با عربستان مذاکره کنیم گفتگوی دیپلماسی ایرانی با هرمیداس باوند،
تحلیلگر مسائل بین المللی درباره روابط ایران و عربستان.
دیپلماسی ایرانی: مسئله سفر وزیر خارجه کشورمان به عربستان و رایزنی با مقامات این کشور مدتی است به خبر اول رسانه ها تبدیل شده و هر از چندگاهی خبری در این مورد منتشر و یا تکذیب می شود. در زمینه این سفر و حساسیت های پیرامون آن با داود هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل بین المللی گفت و گو کرده ایم که می خوانید:
آقای دکتر مدتی است که بحث های زیادی در مورد سفر وزیر خارجه و مذاکره با مقامات سعودی مطرح می شود. ارزیابی شما از این حساسیت ها چیست؟
در جهان امروز مذاکره ابتدایی راه حل مسائل و مشکلات فی مابین جوامع است. حتی بین دو کشوری که در حالت تخاصم باشند، انجام مذاکره امری ضروری است. یعنی مذاکره دال بر کاستی و ضعف یک کشور نیست. وقتی مشکلی میان دو کشور به وجود می آید منطقی ترین راه انجام مذاکره با آن کشور است. این مسئله به خصوص کشورها در یک منطقه واقع شده باشند از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. به هر حال ما دارای مرز آبی با عربستان هستیم و قراردادهایی در مورد جزایر فارسی و عربی داریم که الگویی در نظام بین المللی شناخته می شود. چرا که ایران و عربستان موافقت کردند که برای جزیره فارسی و عربی فلات قاره نباشد و فقط دریای سرزمینی مطرح باشد. بنابراین ما با عربستان مرز آبی داریم و دارای توافق هایی هستیم و ناچاریم که در این منطقه با هم دیگر زندگی کنیم. مشکلاتی که میان ما و عربستان به وجود آمده است باید به هر حال حل شود و یکی از راه های حل این مشکلات مذاکره است.
این مشکلات در حال حاضر دقیقا چیست؟
مسئله اصلی که موجب اختلاف میان دو کشور شده است، مسئله بحرین است. در بحرین جنبش مردمی که برای آزادی و انقلاب پارلمانتاریستی به وجود آمده بود با واکنش و مداخله عربستان مواجه شد. به دلیل این که اکثریت مردم بحرین را شیعیان تشکیل می دهند و عربستان حاضر نیست که شیعیان قدرت را در این کشور به دست بگیرند. عربستان نگران است که شیعیان عربستان نیز تحت تاثیر مردم بحرین خواهان آزادی شوند بنابراین با این توجیه که در شورای همکاری خلیج فارس قرارداد همکاری امنیتی وجود دارد به بحرین نیروی نظامی وارد کرد تا در سرکوب مردم این کشور حکومت آل خلیفه را همراهی کند.
باید به این نکته اشاره کرد که این قرارداد همکاری امنیتی در قبال تجاوز خارجی است وقتی تظاهرات مسالمت آمیز در داخل این کشور صورت گرفته، این مسئله که برای سرکوب این تظاهرات نیرو وارد کند به هیچ وجه دارای وجاهیت حقوقی نیست. این رویکرد عربستان، تداعی کننده «اتحاد مقدس» در اروپاست که بعد از جنگ های ناپلئون شکل گرفت و طی آن قدرت های فاتح توافق کرده بودند که در قبال جنبش های استقلال طلبانه و آزادی خواهانه به کمک همدیگر بشتابند. بنابراین این استدلال عربستان دارای هیچ مبنای حقوقی، تاریخی، سیاسی و اخلاقی نیست. از سوی دیگر این مسئله برای ایران قابل قبول نیست. به هر حال اکثریت مردم بحرین شیعه هستند و تبار ایرانی دارند و در گذر تاریخ بحرین قرن ها جزئی از قلمرو ایران بوده است. بنابراین بر سرمسئله ارسال نیروی نظامی از سوی عربستان به بحرین این اختلاف شدت پیدا کرد.
در این بین، این موضوع مطرح شد که مذاکراتی میان مقامات ایران و عربستان برای تعدیل اختلافات صورت بگیرد. هر از چندگاهی مطرح می شود که عربستان اظهار تمایل کرده است و این موجب موضع گیری های متفاوتی در مجلس یا وزارت خارجه ایران می شود. در هر حال آنچه مهم است این است که در دنیای امروز مسئله مذاکره بین کشورها امر عادی پذیرفته شده ای است و هیچ گاه جوامع متمدن از مذاکره خودداری نمی کنند. لذا اصل بر این است که مذاکره صورت گیرد و انجام این کار امر مثبتی است و در جهت حل اختلافات یا حداقل تعدیل اختلافات می تواند موثر واقع شود.
انجام این مذاکرات تا چه حد به خروج نیروهای عربستان از بحرین مربوط است؟ اگر عربستان نیروهای خود را از بحرین خارج کند فضا برای مذاکره آماده تر نمی شود؟
طبیعی است که اگر عربستان نیروهای خود را از بحرین خارج کند مبنای اعتراض ایران به عربستان اگر بی رنگ نشود حداقل کمرنگ می شود و بدون شک فضا برای گفتگو مساعد تر می شود.
علی الاصول در مذاکرات و پیام هایی که رد و بدل می شود ممکن است شروطی منعکس شود. از این رو به نظر می رسد تا مادامی که نیروهای عربستان از بحرین خارج نشود ایران فضا را برای مذاکرات سازنده مناسب تلقی نمی کند. در هر حال نفس مذاکره موضوعی نیست که در معرض حمله قرار گیرد. چرا که انجام مذاکره دال بر این نیست که کسی تسلیم نظر مقابل شود.
مذاکره در همه طول تاریخ و حتی زمانی که حقوق بین الملل نیز وجود نداشته است مورد توجه بوده است. دیده می شود که در تاریخ بین قدرت های بزرگ که جنگ های طولانی با یکدیگر داشته می پذیرفته اند که وارد مذاکره شوند. مثلا با رومی ها مدت ها بود بعد از این که جنگ های زمان مارت آنتونی علیه اشکانیان انجام گرفت و بی نتیجه بود، اکتاویوس، اولین امپراطور روم وارد مذاکره شد و قراردای با فرهاد چهارم بستند برای پایان دادن به جنگ و انجام تعاملات سیاسی اقتصادی. یا در مورد ارمنستان مذاکره کردند که پادشاهان ارمنستان از شاهزادگان اشکانی باشد ولی در مورد جانشینی امپراطور روم از نظر ظاهری این مسئله را تفویض کند. یعنی مشکلی که مدت ها عامل اختلاف و جنگ بود از طریق مذاکره به توافقی منتهی شد. بنابراین هم از لحاظ تاریخی مذاکره راه حل درستی برای حل اختلافات محسوب می شود و هم از لحاظ حقوقی. در دنیای امروز ماده 33 منشور سازمان ملل در این مورد قابل توجه است که بیان می دارد که در صورت بروز اختلاف بین دو کشور که ادامه آن فضا را نامساعد کند یا تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی ایجاد کند، قبل از هر چیز باید مذاکره، میانجی گیری، کمیسیون تحقیق، کمیسیون سازش، داری و تسویه قضایی مورد توجه قرار گیرند. بنابراین مذاکره در تمام تجویزات حقوقی پیشنهاد شده و امری عادی و منطقی است و حتما باید بدون ایجاد حساسیت از آن استفاده شود.