خاطره/ شعری از دکتر عزت الله همایونفر خطاب به دکتر مدنی |
|
27 تیر 1385 بازگشت به صفحه قبل |
|
خاطره/ شعری از دکتر عزت الله همایونفر خطاب به دکتر مدنی
27 تیر 1385
اين ملک که ويران شده ايران شما نيست
اين کار ز شيطان بوَد و کــــار خدا نيســت
شيطان بودی آن شيخک مشهور به هندی
کو رَهبُر ما بود ولی رهبـــــــَر ما نيســـت
ايران شمــــــا بود پر از خنــــده و شادی
امروز به جز ناله و جز واشک عزا نيست
ايران شما بود چو کاخـی که از آن کــاخ
امروز به جز چنــد کلوخیــش به جا نِيسـت
اين ملک که جم داشته و نـادر ویعقــوب
مستوجـب عمـامـــه و نعلیــن وعبــا نیســت
آن شعــر بـنی آدم سعــديــش بــه واقـــع
انگشتر صلحیــست که محتــاج جلا نيـســت
بس پنجه فروکرده به خون شيخک هندی
رنگيـــن شده انگشتـــشو لازم به حنا نيســت
خـاموش شده مرغ حَرَز گفتــن يــا حــق
او نـيــز بدانسـتــه که گـــوش شنــوا نيــسـت
بنشــسـتن ونالیــدن و نفريـن به اجابــت
از بـــهــر وطـن دارو درمــان و دوا نيســت
بايـد که کنـی همـت مردانه چو يعقــوب
همت زِ عمــل باشد و با حرف و دوا نيســت
شاعر: دکتر عزت الله همایونفر خطاب به دکتر مدنی
http://www.spiran.com/
|
|
بازگشت به صفحه قبل نسخه قابل چاپ لینک دائمی به این خبر |