود این همه آنها موفق شدند که با سعی و کوشش فراوان و تحمل صدمات زیاد به هدفهای مورد نظر خود دست یابند. ضمن اینکه در هیچ زمانی نخواستند خود را با کشورهای پیشرفته و صنعتی غرب وژاپن مقایسه کنند وبد بینانه پیشرفتهای آنها را مورد انتقاد قرار دهند. در حالیکه همان گونه که در جای جای این گردآوری به آن اشاره رفت ، شاه ایران برای کوبیدن کشورهای پیشرفته و صنعتی از هرگونه سلاحی که تصور می کرد در اختیار دارد استفاده نمود. ضمناً به علت وجود اشخاصی ( غلام زادگانی) چون آقای علم، که گفته بود " اعلیحضرت خود ایران هستند" و یا "ایران بالاتر از همه است" چنان غره شده بود که نمی توانست جز خود رهبر و سیاستمدار دیگری را در جهان تحمل کند.
یکی از هدفهای شاه دستیابی به بمب هسته ای بود، و نمی توان منکر شد که این ایده را تا حد زیادی مقامات اسرائیلی بوی تلقین کرده بودند. برای دستیابی به این هدف و در ظاهر برای گول زدن کشورهای غربی شاه دست و دل بازی را به حدی رساند که در نظر داشت جمعاً 31 نیروگاه اتمی در ایران براه اندازد و در پوشش این نیروگاه ها به بمب هسته ای دست یابد . در این مورد به مصاحبه آقای ابوالفتح محوی در نشریه نیمروز مورخه اول سپتامبر 2005 مراجعه شود. این هدف شاه که مطمئناً بگوش زمامداران غرب نیز رسیده بود، بهیچ وجه نمی توانست مورد تائید آنها قرار گیرد؛ لذا به طریقی می بایست جلوی آن گرفته می شد!
شاه برای سالهای طولانی نفت مورد نیاز کشور اسرائیل را با قیمتی ارزان از طریق خط لوله ایلات اشکلون تامین نمود. ( بالغ بر دو دهه) و در عین حال در جنگ "یوم کیپور" در روز پنجم اکتبر 1973 بین مصر و اسرائیل انواع سلاح را در اختیار مصر قرار داد تا علیه اسرائیل بکار برده شود و ضمناً به هواپیما های روسی " ایر فلوت" اجازه داد از قلمرو هوایی ایران استفاده نموده به مصر و سوریه تجهیزات جنگی و قطعات یدکی را برسانند! تامین نفت اسرائیل باعث ایجاد تنفر و دشمنی کشورهای عربی خاصه در خلیج فارس گردید. ضمناً دوری جستن ایران در تحریم نفتی آمریکا باعث ناراحتی کشورهای عربی گردید و رساندن اسلحه و تجهیزات به مصر باعث ایجاد دشمنی اسرائیلیها مخصوصاً یهودیان آمریکا شد.
صادرات نفت ایران قبل از سال 1973بالغ بر 5 میلیون بشکه در روز که بالاترین رقم صادرات بین کشورهای نفتخیز بود و عربستان سعودی پس از ایران در مقام دوم قرار داشت.هدف شاه رساندن میزان صادرات نفت به رقم هشت میلیون بشگه در روز بود؛ دخالت مستقیم شاه در امور مربوط به اوپک و شرکت در مصاحبه های رادیو تلویزیونی در باره نفت وقدرت اوپک، در حالیکه از طرف سایر کشورها وزرای نفت شان مسئولیت اوپک را به عهده داشتند و در هیچ زمانی قدرت و امکانات اوپک را با آب و تاب چون شاه بیان نمی کردند، باعث شد که هر اتفاقی در امور نفت رخ می داد مردم کشورهای جهان آنرا بحساب شاه ایران منظور کنند و تنها او را عامل بالا بردن قیمت نفت در جهان می پندارند. متاسفانه نه تنها شاه از این برداشت مردم ناراحت نمی شد بلکه کراراً آنرا بحساب مدیریت و شخصیت والای خود می گذارد و در بین مسئولان کشوری ایران نیز کسی نبود که ضرر و زیان آنرا به شاه تفهیم کند.
به این علت مسئولین کشور آمریکا تصمیم گرفتند با بالا بردن میزان تولید و صادرات نفت عربستان سعودی و شیخ نشینها ، کمبود احتمالی نفت صادراتی ایران را جبران کنند و سلاح برنده شاه ( که همان درآمد حاصله از فروش نفت بود) را از دستش خارج کنند. و البته دیدیم که تقلیل عمدی در صادرات نفت ایران توسط کنسرسیوم نفت، تمام برنامه های کشورمان را بهم زد و رسیدن به دروازه تمدن بزرگ شاه را به سرابی تبدیل نمود.
آلودگی بیش از حد شاه به مسائل بین المللی موجب آن گردید که از یک طرف از توجه بوضع ایران و نگرانیهای عمومی که اکثراً نتیجه سوء استفاده های مسئولین بود بی اطلاع بماند و به مناقشات بین المللی جنگ سرد در خاور میانه، خاور دور، افریقا و جدال با رسانه های غرب بپردازد و از همه جا اطلاع داشت جز مسائل داخلی ایران. از طرف دیگر چون از نظر اطلاعاتی منحصراً به "موساد" اسرائیل و سازمان "سیا" آمریکا اتکا داشت به اطلاعات غیر مستقیم و در عین حال مفید به حال ایران، که از طریق مقامات چینی و غیره به گوشش می رسید توجه نمی کرد.
در چند سال آخر سلطنت خاصه پس از بیمار شدن اسدالله علم و خروج او از ایران ، تنها مشاوران بسیار نزدیک و محرم شاه عبارت بودند از سفیران سه کشور آمریکا، انگلیس و اسرائیل. شاه بدون نظر این سه نفرهیچ تصمیمی نمی گرفت، و البته پر واضح است که حفظ منافع کشورهای این سه سفیر بر منافع شاه و ایران ارجهیت داشت.
شاه ایران در کلیه امور کشوری و لشگری دخالت می کرد. خاصه امور مربوط به وزارت امورخارجه، نیروهای مسلح شاهنشاهی و انتظامی، نفت و ساواک. همین دخالت مطلق شاه در امور چهار سازمان حیاتی و اساسی کشور که آینده ایران بستگی به نحوه عملکرد صحیح آنها داشت ، متاسفانه باعث و بانی بروز انقلاب و اضمحلال رژیم شاهنشاهی ایران گردید.
این گردآوری در اندیشگاه ملی ایرانیان تهیه شده است
امیر هوشنگ آریان پور
هفتم فروردین ماه 1386


منابع:
" تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران" فواد روحانی
" نفت و مسائل حقوقی آن" محمد علی موحد.
" 30 سال نفت ایران" قباد فخیمی.
"Blood & oil " منوچهر فرمانفرمائیان.
" یاد داشت های علم"
مطالب موجود پایگاه های اینترنتی در باره نفت از طریق جستجو در گوگل
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما