دنیایی که در آن زندگی می کنیم حاصل مراحل مختلفی از تغییرات است که جوامع امروزی انسان را تشکیل داده است. امروز جوامع بشری پیچیده تر و هر یک تفاوتهای اساسی از جنبه های مختلف ، مانند، فرهنگی، مذهبی و یا سیاسی با یکدیگر دارند. البته پدیده "گلوبولازیشن" یا جهانی شدن فرهنگ – در معنای عمومی- را نمی توان نادیده گرفت. بدین معنا که در عصر امروز که تکنولوژی ارتباطات و امکانات پیشرفته دیگر، مرزها را تا حدودی از میان برداشته اند. کشور ایران پس از گذشت سالها ظلم و ستم به نام دین اکنون سی سال است که در سیتره نظامی کاملا مذهبی قرار گرفته است که در نتیجه اقتصاد این کشور را در بحران قرار داده است.
ایران در طول تاریخ دستخوش تغییرات اساسی از لحاظ فرهنگی و سیاسی شده است ، که از دیدگاه نویسنده ارتباطی نزدیک با تغییرات مذهبی هم دارد. نگاهی تحلیلی از زاویه مذهبی و تاثیرات آن در رفتار اجتماعی و سیاسی مردم ایران در گذشته و حال محور اصلی بحث در این مقاله خواهد بود.
تاریخ مذهبی ایران
نگاهی مختصر به تاریخ مذهبی ایران که برمیگردد به تقریبا 3500 سال پیش(1500 -1200 سال قبل از میلاد مسیح)، زرتشت پیامبری بود در سرزمین خاورمیانه که مذهب زرتشتی را به مردم این سرزمین معرفی کرد. ایدولوژی(دین) زرتشت در آن دوره ایدولوژیی متفاوت با باورهای رایج زمان خود که عصر برنز(عصر مفرق) بود. مردم ایران در آن دوران خدایان فراوانی داشتند و تحت سلطه شاهانی همچون، کارویس و کاراپانس زندگی می کردند. زرتشت با ایدولوژی جدید خود باورهای دینی جامعه خود را به سمت و سوی متفاوتی سوق داد. ولی به استناد تاریخ دین زرتشت توسط شاهان زمان و عده ای از معتقدان به خدایان ، انتقاد و رد شد. به همین دلیل زرتشت به "خاور- مرو" در حوزه های ترکمنستان مهاجرت کرد. جایی که مردمان آن بیشتر پذیرای سخنان زرتشت بودند. بعد از 12 سال پادشاه وقت آنزمان "هوتوسا" با شنیدن سخنان و باورهای او، دین زرتشت را در سرزمین خود به رسمیت شناخت. (تاریخ زرتشتی- بویس/ماری). در حدود قرن 7 در زمان الکساندر سوم و پادشاهی ساسانیان محبوبیت این دین با ورود اسلام و حمله اعراب به ایران فرهنگ، مذهب، و در نتیجه اقتصاد ایران رو به افول گذاشت. فرهنگی که ساختار و بنیان آن "کردار نیک، کفتار نیک، و رفتار نیک " بود تبدیل به فرهنگ جنگ، خونریزی و جدال برای عقاید مذهبی شد. در دوران ساسانیان نیزنقش مذهب در حکومت را نمی توان نادیده گرفت. دورانی که مغانها نفوذ قابل توجهی در حکومت داشتند به اندازه ای که یک زرتشتی برای "خواب" "غذا خوردن" و هر عمل روزانه بایستی دعای مخصوص می خواندند. دلیل قدرت آنها ثروت هنگفت آنها بود که با جرائم دینی آنها را اندوخته بودند. ساختار اجتماعی ایران در آن دوران به طور عمده ای تغییر یافت. به این شکل که مذهب و اعتقاد به معنویت و باورهای دینی عنصر عمده و جواب سوالات بی جواب برای مردم شد.
در نقاطی از ایران همانند شمال غرب، مذاهبی همانند "آشوری، ارمنی، و به ندرت بهایی و یهودی" یافت می شوند. لازم به ذکر است که امروزه دین رسمی کشور ایران اسلام است که محور اصلی این مقاله می باشد. چگونه باورهای دینی یک سرزمین ثروتمند، مردم این کشور را امروزه در رده کشورهای جهان سوم قرار داده است. چه سیاست و یا ایدولوژی در پشت این باورها وجود دارد که منافع گروه خاصی را به منافع جامعه ترجیح می دهد. جزییات این مسئله را در ادامه واکاوی خواهد شد.
پیدایش نظام سرمایه داری و ارتباط آن با مذهب
نگاهی داشته باشیم به دیگر مذاهب رایج در دنیا غیر از اسلام که چگونه به قول "ماکس وِبر "جامعه شناس آلمانی قرن 18/19 "مذهب در قلب نظام سرمایه داری؟" تاثیر در پیشرفت اقتصاد در مناطقی خاص داشت. وقتی وِیبر به عمق نظامهای اقتصادی کشورهای پیشرفته نگاه کرد به این موضوع پی برد که ارتباطی متوازن میان "دین مسیحیت" و "پیشرفت اقتصادی" وجود دارد. او پی برد که دلیل ترقی کشورهای پیشرفته دیدگاه و رفتار آنها نسبت به چگونگی استفاده از "ثروت" بود. بدین معنی که مردم کشورهای پیشرفته مانند انگلیس، و آلمان به جای انباشتن ثروت آنرا تبدیل به کارخانه های تولید انبوه کردند و حاصل این ایده، افزایش روز افزون قدرت اقتصادی این کشورها بود. این کشور ها رشد قابل توجهی از قرن های 18 و 17 به بعد داشتند. اولین شهر صنعتی دنیا شهری در انگلیس به نام "برمنگهام" است. (جامعه شناسی- آنتونی گیدن). مردم انگلیس مسیحیان "پروتستانت" هستند که قدمت و تاریخچه این شاخه از مسیحیت به اواسط قرن 15 و 16 بر میگردد که به علت فراگرفتن فساد در کلیسای رومان کاتولیک گروهی از مسیحیان در آلمان به رهبری ماتین لوتر برای اعتراض و مخالفت با رهبران کلیسای رمان کاتولیک به پا خواسته و در اعتراض به این کلیسا مسیحیان "پروتستانت" نام گرفتند، این جنبش در انگلیس هم ادامه پیدا کرد.(کریسیدس-ص10). در زبان فارسی "معترضان-اعتراض " ریشه این کلمه می باشد. بر اساس این شاخه از مسیحیت یک مسیحی پروتستان از آزادی های فردی بیشتری در اجرای مراسم یا برقراری ارتباط با خدا را دارد و نیاز به پل ارتباطی (مثلا، کلیسا و یا کشیش کلیسا) بین فرد و خدا وجود ندارد. ولی نکته قابل توجه اینجاست که این مذهب عمدتا" در اروپای غربی و امریکای میانه گسترش پیدا کرده است که دلایل آنرا مکس ویبر در کتاب " آئین پروتستانت و روح سرمایه داری-1904" بررسی نموده است. او دربخشی از این کتاب می نویسد:«چرا نظام سرمایه داری در اروپای غربی شکل گرفت و نه از جای دیگر؟ در حالی که در حدود 13 قرن تحولات فرهنگی و پیشرفتهای علمی در کشورهایی همانند چین، هند بوده است » او جواب این سئوال را به طور ساده بیان کرد، او گفت ما باید ابتدا بدانیم وجه تمایز بین صنعت مدرن و نوع قدیم آن در چیست؟ مردم اروپای غربی دیدگاهی متفاوت به ثروت دارند ، برای آنان ثروت وسیله ای است برای فراهم آوردن اسباب راحت زیستن، امن زیستن، و همچنین لذت بردن از زندگی که این طرز تفکر در نتیجه به نظام سرمایه داری رسید. ولی در عوض در نظامهای دیگر مانند نظام جمهوری اسلامی و حتی قبل از جمهوری اسلامی در دوران شاهنشاهی تفکرات مذهبی و سنتی بر طبق اسناد تاریخ رایج است. بدین معنی که استفاده و حتی داشتن قدرت اقتصادی برای مردم در تناقض با باورهای مذهبی آنها شد. روی دیگر سکه را می توان با مطالعه نحوه گسترش مذهب در کشورهای مختلف بخصوص در این رابطه خاورمیانه را بررسی کرد.
تاثیرات مذهب در جامعه ایران
بعد از ترویج دین اسلام در ایران دیدگاه مردم به زندگی و واقعیت های زندگی در سمت و سوی تفکرات اسلامی که فرهنگی کاملا متفاوت با غرب بود سوق گرفت. فرهنگ ساده زیستن، قانع بودن به کمترین امکانات زندگی، زیستن تنها برای دنیای بعد از مرگ و از این قبیل رفتارها که ساختار امروزی جامعه ایران را تشکیل می دهد، رفتارهای مردم ایران را تحت تاثیر قرار دادند. طبیعتا امروزه رسانه ها نقشی اساسی در شناساندن جهان به مردم داشته است و مردم امروز با دیدی بازتر به دنیای اطراف خود می نگرند. اما همچنان رهبران ایدولوژیک مذهبی با بیان شعارهایی همچون "راه حل، اسلام است" دارویی برای تمام شعارهای یک مسلمان ساخته اند. به بیانی دیگر رهبران مذهبی ایران یک زبان کاملا ساده ولی حرفه ای ارائه می دهند تا به راحتی بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند. ارتباط بین فرهنگ سنتی و رشد اقتصادی مردم در مقایسه با فرهنگ و تفکر متمدن این موضوع را آشکار می سازد، که باورهای دینی و سنتی مانعی برای آزاد اندیشیدن مردم در بسیاری موارد هستند. منظور من از بیان این موضوع به معنای نفی را رد کردن ادیان نیست بلکه تلاش بر این دارم که واقعیت را آشکار سازم. برای مثال رهبران دینی ادعا می کنند که با خدا در ارتباط هستند و هر فرمانی که می دهند الزاما فرمان خداست و او از این موضوع راضی است. طرفداران این رهبران و یا حتی کسانی که مجبور به طرفداری هستند به طبع و به اجبار این فرمان را قبو ل می کنند. نکته قابل توجه اینجاست چرا مردم برای ارتباط با خدا نیاز به یک رهبر دینی دارند؟ چرا مردم نمی- توانند مستقیما با خدا ارتباط برقرار کنند در حالی که یک رهبر دینی هم انسانیست همانند انسانهای دیگر. تفهیم این موضوع کمی دشوار است ولی این همان صلب آزادی یک انسان برای پرستش، فکرکردن، عمل کردن و رشد کردن است. انقلاب فرانسه مثالی تاریخی در این رابطه است. مردم خواستار آزادی اندیشه بودنند. خواستار عدالت اجتماعی و همچنین استقلال، که در جنبش های امروزی در نقاط مختلف جهان همان خواسته ها به زبانی دیگر و به فرمی دیگر بیان می شود. آزادی تفکر به عقیده من اساسی ترین جزء از آزادی های دیگر است چراکه اگر یاد نگیریم آزادانه به جهان اطراف خود نگاه کنیم و اراده فکر کردن خودمان را به دست معنوی گرایان بسپاریم ، در این صورت ما وسیله ای خواهیم بود برای پیشبرد اهداف گروه و یا شخصی دیگر. برای مثال فرهنگ نوحه خوانی و مرثیه خوانی که سالهاست در ایران رایج است به مردم به جای شناساندن واقعیتهای جامعه ، نوحه خوانها سعی در جریحه دار کردن احساسات مردم عادی وهمچنین با مظلوم نشان دادن امامان و چگونه کشته شدن آنان به کرارت ،مردم را از تفکر آزاد و نواندیشی باز میدارند. این نوع رفتار ریشه در قوانین مذهبی دارد. به مردم ساده زیستن،همانند امامان، با ریاضت زندگی کردن همانند امامان، بی نیاز بودم از مال دنیا و فقط به معنویات روی آوردن را به طرق مختلف یاد می دهند. طبیعتا نتیجه آن وفول اقتصادی است. چرا دیگر مردم تلاشی برای پیشرفت نخواهند کرد و اگر هم تلاش کنند رهبران دینی به گفته خود به فرمان الهی عمل کرده و عدالت را برقرار کرده اند. تناقض بین نسلهای جوان و نسلهای گذشته اساسا در پهنای دید آنهاست. قطع رابطه با دنیای اطراف، حجاب اجباری، فشار های اقتصادی و اجتماعی در جامعه همه اینها زاییده ایدولوژی دینی و رهبران دینی است.
این بحث بحثی گسترده است و از زوایای مختلف می توان آنرا بررسی کرد و با دیدگاههای مختلف به موضوع نگاه کرد. همچنین موضوع دین و بحث در رابطه با آن می تواند برای کسانی که باور قوی دارند خوشایند نباشد. ولی نویسنده در این مقاله در حد توان تلاش کرده تا کاملا بی طرف و فقط از جنبه اجتماعی و اقتصادی آنرا بررسی کند. ادغام مذهب با سیاست و اقتصاد تجربه ایست که ایران در تاریخ خود به وضوح نتایج مخرب از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی شاهد بوده است. در انتها باید اضافه کنم که به عقیده من بیشتر باور های مردم ایران تاثیر مستقیم در فرهنگ اجتماهی و رفتار آنها دارد. لذا این موضوع "موضوع مذهب" در ایران و چگونگی ارائه آن به مردم بایستی کاملا موشکافانه ولی محطاتانه بررسی شود چرا که می تواند یکی از عوامل عقب ماندگی اقتصادی این کشور باشد.
منابع:
-کتاب جامعه شناسی نوشته "آنتونی گیدن".
-کتاب ایدولوژی های سیاسی معاصر نوشته " رُی ماکریدیس".
- تاریخ زرتشتی- نوشته "بویس/ماری"
- بررسیهای تاریخی/دکتر پرویز رجبی