جایزه ویژه کن ۲۰۱۱ برای جعفر پناهی
■«کریستف ژرار»، معاون شهردار و مسئول بخش فرهنگی شهرداری پاریس: «اتفاق خوشآیندی است که امروز آقای جعفر پناهی شهروند افتخاری شهر پاریس است.»
موضوع مرتبط
■جعفر پناهی
■جشنواره کن
مردمک
جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۸ | کد خبر: 59935
انجمن فیلمسازان فرانسوی در بیانیهای اعلام کرد که جعفر پناهی، سینماگر سرشناس ایرانی، جایزه ویژه فستیوال کن سال ۲۰۱۱ را به دلیل «نگاه انسانیاش» دریافت خواهد کرد.
این جایزه که «مربی طلا» نام دارد و ازسال ۲۰۰۲ انجمن فیلمسازان فرانسوی «اس.آر.اف» آن را بنیانگذاری کرده، به خاطر یک عمر دستاوردهای هنری به سینماگران سراسر جهان تعلق میگیرد.
در سالهای گذشته این جایزه به ف فیلمسازانی چون «کلینت ایستوود»، «دیوید کراننبرگ»، «نانی مورتی« و «آینس واردا» تعلق گرفته است.
اکنون انجمن فیلمسازان فرانسوی در بیانیهای اعلام کرده است که با تقدیر از جعفر پناهی قصد دارد، از همه سینماگران ایرانی که در تبعید یا در وطنشان فیلم میسازند قدردانی کند.
در کنفرانس مطبوعاتی که روز دوم فوریه در سینماتک پاریس در حمایت از جعفر پناهی و محمد رسولاف برگزار شد، «تیری فره مو» مدیر هنری فستیوال بینالمللی فیلم کن این خبر را اعلام کرد و گفت: «از این پس جعفر پناهی عضو هیئت داوران تمام فستیوالهای فیلمی خواهد بود که در کشورهای مختلف برگزار میشود و یک صندلی خالی برای او در نظر گرفته خواهد شد.»
جعفر پناهی در دادگاه اولیه به شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از ساختن فیلم، نوشتن فیلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی محکوم شده است.
پناهی اسفند سال گذشته به همراه ۱۷ نفر از دوستان و بستگان، از جمله همسر و دخترش، به اتهام ساختن فیلمی «غیرقانونی» درباره «اعتراضات پس از انتخابات ایران»، در منزل خود در تهران بازداشت شد. بیشتر افراد بازداشت شده از جمله محمد رسولاف که مهمانان آقای پناهی بودند، روزهای بعد آزاد شدند، اما جعفر پناهی ۸۸ روز را در زندان اوین به سر برد تا این که سرانجام در پی اعتصاب غذا و موج اعتراض جهانی به بازداشتش، چهارم خرداد ماه، با پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه به طور موقت آزاد شد.
محمد رسولاف نیز با دریافت حکم مشابهی، به شش سال زندان و محرومیت از فیلمسازی محکوم شده است.
در مراسمی که عصر چهارشنبه دوم فوریه در حمایت از پناهی و رسولاف در سینماتک پاریس برگزار شد، پس از نمایش فیلم کوتاه «فرش» ساخته جعفر پناهی، «کوستاگاوراس» کارگردان مشهور یونانی تبار و رئیس سینماتک فرانسه، در حمایت از پناهی و رسولاف سخنرانی کرد.
او درباره حکم زندان دو این سینماگر ایرانی گفت: «این حکم حیرتآور و غیرمنطقی است و ما خود را موظف به پشتیبانی از این دو سینماگر ایرانی میدانیم.»
«کریستف ژرار» معاون شهردار و مسئول بخش فرهنگی شهرداری پاریس نیز در سخنانی در این مراسم گفت که در چند ماه آینده شهر پاریس به عنوان سمبل انساندوستی و حقوق بشر در جهان معرفی خواهد شد: «ااتفاق خوشآیندی است که امروز آقای جعفر پناهی شهروند افتخاری شهر پاریس است».
او همچنین اعلام کرد که عکسهای دو سینماگر ایرانی همزمان در سینماهای فرانسه و بر سردر شهرداری پاریس نصب خواهد شد.
سینماتک پاریس از روز دوم فوریه به مدت یک ماه فیلمهای جعفر پناهی و محمد رسولاف را به نمایش خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، مسئولان جشنواره فیلم برلین نیز تصمیم دارند به نشانه اعلام همبستگی با جعفر پناهی فیلم «آفساید» او را شب افتتاحیه شصت و یکمین دوره این جشنواره (۱۱ فوریه) نمایش دهند و به این ترتیب به محکومیت سنگین او اعتراض کنند.
برگزار کنندگان جشنواره برلین میخواهند علاوه بر اعلام اعتراض رسمی به مقامات ایران به دلیل محکومیت جعفر پناهی، فیلمهای او را نیز در جشنواره به نمایش بگذارند.
كوچك، مقدمه جنگ بزرگ
پیام مهندس عباس امیرانتظام به ملت مصر
اما بعثیها علی رغم خوش بینی های رئیس ستاد ارتش در این مدت بیكار ننشسته و با بسیج نیروهایی در داخل خاك ایران و بدون نگرانی از قدرت ارتش یا سازمان امنیت و یا نظامات اداری دیگر ، جبهههای آزادی بخش را سامان دادند و با هدایت مقامات امنیتی و نظامی عراق موفق به اجرای برنامههای زیر شدند :
۱ - در تیر ماه ۱۳۵۸ تظاهراتی علیه دولت ایران صورت گرفت .
۲ - از روی پل خرمشهر به سوی پاسداران نارنجك پرتاب شد و چهار نفر مجروح گردیدند .
۳ - محل پاسداران جزیره مینو منفجر شد .
۴ - در پاسگاه ژاندارمری نزدیك اهواز ، انفجار عظیمی روی داد .
۵ - در ۷۰ كیلومتری دزفول یك پاسگاه ژاندارمری خلع سلاح شد .
۶ - طی عملیات تروریستی ، دو فروند از هواپیماهای جنگی ایران در فرودگاه اهواز به آتش كشیده شد .
۷ - در شادگان ۷ پاسدار بقتل رسیدند .
۸ - با انفجار لولههای نفت وگاز آغاجاری وحرارت ناشی از آن پل فلزی که بندر امام خمینی را به جاده آبادان مرتبط می ساخت ذوب گردید . مسئولیت این انفجار را در ۱۶ تیر ماه ۱۳۵۸ " گروه چهارشنبه سیاه " از مزدوران تجزیه طلب صدام ، بعهده گرفت .
۹ - یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۳۵۸ دولت عراق در نزدیک بصره اردوگاهی تشکیل داد که از آنجا اقدامات خرابکارانه علیه ایران هدایت می شد و از همین پایگاه بود که حمله به پاسگاه مرزی سعیدیه در خاک ایران صورت گرفت .
۱۰ - روزانه حداقل یك بمب در خوزستان منفجر میشد .
۱۱ - ساعت ۸ شب پنجشنبه ۲۱ تیر ماه یک پل راه آهن در خرمشهر منفجر شد و همزمان حملات گسترده ای به سوی مراکز انتظامی مثل شهربانی و مراکز نظامی مانند نیروی دریایی و اداره بندر صورت گرفت و شهر به شدت در معرض تجاوز گروه های تجزیه طلب قرار گرفت .
۱۲ - تیمسار مدنی در روز دوشنبه ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۸ عده کشته شدگان وقایع خرمشهر را ۷ نفر و مجروحان این تهاجم را بالغ بر۶۰ نفر اعلام کرد .
۱۳ - رفت و آمد افراد « جبهه التحریر » اهواز به عراق و طی دورههای آموزشی تروریستی بدون وقفه انجام میشد .
۱۴ - كنسولگری عراق در خرمشهر ، مركز فرهنگی خلق عرب را حمایت میكرد .
۱۵ - سفارت ایران در لندن توسط عدهای از عربهای خوزستان در اردیبهشت ۱۳۵۹ ، اشغال گردید .
۱۶ - كارتهای شناسایی برای عدهای تجزیهطلب توسط عراق صادر شد در نتیجه تردد آنان به بصره میسر گردید .
۱۷ - مسئولین دولت عراق حمایت از گروههای خودساختة تجزیه طلب را بدون خوف از واكنش ایران رسماً بر زبان جاری كردند بطوریكه در اردیبهشت ۱۳۶۱ " عزت ابراهیم الدوری " معاون صدام حسین در یك پایگاه تربیت تروریست برای ایران خطاب به رهبران جبهه عربی آزادیبخش اهواز گفت :
« …… عراق پایگاه انقلاب عربی اهواز بشمار میآید و مبارزه رهایی بخش شما
را نمونهای از مبارزات آزادیخواهانه ملتی میداند كه برای بدست آوردن حقوق
خود در سرزمیناش تلاش میكند ….. » !
اطلاق كلمه « ملت » به اقوام وطنپرست عرب آنهم در یك جمع خرابكار و مزدور آموزش دیگری بود از نوع كوشش برای جداسری . این لغت سازیها كه به كام عدهای از روشنفكران قومپرست خوش آمد همچنان در مصاحبهها و مناظرههای خود از آن استفاده میكنند …. !!
صدام حسین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۹ در یك سخنرانی بمناسبت دوازدهمین سالگرد كودتای عراق گفت :
« …. ما به خلق مبارز عربستان ( خوزستان ) كه در راه آزادی و برابری علیه دارودسته ، نژادپرستی كه او را از سادهترین حقوق زندگی و امیدها محروم ساخته است و كاروانهای شهیدانش را تقدیم میدارد ، درود میفرستیم
هنگام پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 57، دو جريان سياسي در خرمشهر فعال بودند. يكي جريان قومي كه براي خودمختاري خوزستان تلاش ميكرد و از حمايت حزب بعث عراق برخوردار بود و ديگر جريان مذهبي و همسو با امام خميني(ره) و روحانيت. جريان نخست به رهبري آيتالله شيخ محمد طاهرآل شبيرخاقاني، متشكل از عرب زبانان خوزستان بود و جريان دوم هم عرب زبانان و هم فارسي زبانان خوزستان را دربرمي گرفت.1
پس از پيروزي انقلاب و از هم گسيختن وحدتي كه عليه شاه بين نيروهاي سياسي با گرايشهاي مختلف شكل گرفته بود، آيتالله آل شبير خاقاني بتدريج از نيروهاي مذهبي فاصله گرفت و به جريان قومي نزديك شد. اين امر به نوبه خود شكاف ميان دو جريان قومي و مذهبي را عميق كرد و موجب بروز جنگ داخلي كوتاه مدتي در خرمشهر در ماههاي خرداد و تير 1358 شد. هرچند اين جنگ مهار شد، اما رژيم عراق كه براي آغاز جنگ با ايران زمينهچيني ميكرد، به بهرهبرداري از اين رخداد پرداخت.
نخستين اختلاف بر سر تركيب اعضاي كميته انقلاب اسلامي خرمشهر بود كه آيتالله آل شبير خاقاني ـ بهرغم حضور توأمان نيروهاي قومي و مذهبي- با تركيب آن مخالف بود. اين اختلاف به استعفاي دسته جمعي اعضاي كميته و انحلال آن انجاميد و موجب شد كه هر يك از دو جريان قومي و مذهبي تشكيلات سياسي ـ نظامي مخصوص خود را در خرمشهر بهوجود آورند. به اين ترتيب كانون فرهنگي ـ نظامي جوانان مسلمان خرمشهر بهوسيله نيروهاي مذهبي بنيان نهاده شد و جريان قومي نيز ستاد رزمندگان خلق عرب را بهوجود آورد كه از حمايت آيتالله آل شبير خاقاني برخوردار شد. 2
به موازات ستاد رزمندگان خلق عرب و همسو با آن، تشكيلات ديگري به نام كانون فرهنگي خلق عرب شكل گرفت كه 3 شعار اساسي را محور حركت خود قرار داده بود: اول اين كه دروس مدارس خوزستان بايد به زبان عربي باشند، دوم آن كه نفت بايد ابتدا در خوزستان مصرف و سپس به بيرون ارسال شود و سوم اين كه مسؤولان استان خوزستان بايد همگي از عرب زبانان باشند.3
به اين ترتيب نزاع بر سر خواستههاي جريان قومي بالا گرفت و فضاي سياسي خرمشهر را به شدت ملتهب كرد. در ارديبهشت ماه 58 كانون فرهنگي ـ نظامي جوانان مسلمان خرمشهر با انتشار اعلاميهاي كه به امضاي گروهي از كسبه شهر رسيد، حمايت آيتالله آل شبير خاقاني از جريان قومي را مورد انتقاد قرار داد و سپس در واكنش به اين انتقاد، طرفداران آيتالله آل شبير خاقاني در فرمانداري خرمشهر تحصن كردند. اين تحصن با راهپيمايي متحصنان و به آتش كشيدن كانون فرهنگي ـ نظامي جوانان مسلمان خرمشهر وارد فاز خشونت شد و تحصن متقابل نيروهاي مذهبي در مسجد جامع و اعتراض شديد آنها به آيتالله آل شبير خاقاني و فرزندش را در پي داشت. جريان قومي حتي تعدادي از اعضاي كانون فرهنگي- نظامي جوانان مسلمان را نيز به گروگان گرفتند. 4
در اين شرايط فرمانداري خرمشهر به سبب شرايط بحراني منطقه خواستار خلع سلاح عمومي، انحلال سازمانها و كانونهاي غير رسمي و تخليه اماكن دولتي اشغالي بهوسيله اين سازمانها شد.5 متعاقب اين خواسته و پس از مذاكرات متحصنان مسجد جامع با دريادار احمد مدني، استاندار خوزستان، تحصن مسجد جامع با دو شرط پايان يافت: تخليه تمام اماكن سازمان سياسي خلق عرب و كانون فرهنگي خلق عرب و نيز تحويل سلاحهاي همه سازمانهاي سياسي ـ نظامي خرمشهر به فرمانداري اين شهر.6
با وجود اين، سازمان سياسي خلق عرب از تخليه سازمانها و تحويل سلاحهاي خود سر باز زد و اعضاي كانون فرهنگي خلق عرب در محل اين كانون دست به تحصن زدند. در اين شرايط استاندار خوزستان كه تا اين زمان ميكوشيد بحران را از طريق ميانداري و ميانجيگري حل و فصل كند، با اخطار قبلي صد نفر از تكاوران نيروي دريايي را از بوشهر به خرمشهر فراخواند تا كنترل مؤثري را بر شهر اعمال كند. 7
اين اقدام استاندار، نتيجه مطلوب را به بار نياورد و در اوايل خرداد گروهي از مهاجمان كه گمان ميرفت وابسته به سازمان سياسي و كانون فرهنگي خلق عرب هستند، با حمله به گمرك خرمشهر، يك پاسدار و يك مأمور گارد ساحلي را از پاي درآوردند.8 بلافاصله پس از اين واقعه، دريادار مدني به خرمشهر آمد و طي مذاكرات چند جانبه با فرماندار، شهردار، برخي روحانيان و نيز برادر آيتالله آل شبير خاقاني توافق شد كه ضرب الاجل خلع سلاح تا روز 10 خرداد تمديد شود. اما اين توافق نيز به اجرا درنيامد و از بامداد 9خردادماه درگيريهاي شديدي در خرمشهر و اطراف آن روي داد.
بيانيهاي كه دولت موقت 3 روز پس از اين واقعه منتشر كرد، حاكي از آن بود كه درگيري از سوي سازمان سياسي و كانون فرهنگي خلق عرب آغاز شده و حمله به متحصنان مسجد جامع، آتش زدن اماكن عمومي و خصوصي و تيراندازي به سوي مأموران پليس بالا گرفته است. در اين بيانيه، كشته شدن 5 نفر از اعضاي جريان قومي و مجروح يا دستگير شدن 50 نفر از آنان تأييد شده و از كشيده شدن دامنه درگيريها به آبادان نيز سخن رفته بود. اما نكته مهم تر آن بود كه همزمان با درگيري در خرمشهر، سربازان عراقي نيز در مقابل پاسگاه مرزي خرمشهر مستقر شده و 4 فروند بالگرد عراقي بر فراز پاسگاههاي مرزي ژاندارمري در منطقه خسرو آباد به پرواز درآمدند.9
البته روايت جريان قومي كاملا برعكس بود و حتي آيتالله آل شبير خاقاني با انتشار اطلاعيهاي حمله به دفتر سياسي و كانون فرهنگي خلق عرب را آغاز درگيري و مسبب آن دانست.10 به هر حال، درگيري مسلحانه با هر گروهي كه بود، موقعيت نظامي جريان قومي را كاملا تضعيف كرد و امكان تحرك نظامي را از ايشان گرفت. در اين شرايط، هواداران جريان قومي در مسجد امام صادق (پايگاه آيتالله آل شبير خاقاني) دست به تحصن زدند و براي برآورده شدن خواستههايي چون بركناري استاندار، رسيدگي دولت به موضوع حمله به خانه آيتالله آل شبير خاقاني و جمع آوري سلاحهايي كه به ادعاي آنان از سوي نيروي دريايي ميان اعضاي كانون فرهنگي-نظامي جوانان مسلمان خرمشهر توزيع شده بود، 48 ساعت مهلت دادند. آنها خواستههايي مانند محكوميت كشتار خلق مسلمان عرب از سوي مراجع تقليد را مطرح كردند كه اجابت آن خارج از حيطه قدرت حكومت مركزي بود.11 آيتالله آل شبير خاقاني هم با اعلام اين كه تيمسار مدني به جاي بركناري و محاكمه بايد به جاي ديگري منتقل شود و ضرب الاجل جريان قومي از 48 ساعت به 5 روز افزايش يابد، حمايت خود را از خواستههاي متحصنان اعلام كرد.12
درگيريهاي خرمشهر كه در پي درگيريهاي اوايل سال 58 در تركمن صحرا و به موازات درگيريهاي دامنه دار در كردستان صورت گرفت و يك وجه كلي آن خواستههاي قومي بود، نگرانيهاي زيادي را در مركز بهوجود آورد. نه فقط حكومت مركزي بلكه احزاب سياسي نيز ماجرا را با نگراني تعقيب ميكردند. از اين رو در 15 خرداد 58 هيأتي متشكل از نمايندگان جبهه ملي، جبهه دموكراتيك ملي، كانون نويسندگان، كانون وكلا، حزب جمهوري اسلامي، حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان، حقوقدانان و دانشگاهيان از تهران به خرمشهر رفتند تا به ميانجيگري بپردازند. در پايان اين روز در جلسهاي كه با حضور آيتالله آل شبير خاقاني، احمد مدني، استاندار، فرمانده لشكر خوزستان، فرماندار خرمشهر، دادستان انقلاب اسلامي و برخي روحانيان تشكيل شد، توافقاتي براي پايان مخاصمه به عمل آمد:
انتخاب و انتصاب افراد در مشاغل دولتي بر مبناي شايستگي و ايمان و اعتقاد به انقلاب از ميان عرب زبانان و فارسي زبانان، شناسايي و محاكمه مسببان وقايع خرمشهر، رسيدگي به خانواده مقتولان و مجروحان، برقراري امنيت شهر و روستا بهوسيله شهرباني و ژاندارمري، انحلال همه سازمانها و كانونها و جبهههاي نظامي بومي، استفاده از پاسداران غير بومي در صورت لزوم، توجه به عمليات عمراني در منطقه، بررسي حادثه حمله به خانه شيخ شبير و رسيدگي به وضعيت دستگيرشدگان كه از مفاد توافق نامه 8 مادهاي مدني ـ شبير بود.13
اين توافق نشان ميداد كه جريان قومي كاملا تضعيف شده و براي به كرسي نشاندن خواستههاي اوليه و راديكال خود دست بالا ندارد. به همين سبب تحركات جريان قومي كمابيش ادامه پيدا كرد و به موازات آن تحركات مرزي و تبليغات رژيم عراق افزايش يافت.14
در حالي كه خرمشهر ميرفت تا دورهاي از آرامش نسبي را تجربه كند، شيخ صادق خلخالي در مصاحبهاي در 30 خرداد 58 اعلام كرد كه مجازات خائنان و تجزيه طلبان مرگ است و اگر شيخ شبير نيز به بازيهاي تجزيه طلبانه ادامه دهد، خائن شناخته ميشود و مصداق همين امر خواهد بود.15 اين سخنان با توجه به جايگاه مذهبي شيخ شبير كاملا تحريك آميز بود و به جريانهاي قومي فرصت داد تا درگيريها را اين بار از طريق ايجاد حريق و انفجار از سربگيرند.16
در تاريخ 21 تيرماه 58 انوشيروان رضايي، فرمانده سپاه خرمآباد كه براي حفاظت از مرز و مؤسسات دولتي خرمشهر به منطقه اعزام شده بود، با شليك 7 گلوله از پاي درآمد17 و دو روز بعد مهاجمان در مراسم ختم وي در مسجد جامع با پرتاب نارنجك، 7نفر را كشته و 60 نفر را مجروح كردند.18 اين بار مردم خشمگين خرمشهر پيش از قواي دولتي وارد عمل شدند و ضمن حمله به خانه شيخ شبير كه با مقاومت مسلحانه محافظان او و كشته شدن عدهاي از طرفين همراه بود، شيخ را دستگير كردند.19وي ابتدا به اهواز اعزام و سپس با نظر امام خميني، همراه خانوادهاش به قم منتقل شد.20
به اين ترتيب جنگ خرمشهر پايان يافت، اما رژيم عراق با استفاده از اين رخداد تحركات خود را در خوزستان ادامه داد و از تابستان 58 تا زمان آغاز جنگ در شهريور 59 صدها انفجار را در اماكن عمومي و تأسيسات صنعتي خوزستان بويژه خرمشهر سامان داد. اين اقدامات جز با همكاري عوامل داخلي خوزستان نميتوانست، صورت بگيرد و چنين مينمايد كه بقايا و برخي عناصر جريان قومي در خرمشهر پس از ناكامي در جنگ داخلي خرداد 58 كوشيدند تا اهداف خود را از طريق همكاري با دولت عراق تعقيب كنند.