پس از شکست پروژه اسب تراوا و روسیاهی و رسوایی طراحان و عوامل آن در داخل و خارج از کشور ٬اینک نوبت به پادو های درجه سه رسیده که ضمن دم تکان دادن به اربابان ٬ از این اسب خيالی شکسته برای خودنمایی خود نیز بهره گیرند و خود را وکیل و وصی جبهه معرفی نمایند و به قصد تخریب , اطلاعات غلط در مورد جبهه ملی که هیچ رابطه ای با آن ندارند پخش کنند , در حالیکه فراکسیون متحد یک نفره و سایت بسته شده آنها نشان از انزوای کامل سیاسی دارد . اخيرا نامه ای از يکی از اين اشخاص در چند سایت ملی نما ٬ظاهرا در جواب مقاله رضا عزیزی نژاد منتشر شده , اما چندین هدف مزورانه را دنبال میکند که مهمترین آن نشان دادن جبهه ملی به عنوان یک جریان بسته و عقب گرا و منفور است و هدف دیگر تخریب شخصیت های ملی که بیش از هر کس دیگر برای آزادی و دمکراسی هزینه داده اند میباشد. تفکر و ادبیات جمهوری اسلامی در این مقاله به وضوح دیده میشود . کلمات رکیک و جملات نا زیبا ٬ انتقادات نرم و نازک به جمهوری اسلامی ولی حملات شدید به شخصیت های ملی و کوبیدن بر جنازه سلطنت نشانه این تفکر و ادبیات است. این منتظر یک لقمه نان رژیم مینویسد:
"....این سئوال از آقای دکتر رضا عزيزی نژاد مطرح است که چرا و بچه دليل نظرات خود را که کمتر با ارزش های هويتی «راه مصدق» پيوند دارند، می خواهند بنام تشکيلات سياسی دکتر مصدق سامان دهند؟ آيا صادقانه تر نيست ، سازمان جبهه ء ملی و علاقمندان آنرا بحال خود رها کنند و اجازه دهند که آنان تکليف خود را با مکانيزم قانون «تنازع بقاء» روشن نمايند و وی باتفاق همفکران خود تشکيلات سياسی مورد نظر خود را بوجود آورد، تشکيلاتی که ارزش های «راه مصدق» تعيين کننده سمت و سوی خواست ها و هويت آن تشکيلات نباشد!!. "
تنها از دید عوامل ولایت فقیه است که {قانون «تنازع بقاء» } ارزش های مصدق محسوب میشود و با این مکانیزم باید تکلیف را روشن کرد و لاغیر ٬!! از ديد اين جمع , در جبهه ملی هرکس مکار تر و یا قویتر است حق حیات دارد و بقیه سلطنت طلب هستند !! .
مکانیزم تنازع بقا انسانی نیست و تنها در حکومتهایی نظیر جمهوری اسلامی پذیرفته است و تبلیغ آن نیز وظیفه پادو های رژیم است . همانطور که تخریب و افترا به قهرمان ملی ایران , امیر انتظام که تمام عمر پر بار خود را در راه مصدق گذرانده و بیشترین هزینه ها را داده است , تنها از عهده همین پادو ها ی درجه سه بر می آید و بس و اگر ذره ای شرف و وجدان در وجود کسی باشد هرگز این اجازه را بخود نمی دهد که اینچنین بیشرمانه در باره اسطوره مقاومت ایران که ۲۹ سال در اسارت رژیم است , چنین بنویسد و جای او را درجبهه ملی نداند. ايشان می نويسد:
« آقای امیر انتظام طرحی را مورد تأیید قرار دادند که قصد دارد در تبلیغات سیاسی خود ، نوع نظام سیاسی آینده را فعلا" مسکوت و در آینده ای نا معلوم ، نوع نظام سیاسی ایران را از طریق برگزاری رفراندوم معین نماید این تاکتیک سیاسی د ر میان گرایش های سلطنت طلب و پهلویست ها نیز طرفداران پر و پا قرصی دارد. و از جمله خود آقای رضا پهلوی که در این راه برای باز گشت خود به سلطنت شانسی را مشاهده میکند.از همین رو است که آقای رضا پهلوی بخود اجازه میدهد که آقای مهندس عباس امیر انتظام را « دوست سیاسی » خود خطاب کند . (6)در حالی که جای دوستان سیاسی آقای رضا پهلوی در جبهه ء ملی ایران نیست .»
نکته دیگر همزمانی حمله به امیر انتظام با انتشار نامه او به دبیر کل سازمان ملل است . نارضایتی رژیم از اين نامه با حمله همه جانبه به امیر انتظام توسط عواملش به خوبی مشهود است.
این اولین توطئه برای تخریب جبهه ملی نیست و آخرین آن نیز نخواهد بود.رهبری جبهه ملی در آستانه نشست آتی خود در آبان ماه باید با قاطعیت از کیان جبهه ملی دفاع و فرصت اینگونه توطئه ها را به عوامل شناخته شده در داخل و خارج از کشور ندهد. وظیفه این افراد نا امید کردن مردم ایران به خصوص جوانان از جبهه ملی است و برای اینکار شخصیت های جبهه را هدف میگیرندو سعی در تخریبشان دارند.امروز جبهه ملی تنها آلترناتیو ملی و سکولار در ایران است و شکی در ادامه اینگونه حملات از سوی رژیم به آن نیست و باید مراقب گرگها در لباس میش بود . به خصوص آنانکه ماسک ملی بر چهره دارند اما آموزشهای تروریستی در عراق دیده اند و خشونت را تبلیغ میکنند و به خاطر تفکرشان ٬خطری بالقوه در هر جامعه ای که زندگی میکنند به شمار می آیند.باور به خشونت و قانون تنازع بقا ٬ تفکر مصدقی و جبهه ملی نبوده و نیست و جای مزدوران ٰرژیم و آنانی که مبلغ قانون تنازع بقا ,خشونت و نماد چریکی هستند , نه در جبهه ملی ایران است و نه در هیچ جریان ملی و دمکرات دیگر.
جبهه ملی خواستار حاکمیت ملی است و در حاکمیت ملی تمام جریانات و تفکرات سیاسی از جمله عوامل رژیم گذشته و عومل رژیم کنونی ٬ حق حیات سیاسی دارند و وظیفه هر انسان آزادیخواه دفاع از حقوق شهر وندان و بخصوص دفاع از حقوق مخالفان خود است.
بیژن مهر
بوستون /آمریکا
سایت ها و افرادی که به خاطر اختلافات شخصی با دیگران ٬ اجازه اینگونه حملات بیشرمانه به امیر انتظام ,اسطوره مقاومت و یکی از مهمترین شخصیتهای ملی تاریخ ایران را در سایت های خود داده اند.
End of news.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
Related News :
نامه امیرانتظام به دبیرکل سازمان ملل متحد :
عالیجناب آقای بان کی مون.
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد
به عنوان قدیمی ترین زندانی سیاسی – عقیدتی در نظام جمهوری اسلامی که بیش از 29 سال از عمر خود را به جرم دفاع از حاکمیت ملی و استقرار دموکراسی در ایران در سیاهچالهای رژیم سپری کرده و الان نیز برای درمان بیماریهایی که منشأ آنها اقامت طولانی در زندان، سوء رفتار و سوء تغذیه و محرومیت از بهداشت می باشد در مرخصی استعلاجی بسر می برم و در شرایطی که افزایش تنش بین ایران و جامعه جهانی و بحران هسته ای، خطر یک جنگ دیگر در منطقه را به شدت جدی نموده است.
با احساس مسؤلیت نسبت به سرنوشت تک تک هموطنانم و با علم به میزان بالای حساسیت رژیم به اقدامات و فعالیت های خودم به نام دفاع از حق حیات و آزادی ملت ایران و به نام پاسداری از صلح پایدار در ایران و منطقه بحران زده خاورمیانه به شما متوسل شده و از طریق و با واسطه شما جامعه جهانی و وجدانهای بیدار بشری و نهادهای مدنی صلح طلب و طرفداران حقوق بشر در سراسر جهان را مخاطب قرار می دهم.
عالیجناب، خطر جنگ آنقدر جدی و فوری است که جز با بسیج تمامی امکانات جامعه جهانی در پشتیبانی از جنبش مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران قادر به جلوگیری از آن نخواهیم بود.
گزینه هایی که در حال حاضر روی میز اعضای دائم شورای امنیت و رهبران سیاسی جهان قراردارد، حاصلی جز آسیب رسانی بیشتر به موجودیت مادی و معنوی ملت ایران ندارد. توضیح اینکه تشدید تحریم ها حتی به صورت هوشمندانه درد و رنج مردم ایران را بخاطر ایجاد محدودیت در حوزه های اقتصادی و تقویت باندهای قاچاق کالای دولتی و افزایش رانت خواری و تورم و بیکاری و ایجاد محدودیت در تهیه کالا و مایحتاج عمومی بتدریج و گام به گام ملت ایران را در گورهای دسته جمعه دفن خواهد نمود.
از طرف دیگر رژیم در مقابل فشارهای خارجی، اعمال فشارهای سیاسی و اجتماعی را بر فعالین سیاسی، مدنی و حقوق بشری افزایش داده و به بهانه مقابله با دشمن خارجی، فعالیت و حرکت های اعتراضی و آزادیخواهانه ملت ایران را غیر قابل تحمل اعلام خواهد کرد و با استفاده از فضای امنیتی، سرکوب و اختناق را به حداکثر رسانده و در فضای گورستانی، کل مردم ایران را به گروگان خواهد گرفت.
از این رو به نظر می رسد که مسؤلین نظام نه تنها تحریم های بین المللی، از جنس آنچه تا کنون اعمال شده را تهدیدی بر موجودیت خود ندانسته، بلکه از وجود چنین تحریم هایی استقبال نیز می کند. چرا که به آنها فرصت می دهد تا با اعلام شرایط جنگی، با مخالفان خود تسویه حساب نمایند. به همین ترتیب تهدید توسل به زور علاوه بر اینکه هزینه های غیر قابل جبرانی را بر مردم ایران تحمیل می کند، دست نظام جمهوری اسلامی ایران را در سرکوب بیشتر و تداوم سیاستهای غیر مسؤلانه و ماجراجویانه در کلیه عرصه هایی که امنیت مردم ایران و جامعه جهانی را به خطر می اندازد باز می گذارد.
پس اگر، نه جنگ و نه تحریم نمی تواند موجب تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی در پرهیز از ماجراجویی و تطبیق خود با الزامات صلح و امنیت بین المللی گردد، تنها گزینه ممکن، کمک به مردم ایران در مدیریت بحران و خروج از بن بست فعلی می باشد. به نظر من، رژیم جمهوری اسلامی تعلیق در برابر تعلیق و بسته پیشنهادی 5+1 را نخواهد پذیرفت چراکه این نظام به اکسیژن بحران برای تداوم حیات سیاسی خود نیاز دارد. از این رو پرونده هسته ای فرصت خوبی برای مسؤلین نظام فراهم آورده تا با تشدید بحران، اکسیژن لازم را برای حیات خود فراهم کنند.
اگر در ریشه ها و منشأ بحران تعقل و تعمق کنیم به راحتی در خواهیم یافت که بحران هسته ای ریشه در سیاست ها و برنامه های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.
ساختار این حکومت به صورتی طراحی شده است که تولید بحران برای مردم ایران و منطقه و جامعه جهانی از عملکرد های متعارف آن می باشد، چراکه این حکومت به آزادی، دموکراسی، صلح و حق تعیین سرنوشت ملت خود هیچ اعتقادی ندارد و به همین دلیل هیچ نگرانی و دغدغه ای در مقابل مشکلات اقتصادی، امنیت روانی و مادی آن ها ندارد. و به راحتی حاضر است که کل مردم ایران را قربانی ماجراجویی خود کند. حکومتی که با مردم خود چنین رفتار می کند طبیعی است که برای اعمال خشونت و تهدید حق حیات مردم جهان از اعمال هیچ خشونتی ابایی ندارد.
عالیجناب، مردم ایران که قربانی سیاست های ماجراجویانه، جاه طلبانه، خودسرانه، خشونت بار، جنگ طلبانه و غیر انسانی این نظام هستند در صف مقدم مبارزه برای تغییر رفتار این نظام قرار دارند. از این رو شایسته است که جنابعالی با استفاده از تمام ظرفیت ها و امکانات سازمان تحت مدیریت خود، مردم ایران را در مبارزه برای حق تعیین سرنوشت و استقرار آزادی و دموکراسی یاری دهید. مسؤلیت شما در دفاع از صلح، امنیت بین المللی و حق حیات و آزادی مردم ایران و جهان بسیار سنگین است.
تاریخ در مقابل اقدامات شجاعانه و مسؤلانه شما سر تعظیم فرود خواهد آورد و در مقابل در خصوص عدم تحرک و مسؤلیت گریزی شما بی رحمانه قضاوت خواهد کرد. با نگاهی به تاریخ و تمدن ملت پرافتخار ایران، قضاوت خواهید نمود که ملت ایران این اهلیت و قابلیت را دارند که همانند مردم آزاد در سراسر دنیا سرنوشت خود را به دست گرفته و از امکانات و قابلیت های فرهنگی و مادی خود برای پیشبرد صلح و دموکراسی در جهان تلاش کنند.
شاید کمک به مردم ایران در این شرایط کار دشواری باشد ولی هزینه این امر هرچه که باشد از هزینه جنگ و تشدید بحران و ناامنی در منطقه و جهان کمتر است.
عالیجناب، مردم ایران دست یاری به سوی شما و با واسطه شما به مسؤلین و رهبران جهان و مردم آزاده و صلح طلب جهان دراز میکنند. کمک به مردم ایران، کمک به آینده بشریت است.
عالیجناب، تقاضای من (ما) از جنابعالی بسیار ساده و در عین حال فوق العاده مهم است. به عنوان مصداق اعتماد سازی در پرونده هسته ای و برای اینکه امکان کنترل و نظارت واقعی بر فعالیت های هسته ای ایران ممکن باشد از جمهوری اسلامی بخواهید که تمامی کنوانسیون های پایه ای حقوق بشر، کنوانسیون های منع شکنجه، کنوانسیون الغاء کلیه اشکال تبعیض از زنان، و اساسنامه دیوان بین المللی کیفری را پذیرفته و به آن عمل کند. و جامعه جهانی نیز با تمام امکانات بر عملکرد نظام در رعایت حقوق بشر، و منجمله میثاق حقوق مدنی و سیاسی، و پروتکل های اختیاری آن نظارت کند. رعایت کامل موازین، استاندارها و الزامات حقوق بشری در ایران کلید حل بحران هسته ای و سایر بحران ها در منطقه است.
عالیجناب برای درمان بیماری های خود می باید هر لحظه به پزشکان معالج خود دسترسی داشته باشم. بازگرداندن مجدد اینجانب به زندان،ممکن است مرگ مرا در پی داشته باشد. من این هزینه سنگین را در مقابل نجات مردم ایران از خطر جنگ و فقر و سرکوب و قحطی، فلاکت و کشتار دسته جمعی،فرار مغزها ونابودی فرهنگی با خاطری آسوده و خیالی راحت می پذیرم و عمداً می خواهم مسؤلیت اخلاقی شما را سنگین کنم تا در فراتر از قالب های سنتی رفتار و فعالیت دبیر کل سازمان ملل متحد، با استفاده از تمامی ظرفیت های جامعه جهانی و با دست زدن به ابتکارات جدید و سازنده، موجبات اجرای موازین حقوق بشر را در ایران فراهم کنید.
اینجانب مایل هستم جزییات طرح و پیشنهاد خود را با نمایندگان و کارشناسان مورد اعتماد جنابعالی به بحث بگذارم.
مطمئن باشید که ملت بزرگ ایران تا همیشه تاریخ، قدردان و سپاسگزار شما خواهد بود.
عباس اميرانتظام
قديمی ترين زندانی سياسی عقیدتی ایران
در بیست و نهمین سال زندان
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
پشتیبانی فعالان سیاسی از امیر انتظام
11 شهریور 1387 بازگشت به صفحه قبل
JMINews:این خبر در 14 اسفند 1384 در آرشیو خبرگزاری جبهه ملی ایران موجود است.از آنجا که اسطوره مقاومت ایران بار دیگر کاوه وار فریاد آزادی برآورده است .چاپ مجدد آنرا ضروری دیدیم و یقین داریم که تمام افراد امضا کننده , همچنان امیر انتظام این اسطوره مقاومت را باور دارند .متاسفانه از این جمع دریادار دکتر احمد مدنی دوست و حامی امیر انتظام و همچنین یار عزیزمان عزیز اثنی عشری به رحمت ایزدی پیوستند و در میان ما نیستند . یادشان گرامی باد
@. آدرس برای درج پیشنهادات و پشتیبانی از نامه امیرانتظام به دبیرکل سازمان ملل متحد :
http://iran-amirentezam.com/node/163
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
http://www.jebhe.info/old/news/fa/?mi=18∋=2420
پشتيبانی فعالان سياسی از امير انتظام و طرح کنگره ملي
14 اسفند 1384 بازگشت به صفحه قبل
پشتيبانی فعالان سياسی از امير انتظام و طرح کنگره ملي
"همهی ما وظيفه داريم که از فرصتها و پتانسيلهای موجود در جامعه استفاده کرده و جنبش ملی آمادهسازی ايران برای همزيستی مسالمتآميز و آيندهای عاری از خشونت آماده سازيم. همچنين بايستی برپايهی ترويج فرهنگ صلح پايدار و همزيستی مسالمت آميز و گسترش فضای تفاهم و همدلی نيروهای اجتماعي، را به حرکت در آورده و کنگرهی ملی را براساس اتحاد عمل نيروهای سياسی بر محور اصول ميثاق تشکيل داد. آغاز گفت و گوی سازنده بين نهادهای اجتماعی از خانواده گرفته تا احزاب و گروههای سياسی و مدافعان حقوق بشر، زمينه را برای برون رفت از بحران هموار کرده و نيروهای بيشتری را با مبارزات مردم همراه خواهد نمود."
عباس امير انتظام
رهرو راستين مصدق , دريکی از تاريک ترين دوران تاريخ ايران , آرش وار برای نجات ايران گرفتار در نکبت و فقر, برای آزادی و منافع ملی ايران , رو در روی سردمداران رژيم جمهوری اسلامی مياستد و با شجاعت تحسين برانگيزش لرزه بر اندام استبداد می اندا زد . قديمی ترين زندانی سياسی جهان ,خواهان يک مبارزه مسالمت آميز برای رسيدن به دمکراسی و عدالت اجتماعی در سرزمينش است .
برگزاری کنگره ملی , راه برون رفت از بحران و رهايی ميهن از سلطه حکومتی بی کفايت است که بجز قساوت ، ويرانی و سرشکستگی ملی برای ايران هيچ نداشته است.
ما با شناخت کامل از ديدگاهها ومواضع اين اسطوره مقاومت و با اعتقاد راسخ به او که چون استادش مصدق، منافع ملی ايران , دمکراسی و انسانيت را به هيچ بهائی معا مله نخواهد کرد , از حقانيت امير انتظام دفاع و از طرح کنگره ملی پشتيبانی می کنيم .
ما اميدواريم در جهت پی گيری اين هدف ملی , جريانات دمکرات و آزاديخواه در مسير, آغاز گفت و گوی سازنده بين نهادهای اجتماعی حرکت نمايند . دست در دست هم برای نجات ايران تلاش کنيم که برگ برنده حکام اسلامی نه در قدرت آنها , که در پراکندگی ما است. منافع ملی ايران بايد در اولو يت با شد.
درود بر اميرانتظام ،پاينده باد ايران ،برقرار باد آزادي.
برای پشتيبانی از طرح کنگره ملی با سايتهای زير تماس بگيريد