استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
اندیشگاه ملی/ آریان پور
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
بحران جمعیت در ایران / پاسخ دریادار آریان پور به دکتر حسام فیروزی
7 آبان 1385       بازگشت به صفحه قبل 
دوست نادیده عزیز آقای دکتر حسام فیروزی

با درود فراوان
من امیر هوشنگ آریان پور مقیم آمریکا؛ امروز نوشته شما تحت عنوان " نامه دکتر حسام فیروزی به وزیر بهداشت و درمان" را در سایت کامپیوتری "جبهه ملی ایران در آمریکا"مطالعه کردم. به عنوان یک ایرانی دور از وطن از شما تشکر می کنم که بالاخره یکی پیدا شد که انگشت خود را بر روی یکی از مهمترین مشکلاتی که کشورمان با آن روبرو شده است قرار دهد. امیدوارم که دیگران نیزچون جنابعالی بفکر افتاده و تا دیر نشده است ( هرچند که ربع قرن دیر بحرکت درآمده ایم) راه حل قابل اجرایی را برای حل مشکل " مصیبت بزرگی بنام جمعیت" ارائه کنند. ضمناً نوشته ای را که در سال گذشته به اتفاق آقای دکتر مرتضی مشایخی در مورد جمعیت گردآوری کردیم حضورتان تقدیم می کنم.
ارادتمند ،
امیر هوشنگ آریان پو ر 6 آبان 1385
*نامه دکتر فیروزی در پایین آمده است.
***********************
فاجعه بزرگی به نام انفجار جمعیتی !
گرد آورندگان:
دکتر مرتضی مشایخی
امیر هوشنگ آریان پور
تعریف کلمه جمعیت شناسی یا دموگرافی که مرکب از دو کلمه یونانی "دموس" به معنی مردم و "گرافی" به معنی نگاشتن یا شناسائی است،برای اولین بار در سال 1855 توسط آمار شناس فرانسوی بنام اشیل گیارد (Achille Guiilard ) متداول گردید.
گیارد دموگرافی را به عنوان تاریخ طبیعی و اجتماعی نوع انسانی تعریف کرده است. از نظر وی دموگرافی معرفت یا شناخت ریاضی جمعیت ها، حرکات عمومی آنها ووضع اخلاقی و جسمانی و فکری آنهاست.به موجب فرهنگ سازمان ملل، جمعیت شناسی علمی است که هدفش مطالعه جمعیت های انسانی است و از نظر کمی ابعاد جمعیت ها بنیان و ساختمان، تحول و حرکات و خصائص عمومی آنها را مطالعه می کند. ولی از نظر کیفی تعریفی که زمینه جامعه شناسی ( تالیف زنده یاد دکتر امیر حسین آریان پور) آورده بی مناسبت نیست: "جمعیت شناسی علمی است که هدف آن بررسی ساختمان و حرکات جمعیت های انسانی و همچنین مطالعه روابط متقابلی است که میان پدیده های جمعیتی و عوامل اقتصادی، اجتماعی و بیولوژیکی وجود دارد."
بر اساس پاره ای از فرضیات تاریخی و جمعیت شناسی، انسان در حدود یک میلیون سال قبل از میلاد مسیح ظهور کرده است. از آن تاریخ تا کنون حدود 90 میلیارد انسان متولد شده اند. با توجه به جمعیت کنونی جهان ( حدود 2/6 میلیارد)، 7 در صد کل جمعیتی است که تا کنون می زیسته اند
مقدمه
دستیابی بر ویژگیهای یک جمعیت چون تعداد، تراکم، توزیع جغرافیایی، ساختار سنی، جنسی، تحرک مکانی، ترکیب و تحولات درونی آن در برنامه ریزیهای اقتصادی- اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و سیاست گزاران و برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی ناگزیر از توجه به روابط متقابل موجود میان متغیر هایی هستند که نه تنها در تحول اقتصادی و اجتماعی موثرند، بلکه سازه های بنیادی توسعه اقتصادی و اجتماعی نیز محسوب می شوند. به طور قطع مهمترین متغیری که در برنامه ریزی به عنوان مبنای محاسبات در نظر گرفته می شود جمعیت و دگرگونیهای آن در گذشته و حال، و پیش بینی تحولاتش در آینده است. بدین سان مشخص می گردد که آگهی بر این کمیت ها و تناسبها و تعیین دقیق حرکات و نوسانات ساختمان جمعیت و توجیه و تبین علل آنها در درون خود و در رابطه با پدیده های غیر جمعیتی جهت تنظیم و تدوین برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی لازم و ضروری است.
علم جمعیت شناسی و آنچه که امروز مورد مطالعه آن می باشد سابقه زیادی نداشته و از اوایل قرن نوزدهم به صورت علمی رو به توسعه و گسترش گذاشته است.
با وجود اینکه طی سالهای اخیر کوششهایی در زمینه شناخت مسایل جمعیتی به عمل آمده است ، لکن مطالعه همه جانبه جمعیت ایران در رابطه با عوامل جغرافیایی حاکم بر آن در نواحی مختلف کشور، و متعاقب آن توجیه ناهماهنگی های موجود بین عوامل انسانی و منابع طبیعی، به لحاظ کمبود منابع و عدم وجود سرشماریهای متعدد برای دوره طولانی و مضاف بر همه چیز جوانی و نوپایی علم جمعیت شناسی و جغرافیای جمعیت در ایران، همه و همه از مقوله ای است که ماهیتاٌ امر تحقیق را در این زمینه با مشکلاتی مواجه ساخته است.
تحقیق در این که در مقاطع مختلف زمانی جمعیت ایران چقدر بوده و چه تحولات وتغییراتی را به خود دیده، مطلبی است که شاید هرگز نتوان به آن دست یافت.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار به دستور میرزا حسن خان سپهسالار دستور العمل جامعی برای احصائیه صادر گردید، ولی به علت فوت وی نتیجه ای حاصل نگردید. بعد از آن میرزا عبد الغفار منجم باشی و شاگردانش در تهران یک سرشماری به عمل آوردند. همچنین به دستور علیقلی میرزا وزیر علوم ناصرالدین شاه برخی از حکام ولایات در حدود سال 1252 شمسی اطلاعاتی در باره تعداد جمعیت شهر ها فراهم آوردند ولی در حالت کلی از این اطلاعات، آمار کل کشور به دست نمی آید.
بالاخره در سال 1303 شمسی تصویب نامه ای از هیئت وزیران گذشت و موجودیت اداره احصائیه کل مملکتی را که وظیفه اش تعیین تعداد نفوس، تهیه آمارهای اجتماعی، مالی، بهئاشتی، دامداری، صید و شکار، صادرات و واردات، نرخ مسکوکات، مبادلات تجاری، جرائم و محکومین، حوادث و اتفاقات بود اعلام کرد. در سال 1307 شمسی نام آن به اداره کل آمار و ثبت احوال تغییر و در همین سال شورای عالی آمار نیز تشکیل گردید.
در خرداد ماه 1318 (ش ) قانون سرشماری عمومی افراد به تصویب مجلس رسید و جهت اجرا به دولت ابلاغ گردید. طبق این قانون از اول تیر ماه 1318 تا سوم شهریور 1320 فقط تعداد 32 شهر آمار گیری ولی ادامه آن به علت بروز جنگ جهانی دوم ناتمام ماند و بعد از جنگ نیز دنبال نشد!
اولین سرشماری عمومی در سال 1335 شمسی انجام گرفت و جمعیت ایران را برابر با 704/954/18 دانست پس از آن در سالهای 1345 و 1355 دو سرشماری دیگر انجام گرفت و جمعیت را به ترتیب 722/788/25 و 744/708/33 اعلام کردند.
در کشور باستانی ما ایران، تا سال 1335 در هیچ زمانی به موضوع اساسی و حیاتی سرشماری و اطلاع از تعداد جمعیت و میزان مرگ و میر و رشد آن ، که در حقیقت پایه و اساسی است برای تدوین برنامه های اقتصادی، کشاورزی، صنعتی، فرهنگی، نظامی و بهداشتی، توجه نشده بود . و در طول تاریخ چند هزار ساله کشورمان، برآورد جمعیت همیشه به صورت تخمین و حدسیات مسئولینی که در راس ولایات و ایالات کشورمان قرار داشتند انجام گرفته است! حتی در دوران سلطنت رضا شاه که ظاهراٌ ایران به سوی مدرنیزاسیون و پیشرفت گام بر می داشت، مقامات دولتی مسئول نتوانستند از سال 1307 الی سال 1320( در 13 سال) که خاتمه سلطنت رضا شاه بود، ترتیب یک سرشماری کامل را در سطح کشور بر قرار سازند! در حالیکه در سایر کشورهای جهان برابر مدارک موجود از زمانهای قدیم به این امر مهم توجه خاصی مبذول داشته اند! به این شرح:

جمعیت در تمدنهای باستان

تاریخچه امور جمعیتی در عهد باستان
1- در کشور مصر
سوابق تاریخی مصربه حدود چهار هزار سال قبل از میلاد می رسد. ایده های جمعیتی در خلال نظریات و یا نهادهای اجتماعی به چشم می خورد.
در این کشور از تفاوتهای جنسی یا افتراق جنسی که در غالب تمدنهای قدیم ملاحظه شده اثری نیست و سعی فراوانی در جهت کاهش تفاوت بین زنان و مردان معمول می گردیده است.
زمینه های مادر شاهی مصر موجب شده که تا حدی زنان به حقوق بیشتری نائل شوند. برای مثال جز در صورت ثبوت انحراف زن: مرد حق نداشته زن را طلاق گوید وگرنه می بایست قسمت عمده ای از مال و سرمایه خانواده را به زن بدهد. برخی از باستان شناسان معتقدند که بعد از تسلط یونانیان بر مصر وضع زن عوض شده، حق طلاق که از حقوق مسلم زنان بود سلب و به مردان انتقال یافته است. مراقبت فرزندان به عهده پدر محول شد و در اظهار عشق و زناشوئی زن باید پیشقدم شود. اعمال تمایلات همجنس بازی معمول و بدون عیب بوده که این امر احتمالاٌ در رفتار جمعیتی زاد و ولد موثر بوده است.
2- در سومر
امر ازدواج که یک واقعه جمعیتی است با قوانین متعددی محکم و استوار می شده و زن و مرد در مورد اطفالشان از حق مساوی برخوردار بودند. در جامعه سومر زنان از حقوق اجتماعی نسبتاٌ فراوان برخوردار بودند ولی باز هم موقعیت زن مصری را نداشتند. قدرت اصلی خانواده ها را مردهای سومری داشته و تفوق مردان بر زنان آشکار بوده است.
3- فنیقی ها
هرودوت می گوید: فنیقی ها مهاجرینی هستند که در حدود 28 قرن قبل از میلاد از خلیج فارس به سواحل مدیترانه رفته اند. معمولاٌ وقتی فنیقی ها به بنادر و شهرهای دور افتاده می رسند اگر خود را قویتر از مردم شهر می دیدند همه اموال بومیان محلی را بزور می گرفتند و اهالی را به بردگی می بردند و اگر خود را ضعیف تر می دیدند مال التجاره خود را خالی کرده و مثل مردمان شریف سکونت گزیده به کسب و تجارت مشغول می شدند. به این ترتیب رفتار جمعیتی مهاجرتی آنان تابع قدرت مردم یک سرزمین بوده است.
4- چین
در حدود 28- 29 قرن قبل از میلاد با تمرکز جمعیت در دشت بزرگ مرکزی دره رودخانه زرد آسیا و اقدام به کشاورزی تاریخ چین آغاز می گردد. در چین علیرغم مرگ و میر و قحطی سرعت افزایش جمعیت سریعتر از توسعه کشاورزی صورت می گرفته است. کنفسیوس که در حدود 6 قرن قبل از میلاد مسیح می زیسته معتقد بود که انسان باید سعادت خود را از طریق اجرای پنج اصل بدست آورد. این پنج اصل که دید جمعیتی دارد عبارت است از: روابط بین زن و شوهر، پدر و مادر، اطفال و اولیاء ، دوستان و نزدیکان و روابط پادشاه و مردم.
در چین سازمان بردگی آن چنانکه در مصر، بین النهرین، رم و یونان قدیم وجود داشته دیده نشده است. قدرت پدر در خانواده چشمگیر بوده و فرزند ذکود را عامل اقتصادی موثری می شمردند و حقوق زنان در چین به مراتب کمتر از زنان مصری بوده است. به طور کلی بنظر کنفسیوس بین جمعیت و محیط زیست یک نوع تعادل کیفی موجود است. حد مطلوب جمعیت نیز مورد توجه کنفسیوس بوده و در این مورد نظراتی ابراز داشته است.
روابط و تمایلات جنسی در نظر چینیان مانند گرسنگی حاجتی طبیعی است و از دیر گاه روسپی خانه در نظر چینیان برای رفع حوائج جنسی در آن سرزمین وجود داشته است که دولت بر آن نظارت می نموده است.
تجرد برای مردان ، حتی روحانیون عملی ناپسند بوده و عشق و عاطفه در کار زناشوئی کمترین تاثیری نداشته است.
خاقانها بیشتر در گرد آوردن زنان زیبا افراط می کردندو برای محافظت حرمسرا پسر بچه ها را در کوچکی خواجه می کردند و آنها را در حرمسرا به عنوان محافظ نگه می داشتند. مرد چینی می توانست به بهانه پر گوئی زن، نازائی و غیره زن خود را طلاق گوید.
در زمان کنفسیوس پدران قدرت مطلق داشتند و می توانستند فرزندان را به عنوان غلام و کنیز به فروشند. تا پایان قرن نوزدهم میلادی در چین زنان برای ابراز وفاداری به شوهر پس از مرگ او خودکشی می کردند.
5- یونان
اسپارتها بچه های بد شکل و ناسالم را در غارها رها می کردند. اطفال از هفت سالگی در اختیار دولت قرار می گرفتند و فنون جنگی می آموختند. مردان اسپارت تا 30 سالگی در سربازخانه زندگی می کردند. زنان مجبور بودند که هر چه بیشتر فرزند ذکور بدنیا آورند.
افلاطون
افلاطون برای مدینه فاضله فرضی خود جمعیتی بین 50 تا 100 هزار نفر در نظر گرفته بود! او برای خانواده های کم فرزند پاداش در نظر گرفته و به دولت توصیه می کند، که در موارد لازم مهاجرت اجباری را عملی سازد و به خاطر منافع جامعه باید موالید و تعداد نفوس را کنترل کرد. به نحویکه جمعیت نه افزایش یابد و نه کاهش بلکه ثابت بماند.
در مورد سن باروری اظهار نظر کرده و سن باروری زنان از 20 تا 40 سالگی و برای مردان از بلوغ کامل تا 55 سالگی تعیین شده است و اگر تولید نسل خارج از این محدوده سنی صورت گیرد و افراد فرزند بیاورند، چنین کودکی محکوم به مرگ است و باید او را کشت زیرا که دولت نمی تواند تعهدی برای تغذیه آنها داشته باشد.
کودکانی که زشت به دنیا آمده اند باید جداگانه نگهداری شوند و یا با وسایلی دوره عمر آنها کوتاه گردد و در هر حال باید سعی کرد جمعیت مدینه فاضله ثابت بماند.
افلاطون در کتاب جمهوری خود می گوید: " همانطور که ثروت باید بین مردم مشترک باشد زنان و بچه ها نیز مال همه جامعه است. جامعه که مظهر آن دولت است به منظور تولید نسل و تکثیر افراد مملکت، دولت به مردان و زنان اجازه می دهد تولید مثل کنند. در اجتماع ما نباید میان زن و مرد حائلی وجود داشته باشد مخصوصاٌ در زمینه تعلیم و تربیت دختران همان امتحان فکری را که پسران می گذرانند خواهند گذرانید و دختران مانند پسران می توانند به مقامات عالی مملکتی تائل شوند. تقسیم کار بر طبق استعدادها و قابلیت ها است نه بر طبق جنس مرد و زن."
معنی اشتراکی بودن زنان جفت گیری کورکورانه نیست بلکه به عکس باید کلیه روابط جنسی تحت مراقبت دقیق دولت در آید تا اینکه کودکان زیبا و خوب و رشید و سالم و به اندازه نیاز جامعه به وجود بیاید.
تربیت زن و مرد باید پیش از تولید نسل آغاز شود. بنابر این هیچ زن و مردی در صورت بهره مند نبودن از سلامت کامل نباید تولید نسل را آغاز کنند. باید هر یک از زن و مرد گواهی صحت مزاج در دست داشته باشند. همچنانکه ملاحظه می شود، افلاطون به نکاتی از تنظیم خانواده اشاره کرده . می گوید: " ازدواج بین خویشاوندان قدغن است و موجب تباهی نسل می گردد."
ارسطو
ارسطو برخلاف افلاطون به اهمیت کانون خانواده اشاره کرده است. به نظر وی نسبت زن به مرد مثل نسبت بدن به روح است. زن مرد ناقصی است و جنس نر حاکم بر اوست. ارسطو بر خلاف افلاطون معتقد است که زنان نباید مثل مردان تربیت شوند. شجاعت مرد در فرماندهی و شجاعت زن در فرمانبرداری است. می گوید اگر مرد تا 37 سالگی تاخیر ازدواج داشته باشد و سپس با دختر 20 ساله ازدواج کند به صلاح است.
به نظر ارسطو اگر امور جمعیتی به اختیار افراد گذارده شود و دولت دخالتی نکند همیشه خطر افزایش بی رویه جمعیت وجود دارد، این است که قانون گزاران باید فعالانه در تنظیم امور جمعیت دخالت کنند. در بین طبقات جامعه طبقه تهی دست بیشتر به اختلال جمعیتی دامن می زند و بی نظمی اجتماعی را موجب می شوند.
به هر حال اگر رسوم جوامع اجازه کودک کشی را ندهد لازم است سقط جنین اجباری شود. فرق ارسطو و افلاطون در این است که افلاطون به لحاظ سیاسی و ارسطو به لحاظ اقتصادی به ثابت بودن جمعیت اظهار علاقه می کنند. ارسطو در مواردی از سقط جنین و رها کردن کودکان در سر کوی و برزن بحث کرده می گوید: " کودکانی که ناقص زاده می شوند یعنی یکی از اعضاء بدن ندارند به حکم قانون باید از حق پرورش محروم شوند. همچنین اگر جمعیت شهری از اندازه گذشته باشد و قانون ترک نوزاد را ممنوع کند باید جنین پیش از آنکه به مرحله هوشیاری زندگی برسد سقط شود".
6- روم قدیم
در روم قدیم افزایش جمعیت مقبول جامعه بوده معتقد بودند که اولاد زیاد وسیله مطمئنی برای جاودانی کردن آئین نیاکان است. با افزایش فرزندان خانواده ها، تلفات لشکریان را می توان جبران کرد. مخصوصاٌ که در زمان تشکیل امپراطوری بزرگ روم نیاز بیشتری به نیروی انسانی بوده است. در بین سه تا دو قرن قبل از میلاد مهاجرت مردان روستائی به شهر ها رواج داشته و تظاهر بر این بود که مردان شهری رو به کاهش می باشند. هدف روم قدیم اعاده آداب و رسوم پاک گذشته بوده معتقد بودند که باید ازدواج را تشویق زنا را سرکوب و طلاق را کاهش داد و از تقلیل موالید نیز جلوگیری کرد. ازاینرو آگوست در روم قدیم قوانینی برای منظور های فوق وضع نمود. به موجب این قوانین مجردین و ازدواج کرده های بی همسر از ارث محروم بودند. افرادیکه لا اقل سه فرزند داشتند امتیازاتی هم در زمینه ارث و مالیات داشتند
مته لوس رومی کلیه مجردان را به ازدواج مجبور می ساخت
ژولیوس پدرانی را که فرزند بسیار داشتند پاداش می داد.
به هر حال موضوع جمعیت در غالب ممالک و ازمنه قدیم و از جمله روم مورد توجه بوده و به خصوص از لحاظ بسیج سربازان و لشکریان و گرفتن مالیات و غیره بحث فراوان شده است.

جمعیت و نظریه های دینی

یهودیان و مانویان و پیروان کنفسیوس بقاء نسل و ایجاد فرزند را راه سلامت و جاده نیکی عاقبت می دانستند. اگر برهمائی و چینی و یهودی فرزندی از خود به یادگار نگذارند نه تنها بدبخت تلقی شده از زندگی خود ثمره ای بر نداشته اند بلکه مرتکب گناه و جرم نیز شده اند.

دین یهود
در دین یهود توالد و تناسل وسیله رستگاریست . با داشتن یک پسر مرد بر همه چیز پیروز می شود، و بوسیله یک پسر جاودان می گردد. سپس بوسیله پسران پسر به مقام خورشید می رسد و پسر پدر را از دوزخ نجات می دهد.
در کتب مقدس یهود به جمعیت توجه می شده واز پنج سرشماری سخن به میان آمده است. در زمان موسی دو سر شماری، در زمان داود یکی، در موقع تولد مسیح یکی و بعد از آن نیز یک سرشماری از جمعیت به عمل آمده است که خود حاکی از توجه به جمعیت می باشد. به احتمال کلی یهودیان در مورد داشتن اولاد تمایلی به اعتدال داشته و از عقیم بودن یا باروری زیاد اجتناب می داشتند.
در تورات خداوند به زن و مرد توصیه کرده است بارور شوید و تکثیر گردید.
در کتاب "میشنا" ( قسمتی از کتاب تلمود شامل قوانین یهود است و به زبان بابلی تدوین شده است.) آمده است که مرد نباید از تولید نسل جلوگیری کند مگر آنکه به تعداد کافی اولاد داشته باشد. این توجهی که به تعداد کافی اولاد شده خود می رساند که به حد مطلوب جمعیت بی علاقه نبوده اند.

نظریه های جمعیتی در دوره مسیحیت

به نظر حضرت مسیح اصل و منشاء خلقت اینست که : " نشو و نما کنید و کره زمین را از ابناء بشر پر نمائید" تعالیم وی انباشته از هدفهای افزایش جمعیت است.
عیسی عاشق کودکان بوده و از ترس اینکه اولاد زیاد موجب فقر و تنگ دستی بشود متنفر بود. هرگز توصیه نمی کند که بجای داشتن اطفال پس انداز را مقدم شمارید و حتی از پیش بینی های بیهوده یهودیان بیزار بود.
حضرت مسیح و حواریون و طرفداران او رشد طبیعی جمعیت را مورد تایید قرار داده و می گفتند به خاطر محدودیتهای اقتصادی یا سیاسی نباید تعداد نفوس را محدود کرد.
بعد هابه تدریج برخی از اصحاب کلیسا محدودیت موالید را تجویز و حتی ترغیب می کرده اند. "سن پل" می گوید: " کسی که دختر خود را شوهر می دهد، کار خوبی می کند و کسی که شوهر نمی دهد بهترین کار را انجام می دهد". وی در یکی از یادداشتهائی که به جوامع مسیحی نوشته تجرد را بهتر از ازدواج برای نیل به رستگاری دانسته است. ( بهمین علت کشیشان کاتولیک حق ازدواج ندارند. چون کمال مطلوب رستگاریست نه بقای نسل!)
با اینحال به نظر پیروان مذهب ارتدکس در مسیحیت جمعیت باید هر چه بیشتر افزایش یابد. در عالم مسیحیت به طور کلی سقط جنین محکوم است و جلوگیری از حاملگی غالباٌ منع شده است.

نظری به اندیشه های ایرانی در مورد جمعیت

در جامعه آریائی قبل از اسلام سیستم اداره خانواده بر اساس حکومت مرد استوار بوده و تفکیک جنسی حکمفرما بوده است. تعدد زوجات برای مردهای ایران باستان امکان پذیر بوده، قوانین سختی نسبت به وفاداری زن به شوهر وجود داشته است. از جمله وظایف مهم زنان به وجود آوردن فرزندان متعدد مخصوصاٌ اولاد ذکور بوده است.
استرابون یونانی می نویسد: " خانواده های سلطنتی ایران مجاز نیستند کمتر از پنج زن بگیرند و داشتن زن زیادتر جزو افتخارات است زیرا که مردم خواهان فرزند بیشتر بوده اند. این وضع هم در دوران مادها و هم در دوران هخامنشیان دیده شده است. در دین زردشت تعدد زوجات و استفاده از کنیز مجاز بوده است! ( هنر نزد ایرانیان است و بس!)
در دوره ساسانیان نه تنها تعدد زوجات رایج بوده است بلکه رفتار جمعیتی ازدواج با محارم در نزد برخی از افراد امکان پذیر بوده است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در حکایت "سیندخت"از جنس زن تجلیل کرده ولی در حکایت "سودابه" زنان را ناپاک دانسته است.
خواجه نظام الملک طوسی که در قرن پنجم قمری وزیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی بوده است . نظریه ها ی جمعیتی او در کتاب " سیاستنامه " اش چنین است: افتراق ( تفکیک) جنسی و تفوق مردان بر زنان چشم گیر است، به طوریکه زن را یک انسان کم عقل تلقی می کنند و فرماندهی زن را مذموم می شمرند.
او از اهمیت یافتن غلامانی چون سنقر، کج کلاه و جوهر و غیره در دربار شاهی که به نطر او نه تنها موجب آزار مردم می شدند بلکه با اشاعه غلام بازی سطح اخلاق عمومی را پائین آورده و موجب کاهش ازدواج و باروری می شوند اظهار دلتنگی کرده و این امر را تقبیح می کند. بدیهی است تعمیم این امور که در بین بورژواهای آن زمان رایج بوده به سایر طبقات و نیز نتیجه گیری برای تقلیل باروری خود جای تردید نیست. ( بازهم! هنر نزد ایرانیان است و بس!)
عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر در قرن پنجم هجری قمری در کتاب "قابوس نامه" خطاب به فرزند خود چنین می گوید: "اما از زنان و غلامان میل به یک جنس مدار تا از هر دو گونه بهره ور شوی. در تابستان میل به غلامان کن و در زمستان میل به زنان"!
عنصر المعالی نوشته است: " وصله زناشوئی را با بیگانه تشویق کرده باید تا خاندان محکم و استوار شده و بر تعداد حامیان شخص اضافه شود."
با اشاعه اسلام نظریه های جمعیتی در ایران سخت تحت الشعاع تعلیمات اسلامی قرار گرفته است.
در قرآن سوره نساء آیه 62 آمده است: " از خدا و رسول و اولی الامر از میان خودتان اطاعت کنید ." که برخی اولی الامر را پدر و مادر و برخی ولی فقیه ترجمه کرده اند!
در قران آمده است که: " توصیه می شود فرزندان خود را از ترس گرسنگی و تنگدستی نابود نسازید ."
پیغمبر اسلام عقیده یهودیان را در مورد جایز نبودن عزل ( خودداری از ریختن نطفه در رحم) صحیح ندانسته ، گفته است: " یهود در اشتباه است هر چه خدا به خواهد همان خواهد شد!"
از پیغمبر اسلام روایت شده که وقتی مردی با زنش همبستر شود پاداشی در بهشت منظور می گردد که برابر داشتن پسری است که در راه خداوند جهاد نموده و کشته شود!
در جامعه اسلامی اولاد ذکور اعتبار و منزلت بیشتری داشته است. چون سهم ارث زن نصف مرد است و برای شهادت، ارزش دو زن برابر یکمرد به حساب می آید.
در فرهنگ اسلامی فرزند نامشروع مطرود است، در حالیکه قبل از آن در ایران باستان فرزند نامشروع با مشروع تفاوت چندانی نداشته است.
در زمان حکومت اسلامی برای گرفتن جزیه از افراد غیر مسلمان ولایاتی که تحت تصرف مسلمین بود سرشماری می کردند، تا جزیه افراد غیر مسلمان را مشخص سازند.
در ایران بعد از اسلام دانشمندان بسیاری به مسائل جمعیتی توجه داشته و غالباٌ طرفدار افزایش جمعیت بوده اند.
ابن خلدون ( قرن هشتم هجری) در مورد کم غذایی جمعیت و قحطی و مرگ و میر در بین جمعیت بحث کرده واشاره می کند به اینکه کسانیکه در نتیجه قحطی می میرند اعتیاد به سیری و پر خوری گذشته آنان را می کشد نه گرسنگی زمان قحطی!
ابن خلدون علت مرگ و میر را از جهت اجتماعی و محیط زیستی بررسی کرده است. گذشته از این به وضع محیط شهری اشاره کرده و می نویسد: " در نتیجه توسعه اجتماع و افزایش جمعیت هوا فاسد می شود، زیرا هوای شهرهای پر جمعیت با مواد گندیده و رطوبت فاسد در می آمیزد و هرگاه هوا که به منزله غذای روح حیوانی است و همواره آنرا استنشاق می کنیم فاسد شود، این فساد به مزاج انسان هم راه می یابد و همراه این فساد، انواع طاعون و تبها پدید می آید و سبب هلاک آدمی می گردد، و علت بسیاری از عفونت ها و رطوبت فاسد در کلیه این گونه بیماریها توسعه اجتماع و افزایش جمعیت شهر و در اواخر دوران فرمانروائی است."
او علل کاهش توالد و تناسل را از جهت روانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار داده است که می نویسد: " هرگاه ملتی ابزار بیگانگان قرار گیرند و به آن متکی شوند، نوعی سستی و زبونی در نهاد آنان پدید می آید که سرانجام به نومیدی منجر می شود و در نتیجه توالد و تناسل در میان آنان رو به ضعف می نهد. قبایل و ملتهایی که بدین سان مملوک و بنده بیگانه شده باشندهمواره راه اضمحلال را می پیمایند و جمعیت آنها رو به نقصان می رود تا سر انجام منقرض و نابود شوند." ( در مورد این نظریه ابن خلدون توجه خوانندگان را به ابزار بیگانگان شدن ما ایرانی ها که عبارتند از عربها، مغولها، ترکان غزنوی، انگلیسی ها، روسها و آمریکایی ها، آیا دلیل رو به اضمحلال رفتن ما همان ابزار بیگانگان شدن نبوده است؟!)
ابن خلدون گفته است: " اگر اجتماع با سازمان خوب شروع به فعالیت کند، امنیت کشور تامین می شود، محصولات افزایش یافته، تراکم جمعیت را تحمل میکند، تقسیم کار و تخصص برقرار شده و بالاخره در آمد سرانه بیشتر می گردد.
با اضافه شدن درامد سرانه افراد به تجمل پرستی گرایش یافته، فساد و انحطاط مستولی می شود، و این فساد ضعف دولت را موجب شده نتیجه آن اغتشاش و بی نظمی و فقر و مسکنت است که تنها راه نجات از چنین وضعی سازمان دهی و بنیان گذاری جدید است که مجدداٌ موجب امنیت کشور خواهد شد."
از نظر ابوالعلاء معری: " زاد و ولد و بدنیا آمدن فرزند یک نوع جنایت است و شخص عاقل تا این حد جنایت روا نمی دارد، اگر چه خود مورد جنایت قرار گرفته و به دنیا آمده باشد.
روی سنگ قبر ابوالعلاء بزبان عربی نوشته شده: " پدر من برای به وجود آوردن من مرتکب جنایتی شده ولی من هرگز به کسی جنایت نکرده و چون او فرزندی بوجود نخواهم آورد."
به نظر ابوالعلاء زنان همه ارزشی یکسان ندارند و ارزنده ترین و بهترین زنان آنهائی هستند که عقیم و نازا می باشند.

با اینکه در قرن بیستم و شروع قرن بیست و یکم شاهد ترقیات و پیشرفتهای خارق العاده انسان هستیم و در تمام شئون علمی ترقی آدمی غیر منتظره بوده است! متاسفانه همگان چنان مفتون این تعالی بشر شده اند، که فراموش کرده اند چه مشکلات عظیمی در این دوران بشر را تهدید به نابودی خود کرده است!؟
بزرگترین خطری که به گونه ای روز افزون کره خاکی ما را تهدید به نابودی می کند افزایش سرسام آور جمعیت است.
درنتیجه این افزایش خارج از قواره جمعیت، علاوه بر کشورهای مختلف جهان، پدیده های ناخوشایندی را در کشور ما ایران موجب شده است. از جمله:
کمبود محصولات کشاورزی
گسترش فقر و مسکن ناکافی
کاهش درآمد سرانه و ضعف قدرت خرید
معضل اشتغال و بحران بیکاری
خطر سوء تغذیه در میان کودکان و بزرگسالان
نگرانی های کمیت و کیفیت بهداشت عمومی
واردات بی سابقه کالاهای کشاورزی
مهاجرت های بی رویه روستائیان به شهر ها
فشار به امکانات آموزشی و پرورشی
فرار بهترین مغزهای کشور
رواج مواد مخدر و شیوع انواع مفاسد
مضیقه های بی شمار در بخش آموزش عالی
عدم تعادل های اجتماعی و اقتصادی
تخریب محیط زیست و آلودگی هوا
روبرو شدن با کمبود آب

انقلاب و رشد جمعیت

رشد جمعیت در ایران، بعد از انقلاب اسلامی افزایش چشمگیری یافت و جمعیت کشور از 7/33 میلیون نفر در سال 1355 به 9/67 میلیون نفر در سال 1380 رسید. علت اصلی این پدیده افزایش باروری و نیز تا حدودی مهاجرت از سایر کشورها بود. متوسط میزان رشد جمعیت در طی این دوره حدود 1/3 در صد در سال برآورد شده که یکی از بالاترین میزان های رشد جمعیت در جهان می باشد.
در یکصد و بیست سال گذشته جمعیت ایران برابر آمار تخمینی موجود ( ماخذ مرکز آمار ایران) از 000 ، 654 ، 7 نفردر سال 1260 شمسی به 851 ، 941 ، 36 نفردر سال 1357 رسید. از آن سال تا سال 1384 یعنی در حدود 26 سال این جمعیت تقریباٌ دو برابر شده و به 924 ، 018 ، 69 نفررسید. نرخ رشد سالانه پس از انقلاب اسلامی و تشویق آیت الله خمینی،در بعضی از سالها از مرز 9/3 در صد نیز گذشت.
با میزان رشد سالانه ای در حدود 3 درصد، جمعیت کشور هر 23 سال یک بار، دو برابر خواهد شد! بر مبنای این حساب در سال 1403 جمعیت ایران به بالغ بر 134 میلیون می رسد! حتی اگر میزان رشد جمعیت به طریقی به 5/1 در صد تقلیل یابد برابر پیش بینی های ماهنامه " اقتصاد ایران و سازمان ملل"، جمعیت ایران در سال 2050 م ( 1429 شمسی) به 141 میلیون نفرخواهد رسید!
بدون تردید، استمرار این میزان رشد، انفجار جمعیتی را در پی خواهد داشت.
لذا لازم است، اقداماتی جدی به منظور تعدیل میزان رشد جمعیت صورت گیرد.

قدرت کشش محدود کره زمین

امروزه اکثراهل نظر بر این نکته اتفاق دارند که سیاره زمین یک سفینه فضائی با " ظرفیت و قدرت حمل " محدود است و افزایش روز افزون جمعیت انسانها در قرون اخیر آنرا با بحرانی روبرو ساخته است. لازم به ذکر است که منابع طبیعی و امکانات زیستی کره زمین در طی دو قرن اخیر نه تنها افزایش نیافته بلکه تا حدی هم کاهش پیدا کرده است. در مقابل جمعیت ساکن بر این سفینه سرگردان از حدود یک میلیارد نفر در اوایل قرن نوزدهم به حدود 6/1 میلیارد نفر در آغاز قرن بیستم رسیده بود. در پایان قرن بیستم به حدود شش میلیارد افزایش یافته است . در واقع در حال حاضر هر سیزده سال یک میلیارد نفر بر جمعیت جهان افزوده شده است.
اکثریت این جمعیت جدید هم در مناطقی از جهان بدنیا آمده و زندگی می کنند که حتی از عهده تامین امکانات معاش جمعیت قبلی خود هم بر نمی آمدند. علیرغم کوششهای به عمل آمده در پنجاه سال اخیر و علائمی از تقلیل نرخ باروری و رشد جمعیت در دو دهه اخیر، به احنمال قوی جمعیت جهان در نیمه اول قرن بیست و یکم به رقمی حدود 10 میلیارد نفر خواهد رسید.
فراموش نکنیم که هر یک از این افراد در حال حاضر به اندازه چندین برابر اجداد خود از منابع طبیعی رو به کاهش کره زمین استفاده می کنند و به اندازه چندین برابر آنان به آلودگیهای محیطی و ضایعات مضر بر حال کره زمین و ساکنان آن می افزایند!

محدودیت اراضی قابل کشت

از حدود سیزده میلیارد هکتار زمین روی کره ما تنها 44/1 میلیارد هکتار در حال حاضر قابل کشت و زرع است. یعنی به هر نفر تقریباً یک چهارم هکتار می رسد. اما بین مناطق مختلف دنیا از این حیث تفاوتهای زیادی وجود دارد . مثلاً سهم زمینهای قابل کشت در استرالیا 45/2 هکتار در آسیا 15/0 هکتار و در آمریکای شمالی 84/0 هکتار است. پیش بینی می شود که در سال 2025 سهم سرانه متوسط اراضی قابل کشت در کل جهان 16/0 هکتار خواهد بود.

محدودیت آب قابل مصرف

اگر چه بیش از دو سوم سطح کره زمین توسط اقیانوسها و دریاها پوشیده شده است ، فقط 3 در صد از کل آب موجود بر روی کره زمین آب شیرین قابل شرب یا قابل مصرف در کشااورزی و کارخانجات است. از این سه در صد هم حدود 99 در صد در زیر زمین یا تحت توده های یخ قرار دارد و قابل دسترسی نیست. در حال حاضرً انسانها بیش از نصف آب قابل مصرف موجود در سطح زمین را بکار می برند. پیش بینی می شود که در سال 2025 به هفتاد در صد برسد. به این ترتیب تقاضا برای آب قابل مصرف در دهه های آینده با نرخ رشدی بالاتر از نرخ رشد جمعیت افزایش خواهد یافت و آب را به صورت یکی از منابع طبیعی نادر و مورد نزاع در خواهد آمد.
آلودگی آب غالباً بر اثر نفوذ فضولات انسانیً یکی از منابع بیماری ومرگ و میر است. در حال حاضرً سالانه حدود سه میلیون کودک بر اثر ابتلا به اسهال ناشی از مصرف آب آلوده از بین می روند. در کشورهای صنعتی منبع عمده آلودگی آب فضولات صنعتی، کودهای مورد استفاده در کشاورزی و مواد شیمیائی است که برای از بین بردن حشرات و سایر آفات کشاورزی بکار گرفته می شوند.

تعداد جمعیت

ازدیاد بیش از اندازه جمعیتً به افزایش مصرف، آلودگی محیط زیست و کاهش قابل ملاحظه منابع و ثروتهای طبیعی تجدید ناپذیر منجر می شود و مسائل عدیده ای را بر سر راه تامین اجتماعی و رفاه عمومی قرار می دهد.
آلفرد سووی ( Alfred Suavy) یکی از پایه گذاران "جمعیت شناسی" جامعه انسانی را با سه تهدید اساسی روبه رو می دید:
1- افزایش جمعیت
2- کاهش منابع طبیعی
3- تباهی طبیعت
هر افزایش در یک محیط محدود به کاهش سهم سرانه از مجموعه امکانات منجر می شود و تاثیر نامساعدی بر زندگی و بهروزی سایرین می گذارد مگر آن که امکانات تولید و خلاقیت برای جمعیت رو به افزایش، بیش از آثار زیانبار تخریب و مصرف فراهم شود.

به آماری در مورد کره زمین نظرمی اندازیم:( ماخذ آلماناک تایم 2005)
در سال 1804 جمعیت کره زمین بالغ بر یک میلیارد نفر بود.
123 سال بعد یعنی در سال 1927 این تعداد به دو میلیارد نفر رسید.
33 سال بعد یعنی در سال 1960 جمعیت کره زمین به سه میلیارد نفررسید.
14 سال بعد در 1974 به چهار میلیارد نفر می رسد .
13 سال بعد در سال 1987 به پنج میلیارد رسید.
12 سال بعد در سال 1999 به شش میلیارد رسیده است.
برای اینکه خوانندگان به عظمت این ازدیاد پی ببرند توضیحاً بیان میشود:
در هر ثانیه 4/2 نفر به جمعیت جهان اضافه می شود!
در هر دقیقه 146 نفر
در هر ساعت 8741 نفر
در هر روز 360470 نفر
در هر ماه 310، 964، 10نفرو
در هر سال 719، 571، 131 نفر

در حین انقلاب صنعتی در اوایل قرن نوزدهم، متفکران و صاحبنظران اقتصادی- سیاسی- اجتماعی طرفدار افزایش رشد جمعیت بودند و آن را موافق رشد و توسعه جوامع تلقی می کردند. حتی الگوهای کلاسیک رشد اقتصادی، رابطه رشد و جمعیت را مستقیم و افزایش جمعیت را موجه فرض کردند. " عرضه، تقاضای خود را ایجاد می کرد" و در تئوری- ظاهراً دنیا آنقدر ظرفیت داشت که معضلی به نام "رشد جمعیت" پیش نیاید.
ولی همزمان با بازنگری این تفکر و سپس با شروع رشد سریع و مستمر جمعیت در قرن گذشته، در ذهن پاره ای از صاحبنظران اجتماعی و اقتصادی، میزان رشد بالای جمعیت در برابر منابع و امکانات، به عنوان معضلی مطرح شد.
در سه قرن پیش، نخستین کسی که به طور مشخص، رابطه نامتعادل میان رشد جمعیت و تولید غلات و مسایل و مشکلات ناشی از رشد بالای جمعیت را به جهان گوشزد کرد، اقتصاد دان کشیش، " توماس رابرت مالتوس"، ( Thomas Robert Malthus) انگلیسی بود. مالتوس نظریه جالبی را در مورد افزایش جمعیت و فقر مطرح کرد. به نظر وی، جمعیت با تصاعد هندسی رشد می کند، ولی متاسفانه، محصولات غذایی- و دیگر اجزای معیشت- با تصاعد حسابی افزایش می یابد.
مالتوس در کتاب خود تحت عنوان " رساله ای در اصول جمعیت" نظرات جمعیتی خود را بیان نمود. نگرانی مالتوس در زمینه جمعیت و منابع صرفاً به فشار ناشی از رشد فزاینده جمعیت بر منابع غذایی و به ویژه غلات اختصاص داشت و جنبه دیگری ذهن او را مشغول نکرده بود. در حال حاضر پس از بالغ بر دو فرن بعد ار مالتوس علاوه بر غذا و غلات، دسته ای دیگر از نیازها بتدریج شکل گرفته اند که در زمان مالتوس موضوعیت نداشتند و همین نیازها هستند که به رابطه جمعیت و توسعه ابعاد پیچیده تری داده اند. نیازهایی همچون بهداشت، آموزش و بهره گیری از دستاورد تکنولوژی در زمینه هایی همچون مسکن، اشتغال مولد، مصرف انرژی و سایر جنبه های زیستی و رفاهی که در یک قالب کلی می توان عنوان نیازهای مرتبط با توسعه را به آنها داد . علاوه بر نیازهای مرتبط با توسعه جنبه دیگری که در ربع آخر قرن بیستم بطور افزاینده ای ذهن صاحبنظران را در ارتباط با توسعه پایدار بخود مشغول داشته مسایل مرتبط با محیط زیست است. بر اثر استفادهً بی رویه و غیر اصولی از منابع طبیعی در صنعت و نیز رشد شتابان جمعیت، محیط زیست در آستانه بحرانهای جدی قرار گرفته است. کمبود آب، کمبود انرژی، تخریب منابع طبیعی و جنگلها، فرسایش خاک، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، آلودگی دریاها و بطور کلی افزایش بار آلودگیها به ویژه در مناطق شهری و شهرهای بزرگ و پر جمعیت از جمله مسایلی است که بسیاری از کشورهای دنیا با پاره ای یا تمامی آنها دست به گریبان هستند.
یکی از چهار چوب های نظری که بلافاصله پس از اظهار نظرهای مالتوس در توجیه نظرات او مورد استفاده قرار گرفت، قانون " بازده نزولی" بود. این قانون در آن زمان، به ویژه در ارتباط با کشاورزی، بیان می کرد که با زیادتر شدن کارگران در یک هکتار زمین،تا حدی تولید افزوده خواهد شد، ولی از حد معینی به بعد، با اضافه شدن مستمر کارگران، تولید تقلیل خواهد یافت و حتی ممکن است به صفر نیز برسد.

جمعیت و محیط زیست

زمین برخلاف سیاره های همسایه اش با لایه نازکی از ماده به نام حیات پوشیده شده است. در این لایه نوع بشر با گیاهان، حیوانات و ارگانیسم های بسیار همزیستی دارد. نوع بشر، حدود نیم میلیون سال قبل، مدتها پس از آنکه دیگر اعضای این لایه پدید آمده بودند به شکل انسان اندیشه ورز پای به دایره هستی نهاد. امروزه به دلیل رشد نوع بشر و فعالیتهای او، آن پوشش ظریف در معرض خطر قرار گرفته است. به دلیل کثرت جمعیت، افزونی تعداد دامها و نیاز به تغذیه آنها، مرغزارها و سرشاخه ها فدا می شوند. تخریب مراتع، فرسایش خاک را تشدید می کند، ظرفیت تامین غذا کاهش می یابد، و دور تشدید شونده ای از تنزل کیفیت محیط زیست و تشدید فقر انسان آغاز می شود. از بین رفتن جنگلها سبب از میان رفتن شیوه زندگی بسیاری از قبایل، انهدام ذخیره انواع نباتات و حیوانات موجود در جنگلها، و از میان رفتن نباتات مقاوم در مقابل آفات می شود. توسعه کشاورزی بر کمیت و کیفیت ذخایر آب زمین تاثیر می گذارد و سرمایه گذاریهای سنگین دولتها برای آبیاری و تامین آب را الزامی می سازد. همه ساله مقدار بسیار زیادی از آب رودخانه ها، جوی ها و سفره های زیر زمینی صرف آبیاری محصولات کشاورزی می شود و بمرور زمان به غرقاب شدن و شوری زمینها، کاهش سفره های آب و آلودگی آن ها، کوچک شدن دریاچه ها و دریا های بسته و ویرانی زیستگاه حیات وحش و آبزیان می انجامد. نمونه پدیده اخیر، نظام اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی در سالهای پس از 1945 است که تصمیم گرفتند از نظر صنعتی به غرب برسند. بالاترین اولویت به صنایع سنگین داده شد بدون آنکه پیامد های زیست محیطی این تصمیم در نظر آید. در متن پنهانکاریهای نظام یافته رژیمهای کمونیستی، کلیه مناطق لهستان، چکسلواکی و آلمان شرقی دهها سال در غبار آبی رنگ ناشی از کارخانه های صنعتی فرو رفت، رودخانه ها از ماهی خالی شدند، دانوب به باتلاقی مرده تبدیل شد، ساختمانهای عظیم تاریخی به رنگ سیاه در آمد، وجنگلها در نتیجه قطع میلیونها درخت ویران شد.
مجموعه این فعالیتهای اقتصادی به " اثر گلخانه ای" و گرم شدن کره زمین منجر شده است که تمامی اکوسیستم زمین و شیوه زندگی جوامع غنی و فقیر را به یک اندازه تحت تاثیر قرار می دهد.
اکنون دیگر حتی عامه مردم درباره عوارض توامان استفاده بی حساب از سوخت های فسیلی، نابودی جنگلها، وقوع پدیده گلخانه ای، نازکتر شدن لایه اوزون و گرم شدن کره زمین و تبعات هراس انگیز آنها در روزگاران آینده شنیده اند و سخن می گویند. با توجه به نقش تردید ناپذیر جمعیت در پدید آمدن این عوارض زیانبار بدون شک در معادلات آینده جهان، جمعیت از جمله عوامل تعین کننده خواهد بود.
در فاصله سالهای 1990 و 1995 دنیا جنگلهایی به وسعت دو برابر خاک کشور ایتالیا را از دست داد. قطع اشجار به تنهایی مسئول 25 در صد از اکسید کربن رها شده در آتمسفر و پدید آمدن پدیده گلخانه ای است.
هم اکنون در کشورهای در حال توسعه جهان، 31 درصد از مردم از آب سالم محروم هستند: بخش عمده ای از آلاینده ها ( مواد آلوده و ناپاک)، به منابع آب جهان تخلیه می شود: مشکل آلودگی ناشی از مدفوع در تمام قاره های جهان عمومیت دارد: آلودگی آب در شهرهای جهان سوم بیش از آلودگی هوا است: مناطق متعددی پساب خانگی خود را به رودخانه ها سرازیر می کنند: آلودگی آب ناشی از فلزات سنگین نیز در اطراف شهرهای جهان سوم امری عادی شده است.
جامعه اقتصادی اروپا سالانه 2 میلیارد تن زباله شهری تولید می کند که 20 میلیون تن آن زباله های خطرناک است. تا مدتی قبل، بخشی ازاین زباله ها به کشورهای اروپای شرقی و جهان سوم برده می شد و یا به دریا ها تخلیه می گردید ، و یا سوزانده می شد. در حال حاضر آلمان، فرانسه، انگلیس و ایتالیا عمده ترین تولید کنندگان زباله در اروپا هستند.

وضعیت کشور ما ایران

کشور ایران از زمره نولحی خشک دنیا محسوب می شود. بارندگی کم و ناموزون بسیاری از نقاط مرکزی، جنوبی و شرقی این سرزمین را مستعد بیابانی ماندن و کویری شدن ساخته است. در حال حاضر 35 درصد از خاک ایران را مناطق کویری ( فرا خشک) و 30 درصد آن را مناطق بیابانی ( خشک) تشکیل می دهد. بدین ترتیب در مجموع حدود 65 درصد از مساحت کشور در زمره مناطق کویری و بیابانی و در قلمرو اقالیم خشک قرار می گیرد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که مناطق کویری و بیابانی در ایران رو به گسترش است و چنانچه در زمینه جلوگیری از توسعه کویر اقدام جدی صورت نگیرد این نسبتها رو به افزایش خواهد گذارد. فرسایش بادی و حرکت ماسه های روان یکی دیگر از معضلات مناطق وسیع کویری در ایران و عاملی در جهت توسعه مناطق کویری است.
از دیگر مسایل و معضلات زیست محیطی در ایران فرسایش خاک، تخریب جنگلها، تخریب مراتع به علت توسعه نا موزون دامداری و دام و "چرای" بی رویه و طولانی تر از حد معمول دامها ست. رشد بی حساب جمعیت در تشدید این گونه مسایل ومعضلات زیست محیطی نقش مهمی داشته است. افزایش بار آلودگیها بویژه در مناطق شهری و شهرهای بزرگی چون تهران نیز از مسایل مرتبط با محیط زیست در ایران است.
در مقایسه با سال 1356، بیش از 70 درصد از مناطق حفاظت شده و بیش از 50 در صد پناهگاههای حیات وحش در اثر بهره برداری بی رویه و مفرط از پوشش گیاهی، قابلیت خود را در زمینه ترمیم و احیا در کوتاه مدت از دست داده است. بار آلودگیها بسرعت در حال افزایش است. سالانه صد ها میلیون متر مکعب فاضلاب با بار آلی (organic ) 3300 تن در سال از ناحیه 400 کشتارگاه کشور به محیط تخلیه می شود. در نتیجه فعالیت صنایعی نظیر روغن نباتی، مواد پاک کننده، کنسرو سازی و غیره در حدود 66000 میلیون متر مکعب فاضلاب با بار آلی 38000 تن در سال به محیط تخلیه می شود. در حدود ده در صد از این صنایع فاضلاب خود را تصفیه می کنند. تقریباً اکثر شهرهای کشور فاقد نظام اصولی برای جمع آوری و تصفیه فاضلاب است. در کل کشور فقط در 40 شهر و آن هم به طور ناقص دفع بهداشتی زباله صورت می گیرد.( ماخذ سازمان برنامه و بودجه )

جمعیت، غذا و تغذیه

تامین غذا و بهبود تغذیه مردم، از مظاهر آشکار توفیق در برنامه های توسعه است. انسان کم غذا عاملیت خود برای توسعه را از دست می دهد. اعلامیه کنفرانس بخارست درباره تغذیه و جمعیت ( اوت 1974) به صراحت می گوید: " . . . تکرار می کنیم که غذا مساله ای حیاتی است و در جهان کنونی جدی ترین خطر تلقی می شود."
روند تامین غذا در جهان چندان امیدوار کننده نیست. هنگامی که برداشت محصول سال 1987 شروع شد ذخیره غله جهان به 459 میلیون تن می رسید که برای تغذیه 101 روز جهان کفایت می کرد. دو سال بعد، همزمان با برداشت محصول 1989 این ذخیره فقط مصرف 54 روز جهان را تامین می کرد.
به گزارش سازمان خواربار و کشاورزی، 780 میلیون نفر از مردم جهان در کشورهای در حال توسعه مبتلا به سوء تغذیه اند. یک پنجم از مردم دنیا حتی آن اندازه که از عهده کارهای سبک برآیند غذا نمی خورند.
گفته شده است که برای تامین غذای هر نفری که به جمعیت اضافه می گردد باید 4/0 هکتار زمین به زیر کشت برود. مجموع زمینهای سطح کشت کشورمان زمانی حدود 12 میلیون هکتار بود که برای تغذیه 30 میلیون نفر تکافو می کرد و برای بقیه جمعیت باید به وارد کردن مواد غذایی اقدام می شد. ( اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده، 1370، گزارشی درباره جمعیت و تنظیم خانواده در جمهوری اسلامی.)
مقایسه مساحت اراضی کشاورزی به جمعیت در سالهای 1335 تا 1370 نشان می دهد که تراکم حیاتی از 7/1 نفر در هر هکتار در سال 1335 به 3/2 نفر در سال 1345، 2نفر در سال 1355، ( در این سالها به علت توسعه و مکانیزه کردن قسمتی از کشاورزی کشوروسعت زمیهنای کشاورزی افزایش یافت) 9/2 نفر، در سال 1365 و3/3 نفر در هکتار در سال 1370 ،رسیده است. پیش بینی می شود که این رقم برای سال 1384 بالغ بر 4 نفر در هر هکتار باشد.
به علت ازدیاد جمعیت و محدود بودن تولیدات کشاورزی، بیش از 30 تا 35 درصد از جمعیت از نظر میزان مصرف انرژی، پروتئین و ریز مغذیها ( micronutrients ) آسیب پذیر و بیش از 10 در صد جمعیت دچار سوء تغذیه شدید می باشند. ( وزارت بهداشت جمهوری اسلامی)
نظام کشاورزی کشور، هنوز نظام پیشرفته ای به حساب نمی آید. بیش از 53 در صد از 12 میلیون هکتار اراضی زیر کشت سالانه را زمینهای بدون آب ( دیم) تشکیل می دهد که عملکرد آن در تولید اندک است. افزایش بازده خاک برای محصولات اساسی مثل گندم و جو محتاج سرمایه گذاریهای هنگفت و تربیت نیروی انسانی است که به سادگی میسر نمی شود. ( کتاب اقتصاد کشاورزی و توسعه، 1372، مهندس جلال رسول اف.) در ایجاد تعادل میان غذا و جمعیت، قطعاٌ اثر گذاردن بر محور زاد و ولد و جمعیت به صرفه تر و منطقی تر است.
در سال 1377 کشور ایران به محصولات غذائی زیر نیازمند بود:
گندم 8/14 میلیون تن
برنج 4/2 میلیون تن
سیب زمینی 3/3 میلیون تن
روغن نباتی 650 هزار تن
گوشت مرغ 660 هزار تن
شیر 5/5 میلیون تن
حبوبات 790 هزار تن
گوشت قرمز 854 هزار تن
تخم مرغ 504 هزار تن
قند و شکر 3/1 میلیون تن
(نیازهای محصولات غذایی در سال 1384 حدود 10 درصد بیشتر از ارقام ذکر شده در بالا می باشد) متاسفانه دولتهای مسئول امور در ایران در سه دهه گذشته موفق نگردیدند که زیر بنای کشاورزی کشور را در حد خود کفا کردن آن تغییر دهند و هر ساله اتکا به واردات کشاورزی از سال قبل آن بیشتر و بیشتر شده است.

سیاستهای جمعیتی و برنامه ریزی توسعه

جمعیت هر کشوربزرگترین ثروت و منبع قدرت سیاسی و اقتصادی آن است. رونق اقتصادی، پیشرفت علمی، و تکامل فنی و صنعتی هر جامعه بیش از هر چیز دیگر به توانایی هوشی، دانش، کوشش و خلاقیت اعضاء آن ارتباط دارد. اما دانش، کوشش و خلاقیت هر جمعیت به نوبه خود در گرو سلامت جسمی و روحی، آمادگی ذهنی و هوشی و انگیزه تلاش وکوشش اعضاء آن می باشد.
هر جامعه همانطور که برای سرو سامان دادن و استفاده مطلوب از منابع طبیعی و مادی خود برنامه ریزی می کند برای پرورش جمعیت خود و استفاده بهینه از توان جسمی و روحی آن نیز باید برنامه ای مدون و منطقی داشته باشد. تهیه چنین برنامه ای مستلزم اتخاذ نوعی " سیاست جمعیتی " است. تدوین واجرای سیاستهای جمعیتی امروزه به عنوان جزئی از برنامه ملی توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه تلقی می شود. نداشتن سیاست جمعیتی مشخص و روشن نه تنها ممکن است به نادیده گرفته شدن عامل جمعیت و عدم توجه به این ثروت ملی منجر شود بلکه به ناکامی و شکست کل برنامه توسعه اقتصادی نیز بیانجامد.
ایجاد هماهنگی و تعادل بین نرخ رشد جمعیت با اهداف برنامه توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور و آهنگ رشد تولید ملی باید به صورتی باشد تا اندازه جمعیت و تعداد افراد آن در حال و آینده از حد معینی که با منابع و امکانات کشور تطابق دارد تجاوز نکند.

کنترل نرخ رشد جمعیت

دستیابی به جمعیت با اندازه و نرخ رشد متناسب با امکانات اقتصادی کشور هدف عمده سیاست جمعیت است. در واقع بدون اتخاذ سیاست عملی موثری برای کاهش نرخ رشد جمعیت و جلوگیری از افزایش تعداد آن هیچ کشور در حال توسعه ای نمی تواند از عهده هزینه های لازم برای تامین شرایط بهداشتی ، آموزشی و رفاهی مورد نظر الگوی توسعه انسانی بر آید. این موضوع از آن رو در خور توجه است که با بهبود شرایط زیستی و تقلیل مرگ و میر اطفال موانع سنتی رشد جمعیت به سرعت از بین می رود و جمعیت به سرعت رو به افزایش می گذارد. البته می توان انتظار داشت که با افزایش سطح سواد و دانش مردم، خود افراد به تدریج رفتارهای باروری خود را عوض کنند و نرخ رشد جمعیت کاهش یابد. اما این موضوع ممکن است مدت درازی طول بکشد و در آن فاصله جمعیت با چنان سرعتی افزایش یابد که با آرمان اصلی توسعه انسانی پایدار و سیاست جمعیتی کشور مغایرت داشته باشد. به این دلیل، کنترل موالید و تقلیل نرخ رشد طبیعی جمعیت معمولاً به عنوان یکی از هدفهای اصلی سیاست های جمعیتی مورد تاکید قرار می گیرد.
ابزار یا راه کار اصلی نیل به هدف تقلیل نرخ رشد و کنترل حجم جمعیت اجرای برنامه تنظیم خانواده و کنترل زاد و ولد است.

حد متناسب جمعیت

از زمان مالتوس، از قانون بازده نزولی در توجیه و تعیین حد متناسب جمعیت استفاده شده است. افزوده شدن بر حجم جمعیت، تا زمانی که تحمیلی بر منابع و امکانات نباشد، مطلوب و موافق توسعه است. مهاجر پذیری کشورهای اروپایی- مانند آلمان غربی- نیز بر این منطق استوار بود.
آنچه هم اکنون اهمیت ویژه ای پیدا کرده، مفهوم پویای حد متناسب، یعنی تعیین مناسب ترین آهنگ رشد جمعیت است، به طوری که روند تحولات جمعیتی، طوری تنظیم شود که پس از رسیدن به تعداد مطلوب، میزان رشد جمعیت به صفر برسد.
در حال حاضر، هنگامی که صحبت از حد متناسب جمعیت می شود، برقراری تعادل میان رشد جمعیت و میزان رشد منابع و امکانات، اهمیت می یابد. به این ترتیب میزان رشد اقتصادی می تواند معیار تعیین آهنگ مناسب رشد جمعیت باشد. تا آنجایی که میزان رشد اقتصادی بتواند تکافوی جمعیت افزوده شده را کند، مشکلی به نام رشد بالای جمعیت خود نمایی نخواهد کرد. ولی در غیر این صورت ، رشد بالای جمعیت می تواند به عنوان مانعی بر سر راه توسعه تلقی شود. در چنین شرایطی، کنترل جمعیت و تعدیل میزان رشد آن، اهمیت پیدا می کند.

میزان باروری در ایران

در سال 1345 باروری در ایران در بین کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه، یکی از بالاترین سطوح را داشت. ولی از سال 1346 به بعد، که نخستین دوره کنترل موالید در ایران به اجرا درآمد و معاونتی تحت عنوان بهداشت و تنظیم خانواده در وزارت بهداری ایجاد شد و برای نخستین بار، دولت رسماً دخالت در امر تنظیم خانواده را با هدف تعدیل میزان رشد جمعیت شروع کرد. در فاصله سال های 1353 تا 1355 میزان موالید در ایران به بالغ بر 42 در هزار کاهش یافت.
این رقم برای نقاط شهری 32 در هزار و برای نقاط روستایی 49 در هزار بود. همچنین میزان باروری کل 25/6 فرزند اعلام شد که این رقم برای نقاط شهری 42/4 و نقاط روستایی 82/7 فرزند در طول زندگی یک مادر بود.
در سال 1352 شاه فقید ایران علاقمند بود که جمعیت کشور در زمان کوتاهی هر چه بیشتر افزایش یابد.( به چه علتی؟) او در مصاحبه خود با مصاحبه گر نشریه اشپیگل در دی ماه 1352 ، اعلام داشت به زودی جمعیت ایران از مرز 45 میلیون خواهد گذشت. در حالیکه در همان زمان کشور ایران با کمبود محصولات غذائی کشاورزی روبرو بود و اقدامات انجام شده در مورد بالابردن سطح تولیدات کشاورزی نتوانسته بود خود را با افزایش جمعیت همگام نماید!

تشویق شهروندان به ازدیاد تولید نسل!

سیاست های کنترل موالید به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و شروع جنگ و طرح نظریه طرفداری از افزایش جمعیت به منظور ایجاد " ارتش بیست میلیون نفری" مورد نظر آیت الله خمینی، از سال 1357 متوقف شد. ولی با اتمام جنگ هشت ساله و بروز مشکلات اقتصادی، مجدداً از سال 1368 به بعد به طور نیمه جدی به اجرا در امد. در سال 1365 میزان باروری کل زنان کشور به 39/6 فرزند ( 45/5 در نقاط شهری و 72/7 در نقاط روستایی) رسیده بود. اما با اعمال سیاست های کنترل موالید و تنظیم خانواده و همچنین با افزایش سطح سواد جمعیت و احتمالاً اشتغال زنان به کار، میزان باروری کل در زنان رو به کاهش نهاد و در سال 1375 به رقم 75/3 فرزند ( 75/ 2 برای نقاط شهری و 3/4 برای نقاط روستایی) کاهش یافت.
اگر سیاست های کنترل موالید به گونه ای جدی دنبال شود و با در نظر گرفتن همه عوامل و سایر فرضیات، پیش بینی می شود جمعیت ایران در سال 1400 به حدود 101 میلیون نفربرسد!


حقایقی چند در مورد رشد جمعیت!

لابد انتظار می رود خانواده های پر درآمد فرزندان بیشتری داشته باشند و فقرا فرزندان کمتری به بار بیاورند. ولی قضیه برعکس است. در واقع افراد فقیر فرزندان بیشتری دارند و خانواده های مرفه، فرزندانی کمتر! به موازات، در کشورهای فقیر تر رشد جمعیت بالاتر است و کشورهای ثروتمند، رشد جمعیتی نازل- و گاهی منفی- دارند.
در دهه های اخیر، به همراه مشکلات متعدد شامل جنگ، افزایش سریع جمعیت و مدیریت نا مطلوب اقتصادی و سیاست های دشمن تراش دولتمردان ایران با کشورهای خارجی و غیره، در آمد سرانه مردم کاهش یافته و خانوار متوسط ایرانی فقیر تر شده است. پرسشی که پیش می آید این است که اگر روند این فقر ادامه یابد، آیا عاملی برای شدت گرفتن رشد جمعیت در آینده خواهد بود؟

مختصات کشور ایران

جمعیت: با داشتن 924، 018، 69 میلیون نفر هفدهمین کشور پر جمعیت جهان است.
از این تعداد جمعیت، 1/27 در صد بین 0- 14 سالگی و
68 در صد بین 15- 64 سالگی و
9/4 در صد 65 ساله و بیشترند!
میانگین سن مردم ایران در سال 1384، 5/22 سال می باشد. جمعیت زیر 15 سال
140، 057، 24 و جمعیت بالای 60 سال 331، 645، 4 نفر است.
مساحت: با داشتن 000 ، 648، 1 کیلومتر مربع مساحت هجدهمین کشور پر وسعت جهان است.
در آمد ناخالص تولیدی (( GDP : با 347 میلیلرد دلار درآمد ناخالص، در سطج جهانی در رده دهم قرار دارد.
در آمد سرانه ( Per capita): با 5300 دلار در ردیف شصت و هشتمین کشورجهان قرار دارد
تورم سالیانه (Inflation) : با 30 در صد تورم سالیانه، در ردیف بیستمین کشور جهان از لحاظ تورم بالا قرار دارد.
میزان رشد اقنصادی (Real growth rate): با فقط یک در صد در ردیف یکصد و چهل سومین کشور جهان است!
توزیع جمعیت ایران: نسبت شهرنشین به کل جمعیت در سال 1345 برابر با 38% و در سال 1380 به 1/63 % اضافه شده است. در مقابل نسبت روستا نشین از 62% در سال 1345 به 9/36 % در سال 1380 تقلیل یافته است.

اگر سیاست کنترل موالید دنبال می شد!

اگراز تاریخ 1346 که سازمان بهداشت و تنظیم خانواده در وزارت بهداری ایجاد شد و دولت رسماً دخالت در امر تنظیم خانواده را با هدف تعدیل میزان رشد جمعیت جدی فرض نموده و دنبال می نمود، شاید در حال حاضر دیگر مشکلی بنام ازدیاد خارج از قواره جمعیت در ایران به اینصورت وجود نداشت!؟ و نتیجه اجرای صحیح این سیاست باعث می گردید که:
1- درآمد سرانه ایران ،به عوض اینکه چنین مبلغ ناچیزی که در مقایسه با درآمد کشور های پیشرفته در زیر خط فقر قرار دارد باشد، حد اقل دوبرابرگردد. در نتیجه قدرت خرید شهروندان بیشتر شده و اقتصاد بیمار گونه کشورمان رو به شکوفائی گام بر می داشت.
2- کمبود مواد غذایی مورد نیاز مردم که روزبروز رو به ازدیاد گذاشته است ودر حال حاضر با پول نفت از خارج کشور تهیه می شود، با کنترل جمعیت در حد متعادلی و اقلی باقی می ماند.
3- در صد بیکاری که در حال حاضر بالغ بر 27% است از بین می رفت و هزاران فرد تحصیلکرده بیکارمجبور به فرار از کشور نمی شدند!
4- مشکل مسکن مناسب یرای شهروندان از بین می رفت.
5- تاسیسات آموزشی موجود در کشور جوابگوی نیاز های آموزشی می بود! و با داشتن جمعیتی کمتر و برخورداری ازامکانات تربیت جمعیتی ماهر و کارا برای اشتغال پر مزیت، می توانستیم بهره وری را تضمین کرده و سرچشمه رشد اقتصادی پایدار را به ارمغان بیاوریم.
6- کمبود بیمارستان و درمانگاه مرتفع می شد و کیفیت بهداشت بالا می رفت.
7- مشکل فعلی ده ها هزار کارکنان مازاد و بدرد نخور و انگل سازمانهای دولتی که در حقیقت سربار شهروندان مالیات بده کشور هستند از میان می رفت.
8- با توجه به این اصل که در آمد های ارزی کشور محدود به فروش نفت و گاز و تا میزان بسیار ناچیزی از صدور سایر محصولات چون پسته، فرش، خاویار و غیره بدست می آید. لذا با کمتر شدن جمعیت کشور، میزان واردات محصولات خوراکی و بهداشتی مورد مصرفی کشور کمتر شده و در نتیجه با صرفه جوئی در مصرف درآمدهای ارزی ، امکان توسعه زیر بنای صنعتی ، کشاورزی ،آموزشی و بهداشتی کشور را میسر می ساخت . بدین ترتیب شاید در مدتی کوتاهتر کشور به سوی خودکفایی صنعتی و کشاورزی و فرهنگی گام بر می داشت!
9- در نتیجه بهبود وضع مالی شهروندان، که منجر به بالا رفتن استاندارد زندگی ، بهبود وضع تغذیه، امکان داشتن مسکن مناسب تر، داشتن آسایش بیشتر و امید به آینده بهتر، نه تنها در بالا بردن روحیه آنها تاثیر می گذارد، بلکه دیگر نیازی به پناه بردن به مواد مخدر و آلوده شدن به انواع مفاسد و رشوه خواری، نمی بود.
10- بالا رفتن در آمد سرانه شهروندان منجر به جلوگیری ازپرداختن به دو یا سه کار طاقت فرسا در روز شده، و در نتیجه اگر بیکارانی در کشور باقی می ماند، می توانسند به این مشاغلی که تخلیه شده است بپردازند!
11- کمتر شدن تعداد جمعیت خاصه در داخل شهرهای بزرگ منجر به بهبود محیط زیست و کمتر شدن آلودگی هوا خواهد شد. هر چه جمعیت کمتر باشد بهمان نسبت مصرف مواد نفتی و گازی در کشور کمترمی گردد. ( در حال حاضر مصرف مواد نفتی بالغ بر 4/1 میلیون بشکه در روز و مواد گازی 4/72 میلیارد متر مکعب در هر سال است.)

سخن پایانی

جمعیت ایران به صورت نا هم آهنگ از نظر رشد جمعیتی در طول زمان ، ناموزون از نظر ترکیب و تحولات درونی جمعیت، با رشدی شتابان و فزاینده در جهتی رو به شهر نشینی، بیشتر خود جوش نه برنامه ریزی شده، در بستر ناهمگن ( غیر متجانس) جغرافیایی تحول می یابد.
نارسائیهای برنامه ریزیهای نسنجیده و غیر منطقی در راستای اعمال سیاست متمرکز، منتهی به تشدید اختلافات ناحیه ای در طول زمان گردیده و باعث از بین رفتن نظم و انسجام منطقی بین عوامل انسانی و عوامل طبیعی شده است که بهره وری پول و سرمایه گذاری در بخش های مختلف را دستخوش تغییر و تحول ساخته است که مالاٌ به دنبال خود پی آمد هائی از قبیل عدم بهره برداری های معقول از منابع طبیعی، توزیع نابرابر نیروی انسانی ماهر و متخصص کادر اداری و مدیریت محلی، توزیع نابرابر امکانات و تجهیزات آموزشی و فرهنگی، بهداشتی و خدماتی را در نواحی مختلف به دنبال داشته است.
اثرات این عوامل کاملاٌ روی تراکم و توزیع جمعیت یا اشکال استقرار انسانی، شکل و نحوه بهره برداری از زمین، استقرار کارخانجات و صنایع، پا گرفتن مراکز آموزشی، تمرکز خدمات و سرویس در نواحی ویژه، مشهود و مالاٌ منطبق براین عوامل تحولات درونی جمعیت تحت تاثیر عدم وجود تداوم در سیاستهای جمعیتی، مشخصات ویژه جمعیتی را باعث گردیده است که می تواند به شرح ذیل به ضابطه درآیند:
- رشد فزاینده و شتاب آلود جمعیت به ویژه در بعد از سال 1357
- جوانی جمعیت که نامتناسب تر شدن بافت سنی و ترکیب جمعیت را به دنبال داشته است.
- روند شتاب آمیز شهر نشینی و شهر گرائی.
- سرعت و حجم فزاینده تحرک جمعیت ( مهاجرت)
به علت نارسا بودن آمار و ارقام موجود، مشخص کردن میزان افزایش جمعیت و رشد سالانه آن از طریق محاسبه میزان زاد و ولد و مرگ و میر و مهاجرت های خارجی با مشکلاتی مواجه می گردد و در اغلب موارد غیر مقدور. ولی بر اساس تخمین و نتایج سرشماری های عمومی ، معلوم می گردد که تا سال 1335 جمعیت ایران چندان رشدی نداشته ولی از این به بعد به علت گسترش طب پیشگیری و بهبود وضع زندگی بر میزان رشد جمعیت ایران افزوده شده. رشد سالیانه جمعیت تا سال 1320 حدود 6/0 در صد و در بین سالهای 35- 1320 به حدود 5/2 در صد افزایش یافته است. این روند افزایش به علت عدم وجود سیاستهای خاص جمعیتی تا سال 1345 نیز کشیده شده است، به طوریکه در بین سالهای 45- 1335 میزان متوسط آن به 1/3 در صد افزایش یافته است. ولی از این زمان به بعد تحت تاثیر سیاستهای جمعیتی و اعمال روشهای جلوگیری از رشد جمعیت، روند افزایش جمعیت کند تر شده است . در نتیجه میزان متوسط رشد به 7/2 در صد تقلیل یافته است. ولی از این زمان به بعد به لحاظ مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی و شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر آن و نیز عدم اتخاذ سیاستهای جمعیتی همه جانبه، روند افزایش آن مجدداٌ سریعتر گردید به طوریکه میزان رشد سالیانه آن در دوره 1365- 1355 به 9/3 درصد افزایش یافت . تداوم این رشد سریع باعث خواهد شد که در مدتی کمتر از 20 سال جمعیت ایران دو برابر گردد. بر این اساس و با یک برآورد تقریبی در حوالی 40 سال آینده جمعیت ایران به 200 میلیون نفر خواهد رسید. مساله ای که مطرح می گردد این است که آیا ایران می تواند در چهل سال آینده با توجه به شرایط خشن اقلیمی خود به راحتی پذیرای یک جمعیت دویست میلیونی باشد؟ آیا پیشرفت تکنیک و تکنولوژی رشد و توسعه اقتصادی را در دوران نسل آینده تسهیل خواهد کرد. درست است که جمعیت یکی از عوامل قدرت ملی و نیز توسعه اقتصادی است ولی به شرطی که ساختار اقتصادی توان جذب و استفاده موثر از نیروی کار و خلاقیت روبه رشد را داشته باشد. آمار و ارقام کنونی نشان می دهد که تحولات اقتصادی در سالهای اخیر به سادگی جوابگوی رشد بیش از اندازه جمعیت نبوده و ترجیحاٌ اتخاذ سیاستهای جمعیتی همه جانبه ای را در جهت کنترل جمعیت الزامی می سازد.
پر واضح است که هرگونه قدم مثبتی که برای جلوگیری از ازدیاد موالید در هر زمانی برداشته شود ، برای رسیدن به اثرات مثبتش،اقلاً نیاز به گذشت 20 سال خواهد داشت .

راه کارها

برای کنترل ناموزون جمعیت از راه کارهایی که در سند سیاست جمعیتی اکثر کشورها پیش بینی شده است می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1- ایجاد مراکز تجمع در روستا ها و شهر ها به منظور روبرو شدن مسئولین با تجربه و دلسوز و علاقمند و ایثارگر، با شهروندان به گونه مستقیم و شفاف . گوش دادن به درد دلهای آنها و بتدریج پس از بر قرار کردن اعتماد بین شهروندان و مسئولین این مراکز، آگاه نمودن آنها به اموری که رابطه مستقیم با بهبود زندگی فرد فرد آنها و خانواده شان خواهد داشت.
2- ارائه اطلاعات صحیح و بالا بردن آگاهی مردم درباره ارزش و فواید خانواده کوچک و فاصله گذری بین موالید از طریق رسانه های عمومی.
3-گنجاندن مطالب مربوط به جمعیت و بهداشت باروری در کتب درسی دوره های راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه ها.
4- فراهم کردن امکان دسترسی همگان، به خصوص زوجهای جوان متعلق به مناطق محروم و فقیر به خدمات بهداشت باروری و وسایل جلوگیری.
5- بالا بردن سطح پوشش برنامه مایه کوبی بر علیه بیماریهای دوران طفولیت و مبارزه با بیماریهای کودکان به منظور تقلیل نرخ مرگ و میر اطفال و ایجاد اطمینان خاطر در والدین.
6- تنظیم و اجرای برنامه های آموزش و مشاوره قبل از ازدواج و پس از زایمان به طوری که زوجهای جوان بتوانند با علم و آگاهی درباره تعداد فرزندان و فاصله تولد آنان خود تصمیم بگیرند.
7- گسترش دامنه پوشش خدمات تامین اجتماعی برای همگان تا نیاز مادی والدین به فرزندان به عنوان عصای روز پیری تقلیل یابد.

اگر برنامه های توسعه و در قالب آن، برنامه های تنظیم خانواده، به خوبی راه خود را ادامه دهند. و باروری به سطحی کنترل شده ای برسد ( مثلاً 1- 5/1 فرزند در هر خانواده) شاید در دو دهه آینده بتوان توازنی بین توسعه اقتصادی و فرهنگی و جمعیت کشورمان برقرار نمود!

کشور انقلاب زده و ملت جنگ دیده و ستم کشیده ما ایران با هزاران مشکل بزرگ و کوچک روبرو است. مشکل جمعیت تنها یکی از اساسی ترین آنها است.
برای یافتن راه حل کوتاه مدت و بلند مدت برای هر یک از این مشکلات نمی توان انتظار داشت که یک فرد هرقدر باتجربه و ایثار گر و وطن دوست و متخصص در رشته مربوط به خود باشد به تنهائی از عهده اینکار بر آید! تنها هنگامی می توان امید وار بود که اکثر روشنفکران و متخصصین باتجربه و کاردان با تشکیل گروه های متجانس و همفکر، هر گروه یکی از این مشکلات را انتخاب کرده و راه های حلی را با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی و کاری و امکانات صنعتی و کارگری و زیر بنای اقتصادی موجود در ایران جستجو و تدوین کرده و پس از تقدیم به ملت ایران برای به ثمر رساندن و اجرای آن نظارت کنند.

گرد آورندگان
دکتر مرتضی مشایخی
امیر هوشنگ آریان پور
ویرجینیا مرداد ماه 1384
برای تهیه این نوشته از منابع زیر استفاده شده است
1- تاریخچه نظریه های جمعیتی. تالیف: دکتر محمد جهانفر
2- جمعیت ایران و بستر جغرافیائی آن. تالیف :دکتر جعفر جوان
3- جمعیت، توسعه و بهداشت باروری. نویسندگان: دکتر حبیب الله زنجانی. دکتر محمد میرزایی. دکتر کامل شادپور. و دکتر امیر هوشنگ مهریار
4- ماهنامه اقتصادی و مالی بین الملل اقتصاد ایران
5- Time Almanac 2005
6- The world fact book

@@@@@@@@@@@
خبرگزاری جبهه ملی ایران:دکتر حسام فیروزی یک آرادیخواه و پزشک احمد باطبی و سایر مبارزان است .دکتر فیروزی چندین بار برای تلاش های انساندوستانه و ملی مورد بازجویی و تهدید قرارگرفته است.
نامه دکتر حسام فیروزی به وزیر بهداشت و درمان
########################
6 آبان 1385 بازگشت به صفحه قبل

بنام خداوند جان و خرد

وزیر محترم بهداشت و درمان ، جناب آقای دکتر لنکرانی

با سلام و احترام

اینجانب دکتر حسام فیروزی که دوران دانشجوئی خود را در رشته پزشکی در دانشگاه شیراز گذرانده ام و نسبت به دانش بالای علمی شما در رشته پزشکی داخلی ایمان کامل دارم و اطمینان دارم که حاظر نیستید منافع ملی ما فدای نظرات شخصی شده و تحت تاثیر افکار و نظرات غیر علمی و ایدولوژیک قرار گیرد ،لازم دانستم در خصوص سخنان رئیس جمهور مبنی بر مخالفت شخص ایشان با کنترل جمعیت نکاتی را به حضرت عالی بعنوان بالاترین مقام بهداشتی کشور عرض نمایم .
در ابتدا جهت اطلاع رسانی به افکار عمومی تاریخچه ای از کنترل جمعیت را در ایران ارائه خواهم داد. هر چند شما نسبت به این امور اشراف کامل دارید .
در حدود سال 1330 سازماني به عنوان سازمان همكاري بهداشت بين المللي در ايران به وجود آمد كه جزئي از برنامه هاي بهداشتي آن ، بهداشت مادر و كودك بود. متعاقب آن در سال 1334 اداره بهداشت مادر و كودك در وزارت بهداري تاسيس شد. در كلينيكهاي مادر و كودك روش‎هاي پيشگيري از بارداري براي زنان توضيح داده مي شد. در سال 1335 قرص‎هاي خوراكي پيشگيري از بارداري و IUD وارد ايران شدند و اولين درمانگاه تنظيم خانواده در سال 1337 شروع بكار كرد.
در سال 1341 براي اولين بار برنامه جمعيتي در برنامه عمراني سوم ادغام و بدنبال آن مراكز بهداشت ايجاد شد. درسال 1343 مساله پيشگيري از بارداري مورد نظر مقامات مذهبی ( روحاني) قرار گرفت. در برنامه عمراني چهارم مراكز بهداشت، توسعه يافت و معاونت جمعيت و تنظيم خانواده در وزارت بهداري وقت به وجود آمد و اين امر سبب شد كه بيش از نيم ميليون زن در سنين باروري تحت پوشش برنامه قرار گيرند. از سال 1346 در كشور فعاليت نسبتاً چشمگيري درباره بهداشت و تنظيم خانواده آغاز شد و اعتباري براي آن در نظر گرفته شد. اصول اجرايي اين برنامه عبارت بود از :
1- آموزش عمومي مردم و گروه‎هاي اختصاصي2- ايجاد كلينيك‎هاي بهداشتي و تنظيم خانواده3- انجام تحقيق‎ها و مطالعه هايي در زمينههاي جمعيتي، پزشكي و اقتصادي4- ارزشيابي فعاليت‎هاي انجام شده
تاسيس 1884 كلينيك بهداشت و تنظيم خانواده در سراسر كشور يكي از موفقيت‎هاي اين برنامه بود. نحوه ارائه برنامه هاي بهداشت به خصوص مراقبت‎هاي بهداشتي از مادران و كودكان از سال 1341 تا 1357 در سه دوره شامل برنامه هاي عمراني سوم، چهارم و پنجم مطرح شد كه از خدمات بهداشتي در برنامه چهارم (از سال 1347 تا سال 1351) بهداشت و تنظيم خانواده بوده است. از اقدام‎هاي برنامه چهارم احداث درمانگاههاي روستايي و ارائه خدمات به صورت نيمه سياري توسط وزارت بهداري بود كه در برخي از آنها خدمات تنظيم خانواده توسط پزشك، ماما و متصدي بهداشت و تنظيم خانواده ارائه مي شد.
پس از انقلاب ، با برقراري سيستم مراقبت‎هاي بهداشتي اوليه (PHC) ، بهداشت مادر و كودك و تنظيم خانواده و تغذيه از اجزاي مهم اين سيستم شمرده شدند. در خرداد ماه 1358 اداره كل بهداشت خانواده در معاونت بهداشتي وزارت بهداشت به وجود آمد كه متولي تامين، حفظ و ارتقاء سطح سلامت خانواده با توجه به گروه هاي آسيب پذير جامعه بود.
در سال 1363 برنامه تنظيم خانواده در سيستم شبكه ادغام شد و با بررسي سرشماري جمعيت و رشد روزافزون آن، درسال 1367 پس از سخنان آيت ا… خامنه اي در مورد رشد شتابان جمعيت و اهميت تنظيم خانواده، سمينار ملي جمعيت و توسعه در مشهد برگزار شد كه حاصل آن برنامه ملي تنظيم خانواده با تائيد آیت ا... خميني بود. سپس روساي دانشگاه‎هاي علوم پزشكي كشور ونمايندگانی از روحانیون در سال 1367 در يك سمينار مشترك، رشد عنان گسيخته جمعيت وعدم هماهنگي آن را با ابزار وعوامل توسعه اجتماعي واقتصادي كشور، مخرب و زيانبار دانسته و به دولت برنامه ريزي مدون ومنسجم وپرداختن به اجراي برنامه هاي تنظيم خانواده راپيشنهاد كردند.
متعاقب اين برنامه در خرداد 1367 دولت سياست تحديد مواليد را اعلام كرد. که در جلسه علني روز يكشنبه مورخ 26/2/1372 (مجلس شوراي اسلامي) تصويب و در تاريخ 2/3/1372 به تاييد شوراي نگهبان رسيد. این قانون تنظيم خانواده مشتمل بر 4 ماده و 2 تبصره میباشد.
در راستای این سیاست بخشی بنام اداره تنظیم خانواده در دفتر سلامت وزارت بهداشت تاسیس و شروع بکار نمود . این اداره متولی كاهش حاملگی های برنامهريزی نشده و پرخطر از ديدگاه تنظيم خانواده در راستای تعهدهای ملی (برنامه های توسعه) و بين المللی(ICPD) است.
برنامه های اداره تنظیم خانواده شامل آموزش و همچنین ارائه خدمات به گروههای هدف است که شامل زنان و مردان بالای 10 سال ساكن دركشور اعم از ايرانی وغير ايرانی ، مجرد، متاهل ودر حال ازدواج می باشد .
فعاییتهای آموزشی این اداره مشتمل بر :
1- آموزش های قبل از ازدواج كه برای دانش آموزان ، دانشجویان و سربازان ارائه می گردد
2- آموزش‎های حين ازدواج كه برای زوجين در شرف ازدواج بطور اجباری آموزش داده میشود .
3- آموزش های بعد از ازدواج كه برای متاهلین و مجرد های متقاضی انجام میگردد .
همچنین ارائه خدمات نیز شامل :
1- مشاوره تنظيم خانواده
2- ارائه روش‎های مدرن پيشگيری از بارداری مانند بستن لـوله در مردان و زنان، آی يو دی ،كاندوم، قرص‎های خوراكی و آمپول‎های تزريقی میباشد .
این سیاست باعث شد تا درحالحاضر16261خانه بهداشت با 24689 بهورز و 2365 مركزبهداشتی درمانی درسطح روستاو2238 مركز بهداشتی درمانی، 1155 پايگاه بهداشتی و 320 مركز وازكتومی درسطح شهر در حال ارايه خدمت تنظيم خانواده به صورت رايگان هستند. در اين راستا حدود57000رابط بهداشتی مسووليت پيگيری و آموزش زوجين در منزل را عهده دارند و خدمات پشتيبانی اين مراكز ارايه خدمت به عهده 40 مركز بهداشت استان، 300 مركز بهداشت شهرستان و 8 مركز آموزش وازكتومی است.

بررسی جمعيت و سلامت بر روی زنان همسردار 15–49 سال در سال 1379 نشان داد كه 9/55% از زنان روش‎های مدرن پيشگيری از بارداری استفاده مي‎كنند بطوری كه 1/17% زنان روش بستن لوله زن، 7/2% روش بستن لوله مرد، 5/8% آی يو دی، 5/0% نورپلنت، 8/2% روش تزريقی، 4/18% قرص و 9/5% كاندوم را به عنوان روش پيشگيری از بارداری انتخاب كرده، مورد استفاده قرار داده‎اند. اين بررسی همچنين نشان داد كه 5/75% از زنان اين خدمت را از بخش دولتی (مراكز ثابت و سيار) دريافت كرده‎اند.
جناب آقای وزیر تصور میکنم همه به یاد دارند موجی را که قبل از انقلاب جمله معروف "هر آنکس که دندان دهد نان دهد" در این مرز و بوم گسترانید و رشد جمعیتی بالای 5/3 درصد را به ارمغان آورد که دقیقا از بستر همین تفکر "که دشمن برای کاهش جمعیت مسلمانان از طریق کاهش تولد اقدام نموده " وحال پس از گذشت 30 سال از آن هنوز مردم ما تاوان همان تفکر غیر علمی و برخاسته از ایدولوژی را می پردازند و حتی از منظر کارشناسان 60 تا80 سال طول میکشد تا کشور از زیر بار چنین فشاری خارج گردد .
اگر چه معتقدم دشمن نه از طریق کاهش تولد بلکه از طریق کاهش تفکر است که میتواند بر ما غلبه یابد .
البته شاید چنین نگرشی به جمعیت در زمانهای ماقبل تاریخ جایز بوده ، چون اگر امروزه چنین منطقی عملی می بود کشورهایی همانند چین و هند ، جهان را به تصرف خود در آورده بودند .
حتما بحرانهای مختلفی را که از شیر خشک گرفته تا کلاسهای چند پایه در گذشته و بحران تحصیلات عالیه و بیکاری که هم اکنون گریبانگیر این ملت است را از یاد نبرده اید .
جناب آقای وزیر نمیدانم که این مسئله هم همانند انرژی اتمی جزو خط قرمزهای نظام بشمار میآید یا نه . چون مطمئنا آثار تخریبی آن کمتر از بمب اتم نخواهد بود .
براستی بر طبق کدام منطق ، کشوری که حدود 50% جمعیت آن زیر خط فقر ، 10 میلیون نفر بیکار ، 7 میلیون معتاد ، 35 هزار کشته در حوادث رانندگی ( مقام اول در جهان ) و هزاران معضل دیگر دارد، در صورتی که جمعیتش از 70 میلیون به 120 میلیون نفر ارتقاء یابد مشکلاتش مرتفع میگردد ؟
من خاضعانه از شما میخواهم جلوی این بلند پروازی های غیر علمی و غیر کارشناسانه که لااقل در این مورد خاص ، مسئولیت مستقیم آن با شخص حضرت عالی میباشد را بگیرید تا این ملت آسیب پذیر بیش از این چوب عملکرد غیر تخصصی مسئولان خود را نخورند .
5 /8/1385 خورشیدی
دکتر حسام فیروزی
[email protected]
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما