استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
سمينار جبهه ملی
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
سمينار جبههء ملی آمريکا، نگر شی دیگر / امیر هوشنگ آریان پور
15 تیر 1387       بازگشت به صفحه قبل 
بازتاب سمینار روز 31 می 2008

سمينار جبههء ملی شاخهء آمريکا، که بمنظور یافتن راه حلی برای «همبستگی نيروهای ملی و دموکراسی خواه» برگزار شد، حتی اگر در سطح خود سمينار بجائی نرسيد و تا این زمان موفق به برقراری داد و ستدی انديشه برانگيز نگردیده است ؛ اما می بينم که امواجی را در مرداب سياسی کنونی ما آفريده و مطالب مطرح شده در آن، يا پيرامون آن، فضای تازه ای از گفتگوهای گاه دوستانه و گاه پرخاشنده را فراهم ساخته است. امید می رود که هر دو نوع اين واکنش ها مفيد باشند، چون به حقایقی که در میان این نوشته ها اشاره شده است هرچند که ممکن است شنیدنش برای خیلی ازدست اندرکاران سیاسی خوشایند نباشد، ولی واقعيت رنگارنگ را آنگونه که در ذهن آدميان انديشنده درباره اوضاع کشورمان وجود دارد رو آورده و مطرح می کنند.
لازم است از مبتكرو بانی برقراري اين سمينار آقای بیژن مهرکه شخصاً مسئولیت تماس با سخنرانان و پیام دهندگان را بعهده گرفت و با کمال حسن نیت این ماموریت مهم را انجام داد تشکر کنیم و آرزو کنیم در آینده به موفقیتها ی بیشتری در راه همبستگی نیروهای مبارز دست یابیم.
با مطالعه بالغ بر 60 نوشته و پیام که درباره این سمینار جنجالی توسط نویسندگان، پژوهشگران، سیاستمداران، روشنفکران و دیگران تهیه و در دسترس علاقمندان گذارده شده است ، سعی شده است تا حد امکان به خلاصه مطالب مهم و آموزنده ای که می تواند به طریقی به همبستگی نیروهای ملی منجر شود اشاره شود. ضمناً همه این نوشته ها بصورت کامل در حال جمع آوری است و در آینده از طریق اینترنت در اختیار ایرانیان علاقمند گذارده خواهد شد.
اسامي نويسندگان، پیام دهندگان، نقادان و شرکت کنندگان در این کشمکش به ترتیب الفباء بشرح زیر است:
رضا آذرخش
مهندس امیر انتظام
امیر هوشنگ آریان پور
ادیب برومند
محمد برقعی
احمد تقوائی
پرویز داور پناه
محمود راسخ
اشکان رضوی
رضا خادم

کورش زعیم
رخسا خیامی
رضا عزیزی نژاد
سخاوت علیزاده
محمد عبدالهی روزنامه کیهان - تهران
کامبیز قائممقامی
سام قندچی
حسین لاجوردی
اردشیر لطفعلیان
آسمان مقدم
محمد علی مهر آسا
بیژن مهر
عبدالله مومنی
حسین موسویان
مهدی موید زاده
اسماعیل نوری علا
وحید ولی زاده

جبهه ملی ایران و سایر نیروهای اپوزیسیون را چگونه ارزیابی کرده اند؟

- "جبهه ملی ایران در درازای نزدیک به ۶۰ سال عمرش، به علت خصلت ضد استبداد، ضد استعمار و سکولارش، ضمن داشتن هواداران بی شمار، دشمنان و مخالفانی نیز برای خود پروریده است."

- متاسفانه باید بگویم که جبهه ملی برای بسیاری از ایرانیان پدیده ای است نا معلوم و تعریف ناشده. آری، همه میدانند که این جبهه خود را متصل به دکتر مصدق می داند و دکتر مصدق هم نفت را ملی کرد ه و...

- اما کسی نمی داند که این جبهه ملی کنونی چه چیزی است. رهبریش در کجاست؟

- رای گیری در این جبهه ملی به چه صورت انجام می گیرد؟

- سیاستش چگونه تعیین می شود؟

- چگونه می شود عضوش شد؟ اصلا چند تا عضو دارد؟

- و..... به زبان دیگر جبهه ملی که باید راهرو مصدق باشد و حق این جمهوری اهریمنی ملایان را کف دستش بگذارد، دچار مشکل قنادی تواضع و چلوکبابی نایب خودمان شده است، یعنی از هرنسخه آن 10 تا کپی پیدا میشود. هر شعبه و یا کپی هم ادعای اصل بودن را دارد و خلاصه هیچکس نمی داند که کدام اصل است و کدام تقلبی.

- تقریبا همگی آنها خود را موظف به طرفداری بدون قید و شرط مرحوم مصدق می دانند و هرگز:
- بروز اشتباهی را از جانب او بررسی هم نمی کنند تا چه برسد به تایید اشتباهی از جانب مرحوم دکتر مصدق.
- سن متوسط این نمایندگان اغلب بالای 50 میباشد.
- تقریبا همگی آنها سلطنت را دشمن شماره یک خود و مردم می شمارند و اگر بتوانند وجود قشر سلطنت طلب را در بین ایرانیان انکار می کنند.
- می پرسم، براستی چرا جبهه ملی کاری نمی کند تا اینهمه سوء تفاهمات رخ ندهند؟
- به خود می گویم اگر اینها در برقراری نظم در بین خودشان عاجزند، پس چگونه می خواهند ایران را بگردانند؟
- جبهه ای که در هر ولایتی چند "سخنگوی" کاملا مستقل دارد، جبهه ای که در هر گوشه دنیا چندین وبسایت کاملا مجزا و متضاد با یکدیگر دارد، سازمانی که هیچ نظم و ترتیب سازمانی در آن دیده نمی شود، سازمانی که در طی این 30 سال اخیر بجز نشست های گاه و بیگاه و نه چندان یکپارچه خود و چند اعلامیه پراکنده در این جا و آن جا چیز قابل عرضی تولید نکرده، سازمانی که هیچکس از نحوه عضو گیری در آن، رای گیری در آن، سیاستگذاری در آن اطلاع درستی در دست ندارد را چگونه می توان سازمان و آن هم سازمانی با در باز توصیف کرد؟
- ارتباط با جبهه ملی برای مردم عادی به مانند این است که یکنفر بخواهد که در آن واحد با تلفن با 30 نفر صحبت کند. دلیل بزرگی که مردم به اپوزیسیون( و جبهه ملی) توجه زیادی نشان نمی دهند این است که از گوشی تلفن این اپوزیسیون( و جبهه ملی) هزار صدا و هزاران سیگنال مختلف و ضد و نقیض به گوش می رسد!
- ناگفته نباشد که به نظر بنده ایرانیان در داخل ایران به مراتب از ما تبعیدیان تشنه تر، فعالترند، و منظم ترند!
- ملت ایران از جبهه ملی توقع دارد تا خود را بصورتی قابل فهم تعریف کند!
- از نقد خود نپرهیزد و ازانتقادات دیگران جهت تقویت خود استفاده کند!
- به جوانان میدان بدهد و از صداهای جوان حمایت کند!
- در افق تاريخی و سياسی کشورمان تشکلی به نام «جبههء ملی ايران» وجود دارد که بطور طبيعی می تواند فرودگاه و قرارگاه و منزلگاه انواع انديشه هائی باشد که بر محور اين اصل توسعه و گسترش می يابند. پس «جبههء ملی ايران» در امروز ما واجد توانائی های بالقوهء هيجان انگيزی است که اغلبشان در حال حاضر، بصورتی بلا استفاده و معطل، در تعليقی تاريخی گرفتارند.
- من اين همه را می دانستم اما گمان نمی کردم که بر سر تقسيم ارث و ميراث مصدق و حواريونش، بازماندگان کهنسال او چنان با عداوت و نفرت با يکديگر گلاويز می شوند که دشمن در آن ميانه سالم از مهلکه بر می جهد.
- امروز اپوزسیون بر طبق روش های دیرینش نتوانسته از محدوده حزبی خود خارج شود، شناسنامه خود را ارائه نماید ، اعتماد مردم را جلب نماید ، از پتانسیل های موجود در نیروهای جوان و جامعه بهره بگیرد و از دایره تنگ غرور و خود محوری خارج گردد
- سیاست سرکوبگرانه حاکمیت و تفرقه افکنی بین نیروهای اپوزسیون و همچنین دعواهای تاریخی و گرفتاری در روزمرگی حوادث ، غرور و حذف نیروهای جوان و نو اندیش در عرصه فعالیت های سیاسی ، سبب گردیده امروز اپوزسیون در شرایطی قرار گیرد که به ناچار در پشت سر مردم حرکت کرده و نقش همیشگی اش که همانا آگاهی رسانی، مبارزات مدنی و نقد قدرت است به دست فراموشی سپرده شود و با مبارزات فرسایشی درون حزبی و بین حزبی ، ناخودآگاه در جهت منفعل ساختن خود و ناشناخته ماندن در جامعه حرکت نماید.
- زیرا بسیاری از ما چنان غرور و ذهن و دل و هویت سیاسی خود را به آنچه در شش دهه پیش گذشته بسته ایم که از تاریخی که در این مدت در جلوی چشم ما ایجاد شد و گذشت غافل مانده ایم. ذهن برخی از ما در همان سالهای زیبای غرور انگیز خشکید، مانند تندیس های زیبای برنجینی از گذشتگان افتخارآمیزمان.
- ما از آن زمان تا کنون فقط به حفظ آن خاطرات و ارزشها پرداخته ایم و عدم اعتماد به نفس تاریخی ما در قشر روشنفکری سیاسی ملی، سرچشمه ترس ما از نونگری و نوآوری است. در حالیکه علت موفقیت آنانی که آن افتخارات را در آن سالهای زرین آفریده بودند، نونگری و نوآوری بود. نسل ما در تمام این 54 سال مبارزه و اعتراض و مخالفت با شرایط خودکامگی و خفقان سیاسی جاری، هرگز به اندیشه ای نو و طرحی نو نپرداخت و با تغییر زمان و شرایط و رویدادهای داخلی و بین المللی، ابتکاری از خود نشان ندادیم. آرنگ ما بازگشت با آن دوران دلخواه بود. ترس ما از تجربه نشده ها، نوآوری را خطرآفرین می نمود. اگر کسانی هم از میان ما طرحی نو را پیش می کشیدند، یا روشی روزآمد را، او را تخطئه می کردیم، به پایین می کشیدیم یا به خود محوری و تکروی متهم می کردیم که چرا جایگاه امن و آزموده ما را می لرزاند؟ به دلیل همین ترس، جوانان را بر خود راه نمی دهیم و اندیشه های نو آنها را بر نمی تابیم. جوانان با دانش و انرژی و نوآوری های خود ما را می ترسانند، زیرا آنقدر مانند ما تجربه ندارند که حسابگر باشند، و بنابراین تلاش برای غیرممکن می کنند و آن را بدست
می آورند.
در رسانه ها و تارنماهای خود از یکدیگر انتقاد می کنیم، حمله می کنیم، اتهام می زنیم و یکدیگر را حذف می کنیم، که بیشتر ناشی از ترس از کاستی های خویشتن است، که به پراکندگی دامن می زند. در چنین شرایطی ما نسبت به ترفندهای تفرقه افکنانه دشمن هم تاثیر پذیر می شویم.
- به باور من، وضعییت کنونی اوپوزیسیون ایران، آن چیزیست که جمهوری اسلامی می خواهد و بی شک با ترفندهای خود و بوسیله عوامل خود پراکندگی سازمانی، نفاق میان اشخاص موثر، شخصیت کشی و جلوگیری از مطرح شدن اندیشه ها، طرح ها و شخصیت های پیشرو را تشویق می کند.
- متاسفانه باید گفت ما به وضعیتی گرفتار شده ایم که در آن گذشته، بر حال و حتی آینده ی مان حکمرانی می کند. مرده ها هنوز هم برای زنده ها تعیین تکلیف می کنند و از برخی ارتباطها و ائتلافها حذرشان می دهند و دریغا و دردا که زنده گان نیز بی التفات به این مساله که ایران اکنون ایران دیگریست و زمانه هزاران چرخ و چرخش به خود دیده است به حکم مردگان گردن می نهند و اینگونه است که سرنوشت آینده و رفاه و سعادت اکنون ما ونسلهای پس از ما در قفس گذشته به زنجیر کشیده می شود.
- سی سال تجربه به ما نشان داده که حتا در درون خودمان چنین همبستگی کار آسانی نیست.
- اما «اکنون، همین میراث ارزشمند باعث پراکندگی ماست، زیرا بسیاری از ما چنان غرور و ذهن و دل و هویت سیاسی خود را به آنچه در شش دهه پیش گذشته بسته ایم که از تاریخی که در این مدت در جلوی چشم ما ایجاد شد و گذشت غافل مانده ایم».
براستی آيا، در جملات بالا، نبايد ديد که آقای مهندس زعيم می گويد: «مشکل ما آن است که گرفتار شخصيت های منفردی خودخواه و خود محور و، در عين حال، فاقد اعتماد به نفس و ترسوی از هرچه نو و بديع است شده ايم»، يا «شخصيت هائی که زمام امور "نيرو های ملی و دموکراتيک" را در دست دارند، حاضر به جا باز کردن، گسترده کردن تشکيلات و وارد کردن خون تازه نيستند»، يا «ما، از تاریخی که در این مدت در جلوی چشم ما ایجاد شد و گذشت غافل مانده ایم، فاقد نوگرائی هستيم، و 54 سال است که "هرگز" انديشه ای نو و طرحی نو نپرداخته ايم»..؟

- بنظر من، برای يک تشکيلات سياسی، انديشيدن به فردا ممکن نيست اگر با ارزيابی گذشته و نفی هرآنچه که اشتباه و خطای فاحش بوده همراه نبوده و حاصل تجربه ها برايش حکم درس گرفتنی برای فردای کم اشتباه تر ـ و نه تثبيت در ديروز پر از اشتباه ـ نباشد؛ حتی اگر روابط عمومی اش را انسانی شجاع و دوست داشتنی همچون مهندس کورش زعيم اداره کند که در سراسر سخنش دريغ و درد و آرزو برای جهيدن و امروزی شدن موج می زند.

- من می گويم که اگرچه همبستگی بين «نيروهای ملی و دموکرات» امر بسيار مؤثر و ضروری و مهمی «می تواند باشد» اما در حال حاضر از آن جهت منتفی است که ـ به استناد سخنان آقای زعيم ـ چنين «نيرو» هائی يا وجود خارجی ندارند و يا، اگر بازماندهء اسکلتی جريانات گذشته اند، دقيقاً به همين دردهائی گرفتارند که پزشک حاذقی چون مهندس کورش زعيم به شرح دلشکن آنها پرداخته است.

- اکنون پرسش اینست که چرا، با وجود اینکه گروه های سیاسی ملی و دموکراسی خواه ایرانی در درون و برون مرزها، فرهیخته ترین، اندیشمندترین و برگزیده ترین قشر جامعه ایرانی هستند، هنوز به این خرد و بینش سیاسی نرسیده اند که باید زیر چتر یک استراتژی برای رسیدن به آرمان مشترک همبسته شوند؟
- ما هم در برابر یک رژیم ایدئولوژیک هستیم که به اوج خودکامگی، فساد گسترده و شکست اقتصادی رسیده است. ولی ما به دو دلیل نمی توانیم نیروهای خود را در برای ایجاد یک گزینه بهتر متمرکز کنیم. نخست، نیاز ما به مطرح بودن شخصی است. ما روشنفکران ایرانی، همانند روسها، نیاز شدیدی به مطرح شدن و مطرح بودن شخص خودمان داریم. ارضای این نیاز، گاه بر هدفهای ما الویت دارد. اگر قرار باشد ما خود رهبر نباشیم و به مطرح کردن دیگران بپردازیم، ترجیح می دهیم هدف را عوض کنیم و یا دستکم وسیله رسیدن به هدف را عوض کنیم. ما خود باید پشت فرمان قرار گیریم، حتا اگر وسیله ما کم توان باشد یا راه را گم کرده باشیم. برخی از ما برای درمان این کاستی ها به تخریب وسیله های دیگران می پردازیم تا آنها هم نرسند، یا دستکم کند شوند تا زودتر از ما نرسند. در این راستا، بجای یاری دادن به آنها که در جلوی صف قرار گرفته اند، به انتقادهای ناسازنده می پردازیم تا موفقیت آنها را کمتر کنیم یا کمتر از آنچه هست نشان دهیم. ما درک نمی کنیم که کلید رهبری نفوذ است نه مقام و اختیارات.

- نخست اينکه من نيروهاي واقعي، منسجم، فعال و قدرتمندي را در اين ميانه رصد نمي کنم که بخواهند با هم همبستگي پيدا کنند. اين ها هيچ کدام در داخل خود نه تشکيلات منظم دارند، نه عضو گيري گسترده و نه برنامهء کار مشخص.

- اين به اصطلاح «نيروها»، نمي توانند جمع جبري آدم هاي پراکنده باشند و تا زماني که در احزاب يا گروه هاي مشخص و با برنامهء عمل سياسي واقع بينانه گرد هم نيايند، اصلاً نيروي سياسي بحساب نمي آيند.

- آيا خنده دار نيست که اکنون، پس از سي سال حکومت اسلامي در ايران، ما هنوز بايد از تعريف آزادي و دموکراسي و حقوق بشر آغاز کنيم؟ آيا تشکلات سياسي مان به آن حد از اشباع در حوزهء فلسفهء سياسي نرسيده اند که بتوانند برنامه هاي عمل بلافاصله در اختيار مردممان بگذارند؟

- يادتان هست که مهنس بازرگان چه مي گفت؟ مي گفت ما براي تشکيل دولت آماده نبوديم و حکومت را يکباره مثل سيني داغ به دست ما دادند. از نظر من، هر نيروي سياسي بايد خود را در برابرقدرت نشسته بر مسند حکومت يک آلترناتيو ببيند و آدم ها و برنامه هاي خود را آشکار و تفصيلي و مدون به مردمي که موتور حرکت اجتماعي هستند معرفي کند. يعني، کار هر حزبي بپا کردن يک آلترناتيو همراه با برنامه و آدم است.
- براستي اين دست روي دست گذاشتن و مماشات کردن براي چيست؟ اين کيست که به انتظار چراغ سبز بيگانگان نشسته است؟ يا پياده شدن نيروهاي نظامي آنان را منتظر است؟
- ما مرتب از آلترناتيو سخن مي گوئيم اما هنوز نمي دانيم که اين آلترناتيو قرار است از کدام چاه جمکران بيرون بيايد. من از خودم مي پرسم که براستي چرا کساني جرأت نمي کنند که حتي در خارج کشور «دولت سايه» تشکيل دهند و بگويند که ما، بعنوان يکي از نيروهاي سياسي، کابينه اي آماده داريم که هريک از اعضاء آن براي سازمان هاي مربوط بخود برنامه هاي مشخص کوتاه و ميان و بلند مدت دارند؟ و آيا به همين دليل نيست که هنوز هم ـ البته اغلب با ترس و لرز و نگراني ـ گفته مي شود که تنها نيروي آماده براي اداره مملکت در فرداي انحلال رژيم ولايت فقيه مجاهدين خلق هستند، که تا همين امروز رژيم خود را جمهوري اسلامي ايران مي خوانند؟

- وقتی بحث از همبستگی نیروهای دموکراسی خواه می شود، در میان نیروهای هوادار دموکراسی تقریبا هیچ کس با این بحث مخالفتی ندارد. یعنی در میان نیروهای سیاسی هوادار دموکراسی که در داخل و خارج از ایران زندگی می کنند هیچ گروهی را نمی توانید پیدا کنید که از ضرورت همبستگی سخن نگوید و با زبانی پر شور از آن دفاع نکند. با این حال به رغم همه ی زبان آوریها تا کنون کوچکترین گام عملی در این راه برداشته نشده است"که عشق آسان نمود اول،ولی افتاد مشکلها"، اینگونه است که وقتی زبانها به حرکت در می آیند جز در دفاع از همبستگی نمی گویند، نوبت ولی به دستها که می رسد جز در مسیر گسستگی نمی روند. به راستی چرا به رغم آشکاری ضرورت این همبستگی عملا جز تفرقه و چند پارگی و دشمن کامی نصیبی از هم نمی بریم؟

- همبستگی پروژه ای دستوری نیست بلکه پروسه ایست نیازمند حضور فعال وتعامل گسترده ی همه گروههای دموکراسی خواه ، در عین حال این نکته را نیز نمی بایست از نظر دور داشت که پیش نیاز مشارکت گروهها در تحقق جبهه ی "همبستگی دموکراتیک" برقراری دیالوگ هدفمند وچند جانبه ی آنها در چارچوب گفتگویی صریح و صادقانه هست. در واقع بخشی از صورت مساله، تن ندادن نیروهای دموکراسی خواه به یک گفتگوی واقعی است

- به راستی آیا در این شرایط حساس که میهن عزیزمان از هر سو در خطر است و به خاطر ندانم کاریها و سیاستهای غیرعقلانی شیرازه ی امور کشور به طرز دلهره آوری رو به فروپاشی است وقت آن نرسیده که با هم در مورد آینده، در مورد تحلیل وضعیت فعلی و راههایی که می توان با توسل به آنها از بروز فاجعه جلوگیری کرد گفتگو کنیم؟

- مسلما ما تا وقتی که نتوانیم با خودمان گفتگو کنیم و تا زمانی که تکثر دیدگاهها را درون کشور خود به رسمیت نشناسیم و حاضر به گفتگوی مستقیم و برابر با صاحبان دیدگاههای مختلف نشویم صلاحیت گفتگو با دنیای خارج یا به قول برخی گفتگوی تمدنها را نخواهیم داشت. بنابراین بهتر است در شرایط فعلی در جهت ساماندهی گفتگویی خانگی بین خودمان و بر سر مسائل و مشکلات خودمان بکوشیم.

- با این حال اسارت در گذشته وقتی در کنار خودخواهیها، خود حق پنداریها، مطلق نگریها و از همه بدتر دعوای قدیمی هژمونی که حالا دیگر ظاهرا تنها به گروههای چپ اختصاص ندارد قرار می گیرد موضوع همبستگی بین نیروهای دموکراسی خواه را بیش از پیش به کلافی سر در گم و مساله ای بغرنج تبدیل می کند. تک رویها و بر تری جوییهای فردی و گروهی ما بین نیروهای دموکراسی خواه در شرایطی صورت می گیرد که در حال حاضر و در جغرافیای سیاسی- اجتماعی ایران نیروی سیاسی - ای وجود ندارد که از مزیت و سرمایه ی اعتماد عمومی برخوردار باشد و بتواند به عنوان یک گروه مرجع اجتماعی-سیاسی با خاصیت "جمع کنندگی" و "فیصله بخشی" عمل کند، با این اوصاف می توان گفت افراد و گروههایی که تصور می کنند می توانند به تنهایی مشکل دموکراسی را در ایران حل کنند به شدت از واقعیات جامعه ی متکثر و در عین حال بحران زده ی ایران فاصله گرفته اند.

- مشکل ما اینجاست که در بسیاری مواقع درک درستی از زمینه های ایجاد دموکراسی نداریم و درست به همین دلیل بسیاری از تلاشهایمان برای استقرار دموکراسی به رغم موفقیتهای اولیه به شکست می انجامد. با این اوصاف اگر بخواهم جمع بندی ازبحث ارائه کنم، باید بگویم که بار سنگین گذار به دموکراسی در ایران باری نیست که یک گروه یا حتی چند گروه به تنهایی از عهده ی آن بر آیند. ضرورت همبستگی نیروهای دموکراسی خواه نیز برخاسته از همین واقعیت پیچیده است. در این راه باید موانع همبستگی را شناخت و در یک پروسه ی گفتگوی همگانی مابین نیروهای دموکراسی خواه به یک پلان و الگوی گذار دست یافت و ائتلاف را بر سر آن سامان داد. ضمن اینکه اگر به ایجاد دموکراسی و تضمین بقای آن می اند یشیم، باید به فهم مشترکی از زمینه های اقتصادی و اجتماعی آن برسیم. در فقدان چنین فهم و درک مشترکی از زمینه های ایجاد و تداوم دموکراسی هر تلاشی در جهت استقرار آن فرجامی جز شکست نخواهد داشت.

- هنوز جبهه ملی یکپارچه نشده است، جمهوریخواهان یکپارچه نشده اند. چگونه می توان صحبت از همکاری جمهوریخواه و سلطنت طلب نمود. شما نمی توانید جبهه ملی باشید و پلی بر روی ۲٨ مرداد بزنید و آن را نادیده بگیرید.
- مدعیان جبهه ملی با نظراتی در عمقآ خلاف خواسته های این سازمان ملی مثل قارچ از هر گوشه ای سبز میشوند

- و بالاخره صدای اعتراض ستون اصلی جبهه ملی ایران از تهران بلند شد و هر پنج عضو هیئت رهبری و هفت عضو اجرائی به این گونه دعوتها و عضو گیریها اعتراض کرده اند که قطعاً باید اجرا شود؛ و پستهای مشاور برافتد.

- اما پایان سمینار مریلند در جامعه ی درون و برون مرز به سان ریختن آب در لانه ی مورچگان ایجاد ولوله کرد و واکنشهای نرم و درشت را به همراه آورد. من این واقعه را به فال نیک می گیرم و علاوه بر اهمیت جبهه ملی ایران، آن را نوعی گام نهادن در عرصه ی پلورالیستی بین اپوزیسیون برون مرز ارزیابی می کنم. تا اگر کنشها کارساز نیستند، دستکم واکنشها مهیج باشند.

- کسانی که دراین زمینه قلم زدند و ایراد گرفتند، در بیشینه، کارشان از روی دلسوزی برای ایران و شاید خیرخواهی برای جبهه ملی ایران بود. مثلاً آقای دکتر حسین لاجوردی در نوشتاری منصفانه به کمبودها، کاستیها، بی پرنسیپی ها و کژروی هایمان – درهر گروه و دسته – اشاره کرده و دلسوزانه درخواست کرده بود که در تغییر خویشتن و ترمیم این نقصها همت کنیم. سخنان آقای لاجوردی همه از روی خیرخواهی و هوشدار است و امیدوارم به آن بیندیشیم.

- نخست می پرسم: جبهه ملی ایران در این مدت، کدام خیانت را مرتکب شد و کدام زیان را به ملک و ملت زد که خود را به نقد بکشد؟

- آنگاه می گویم: جبهه ملی ایران درش برروی تمام مردم از جوان و میانسال و پیر باز است و به ویژه مقدم جوانان را گرامی میدارد. اما شرایط محیط، جوانان را به راهی دیگر و حتا بیراهه ها می کشاند.

- کینه ورزیهای بیجا و سخنان بی انصافانه ی آقای دکتر راسخ افشار را جز به عداوت و تنفر شخصی، آن هم نسبت به کسی که دستش از روزگار کوتاه است نمی توان تعبیر کرد. آقای دکتر راسخ افشار پس از درگذشت «دکتر احمد مدنی» هر نوشتاری که بیرون میدهد، تنها به نیت ارضای کینه ی خویش و بدگوئی و ناسزا به زنده یاد دکتر مدنی است. این سیاست پیشه ی پیر که سالش از هشتاد گذشته است و دیگر مجالی برای خودنمائی درعرصه ی زمامداری ندارد، تمام تلاش و مبارزاتش محدود شده است به بیان مشتی خلاف واقع درحق دکتر مدنی که بیش از دوسال است رخت از جهان بربسته و میدان را برای حریفان خالی کرده است.

- 30 سال "مبارزه " بدون کارآیی لازم کافی است تا به دنبال راه حل دیگری گشتن را توجیه کند. صحبت بر سر نسلی است که هنوز در فضای انقلاب 57 تنفس میکند و حتا حاضر نیست واژگان سی سال پیش خود را به روز کند ، چه برسد به خانه تکانی فکری!
- نسل جدید برخورد قهری با جمهوری اسلامی را نمی خواهد، بلکه بنیادیترین مبانی ایدئولوژیک او را نشانه و به چالش گرفته تا ظهور یک جمهوری اسلامی دیگر را در پنجاه یا سد سال دیگر غیر ممکن سازد.از آن مهم تر آنکه نسل جدید با اشخاص مشکل ندارد ، بلکه با فرهنگ فکری تجدد و آزادی ستیز و مذهبی ، چه از نوع اسلامی و چه ایسمی آن، به مقابله بر می خیزد. برای همین است که احمدی نژاد و خامنه ای را پدیده هایی گذرا می بیند و چاره را در دگرگونی اندیشه و فرهنگ جستجو میکند. اندیشه که تحول یافت، آدمکی همچون احمدی نژاد فرصت خود نمایی نمی یابد.
- در نوشته های خودم پیوسته تکرار کرده ام که از بخش بزرگی از اپوزیسیون ، بویژه در خارج از کشور کاری بر نمی آید، به جز بر پایی محفل های همیشگی ، تکرار شعار هایی که خریداری دیگر برایشان وجود ندارد و نوشتن بیانیه هایی که با پس و پیش کردن چند ویرگول و نقطه و حرف ربط برای پخش در سال بعدی به بایگانی سپرده میشود.
- در پیرامون نشستی که به نام استاد ادیب برومند برگزار میشود، به جاست از خرد گفتن. و در حاشیه ی سمیناری که ضرورت همگامی نیروهای ملی و دمکرات را برای استقرار دمکراسی و دفاع از حقوق بشر به بحث می گذارد، رواست از ضرورت پیوند خرد و عمل سخن گفتن، که بی خردی را توجیهی نیست و بی عملی و کج عملی را خردی نیست.

- اکنون نیروهای جوان به امید آنکه با اتکا به نام مصدق و اعتبار تاریخی جبهه ی ملی ایران بتوانند به پا خیزند وبه آزادی دست یابند ، به سوی جبهه ی ملی روی می آورند. بیائید به این همراهی امکان رشد و بالیدن دهیم.

- امروز سزاست با اتکا به نیروهای گسترده و نسل جوان و با مدیریتی نوآور از تنها واکنش نشان دادن در مقابل قدرت حاکم بر ملت ایران فرا رفته و با ارائه ی برنامه ای اقتصادی و اجتماعی راه خود را متمایز کرده و عملکرد خود را از دایره ی انتخاب میان بد و بدتر رها سازیم. تغییر را از خود آغاز کرده و سپس ایرانی آزاد و آباد را با هم و با اتفاق و اتحادی فراگیر و منظبط ممکن کنیم .

- جبهه ملی همچون هر سازمان پویای سیاسی دیگرنیاز به بازنگری و نو اندیشی در کارکرد و برنامه سیاسی خود دارد تا بتواند همگام با نیروهای تعیین کننده ،اثر گذار و پویای جامعه گام بردارد.

- در میدان عمل اما، نه سازمان مادر در ایران، و نه سازمانهای گوناگون جبهه در خارج از کشور ،قادرند خارج از حیطه نفوذ و تا ثیرخود که سالهاست ثابت مانده و بیشتر از آن کم میشود تا اضافه، به جذب نیرو بپردازند.

- پرسشی که میبابد از خود بکنیم این است که، چرا جبهه ملی که در قیام ملی 30 تیرمردم را به خیابان ها کشاند و نفوذ اندیشه ی رهبرانش مرزهای ایران را در نوردید و الگویی برای جنبش های آزادی خواهی در خاور میانه گردید به کلوپ باز نشستگان و یا بنگاه خانوادگی تبدیل گردیده که حتا از جذب هم میهنان علا قه مند و پر شوردر مانده، چه برسد به تا ثیر گذاری در خارج از مرزهای ایران .

- کجا هستند هواداران جبهه در میان دانشگاهیان و بازاریان و اصناف؟

- آیا هدف بنیان گذاران جبهه ملی دگر گشت آن به محفلی در بسته از منفردان بود؟

- آیا جبهه ملی راهکاری برای جذب نیروهای جوان و پر شورملی گرا دارد یا اینکه آنها را سراسر در سر بزنگاه چون دوران آغازین شورش 57 به افراطیونی از گونه ای دیگر خواهد باخت؟

- با نخبه گرایی که برخی از سازمان های ملی سر لوحه کار خود قرار داده اند، پاک کردن حساب زیر نام انتقاد و جدل به جای بحث سیاسی هیچ گاه نمی توان از این چشمه های کوچک و تک تک رود خانه ای خروشان و پویا پدید آورد.

- این جبهه ملی است که با ید در پی تدوین سیاست های ملی دراز مدت به نیروی جوان روکند ودر حین ایفای نقش خود به عنوان سازمانی اندیشه ساز،با ژرفنگری و ایده آفرینیهای مایه دار با صمیمیّت و دلیری و پشتکار بازتاب دهنده آمال وخواسته های جوانان نیز باشد، نه اینکه با غیر قابل دسترسی ساختن خود وگذاشتن پیش شرطهای آزمون گونه به دلسردی آنان بپردازد.

- جبهۀ ملی ایران که علیرغم همه فراز و نشیب ها و دشواری ها مشعل مبارزات دموکراسی خواهی، مشعلی را که نزدیک به شش دهه قبل به دست مصدق بزرگ برافروخته شد، همچنان روشن نگه داشته است، بی شک می تواند در این راه نقشی پیشگام داشته باشد، اما در اوضاع و احوال کنونی هیچ گروهی بتنهایی قائر نیست هدفی را که به آن شارره رفت در آینده ای قابل پیش بینی متحقق سازد. به همین سبب همگامی و ائتلاف نیروهای هم اندیش ملی برای دستیابی به این هدف بزرگ امری حیاتی اجتناب ناپذیر است.

- مشکلات مشترک نهضت های دمکراسی خواهی انسان های زير ستم نظام های خودکامه را شايد بتوان مجموعه ای از عوامل زير دانست:
يک - عدم همآهنگی بين شخصيت ها و گروه های دارای اهداف نسبتاً مشترک در جوامع ديکتاتور زده نسبت به يکديگر.
دو - ناتوانی گروه های دموکرات مخالف نظامهای خودکامه در جلب و سازماندهی توده مردم.
سه - بدبينی و پراکندگی مردم
چهار - نداشتن استراتژی دراز مدت و تاکتيک های مناسب برای جايگزينی نظام حاکم وپاسداری از دست آوردهای بعد از پيروزی.

- همه معتقد هستند که بايد کشورخويش را از گردابی که درآن غوطه ور شده است نجات دهند اما ساز هرکدام نوايی جدا از ديگران مينوازد و آهنگی که از مجموعه ساز ها بيرون ميآيد با يکديگر و با رنج های مردمی که ميخواهند آنان را از سلطه خودکامگان نجات دهند همخوانی ندارد

- شايد يکی از دلايل سر درگمی و يکسو نگری ها اين باشد که طيف وسيعی از اپوزيسيون هنوز اسير چهارچوب تفکراتی هستند که بازمانده از دوران گذشته است. اما چنان در تار و پود مغزها جا گرفته است که بريدن از آنها به نظر ميرسد سخت دشوار باشد. بدين علت است که هنوز به مسائل و رخداد های جامعه خود همان گونه ميانديشند که درگذشته می انديشيده اند. ازواقعيات وروحيات نسل امروز کشور خود که بايد نيروی محرکه هر تحول باشد آگاهی ندارند. فرمول ها و راه کارهای مبارزه را در سطور کتاب هايی جستجو ميکنند که به تاريخ پيوسته اند و در شرايط امروز جهان نميتوانند کارآيی داشته باشند.

- اگر واقعا صميمانه در انديشه نجات ميهن خود از وضعيت سقوط هستند بايد با روان کاوی صادقانه به جای دشمنی و کوته بينی ديرپا نسبت به يکديگر و انتقادات غير اصولی و پراکندن بذر يأس و بدبينی ، با در نظر گرفتن نکات مثبتی که در هرکدام از گروه ها وجود دارند بذر يک آشتی ملی را درافکارخويش بپرورانند. خود را ازگذشته رها ساخته به نوسازی و باز سازی انديشه خود بپردازند. در آن صورت به جای دست آويختن به ميراث های گذشته ، با اين فکر که هر شهروند حقی برای تعيين سرنوشت خود دارد و در تعيين سرنوشت برای امروز و فردای آيندگان هيچکس نميتواند خود را قيم ديگران بداند. با چنين تفکر ميتوان به تدريج به مرحله ای از تفاهم رسيد تا مقدمات رسيدن به يک تفاهم ملی برای جايگزينی نظام مورد دلخواه را بدون هرج و مرج و کشتار انسان ها فراهم ساخت. گذر از اين مرحله راهی آسان نميباشد ، اما غير ممکن نيز نخواهد بود.

- برای سامان دهی به سر درگمی ها و بی برنامه گی ها آزادی خواهان بايد طرح نوی تدوين کنند که در آن راهکارهای مشخصی برای پايان دادن به خودکامگی و رسيدن به خواست های انسان های دربند پاسخ داده شده باشد.

- رهبران نهضت های مقاومت بايد موشکافانه نقطه ضعف های نطام حاکم را يافته با همياری جامعه شناسان و روان کاوان راه رهايی از بيماری ترس از ديکتاتور را در محيط خاص خود پيدا کنند و با نفوذ به نقطه ضعف های نظام خودکامه وضربه زدن به آنها خود باوری را به توده مردم بازگردانند و شرايط را برای بسيج و سازماندهی مردم فراهم سازند.

- گام اول برای رسيدن به اين همبستگی خواست مردم وصداقت نيروهای مخالف رژيم به آزادی و حقوق بشر ، داشتن برنامه کاری و تنظيم تاکتيک های چالش و رو در رويی با نظام و همياری نيرو های درون و بيرون از کشور با هم و سازماندهی توده های آماده و پراکنده مردمی دارد.
- تدوين استراتژی دراز مدن و تاکتيک های مناسب با شرايط ، مبارزه با رژيمی که مدت ها با کشتار و زندان و شکنجه و درآمد منابع ملی قدرت را در دست دارد ، بدون داشتن استراتژی کار آرا و تاکتيک های منطبق با شرايط زمان و مکان امکان پذير نيست.

- دل بستن به بيگانگان و اميد داشتن به ياری دولت های مقتدردامی خطرناک برای نهضت های آزادی طلب و دمکراسی خواهی است. در کوله بار هيچ اشغال گيری آزادی و دمکراسی وجود ندارد. دولت های بيگانه بيشتر به حفظ منافع اقتصادی و سياسی خود چشم دوخته اند تا آزادی گروگان های در بند نظام های خودکامه. آنها ترجيح ميدهند برای حفظ طولانی مدت منافع خود با دولت های ضعيف بدون پشتوانه مردمی پشت ميز بده بستان بنشينند و از منافع کلان خود دفاع نمايند.

- راه کارهای عملی برای حفظ نهال دمدکراسی از راه تشويق مردم به پيوستن به احزاب ، اتحاديه های کارکنان ، توسعه سازمان های غير دولتی و سنديکاهای کارگری و شورا های ده و روستا بايد مورد توجه قرار گيرند.

- دموکراسی، راهی برای استقرار عدالت اجتماعی، حق مساوی برای همه شهروندان در انتخاب دين، مذهب و زبان و روش زندگی ، احترام به شخصيت انسانی همه انسان ها است.


- روزنامه کیهان: نگاهي به تاريخچه ي پرفراز و نشيب جبهه ملي نشان مي دهد، اين جريان، شامل طيفي از نيروهاي سياسي بوده در حالي مأموريت برگزاري چنين سميناري به اعضاي اين جبهه وگذار گرديده است كه نقطه مشترك در اعتقاداتشان را «قانون اساسي مشروطه سلطنتي و ملي گرايان» تشكيل مي داده است. اين تشكيلات بطور عمده يك، محفل و تجمعي از نيروهاي سياسي بوده كه چه در بدو تأسيس و چه پس از آن(در جبهه ملي دوم) با توجه به معادلات موجود در كشور و درون دربار و نيز در ارتباط با شاه و از سوي ديگر در ارتباط با نقش نوين آمريكا در عرصه سياسي ايران شكل گرفته و پس از آن تابع معادلات بين آمريكا و دربار گرديده است. اين جريان، پس از پيروزي انقلاب كاملاً رو در روي انقلاب و ارزش هاي اسلامي قرار گرفت. به عنوان مثال، رهبران آن در پي صدور اعلاميه اي با مضمون فراخوان به راهپيمايي در«نفي لايحه قصاص»، از سوي حضرت امام خميني(ره) به ارتداد محكوم شدند.


- جبهه ملی بویژه در درون کشور نیاز به تابش گرمابخش خورشید نو اندیشی بر پوست خود دارد که جز با میدان دادن و به میدان کشاندن نیروهای جوان و پر توان و پر شور میسر نخواهد بود تا روحی تازه به کالبد نیمه خواب رفته ی جبهه دمیده شود.

- اميدوارم که بجاي متهم کردن يکديگر، نيروهاي مختلف از اينکه بحشي از نيروهاي دموکراسي خواه سکولار توانسته اند با هم بنشينند را به فال نيک بگيرند و ديگران هم از آن تأسي کنند. واقعيت اين است که ما همه حتي در ميان نزديک ترين افراد در هر جريان سياسي اختلافات زيادي با هم داشته و خواهيم داشت و در جنبشي که مسأله حقوق فردي برايش آنقدر مرکزي است اين موضوع همواره واقعيت خواهد بود. بجاي ضربه زدن به همت آنهائي که کاري را شروع کرده اند، بايستي که به آن کمک کرد که رشد و نما کند.
- سه دهه است كه از تداوم حكومت اسلامي بر ايران عزيز مي گذرد.و ملت ايران همچنان در انديشه فردايي روشن.و اپوزسيون!نيز اندر خم مبارزه در كوچه هاي بي اعتمادي و خودكم بيني.

- و ما باز هم خود را اپوزسيون و روشنفكر مي دانيم و تحصيلكرده و عالم دهر و حاكماني را كه بر گرده هاي ما سوار شده اند و مدام به ما پس گردني مي زنند يك مشت آدم بي سواد ...و چه و چه .
كت و شلوار مي پوشيم و كروات مي زنيم و بسيار هم مبادي آداب هستيم.همه هم دكتر و مهندس و پژوهشگر و كارشناس هستيم.و تحصيلكرده ترين اپوزسيون ايران.
تاريخ سياسي ايران و جهان را خوب بلديم .با بيشتر مكاتب فلسفه سياسي هم آشنا هستيم .خيلي قشنگ و پاستوريزه هم حرف مي زنيم . با اعتقاد كامل حزب توده را خائن مي دانيم واز چپ ها متنفريم وشاه و شيخ را منفور ملت مي دانيم . ويگانه راه رهايي را نيز ملت گرايي .

- اما گويا يادمان رفته است كه در كجاي تاريخ ايستاده ايم.مملكت را روي چهارچرخ چپاول نهاده اند و دارند با نيروي هزاران اسب بخار "مذهب " مي كشند و به تاراج مي برند و ما هنوز خود را در حال مبارزه مي بينيم و بدتر آنكه خود را تنها"آلترناتيو" اين عرصه پر هياهو براي فرداي مبهم ميهن.

- اگر هم به ما كسي بگويد آقا بالاي چشمتان ابرو،چكار داريد مي كنيد؟گلويمان را صاف كرده و سينه جلو مي دهيم و مي گوييم كه ما مصدقي هستيم و زير پرچم ميهن داريم مبارزه مي كنيم.آنهم فارغ از هر گونه اشتباهي.
و چه مبارزه بي پايان و مشقت باري!مبارزه با خويشتن،خويش.
هنوز باور نكرده ايم كه مصدق مرداخلاق بودنه بي اخلاقي.مصدق ابر انساني بودكه دركوران مشقتها و رنجهاي تحميل شده براوحتا به دشمنانش نيز بي اخلاقي را روا نداشت.
اما ما چه ؟واقعا ما مصدقي هستيم؟ و به آرمان حاكميت ملت ايمان داريم؟كدام تاج گل را به سر اين ملتي كه همه زندگي شان در بيم و ترس معيشت است زده ايم........
كه دستهايمان به كرسي قدرت نرسيده اينگونه قدرت نمايي مي كنيم.و پنجه بر چهره ياران مي كشيم.
كجا و كي نشسته ايم و با مردم در مورد آنچه كه بر آنها رفته ومي رود گفتگو كنيم؟
آيا نشسته ايم پاي دردلهاي جواني كه هيچ فردايي را براي خودش متصور نيست جز رنج بيكاري و بدبختي؟
آيا نشنيده ايم كه زنان و دختران ما نه از بي شرافتي ،بلكه از غم نان فرزندان و خانواده، تن مي فروشند و خود را به نكبت آلوده مي سازند تا شكمي را سير كنند؟
آيا نشنيده ايم كه كارگران ما امنيت نداشته شغلي را،پاي خفت كارفرمايان نو كيسه تجربه مي كنند تا كه مبادا.......

- آري اما تا دلتان بخواهد نشسته ايم و به هم توهين كرده ايم. و از خودمان تعريف كرده و ديگران را تخريب.كوشش نموده ايم شخصيت خود را بر روي خرابه هاي ناشي از ترور شخصيت هم قطاري هايمان بسازيم. و نمودمان را بيش از بودمان نمايانديم.و آن وقت باز هم خود را مصدقي مي دانيم و ميهن پرست!

"سروران و ياران "

شما را به شرف ملي تان سوگند به فكر فرداي ايران باشيد.ما به پند و نيك انديشي شما بزرگان نياز داريم بياييد براي يك بار هم كه شده اين درگيري هاي ميهن به باد ده را كنار بگذاريم و براي فرداي ايران دستهايمان را مشت كرده و بر دشمن فرود آريم.از تاريخ پند گيريم نه آنكه تاريخ را چماقي كنيم براي سركوب مخالفان.
به فرداي ميهن بيانديشيم.به فرداي ايراني كه از هم اكنون چشمان اين ملت به شما دوخته شده است.ملتي كه از مليون جز نام نيك هيچ به ياد ندارد.ملتي كه مبارزان اين سازمان دير پاي را اخلاق مدار مي داند وراستين كردار و ميهن پرست.
بياييد نگذاريم با درگير نمودن خود به مسائل بيهوده و كم ارزش،شرايط چيره شدن دگرباره بدخواهان ايران را فراهم كنيم.
باور داشته باشيم كه خرد جمعي مي تواند آينده درخشان ميهن را رقم بزند نه تك روي و خود بزرگ بيني و تخريب ياران و كژ انديشي.
مرزهايمان را با آناني كه گذشته نه چندان درخشان دارند تعريف كنيم تا فاجعه اي همچو سال 57 تكرار نشود.
دوست را از دشمن تشخيص دهيم و يگانه رهبر خود را ملت ايران بدانيم و نه خويشتن .و از كيش شخصيت به دور باشيم.
تلاش كنيم با منش و رفتار خود به عنوان پوينده راه مصدق بزرگ دلبري كنيم نه آنكه دل برنجانيم.و.....

وچه سخنها كه بايد در دل بماند تا كه مبادا دشمن شاد شود.
در مقابل نوشته ردیف بالا برمی خوریم به نوشته سایت "احترام آزادی". قضاوت را بعهده خانندگان گرامی می گذاریم!
- یک خبر، احترام آزادی
پیرو اخبار مربوط به اسب تروا در جبهه ملی ایران

نیمه شب دهم تیرماه جاری برابر سی ام ژوئن ۲۰۰۸ به وقت تهران، «اعلامیه» ای مشکوک بدست ما رسید که فرستنده ی آن شخصی بنام کورش زعیم، با استفاده از پیک الکترونیکی جبهه ملی ایران، آن را ارسال داشته است.
بنا بر اطلاع ما انتشار این متن بدون اطلاع ارگان های مرکزی جبهه ملی ایران صورت گرفته است.
بر طبق این متن مشکوک یکی از ارگان های سه گانه ی رهبری جبهه ملی ایران، یعنی هیئت رهبری که خود مانند هیئت اجرائی منتخب شورای مرکزی سی و پنج نفره جبهه ملی ایران است، همه ی اختیارات در مورد اظهار نظر ها و موضعگیری های خود و ارگان های دیگر را بطور انحصاری به فرد واحدی، یعنی همان شخص نامبرده، در بالا، ناشر «اعلامیه»، واگذار کرده است. بدین ترتیب متن، از خود هیئت رهبری و دو ارگان دیگر این حق را که هرگاه لازم بدانند در هر موردی رأسأ و بلا واسطه اظهار نظر و اعلام موضع نمایند، سلب کرده است.
ما اعتقاد راسخ داریم که چنین متنی که با تمام موازین و سنن دموکراتیک جبهه ی ملی ایران در تعارض کامل قرار دارد نمی تواند اعتبار تشکیلاتی و قانونی داشته باشد و اعلام می کنیم که:

١ــ نظر به اینکه هیئت رهبری خود منبعث از شورای مرکزی جبهه ملی ایران و منتخب آن و بالنتیجه همواره تابع تصمیمات آن است و حق ندارد که اختیارات این عالی ترین ارگان را از آن سلب کرده و آن را در انحصار کسی یا ارگان دیگری قرار دهد؛

٢ ــ نظر به اینکه اعطاء یا سلب اختیارات هر ارگان دیگر منتخب شورای مرکزی از اختیارات خود این شوراست که می باید بر طبق اساسنامه از آن استفاده کند و هیچ ارگان دیگری نمی تواند در اختیارات ارگان های منتخب آن، از جمله هیئت اجرائی و هیئت رهبری منتخب شورای مرکزی، دخالتی بنماید؛

٣ ــ نظر به اینکه اعطاء چنین اختیاراتی از جانب یک ارگان به معنی سلب حقوق و اختیارات خود آن ارگان در بیان آزادانه ی مواضع و نظریات خود می باشد و چنین توکیلی که بمعنی انصراف موکل از حقوق خویش است از نظر اصول حقوق مدنی پذیرفته شده در سراسر جهان مردود است؛
این اعلامیه از اساس اصالت نداشته و از لحاظ اساسنامه ای نیز نفاذ قانونی ندارد و باید درباره ی چند و چون انتشار و مسئولیت ناشر آن که به انجام اعمال خودسرانه شناخته شده است، با قاطعیت تمام برخورد و رسیدگی شود و مسئول این دسیسه در برابر افکار عمومی افشا گردد.
هیئت تحریریه احترام آزادی
سهشنبه ۱۱ تير ۱٣٨۷ - ۱ ژوئيه




هشدار مهم جبهه ملی ایران
هموطنان عزیز
شخصی بنام جبهه ملی درصدای امریکا سخن میگوید که حتی در پاسخ دادن به سئوالی در مورد چگونگی رهبری جبهه ملی ناتوان است و اظهار میدارد که فعلا جبهه ملی ایران رهبرندارد و در آینده رهبرخود را معرفی خواهدکرد. درحالیکه جبهه ملی ایران یک شورای مرکزی ۳۵ نفری را برای هدایت این سازمان برگزیده است و دارای یک هیئت رهبری پنج نفره انتخاب شده از طرف همان شورای مرکزی میباشد و این هیئت تعیین کننده استراتژی جبهه ملی ایران است و رئیس این هیئت که در عین حال رئیس شورای مرکزی میباشد رهبرجبهه ملی ایران است. صرفنظراز هیئت رهبری یک هیئت اجرائیه هفت نفری انتخاب شده از بین اعضای شورای مرکزی اداره کننده تشکیلات و امور سازمانی و انتشاراتی و تعلیماتی جبهه ملی ایرا ن میباشد.
شخص دیگری درهمان مصاحبه تلویزیونی مدعی عضویت درجبهه ملی ایران میشود و خود را علاقمند به جبهه ملی ایران قلمداد میکند ولی تحت عنوان پیشنهاد نوگرائی سنگین ترین حملات را نسبت به جبهه ملی ایران روا میدارد و نقطه نظراتی ابراز میکند که بطور کلی با اصول اعتقادی جبهه ملی ایران در تضاد است و نمیداند که نحوه انتقاد یا پیشنهاد در داخل یک سازمان روال دیگری دارد و کشاندن آن به رسانه های عمومی تنها حرکتی درجهت لطمه زدن به شاْن و حیثیت سازمان تلقی میشود و نه غیر از آن.
۲۸ خرداد ۱۳۸۷
هیئت رهبری وهیئت اجرائیه جبهه ملی ایران
عبد العلی اد یب یرومند – دکتر لقاء اردلان – مهندس عباس امیر انتظام – دکتر هرمیداس باوند –
دکتر علی رشیدی – غلامرضا رحیم – مهندس کورش زعیم- دکتر خسروسعیدی – اصغر فنی پور –
سرلشکر بازنشسته ناصر فربد – دکتر مهدی مویدزاده - دکتر حسین موسویان.
* این اشخاص مخالف نوشتن بیانیه بوده اند.
حال به پیوست ها نظر می اندازیم
( پیوست شماره "1" )
نظر آقای ادیب برومند http://adibboroumand.com/popa.php?nom=1&startnom=45

آقای ادیب برومند عزیز خبر را برای اطلاع جنابعالی ارسال داشتم. هیئت اجرایی و جبهه ملی ایران در آمریکا باز سازی شد . نظر به اجرای آئین نامه تشکیلاتی مصوبه شورای جبهه ملی ایران در آمریکا در سال میلادی گذشته و بنا به رای اکثریت اعضای شورا در جلسه 12 مارس 2006 ،آقایان دکتر حسین رازی استاد دانشگاه در علوم سیاسی از ایالت تگزاس و مهندس منوچهر قنبری از اعضای قدیمی جبهه ملی از شمال کالفرنیا جایگزین آقایان دکتر مصطفی طوسی ومراد معلم در کمیته های روابط بین الملل وجوانان شدند. همچنین آقایان دریادار امیر هوشنگ آریان پور نویسنده وپژوهشگر و دکتر بهرام بهرامیان استاد در روابط بین الملل از دانشگاه مریلند ، با اکثریت مطلق آرا به عنوان مشاورین عالی شورای جبهه ملی ایران در آمریکا برگزیده شدند و از این پس در جلسات هیئت اجرایی و شورا شرکت فعال خواهند داشت.خبرگزاری جبهه ملی ایران در خارج از کشور ضمن قدردانی از زحمات اعضای پیشین و تبریک به مسئولین جدید ،برای تمام کوشندگان راه دموکراسی آرزوی پیروزی در نبرد با استبداد را دارد.
ادیب برومند : همبستگی وکوشش وفعالیت و توجه به اساسنامه جبهه ملی ایران پس از پلنوم سال 83 ضامن موفقیت شما است.ان شاءالله قرین توفیق الهی باشید رعایت ضوابط جبهه وحیثیت پنجاه وچند ساله آن باید حفظ گرددو عناصر ناباب در آن شرکت نداشته باشند و گرنه مورد تایید نخواهد بود.

( پیوست شماره "2")
پیام استاد ادیب برومند رئیس شورای جبهه ملی ایران
با سلام و درود، از اینکه کنفرانسی برای بحث در پیرامون جبهه ملی ایران در دفتر آزادیخواهان آن بنام این خدمتگزار دیرین جبهه ملی تشکیل داده اید، مراتب سپاسگزاری خود را به این وسیله تقدیم می دارم و توفیق آسمانی برای دوستان و هم انیشان گرامی از درگاه خداوند بزرگ درخواست می کنم
سفارش موکد من، با وجود نداشتن رابطه تشکیلاتی، همکاری صمیمانه و یگانگی راستین و بی شائبه است که معنی پیشرفتکار و گسترش این جمع دیرینه سال خواهد بود. بدیهی است نگهبانی از حیثیت جبهه ملی در هر جا که عده ای زیر این نام افتخار آمیز تشکیل جلسات می دهند بر همگان واجب و ضروری است. . .
(پیوست شماره 3)
گفتگوی اختصاصی با کورش زعیم درباره بیانیه هشدار جبهه ملی
7 تیر 1387
آژانس خبری کوروش: آقای زعیم، بیانیه اخیر هیئت های اجرایی و رهبری جبهه ملی ایران باعث پرسشها و اظهار نظرهای زیادی شده که هیچکدام در دفاع از بیانیه نیست. بیشتر صاحب نظران انتقاد می کنند که موضع بیانیه شایسته یک سازمان قدیمی مانند جبهه ملی نبوده است. شما چه پاسخی در برابر این انتقادات دارید؟
کورش زعیم: من گستردگی و عمق انتقادات را می دانم و درک می کنم، همینطور هم اکثریت اعضای هیئت رهبری. ولی باید توجه داشت که در جبهه ملی ایران رای اکثریت حاکم است و کسی نمی تواند به صرف اینکه رای مخالف داده، از گذاشتن نام خود زیر بیانیه ای که اکثریت عددی اعضای دو هیئت در یک نشست مشترک تصویب کرده اند جلوگیری کند. این با اصول دموکراسی مغایرت دارد. مثلا، نام آقای امیرانتظام، با وجود اینکه در آن نشست حضور نداشتند درج شده است. شخصیت هایی مانند دکتر باوند، دکتر رشیدی و بانو دکتر اردلان همچون خود من بایستی که تسلیم رای اکثریت می شدند. حتا آقای دکتر سعیدی هم که اظهار کردند که دادن بیانیه هیچ ضرورتی نداشت.
پرسش: انگیزه صدور چنین بیانیه ای چه بوده و چرا جبهه ملی خود را همردیف دو نفر عضو ساده کرده و خود را در موظف دانسته بجای تذکر درون سازمانی پاسخ سرگشاده بصورت «هشدار مهم!» بدهد؟
کورش زعیم: در هر سازمان سیاسی طیف های فکری متفاوتی وجود دارد و هرکدام روش های حفظ جایگاه و حیثیت سازمان را از دیدگاه خود ارزیابی می کنند. جبهه ملی هم از این قاعده مستثناء نیست. برخی بر این باور هستند که با هر ناهنجاری و هر اظهارنظری که نادرست باشد و یا در راستای منافع سازمانی نباشد، باید مقابله مستقیم و علنی کرد تا بقیه در گفتار خود دقت بیشتری بکنند. برخی دیگر باور دارند که اینگونه ناهنجاری ها در هر سازمانی در هر جای جهان رخ می دهد، و در حالیکه ما هر ناهنجاری سازمانی را باید بطور درون سازمانی به سوی هنجار شدن هدایت کنیم، توجه و انرژی ما باید به سوی هدفهای والای جبهه ملی که همانا مبارزه برای آزادی های مدنی، حاکمیت ملی و سعادت ملت ایران است معطوف باشد. . البته تیتر بیانیه هرگز مطرح یا به تصویب نرسیده بود و ما تا کنون حتا برای بیانیه های هشداردهنده خود علیه جمهوری اسلامی در موضعگیری های بنیادین و سرنوشت ساز ملی هم از واژه «مهم" استفاده نکرده بودیم.

و این در حالی است که:
1- بنا به گفته رهبر جبهه ملی ایران ٬ استاد ادیب برومند ٬ جبهه ملی هیچگونه ارتباط تشکیلاتی با تشکل های خارج از کشور ندارد!؟
2- ایشان به عنوان رهبر جبهه ملی، در ماه مارس 2006 انتخاب هیئت اجرائی جبهه ملی ایران در آمریکا را مورد تائید قرار داده و برسمیت شناخته است. ( به پیوست "یک" نگاه کنید)
3- در تاریخ 30 مه 2008 ایشان طی پیامی صوتی و تصویری از اینکه نام کنفرانسی را در شرق آمریکا بنام وی گذاشته اند مراتب سپاسگزاری خود را اعلام داشته است. ( به پیوست "دو" نگاه -
4- آین چگونه رهبری است که تا این حد اظهارات ضد و نقیض کرده و آنچه را در گذشته تائید و تصویب کرده است نادیده می گیرد!؟

5- این چگونه هیئت رهبری است که به مدیر روابط عمومی جبهه ملی اجازه نمی دهد نوشته ها ، پیام ها و مصاحبه های خود را تحت عنوان جبهه ملی ایران ارئه دهد!؟

6- این چگونه سازمانی است که یکی از اعضای فرهیخته آن چنین می نویسد:
" نسل ما در تمام این 54 سال مبارزه و اعتراض و مخالفت با شرایط خودکامگی و خفقان سیاسی جاری، هرگز به اندیشه ای نو و طرحی نو نپرداخت و با تغییر زمان و شرایط و رویدادهای داخلی و بین المللی، ابتکاری از خود نشان ندادیم. آرنگ ما بازگشت با آن دوران دلخواه بود. ترس ما از تجربه نشده ها، نوآوری را خطرآفرین می نمود. اگر کسانی هم از میان ما طرحی نو را پیش می کشیدند، یا روشی روزآمد را، او را تخطئه می کردیم، به پایین می کشیدیم یا به خود محوری و تکروی متهم می کردیم که چرا جایگاه امن و آزموده ما را می لرزاند؟"

7- این چگونه سازمانی است که بدون اجازه و حتی بدون تائید و تصویب، امضای بعضی از هیئت اجرائی را در زیر بیانیه ای که با مفاد آن موافقت نشده است گنجانده اند؟! ( در حقیقت 6 نفر بیانیه را تائید کرده و 6 نفر دیگر مخالف نوشتن آن بوده اند! به پیوست شماره 3 نگاه کنید)

8- این چه شورای رهبری است که به بر خلاف اصول آزادی بیان که جبهه ملی در اساسنامه خود بان معتقد است، به یکی از اعضای جوان جبهه هشدار داده و می گویند که:
" شخص دیگری درهمان مصاحبه تلویزیونی مدعی عضویت درجبهه ملی ایران میشود و خود را علاقمند به جبهه ملی ایران قلمداد میکند ولی تحت عنوان پیشنهاد نوگرائی سنگین ترین حملات را نسبت به جبهه ملی ایران روا میدارد و نقطه نظراتی ابراز میکند که بطور کلی با اصول اعتقادی جبهه ملی ایران در تضاد است و نمیداند که نحوه انتقاد یا پیشنهاد در داخل یک سازمان روال دیگری دارد و کشاندن آن به رسانه های عمومی تنها حرکتی درجهت لطمه زدن به شاْن و حیثیت سازمان تلقی میشود و نه غیر از آن."
و این در حالی است که همین جوان در ماه های گذشته بارها و بارها از طریق ای - میل خواسته های جوانان کشور را به اطلاع مسئولان جبهه ملی رسانده بود که متاسفانه توجهی به آنها نکرده بودند !؟

آخرین اعلامیه

چرا کورش زعیم را نشانه گرفته اند؟ پرویز هراتی نژاد

9 تیر 1387 بازگشت به صفحه قبل

چرا کورش زعیم را نشانه گرفته اند؟ پرویز هراتی نژاد 11 تیر 1387 گروهی چشم تنگ و بهانه جو این روزها بد جور به پرو پای مهندس کورش زعیم پیچیده اند . برای مهندس زعیم البته این مسئله جدید نیست. کورش زعیم بتازگی خون تازه ای در رگهای جبهه ملی روان کرده بود و این کار وی نه حکومتیان را خوش آمد و نه چشم تنگانی را که دیدند چگونه این مرد با شجاعت گوی سبقت را از سربداران برد و بار دیگر نام جبهه ملی ایران را بر سر زبانها انداخت و پویایی این جریان را به رخ همگان کشید. بیاد داریم در سرزمینی که بسیاری سر ببالین خود می گذارند چگونه این مرد در کنار پرویز ورجاوند سینه خود را آماده شکنجه ها و توهینهای دژخیمان جمهوری اسلامی قرار داد تا نام ایران را رساتر فریاد زنند. مبارزه جانانه و شانه به شانه وی در کنار دکتر پرویز ورجاوند امید تازه ای را در پاسداشت میراثهای فرهنگی و باستانی سرزمین آهورائیمان ایران به همراه داشت. اینک بار دیگر کورش زعیم مورد شماتت چشم تنگان و تنگ نظران قرار گرفته است . بیاد داستانی افتادم در ارتباط با منصور حلاج . حلاج فریاد ان الحق زدو فرمان مرگ وی صادر کردند. مردمان نادان دور حلاج جمع شدند با سنگ و کلوخ بر وی تاختند. دریغ از یک آه که حلاج را به زحمت اندازد. در این میان جنید گلی را بر حلاج حواله کرد. فریاد درد حلاج برخواست. مردمان شگفت زده شدند که ای مرد اینچنین سنگ درشت بر تو می اندازیم آخ نمی گوی به پرتاب یک گل از سوی مرادت فریادت به آسمان برخواست؟. حلاج ندا داد: آن سنگ که شما بر من می اندازید بر شما می بخشم چون می دانم که نمی دانید اما این گل که این مرد بر من می افکند مرا به درد می آورد زیرا او می داند و می اندازد. بروید در گوگل و بنویسید :کورش زعیم و جستجو کنید تا بدانید زعیم کیست. نامه کورش زعيم به منوچهر متکی: هزاران نفر از مردم ايران در تهران و ديگر شهرها عملا شما را با تظاهرات گسترده خود از مقامتان خلع کرده اند./ دکتر پرویز ورجاوند از رهبران جبهه ملی ایران در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: روز جمعه حدود ساعت دوازده گروهی ظاهرا از وزارت اطلاعات به منزل ایشان مراجعه می کنند، مدتی کتابها و نوشته ها و غیره را بررسی می کنند، بخشی از آنها را همراه با کامپیوتر ایشان و دیگر وسایل را برمی دارند و با خود ایشان می برند؛ یک تماس تلفنی یک دقیقه ای گرفتند که ایشان در زندان اوین نگهداری می شود. دکتر ورجاوند علت بازداشت مهندس کورش زعیم را بنا بر تفهیم اتهام او، عضویت در جبهه ملی ایران ذکر می کند و از افزایش فشارها بر این جبهه می گوید. کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهبه ملی ایران بازداشت شد: مصاحبه با پرویز ورجاوند نازي عظيما بنا بر گزارش ادوارنیوز کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهبه ملی ایران بازداشت شد. دکتر پرویز ورجاوند از رهبران جبهه ملی ایران در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: روز جمعه حدود ساعت دوازده گروهی ظاهرا از وزارت اطلاعات به منزل ایشان مراجعه می کنند، مدتی کتابها و نوشته ها و غیره را بررسی می کنند، بخشی از آنها را همراه با کامپیوتر ایشان و دیگر وسایل را برمی دارند و با خود ایشان می برند؛ یک تماس تلفنی یک دقیقه ای گرفتند که ایشان در زندان اوین نگهداری می شود. دکتر ورجاوند علت بازداشت مهندس کورش زعیم را بنا بر تفهیم اتهام او، عضویت در جبهه ملی ایران ذکر می کند و از افزایش فشارها بر این جبهه می گوید. نامه کورش زعیم به شرکت برادران وارنر(فیلم 300) کورش زعیم: تا کجا باید سقوط کنیم تا همه ما سوخته دلان باور کنیم که راه پیشرفت رو به عقب نیست محمدعلی دادخواه، وکيل مدافع زعيم در گفت‏وگو با خبرنگار "ايلنا"،اتهام موکلش را اقدام عليه امنيت ملی عنوان کرد . سدسازی و میراث فرهنگی؛کورش زعیم پیام کورش زعیم به جشن مهرگان جوانان ( جبهه ملی ایران )در قبرس


تهیه شده در اندیشگاه ملی ایرانیان
( هوادار جبهه ملی ایران)
دوم ژوئن 2008
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما