چشم طمع به خاک ایران و تکرار ادعای جزایر سه گانه همیشه ایرانی توسط امارات
كشور امارات عربي متحده در دو مرحله به دلیل ديكتاتوري حاكم بر كشور عزيزمان ايران و به واسطه سرمايه گذاري هموطنان مهاجر ايراني ، با يك جهش بلند دوچار پيشرفت اقتصادي گرديد و اينك تقريبا در رديف كشورهاي توسعه يافته قرار گرفته است ولی نه تنها این موضوع همسایه حریص ما را راضی ننموده بلکه اینک چشم به خاک ایران عزیز داشته و پنجه های پلیدش را با حمایت سایر اعراب بر این خاک زخم خورده نهاده تا شاید بتواند از ضعف حاکمیت بی خرد جمهوری اسلامی استفاده نموده و جزایر همیشه ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را صاحب گردد.
مرحله اول زماني بود كه پهلوی اول با اعمال كشف حجاب سبب گرديد مردم مسلمان و متعصب جنوب كشور براي دفاع از ناموس خود و فرار از کشف حجاب سرمايه ها را برداشته و به جنوب خليج فارس مهاجرت نمايند . در آن دوران تفاوت ايرانيان مهاجر با اعراب باديه نشين تفاوتي آشكار به لحاظ اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي بود و تاثير آنرا ميتوان آغاز تحول در امارات عربي متحده دانست .
مرحله دوم را مي توان در حال حاضر و در زمان ديكتاتوري حاكمان وقت ( جمهوري اسلامي ) دانست چراكه با وجود اينهمه بي درايتي و بي كفايتي و شرايط دشوار و نا امن اقتصادي ، سرمايه گذاران ايراني را ميتوان در رده بالاترين سرمايه گذاران خارجي و توريست هاي ايراني را ميتوان بعنوان بهترين مشتريان بازار امارات دانست .
تاريخچه جزاير ايراني از ابتداي تنش در خليج فارس :
درقرن نوزدهم که استعمار شکل دیگری داشت ،امپراطوری بریتانیا به دوران ناصر الدین شاه به واسطه ادعاهای امارات و اعراب جزایر قشم -لارک-ابوموسی- تنب بزرگ و کوچک را به نا حق به دندان گرفت ولي با توجه به پرونده سياه دوران قاجار در ازدست دادن مرزهاي وسيعي از كشور حتی ناصر الدین شاه پادشاه وقت قاجار نیزتاب نياورد و بریتانیا را به نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا در سال ۱۸۸۶ که مالکیت ایران را بر جزایر فوق تایید مینمود ،رهنمون ساخت . درنامه فوق که در سال ۱۸۸۸ از جانب دولت بريتانيا به ایران ارسال شده بود مالکیت ایران بر جزایر قشم ،هنگام،لارک،سيری ،ابوموسی، تنب کوچک وتنب بزرگ را رسما تایید نموده بود . ناصرالدين شاه ، به نماینده بریتانیا شديدا اخطار كرد که ادعاهای اعراب كاملا دروغ و واهی بوده و مواظع بریتانیا نیز بی پایه و اساس بوده است .
تنش هاي نخست بين ايران ، امارات و بريتانيا : درزمانيكه استعمار بزرگ بريتانيا بر جزایر فوق حکم میراند و اوضاع داخلي ايران بسيار پر تنش و نابسامان بود ، بريتانيا پرچم شیخ شارجه را در سه جزیره ابو موسی ، تنب کوچک ، تنب بزرگ ، بر افراشت . با توجه به اوضاع پر آشوب در آن دوره حكام تا بيش از يك سال متوجه اين موضوع نبودند ولي در نهايت مدیر بلژیکی گمرکات جنوب کشور به هنگام گشت زنی ، پرچم شیخ شارجه را دیده و دستور داد پرچم را پايين آورده و پرچم ايران برافراشته شود و چند نفر نيروي نظامي در آنجا مستقر شوند اما بریتانیا واکنش نشان داده و پرچم ایران را به برداشته و پرچم شيخ شارجه را نصب نمايند ، ولي مجددا ایران پایه پرچم را کنده و این وضع ادامه میابد و عاقبت به واسطه اصرار ایران در این کار ، بریتانیا میپذیرد تا به هنگام روشن شدن وضعیت هیچ پرچمی در انجا افراشته نگردد. اما ایران که شاهد بازرگانی قاچاق و غیر قانونی اعراب در ان جزایر بود و شرايط را براي تسخير جزاير براي امارات مساعد ميديد دست به تاسیس قرارگاه پلیس زده و اقدامات جدی خود را به جهت کنترل تجارت اغاز نمود .
اقدامات و موضع گيري هاي دکتر محمد مصدق ، دكتر اميني ، علم و هويدا : در۱۹۴۸ ایران که با بی اعتنایی و بی احترامی انگلستان به روند مذاکرات رو به رو گشته بود بار دیگر اماده ارجاع پرونده به سازمان ملل نموده بود و اعلام امادگی که اماده باز پس گیری جزایر با استفاده از زور میباشد و به هر نحوي بصورت گسترده در صدد حفظ تماميت ارضي ايران ميباشد ، اما دولت وقت بریتانیا اعلام نمود که بر مواضع خود استوار است و قصد باز پس دادن جزاير را به ايران ندارد ، در عين حال نمايندگان دولت ایران عازم تنب بزرگ گشتند و پرچم ایران را به اهتزاز در اوردند، در ۱۹۴۹ بار دیگر انگلستان پایه پرچم را از جای در اورد ، ولي اينبار دکتر محمد مصدق در ۱۹۵۳ رزمناو و تعدادي نيروي نظامي را به ابو موسی گسيل داشت ، این اقدام موید امادگی و جديت ایران برای باز پس گیری جزایر به هر قیمتی شمرده می شد . در ۱۹۶۱ در دوره دکتر امینی و به تقلید از ابوموسی این روند در ارتباط با تنب بزرگ انجام پذیرفت تا نيروهاي نظامي ايران عازم تنب بزرگ شوند و در نهايت دولت اسد الله علم جزیره سیری را از بریتانیا و شیخ نشینهای شارچه بازپس گرفت، این اقدامات در مورد دیگر جزایر ایران نیز با تنشهای بسیار ادامه یافت تا زمانی که بریتانیا در صدد بیرون رفتن از خلیج فارس بر امد .بریتانیا در ۱۹۶۸ در پی بیرون رفتن از خلیچ فارس بود ، اما ایران بر این خواست خود اصرار می ورزید که به واسطه سیاست استعماری انگلستان در قبال ایران به جهت تسخیر غیر قانونی جزایر ایرانی از ۸۰ سال پیش تا کنون باید بازگردانیدن جزایر به ایران صورتی رسمی داشته باشد.ایران در جهت نیل به این هدف تهدیداتی جدی را اغاز نمود و عمدتا بر اقدام نظامی اصرار می ورزید ، نخست وزیر وقت هویدا در ۱۹۷۱ اعلام نمود که ایران برای احقاق حق خود با تمام توان خواهد جنگید و به کشتیهای جنگی ایران ابلاغ گردید با رویت هر هواپیمای انگلیسی که بر فراز این جزایر پرواز کنند ان را هدف قرار دهند ، و بر این نکته تاکید کرد که هیج سازشی را پذیرا نخواهیم بود - از جانب دیگر ایران تلاشهای دیپلماتیک وسیعی را در سطح جهان اغاز نمود تا راه بازگشت این جزایر به ایران را فراهم نماید. از جانبی گفتگوها با بریتانیا ادامه داشت ، لندن تفاهم نامه نوامبر ۱۹۷۱ را بر حاکمیت مشترک شارجه و ایران بر ابو موسی را ، در ابتدا به امضای دو طرف رساند . اما دو جزیره تنب کوچک و بزرگ بدون گفتگو به ایران باز گردانده شد ، در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱نخست وزیر ایران اعلام نمود که پرچم ایران بر فراز سه جزیره -ابوموسی- تنب بزرگ - تنب کوچک افراشته شد . ایران موفق به باز پس گیری جزایر خود به یک روز پیش از خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس گشته بود .
شورای امنیت :پس از اعلام رسمی مالکیت ایران بر جزایر -ابوموسی،تنب بزرگ،تنب کوچک- کشورهای عربی همجون لیبی -عراق-عربستان - الجزایر -یمن -کویت - در همان روز الحاق به سازمان ملل به شورای امنیت شکایت بردند - شورای امنیت در ۹دسامبر ۱۹۷۱ تشکیل جلسه داد ،لیبی از جانبی تهدید به اعزام نیرو نموده بود ، عراق نیز همچنین ، از جانب ایران امیر خسرو افشار در شورای امنیت حضور یافت ،به وی ابلاغ گردیده بود تا از در گیری در قبال بد زبانیهای نمایندگان کشورهای عربی بر حذر باشد ، مذاکره ادامه میافت : ایران اجازه نقض حاکمیت خود حتی یک وجب از خاک ایران را به هیچ قدرتی نخواهد داد ، مساله جزایر ایران یک مسئله داخلی ایران میباشد و ارتباطی با طرح ان در شورای امنیت ندارد . در پایان نماینده سومالی خواستار کفایت مذاکرات شد و درنهایت پس از ساعتها شورای امنیت با موافقت همه اعضا و بدون اعتراض پرونده را بسته و انرا بایگانی مینماید . پس از ان دیگر هیج ادعایی نسبت به این جزایر مطرح نگردید تا اکتبر ۱۹۹۲ به چند ماه پس از حمله عراق به خلیج فارس ، امارات بار دیگر ادعای مالکیت بر جزایر را تکرار نمود.
به هر حال مسائل جهاني و منطقهاي خليج فارس و جزاير متعدد آن درابعاد ارتباطي، اقتصادي، سياسي، ژئواستراتژيك و ژئوپليتيك نقش بسيار مهمي را در سرنوشت سياسي، نظامي، دفاعي و امنيتي كشورهاي ساحلي بويژه ايران و امارات متحده عربي داراست. در مجموع جزاير استراتژيك اين پهنه آبي به عنوان يك عامل جغرافيايي مهم و به خاطر ارزشهاي ارتباطي و اقتصادي و نظامي كه دارند، داراي نقش مؤثري در موازنه قدرت منطقهاي و جهاني هستند و دولتها و قدرتهاي حاكم بر جزاير از آن به عنوان ابزاري در سياست خارجي خود استفاده ميكنند. هرچند اين سه جزيره اكنون در اختيار ايران قرار دارند و بر اساس واقعيتهاي تاريخي نيز همواره جزئي از خاك ايران محسوب ميشدهاند ولي معمولاً مطرح شدن ادعاي امارات و سازمان هايي چون اتحاديه عرب و شوراي همكاري خليج فارس در اين زمينه ضمن به خطر انداختن تماميت ارضي ، مسايلي را نيز براي سياست خارجي ايران به وجود ميآورد بنابراين ضروريست با توجه به بي درايتي هاي موجود در اداره كشور كليه احزاب و گروه هاي سياسي با مواضعي تند و قاطع حاكميت را مجبور به موضع گيري صحيح در اين امر نمايند .
در پایان اشاره ای دارم به سخنان مهندس کورش زعیم عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در دفتر جامعه مدنی همدان در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی :
ناشایست ترین رفتارها آنست که ضعیفی در پناه یک زورمند بیگانه، وقتی همسایه دوست و بالقوه قدرتمند خود را به خاک ببیند لگدش بزند. این کار ترسوهای بی هویت است نه شما. ملت ایران از این همسایگانی که همیشه در پناه ایران امن زیسته اند و همیشه از ایران بهره برده اند انتظار ندارد اکنون که حکومت ما کشورمان را درمانده و منزوی و منفور جهان کرده است از فرصت سوء استفاده کرده ادعاهایی ساختگی و واهی علیه ایران مطرح کنند و چشم طمع به خاک ایران بدوزند.
من بنام یک ایرانی راستین به این سران عرب، به ویژه امارات، یک بار برای همیشه می گویم که سه جزیره خلیج پارس از آن ایران بوده وهست و خواهد بود. شما این رویا را ازذهنتان بیرون کنید وبجای رفتار و گفتار تحریک آمیز با ملت ایران از در دوستی درآیید. ما با دوستی و برادری و همکاری، بیشتر می توانیم به کشورهایمان و به ملت هایمان خدمت کنیم. شما همین تکه زمین را هم که دارید، که از ایران به شما ارث رسیده، با سرمایه و دانش و فن مردم ایران و دیگر کشورها ساخته اید.
فراموش نکنید:
که شما سران عرب نمایندگان ملت های خود نیستید و خانواده های خود را بر مردمتان تحمیل کرده اید و ثروت مردمانتان را ثروت خانوادگی خود به شمار میاورید و روزی باید پاسخگوی این مردم باشید.
که روزی سراسر کرانه جنوبی خلیج پارس جزوی از خاک ایران بوده و این بیگانگان بوده اند که آن را از ایران جدا کرده و به سران قبیله های شما سپرده اند. ما از این خاک از دست رفته چشم پوشیده ایم و هرگز به قلمرو شما چشمداشت یا ادعایی نداشته ایم و نخواهیم داشت.
که اکثریت شهروندان شما ایرانی یا ایرانی تبار هستند و با وجود ظاهر عربی، هنوز عشق ایران و رویای عظمت ایران در وجودشان مانده است.
که روزی شما باید به رای مردمتان تمکین کنید و آنروز برای جلوگیری از آشوب و خشونت داخلی به یاری ایران مردمسالار آینده نیاز خواهید داشت.
که ما پس از برقراری دموکراسی درایران، خیلی زود تبدیل به یک قدرتمند اقتصادی وسیاسی جهانی خواهیم شد و شما به یاری و پشتیبانی این قدرت نیاز خواهید داشت.
که سیاست آینده ما دخالت درامورداخلی شما و ایجاد ناآرامیهای مدنی وتغییرات ساختاری نخواهد بود.
که وقتی به زودی ایران روابط خود را با جهان عادی سازد و با همه کشورهای جهان دوباره از در همکاری و دوستی درآید، ارزش استراتژیک شما برای جلب پشیبانی ابرقدرتها در برابر ایران آینده، بسیار کاهش خواهد یافت.
که وقتی در کشوری از گروه شما، که همگی دیکتاتوری هستند، مردم برای آزادی و دموکراسی به پا خیزند، شما به پشتیبانی ایران برای جلوگیری از سوء استفاده دیگران ازموقعییت، و برای حفظ آرامش و حفظ جانتان و مرزهایتان نیاز خواهید داشت.
که اختلافات مذهبی و نژادی در کشورهای شما می تواند زنجیره ای از اختلافات و خشونت و آشوب را ایجاد کند و این ایران آینده است که برای ایجاد آرامش و ثبات در منطقه می تواند تاثیر گذار باشد.
من به شما هشدار می دهم که با دم شیر بازی نکنید و از این ادعاهای کودکانه و بی پایه دست بردارید. درست است که اکنون شیر ایران توسط جمهوری اسلامی زخمی و ناتوان شده، ولی شیر راستین ملت ایران است و هرگز خیانت به دوستی و همزیستی و همسایگی را فراموش نخواهد کرد.
شما مطمئن باشید که اگر بیگانگان یا خائنان اجازه دهند حتا یک وجب از خاک ایران هم به دست شما بیافتد، ملت ایران خواب خوش را از شما خواهد گرفت.