انقلاب صنعتی در انگلستان و انقلاب فرانسه در قرن هيجدهم ، هرچند ده سال هيولای مرگ و کشتار را برای مردم فرانسه به همراه داشت، اما قرن هيجدهم را ميتوان قرن تحول و دگرگونی روابط اجتماعی و تغييرات بنيادی در نظريه های مختلف اجتماعی و گذر از سنت ها و روابط فئودالی به ليبراليزم ، دموکراسی و آنارشيزم (قانون ستيزی و هرج و مرج طلبی) ميباشد که نه فقط عواملی برای دگرگونی در فرانسه بلکه در سراسر قاره اروپا و جهان دانست.
هرچند تئوری های ليبرالی و دموکراسی عوامل اصلی درتحولات اجتماعی وارتقاء تدريجی به سوی حاکميت مردمی بودند، اما نظريه آنارشيزم عليرغم اينکه انشعابات و روش های مختلفی را ارائه ميداد زير بنای اکثر ديدگاه های آنارشيستی، قانون گريزی و هرج و مرج عليه نظام هايی بود که به سوی اعمال اراده مردم در حاکميت پيش ميرفتند و رفاه نسبی و شرکت در تعيين سرنوشت را برای توده های مردم ميسر می ساختند.
اين نظريه ضد قانون گرايی ، همزمان با تفکر ملت گرايی جمعی فرهيخته گان ايران از دروازه های ايران گذشته به درون جامعه سنت گرای ايران نفوذ ميکند. نخستين پديده های آنارشيستی در روند انقلاب مشروطه و حتی بعد از پيروزی آن، با مخالفت جمعی از روحانيون بطور مشخص فضل الله نوری، طلبه ها و پيروان آنها در بخشی از حاکميت شکل ميگيرد که با به قدرت رسيدن رضا شاه متوقف ميشود.
بعد از تبعيد رضا شاه و اشغال ايران توسط متفقين آنارشيزم مجددا ظاهر و در دوران مبازرات ملی کردن صنايع نفت گسترش می يابد. در اين مرحله بخشی ازحاکميت و احزابی چون توده که مخالف ملی شدن نفت بودند در کنار احزاب فاشيستی آريا، سومکا ، جمعيت فدائيان اسلام و چماقداران جمال امامی با تظاهرات و درگيری های خيابانی و حمله به سازمان های پشتيبان نهضت ملی، بازار و بانک ها، اعتصاب در کارخانجات، با هدف وانمود کردن نبودن امنيت و بزرگ جلوه دادن توان حزب توده با هدف فريب و ترغيب دولت امريکا در همآهنگی با دولت انگليس در شرايط حساس برای دولت ملی مشکلاتی به وجود ميآوردند..
با کناره گيری جمال امامی از سياست و بازداشت پاره ای از اعضای فعال احزاب سومکا و آريا، ابوالمالی کاشانی پسر آيت الله کاشانی مبادرت به تشکيل جمعيت نهضت شرق ميکند که آيت الله کاشانی، بهبهانی و فلسفی و جمعی از روحانيون قم و نجف ازآن پشتيبانی مينمايند و چاقوکشانی جون شعبان جعفری و لمپن های بعضی از مناطق جنوب تهران و مجمع مسلمانان مجاهد وابسته به شمس الدين قنات آبادی و طرفداران بقايی عوامل اجرايی آن ميشوند که تا کودتای مرداد ماه سال سی دو فعال بودند.
با تشکيل حکومت اسلامی بار ديگر آنارشيزم در صحنه سياست ايران ظاهر ميشود، اما در اين مرحله آنارشيزم قانون ستيزعليه دولت نيست بلکه مستقيما زير مجموعه نظام اسلامی فعاليت ميکند. حمله به تظاهرات سازمان های سياسی در ماه های اوليه بعد ازپيروزی انقلاب، قتل عام های دهه شصت در زندان های تهران و شهرستان ها، کشتار نويسندگان و دگرانديشان توسط عوامل ظاهرا خود سر وزارت اطلاعات که طبق قانون اساسی زير نظر مقام رهبری هستند.
انتخابات دوره نهم رياست جمهوری تحولی شگرف در گسترش آنارشيزم دولتی در ايران ميباشد.
محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائيه و وزير سابق اطلاعات در پاسخ به سئوال خبرنگار ايلنا، در باره صحت خبر انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی با حکم دادگاه ميگويد « کميسيون ماده ۱۰ احزاب پروانه فعاليت اين دو حزب را متوقف و اعلام کرده است که آنها حق فعاليت سياسی ندارند وبا مستنداتی که ارائه شده از دادگاه تقاضای انحلال دو حزب را کرده است که پرونده آنها به دادگاه رفته و دادگاه نيز مستقلا تصميم ميگيرد هر دو حزب را منحل کند و هم اکنون آنها حق فعاليت ندارند. يعنی قبل از تصميم دادگاه فرمايشی اعلام ميدارد که حق فعاليت ندارند. (آيا اين نظر با اصول قانون اساسی نظام اسلامی مغايرت ندارد؟)
خبرنگارديگری با بيان اينکه محکوميت برخی از عوامل قضايی و انتظامی در خصوص قضيه کهريزک اثبات شده، اما هنوز با آنها برخوردی نشده است. سخنگوی قوه قضائيه پاسخ ميدهد « اينکه درمورد کهريزک اتفاقات بد و زشتی رخ داده و همه آن را تقبيح کرده اند، به نظر من از نقاط مثبت حکومت است! در اين قضيه نيز با برخی افراد برخورد شده و آنها بازداشت و محکوم نيز شده اند. از ۱۲ متهم کهريزک يک نفر تبرئه و دو نفر محکوم به قصاص شدند و پرونده سايرين نيز درمراحل نهايی تبادل لوايح قضايی است».
درمورد حکم سنگسارسکينه محمدی سخنگوی قوه قضائيه ميگويد « قاضی در صدور حکم خود مستقل است! زيرا دستگاه قضايی برخلاف ساير دستگاه ها، اينگونه نيست که دستوری از بالا به پايين صادر واجرا شود».
اژه ای درپاسخ به اين سؤال ناخود آگاه يا تعمداً اعلام ميدارد که دستورات سايردستگاه ها ازبالا صادر ميشوند اگرچنين است آيا نميتوان تصور کرد که آنارشيست ها حتی در لايه های نظام اسلامی نيزفعال ميباشند و قانون ستيزی و ملوک الطوايفی به نحو گسترده ای در نظام حاکم وجود دارد. در اين صورت قانون اساسی در کجای اين نظام کارآيی ميتواند داشته باشد؟
خبرنگار ديگری از اژه ای در خصوص محاکمه سران فتنه! می پرسد که وی ميگويد « حقيقتا برخی از افراد که امروز از آنها به عنوان سران فتنه ياد می شود، ظلم بزرگی به نظام و به مردم کشورمان کرده و خدمت والايی را به دشمنان قسم خورده کشور انجام دادهاند».
وی ميگويد« اگر آنها متنبه نشوند، توبه نکنند و از موضع خود بازنگردند حتما بايد مجازات شوند. آيا ميتوان از کسانی که اين ظلم بزرگ را به نظام کردهاند! بی مسئولانه گذشت» ( فتنه ناميدن اعتراضات مسالمت آميز مردم که براساس اصول قانون اساسی نطام حق آنان ميباشد، يورش آدم کشان حرفه ای به صفوف معترضين، کشتار، بازداشت، شکنجه، تجاوز، با ماشين از روی آنها گذشتن، تقدير از مرتکبين جنايات بنام سربازان امام زمان و به بازی گرفتن اعتقادات مردم و کودتا عليه آرای مردم، آيا نامی جز قانون ستيزی ميتوان بدان نهاد؟)
سخنگوی قوه قضائيه ادامه ميدهد که «اگرسران فتنه ظلم به نظام را جبران کنند، بحث ديگری است، و پرونده اين افراد در حال رسيدگی و تکميل شدن است».
سخنگوی قوه قضائيه درمورد صحت اظهارات جنتی رئيس شورای نگهبان منصوب رهبربرمورد اينکه سران فتنه کمک های خارجی دريافت کردهاند، بدون هيچ مدرک اظهار ميدارد « در اين مورد بعضا مقامات امنيتی مصاحبه کرده و اعلام کرده اند که حتی مبالغی بيشتر از آنچه عنوان شده گرفتهاند که بايد در محکمه رسيدگی شود تا بتوان قاطعانه اظهارنظر کرد».(محکوم و بد نام کردن افراد قبل از اثبات جرم در دادگاه چه ميباشد؟ قانونی يا قانون گريزی؟ يا اجرای اوامر رهبر؟)
مقامات امنيتی مورد نظراژه ای همان کسانی هستند که عبدالله مومنی در شکوائيه خود به رهبر ميبويسد: که با شکنجه و سرفرو کردن او در چاه مستراح ميخواهند او را مجبور کنند تا به کارهای ناکرده اعتراف کند همانگونه که در مورد همه بازداشتی های بعد از کودتا اعمال شده است. همان مامورين امنيتی ذوب شده در ولايت هستند که با شکنجه و ضرب و شتم و تجاوز به معترضين آنها را مقتول يا معلول به خانواده هايشان تحويل دادند. اين جنايات در کدام اصل قانون اساسی و درکدام يک از اديان الهی نوشته شده است؟ که در نظام جاکم توجيه ميشود؟
نظام حاکم تابع هيچ قانون و مقرراتی نيست. متوليانی که حتی احترام قوانين تدوين شده خود و اصول دينی که خود را تابع آن ميدانند مراعات نمی کنند؟
رهبر که بنا براصول قانون اساسی نظام اسلامی بايد مدير ، مدبر و فقيهی عادل باشد چگونه به خود اجازه ميدهد به جای دلجويی از کسانی که به ناحق حقوق حقه آنها ناديده گرفته شده، آنها را موريانه هايی بنامد که در حال متلاشی کردن پايه های نظام هستند. چگونه مدير و مدبر عادلی ميباشد که نميتواند درک کند چه کسانی در حال متلاشی کردن پايه های نظامی هستند که او خود را رهبر آن ميداند.
رئيس جمهور منصوب او کشور را تا مرحله ورشکستگی اقتصادی، فروپاشی و جنگ های قومی کشانيده است اما رهبر از او پشتيبانی ميکند و او را مورد تقدير قرار ميدهد و گفتته پر مغز و پرکار! رئيس جمهور محبوب خود را در بازديد ائمه جمعه سراسر کشور به صورت وحی منزل تکرار ميکند:
«البته ریيس جمهورمحترم بخشی از اين حقايق و آمارها را در سفر پرمغز و پرکار خود به سازمان ملل متحد بيان کرده اند و وجود چندين ميليون کارتن خواب و ده ها ميليون انسان در زير خط فقر را بيان داشته اند.
مستکبران و زياده طلبان دنيا برخلاف شعارهايشان، تمام قدرت و ثروت را برای عده ای معدود و اطرافيان خود می خواهند که نمونه بارز آن مقايسه وضعيت زندگی مردم عادی با حاکمان، در آمريکا است».
آيا رهبر نظام اسلامی که برای کارتن خواب ها و مردم زير خط فقر امريکا دلسوزی ميکند در طول بيست هشت سال که مقام رئيس جمهوری و رهبری را داشته است حتی برای يک بار به کناره شهر ها وروستا های ايران سفر کرده است؟ انسان هايی که او خود را رهبر آنها ميداند حتی از دسترسی به آب آشاميدنی بهداشتی محروم هستند. سقف بالای سر آنها در تابستان و زمستان آسمان و فرش زير پای آنها زمين خشک و غذای آنها به زحمت نان جوينی است که سر سفره های آنها ديده ميشود.
آيا رهبرهيچگاه از اطرافيان و ذوب شدگان در ولايت پرسيده اند که ثروت های کلان آنها چگونه گرد آمده است؟ اخبار موثقی که رهبر در اختيار دارد دروغ هايی هستند که احمدی نژاد، اعضای بيت رهبری و رسانه های نظام در روزنامه های وابسته و راديو تلويزيون بيان ميدارند. گزافه گويی های احمدی نژاد را که «آمریکایی ها ۶۰ فیلم برضد ظهور ساخته و ميخواهند اعلام کنند که با ظهور منجی، تمام جهان نابود خواهد شد» آيا اين ترهات و دروغ پردازی ها که اهانت به باورهای ضادقانه شيعيان ايران و جهان می باشد مورد قبول او نيز ميباشد؟
چند روزبعد از موريانه ناميده شدن سران فتنه در روز جمعه سيزدهم شهريور همزمان با «روز قدس» نيرو های خود سر به مسجد قبای شيراز که دفتر آيت الله دستغيب است حمله ميکنند. و همکاران آنها در تهران پنج شب پياپی به خانه مسکونی مهدی کروبی حمله مينمايند. در روزهای اول روزنامه های وابسته، نيروهای مردمی و خود جوش را عوامل حمله می نامند. اما پس از چند روز نيروهای اصلاح طلب و مهدی کروبی را با هدف بد نام کردن نظام متهم به حمله خود ساخته ميکنند. سپاه پاسداران در بيانيه ای اين اقدام را محکوم و نيروی انتظامی طی گرازشی اعلام ميکند افراد حمله کننده به منزل مهدی کروبی شناسايی و ليستی از آنها تهيه شده است. اما اقدامی برای معرفی آنها انجام نميشود. بالاخره بررسی عکس ها وگزارش های ماهواره ای که در روزنامه ها و سايت های غير دولتی چاپ ميشوند نشان ميدهد که در تمام روزهای حمله به خانه مهدی کروبی، محمد لاريجانی فرماندار شميرانات درطول حملات نيروهای لباس شخصی و شکستن درها و شيشه ها و تير اندازی و پرتاب گاز اشک آوربه خانه در محل يا نزديکی محل حضور داشته و حمله کنندگان لباس شخصی را شخصا رهبری ميکرده است.
با جمع بندی از کليه عمليات لباس شخصی ها در طول سی و دو سال حاکميت با توجه به رهنمون های علنی توسط افرالدی که در راس تصميم گيری قرار دارند، آيا نميتوان باور داشت که نظام حاکم نظامی آنارشيست و قانون گريز و مخالف با مردم است.