هنگامي که پادشاهي پهلوي معترضان قيام 15 خرداد سال 1342 را به دستور گرفتن از بيگانگان و اخذ پول از آنان متهم کرد، درک اينکه روحانيون تا چه اندازه از اين اتهام به خشم آمده اند، چندان دشوار نيست.
با اين حال مشخص نيست که چرا جمهوري اسلامي که خود را وارث 15 خرداد مي داند، تا اين اندازه علاقمند است که از يک سو همه مشکلات و گرفتاري ها و از ديگر سو همه مخالفان و منتقدان خود را در هر صنف و گروهي به بيگانگان نسبت دهد.
متاسفانه هر گاه مقام هاي رسمي کشور در صدد علت يابي مشکلات کشور، خواه کوچک و موردي و خواه بزرگ و فراگير بر آمده اند، بلااستثناء دست هاي مرموز خارجي را به عنوان علت اصلي بروز مشکل معرفي کرده اند.
بالا رفتن قيمت ناگهاني مسکن، گراني اقلام ضروري زندگي، گسترش اعتياد و فحشاء و حتي نوع پوشش جوانان به توطئه بيگانه نسبت داده مي شود.
توطئه کشورهاي خارجي اما از نگاه تصميم گيران کشور، به دامن زدن به مشکلات جامعه ايراني در زمينه هاي گوناگون منحصر نمي شود و اگر در اين ميان، قشري از اقشار جامعه نسبت به وضعيت نابسامان اقتصادي، اجتماعي، سياسي و يا فرهنگي خود معترض شود، آن هم از بيگانه دستور مي گيرد!
از همين رو، روشنفکران، دانشجويان، زنان، کارگران، معلمان، روزنامه نگاران و يا اعضاي هر صنف و گروهي که به نحوي صداي اعتراض خود را نسبت به وضع موجود ومشکلات گريبانگير خود بلند کنند، بدون استثناء به وابستگي به خارج و دريافت پول از بيگانگان متهم مي شوند.
از آقايان محترم بايد پرسيد که اگر کشوري، بيگانه نا آن اندازه در آن نفوذ دارد که مي تواند هر روزه برايش مشکل آفريني کند و حتي نوع پوشش جوانان را هم تعيين کند، نبايد به حال مسئولانش که تا اين ميزان در اداره کشور خود مسلوب الاختيارند، تاسف خورد؟
افزون بر اين، هنگامي که جمع کثيري از فرهيختگان و فعالان سياسي و اجتماعي يک کشور، به دستور گرفتن از بيگانه متهم مي شوند، آيا نبايد به حال آن ملت و دولتي که بر آن حکم مي راند، افسوس خورد؟ آيا معرفي کردن طبقات و اقشار مختلف کشور به بيگانگان افتخار محسوب مي شود که مقام هاي جمهوري اسلامي تا بدين پايه بر آن اصرار دارند؟ آيا حکومت بر چنين مردمي موجب مباهات آقايان است؟
در کشور ما روزي نيست که زمامداران اسراييل با تندترين عبارات مورد حمله و اهانت قرار نگيرند، اما همان زمامداران هنگامي که به اهداف اعلام شده خود در جنگ 34 روزه عليه حزب الله لبنان دست نيافتند، تحت فشار نخبگان و افکار عمومي، تن به تشکيل کميسيون تحقيق مستقلي دادند تا ريشه ناکامي آنها را کشف و افشاء کند. اين کميسيون اينک نتيجه تحقيق خود را منتشر کرده و بدون هر گونه سانسور و پرده پوشي، شخص نخست وزير، وزير دفاع و رئيس سابق ستاد ارتش را به عنوان مقصران اداره نامطلوب جنگ معرفي کرده و افزون بر اين کل ساختار سياسي، نظامي و امنيتي اسراييل را معيوب و ناکارامد دانسته است.
چرا در کشوري مانند اسراييل که رهبران کشور ما آن را بي ريشه و ساختگي و غير قابل پذيرش مي دانند، چنين کاري ممکن است، اما در کشور ما که در قدمت تاريخي و اصالت هويت آن ترديد نيست، نه فقط تشکيل کميسيون هاي مستقل براي ريشه يابي ناکامي ها و مشکلات امکانپذير نيست، بلکه بايد ناکامي هاي قطعي را هم پيروزي مسلم پنداشت و اگر کسي جز اين فکر کند، وابسته به بيگانگان است!
والله، بالله، به تمام مقدسات عالم سوگند، که اين کشور مشکلات عميقي دارد، مشکلاتي که لزوما ربطي به دنياي خارج ندارد و از سوءمديريت ها، تنگ نظري ها، انحصار طلبي ها، قدرت پرستي ها و ناداني ها ريشه مي گيرد.
معلمان اين کشور به چه زباني بايد بگويند که در اين آشفته بازار قيمت ها، نمي توان با دويست – سيصد هزار تومان حقوق ماهيانه، يک زندگي حداقلي را داشت چه رسد به زندگي در شان يک فرد فرهنگي و آموزگار فرزندان جامعه.
خانواده ها با چه زباني بايد بگويند که تحقير فرزندان جوان آنان توسط نيروي انتظامي و کشاندن پاي آنها به کلانتري، نه فقط کمکي به تغيير هويت و پوشش آنها نمي کند، بلکه با توليد و تراکم خشم و نفرت در دل و جان آنها از همه آنچه در اين جامعه مي گذرد، آنان را به بمب ساعتي براي انفجار تبديل مي کند.
ساير اقشار تحت فشار جامعه با چه زباني بايد بگويند که خواهان اصلاح امور مربوط به خويشند و حق دارند که اين درخواست را اعلام کنند؟
مي دانيم که هر موجودي در طول زمان رشد مي کند و به بلوغ مي رسد، اما من نمي دانم که چرا نظام سياسي کشور ما پس از گذشت حدود سي سال از عمر آن و پشت سر گذاشتن انواع تجربه هاي تلخ و فراز و فرودهاي بي مانند، هنوز نشانه اي از بلوغ و پختگي از خود نشان نمي دهد و مانند هر رشد نايافته اي، استفاده از زور و به کارگيري شيوه هاي مکانيکي را تنها راه رويارويي با مشکلات مبتلابه خود مي داند؟
در اين ميان بگير و ببندهاي دختران و پسران مردم در خيابان ها، به دليل آنکه در معرض ديد عموم قرار دارد، بيش از هر اقدام سرکوبگرانه ديگري تحريک آميز و غير قابل تحمل به نظر مي رسد و اگر نبود حمايت قاطع سايت ها و روزنامه هاي حامي دولت آقاي احمدي نژاد از عمليات نيروي انتظامي عليه باصطلاح بدحجابان، من اين عمليات را برنامه اي به خلاف ظاهر ساده آن، پيچيده و حساب شده از سوي محافل ناشناخته براي به آخر خط رساندن آقاي احمدي نژاد مي دانستم، چرا که مهمترين نکته مثبتي که آقاي احمدي نژاد در کارنامه اجرايي خود ثبت کرده بود، مخالفت قاطع شخص وي با برخوردهاي تند و خشن با زنان و جوانان "دگر پوش" بود.