هر چند تاريخ در مورد آيت الله خمينی قضاوت بی طرفانه ای خواهد کرد، معهذا آنچه مسلم است ايشان در اکثر مصاحبه ها و بيانات خود همواره تاکيد ميکرد و به اطرافيان تذکر ميداد که « ميزان رای ملت است».
بيست و چند سال بعد از درگذشت آيت الله خمينی که نه ادعای نمايندگی امام زمان را داشت و نه خود را فرستاده خداوند برای حکومت بر مردم ميدانست، جانشين او علی خامنه ای در بخشی از سخنان خود که در حضور جمعی از بسيجی ها و طلبه ها ايراد ميکند، در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به کارها و سخنان رئيس جمهور انتصابی او و اوضاع نابسامان کشور ميشود نارضايتی خود را اين طور بيان ميدارد:
« جای بحث سیاسی در تلویزیون نیست، بلکه در یک اتاق و یا سالن و محفل در بسته است»! و همچنين ميگويد : «مردم ايران که از شعور کافی برخوردار نيستند، با دیدن یک مناظره تلویزیونی می توانند گول کسی را بخورند که مسلط است و عيار!»
رهبر جمهوری اسلامی با اين سخنان رسما اعلام ميدارد که مردم ايران علاوه بر اينکه از شعور کافی برای قضاوت در مورد اعمال و خلافکاری های اطرافيان و دولت منصوب او برخوردار نيستند، صراحتا ميگويد هيچ کس حق اظهار نظر در مورد کارها و پيآمد های منتخبين او را نيز ندارند. به نظر ميرسد رهبر فراموش کرده است که مردم ايران با راه پيمايی های بعد از انتصاب احمدی نژاد نشان دادند که به خوبی از آنچه در اطاق های در بسته مافيايی می گذرد آگاهی کامل دارند.
شايد اگر رهبر آن روز که در حلقه سرداران سپاه اسلام! فرمان کشتار مردم را به جيره خواران مزدورخود ميداد نگاهی به چهره وحشت زده خود ميکرد متوجه ميشد مردمی که او امروز ميگويد فاقد شعور و درک رخداد های ميهن خود نميباشند ميتوانند او را تا مرز سقوط بکشانند ، در آن صورت شايد متوجه شود نه تنها مردم ايران از شعورکافی برخوردار ميباشند، بلکه به خوبی نشان داده اند که چه ميخواهند و چگونه بايد به اهداف خود برسند. سخنان گاه به گاهی رهبر در مورد اينکه فتنه آرام گرفته و جای نگرانی نميباشد! خود نشانه ای از وحشتی است که هنور همه وجود او و هم جوارانش را فرا گرفته است زيرا نميدانند چگونه بايد از گرداب خود ساخته ای که در آن فرو رفته اند رهايی يابند.
سکوت موقت مردم نشانه عقب رانده شدن آنها نيست، بلکه سکوت آرامش قبل از طوفان وحشتناکی است که همه خود کامگان تاريخ با آن مواجه بوده اند.
چنين وحشتی مصباح يزدی را که اميد دارد روزی افتخار رهبری را به دست آورد برآن داشته که برای مشروعيت بخشيدن به ادامه خلاف کاری وغارت گری های اجزاء تشکيل دهنده نظام مافيايی و فريب توده های نا آگاه به حديث های خود ساخته ای متوسل شود و بگويد: «بر اساس فرمايش حضرت زهرا در خطبه فدکيه، « کسی که بايد ادامه دهنده راه پيامبر (ص) باشد، بايد مانند پيامبر(ص) منصوب از طرف خداوند باشد، وبتواند احکام الهی را تبيين کند واين امر چيزی نيست که توسط مردم تعيين شود».
سيرصعودی رهبر در بيست سال گذشته که ازحجت الاسلامی به آيت الهی، امامت و نيابت امام زمان رسيده است با آينده نگری مصباح يزدی که او نيز در انتظار رسيدن به نيابت امام زمان ميباشد رهبر را منصوب خداوند ميداند ومعتقد است که کارهای اجتماعی و مديريت جامعه اسلامی، رهبر و امام می خواهد ووقتی مردم با امام خويش بيعت کردند، جامعه اسلامی تشکيل ميشود و حکومت حق تحقق پيدا ميکند (همان حکومتی که امروز شاهد آن هستيم!) ، اما اگر بعد از آن کسی مخالفت کرد، بايد با او برخورد کرده و او را سر جايش نشاند. اگرحاکم اسلامی ياور داشت، بايد کمر را محکم ببندد واحکام اسلامی را دقيقا اجرا کند و در اين جا ديگر بحث دموکراسی و حقوق بشر جايی ندارد.
او ادامه ميدهد جانشينان پيامبر(ص) نيز، ابتدا احکام را بيان میکنند، و اگر مردم قبول نکردند «که ديگر وظيفه ای بر او نخواهد بود»، اما اگر قبول کردند و بيعت کردند، آن وقت يک وظيفه ديگری پيدا می کنند و آن امامت عملی و اجرايی است.
و در جايی ديگر «بسیاری از انحرافات فکری امروزی، از دست سازهای مهارت آمیز ابلیس است، که مؤمنان را قانع ميکنند که ارزش اصلی رضايت مردم است. پس آموزه های قرآن چه ميشود؟»
صرفنظر از ضد و نقيض گويی مصباح يزدی در سخنان بالا او صراحتا اعلام ميدارد که اگر مردم قبول نکردند « ديگر وظيفه ای بر حاکم نخواهد بود» مگر نه اين است که مردم ايران در راه پيمايی های بعد از تقلب انتخاباتی خرداد هشتاد هشت در خيابان های تهران و شهرستان ها اعتراض کردند و بيعت خود را با رهبر به علت ناديده گرفتن آرای آنها در انتخابات پايان يافته اعلام داشتند؟ اگر به گفته خود اعتقاد دارد، وقتی حکومت اسلامی مورد شک قرار گرفت وظيفه از حاکم ساقط است يعنی حکومت اسلامی تحقق نيافته، در اين صورت فرمان «اگر کسی مخالفت کرد بايد او را سرجايش نشاند» و يا اينکه «ارزش گذاردن به نظريات مردم از آموزه های ابليس است» چه معنی دارد؟
حملات مکرر به مسجد قبا و ويران کردن مسجد که به باور مسلمانان صادق خانه خدا ميباشد، حمله و زخمی کردن نماز گزاران، حملات مکرر به دفتر و خانه آيت الله هايی که با کارهای رهبر موافق نيستند، حمله به خانه حجت الاسلام کروبی توسط سربازان ولايت، توهين وناسزا گويی به خانواده کروبی، شکستن شيشه و اثاثه خانه و ماشين های پارک شده مجاور، سنگ پراکنی و ويرانی خانه همسايگان، نوشتن کلمات مستهجن بر در و ديوار خانه و معابر اطراف، تهديد همسر و فاميل حجت اسلام کروبی و يا آزار وشکنجه زندانيانی که مرتکب هيچ جرمی نشده اند و غارت بيت المال، آيا جزئی از دستورات پيامبر خدا و جانشينان اوميباشد که اکنون سربازان و راهيان ولايت ادامه دهنده آن هستند؟ همه مردم ايران ميدانند که در پشت صحنه اين کارهای خلاف قوانين عرفی و دينی چه شخص يا اشخاصی قرار دارند. مسخره ترين قسمت اين ماجرا اين است که سپاه محمد رسول الله تهران اعلام ميدارد که مسببان تجمع و تيرانداری مقابل منزل کروبی افرادی خودسر و کاملاً بیارتباط با بسيج و سپاه هستند، بسيجيان غيور و ولايت مدار سپاه محمد رسول الله اين گونه حرکت های حاشيهای عاری از تدبير را محکوم کرده و اعلام میکند که بايد برای حفظ وحدت از هرگونه ايجاد خوراک فکری برای نفاق داخلی و فتنه گران خودداری کرد.
اما کيهان سخنگوی مقام رهبری حمله به محل سکونت کروبی را چنين توجيه ميکند «در ماجرای خانه کروبی در فرمانيه سه گمانه وجود دارد: «گمانه نخست، شخص کروبی را متهم اصلی اين صحنه سازی در آستانه روز قدس معرفی ميکند. گمانه دوم، بر آن است که اين صحنه سازی تشنج و زد و خورد از سوی برخی سران فتنه با همآهنگی کروبی انجام گرفته. و گمانه سوم، حضور و اعتراض مردم معترض به رفتار های ضد انقلابی کروبی را برجسته ميکند!
کدام يک از اين سه اظهار نظر صحيح است؟ به نظر ميرسد يا در اصل موضوع اختلاف است يا اجزاء بيت رهبری در جايی اختلاف نظر و استراتژی دارند يا بازجو شريعتمداری گاهی برای خوش خدمتی در اظهار نظر ها عجله ميکند و منتظر دستور نمی ماند.
سعيد رضوی روزنامه نگار و تحليلگر سياسی در مصاحبه با دويچه ويله ميگويد « من فکر میکنم حکومت به راحتی می تواند ظرف یکی دو روز لباس شخصیها را جمع کند. اطلاعات دقیقی وجود دارد که تدارکات و سازماندهی اینها توسط مقامات ارشد نظامی و سپاه صورت گرفته است. سلاح، گوشیهای موبایل، بیسیم و موتورسیکلت از سوی این مقامات در اختیار مهاجمان قرار داده شده بود. به نظر من میتوان از این افراد بهعنوان پلیس شخصی دستگاه حکومتی آیتالله خامنهای نام برد».