جهان بی ترحم و زياده خواه،
بی تفاوت در برابر کشتار کودکان، زنان و مردان بی دفاع فلسطين
در صفحه 14روز 9 ژانويه 2009 روزنامه واشنگتن پست تصويری از دختر پانزده ساله ای که دو پای خود را از بالای زانوبه به سبب شليک موشک توسط ارتش اسرائيل در بازار شهر از دست داده بود، به چاپ رسيده است.
مشاهده چهره معصومانه دختر که به افق های دور می نگرد، قلب هر انسانی را که ذره ای از سرشت انسانی در خود دارد به درد ميآورد. در نگاه نااميدانه اش هزاران سؤال پنهان است. اوميخواهد در اين جهان بی ترحم کسی پاسخش را بدهد به چه جرمی بايد تا آخرين روز عمر خويش معلول بماند؟
در حالی که فرياد در گلويم فشرده شده پاسخش ميدهم « چه گناهی بزرگ تر از اين که در فلسطين چشم به جهان گشوده ای»، تو تنها نيستی، از روز 27 دسامبر تا امروز که 12 ژانويه است 900 نفر ازکودکان، زنان و مردان بی سلاح فلسطينی با آتش تانک، هواپيما و هليکوپتر های اسرائيل کشته شده اند. آمار مجروحين مثل تو، آن قدر زياد است که هنور به شمار نيامده اند.
به يادم آمد چندی پيش خوانده بودم در 19دسامبر سال 1948 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در روزهائی که هنوز خون قربانيان جنگ نژاد پرستانه نازيسم از دشت ها و شهرهای اروپا، آسيا و افريقا پاک نشده بود و خاطره قربانيان ارودگاه های گشتاپو در اذهان جهانيان زنده بودند، قطعنامه شماره 260 با هدف جلوگيری ازفجايعی که درجنگ دوم جهانی رخ داده بودند درمورد کشتارهای دسته جمعی به تصويب اعضای سازمان ملل ميرسد که موادی از آن چنين است:
يک - اعضای شرکت کننده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تأييد و تأکيد می نمايند که کشتارهای دسته جمعی اعم از اين که در زمان صلح يا جنگ به وقوع پيوندد، جرمی است فاحش که بر اساس اين قانون بين المللی بايد ازآن جلوگيری و مجرمين را مجازات کرد.
دو - به موجب اين پيمان، مفهوم کشتار دسته جمعی اعمالی است با هدف ويرانی کلی يا جزئی يک ملت، يک نژاد يا يک گروه مذهبی به صورت:
کشتار دسته جمعی اعضای يک گروه مذهبی يا نژادی.
شکنجه و آزار جسمی و روحی اعضای يک گروه ملی، مذهبی، نژادی.
فراهم ساختن عامدانه شرايطی که منجر به نابودی تدريجی کلی يا جزئی گروه يا ملتی گردند.
سه - اجرای جرايم زيرمشمول مجازات ميباشند:
کشتار دسته جمعی
توطئه با هدف کشتار دسته جمعی
تشويق و ترغيب جوامع برای کشتارهای دسته جمعی
کوشش برای ارتکاب کشتار دسته جمعی
همکاری و همدستی در انجام کشتار های دسته جمعی
به ياد آوردم يهوديان در اروپا خود بزرگترين گروه بی سلاح و بی آزاری بودند که توسط نازی ها در ارودگاه های مرگ و کوره های آدم سوزی قربانی شدند، اما چرا بازماندگان اين قربانيان چنين سبعانه کودکان و زنان بی سلاح و بی گناه فلسطينی را سلاخی کنند؟
شايد از اينکه پيروان دين يهود معتقد هستند که خداوند به درخواست ابراهيم قومی را ميآفريند که برگزيده و بندگان خاص خدا خواهند بود و بر اساس قولی که خدا به اسرائيل ميدهد سرزمين فلسطين برای هميشه بايد دراختيار اين قوم برگزيده خدا بماند تا حضرت مسيح دوباره ظهور کند و پادشاهی خويش را درآن سرزمين اعلام دارد. بدين سبب است که قوم بنی اسرائيل بر همه مردمان جهان ارجحيت دارند!
شايد انگيزه باز گرفتن سرزمين موعود است که گاه به گاه کشتار ها تجديد ميگردند.
درمورد تشکيل کشور اسرائيل کی فکر کردم، بعد از پايان جنگ دوم جهانی بر اساس مقاوله نامه های قبلی ارتش انگليس از فلسطين خارج ميگردد، همزمان سازمان ملل متحد به پيشنهاد دولت انگليس موافقت می نمايد که فلسطين به دو بخش مجزا تقسيم گردد و دو کشور مستقل تشکيل شوند. حوزه و سرزمين های هر دو کشور نيز در اين قطعنامه تعيين ميگردند. دولت های عرب با اين تقسيم بندی موافقت نميکنند. رئيس جمهور ترومن نيز در مرحله اول با آن موافقت نمی نمايد، اما بالاخره آن را می پذيرد. بدين ترتيب دولت اسرائيل تشکيل و در جنگی که بين اسرائيل وکشورهای عرب رخ ميدهد، به هردليل اعراب مواجه با شکست ميشوند، اما متأسفانه تشنجی به وجود ميآيد که تا اين زمان ادامه دارد.
سرزمين هائی را که اسرائيل در جنگ سال 1967 متصرف ميگردد درحوزه ای که سازمان ملل متحد تعيين کرده بود نميباشند. در طول 60 سالی که از تشکيل دولت اسرائيل ميگذرد هيچ يک از قطعنامه های سازمان ملل متحد در مورد فلسطين مورد قبول دولت اسرائيل قرار نگرفته است.
جمعيت اسرائيل درسرشماری جولای سال 2008 برابر 7112359 نفر است که 187000 نفر آنها در ساحل غربی، 20000 نفر دربلندی های اشغالی جولان و 177000 نفر درناحيه شرق اورشليم سکونت دارند.
از روزهای تشکيل دولت اسرائيل تا امروز يورش و کشتارهائی که به بهانه های مختلف، سربازان يا کماندوهای اسرائيلی به اردوگاه های فلسطينی های آواره نموده اند عبارت هستند از :
کشتار دير ياسين، کشتار تل زعتر، کشتار صبرا و شتيلا. ودر هر يورش هزاران نفر کشته و صد ها هزار نفر فلسطينی از خانه و کاشانه خويش رانده شدند. آخرين کشتار ارتش اسرائيل دراين روزها در باريکه غزه جريان دارد که حتی از بمب های خوشه ای فسفری در نقاط پر جمعيت شهرک های فلسطينی غزه استفاده ميشود تا هر چه بيشتر چهره و بدن ساکنين آن مراکز را بسوزانند ودارو های لازم برای التيام دردهای آنها نير در بيمارستان های فلسطين و گروه های امدادی صليب سرخ وجود ندارند.
ارتش مهاجم حتی از تيراندازی به رانندگان و مددکاران سازمان ملل متحد نيز کوتاهی نميکند. ناظرين سازمان ملل متحد و گروه های مدافع حقوق بشر آنچه را امروز در غزه می گذرد، يک فاجعه انسانی ميدانند، سؤال از دولت های مدافع اسرائيل اين است که چگونه ميتوانند اين فاجعه انسانی را برای شهروندان خود توجيه کنند؟
کشيدن ديوار به بهانه تأمين امنيت شهروندان اسرائيلی و تبديل خانه های فلسطينی ها به قفس های تنگی که به اطاق های ارودگاه های نازی ها مشابه اند و يا بستن گذرگاه های خروجی غزه برای عبور شهروندان فلسطينی به بهانه تأمين امنيت برای شهروندان اسرائيلی، آياعواملی نيستند که بذر کينه وتنفر را در توده های متعصب مسلمانان و سراسر جهان عرب پخش کنند؟
آيا زمامداران اسرائيل در اين انديشه اند که انتقام قربانيان وکشتار يهوديان توسط نازی ها را از فلسطينی ها بی دفاع بگيرند؟
اگر کشتار فلسطينی ها کشتارهای دسته جمعی نيستد، در فرهنگ دولت هائی که سکوت کرده اند و تماشاچی کشتار زنان و کودکان فلسطينی توسط ارتش اسرائيل هستند و آن را به نام دفاع از خود توجيه ميکنند چه نامی بدان ها خواهند گذارد؟
کشتار های غير نظاميان فلسطينی اگر بنا بر تعبير قطعنامه شماره 260 مجمع عمومی سازمان ملل متحد مشمول مقررات کشتار های دسته جمعی نيست، دبير کل سازمان ملل متحد بايد به دولت های جهان بگويد مقصود از کشتار های دسته جمعی چه ميباشند؟
اگر مطابق مفاهيم قطعنامه 260 کشتار دسته جمعی برای نابودی يک ملت بی سلاح و بی خانمان در فلسطين صادق ميباشد، چرا نميبايست مرتکبين و همدستان آنها در برابر دادگاه بين المللی دادگستری لاهه پاسخ گو شوند تا درصورت تأييد توسط قضات دادگاه، مجازات گردند.
ارتو دوکس های بظاهر دمکرات که زمامداران اسرائيل را تشکيل ميدهند چرا به جای کشتار کودکان و زنان بی دفاع و سلاح فلسطينی به دنبال راه حل صلح آميز رسيدن به يک توافق دائمی با تشکيل دولت واحد فلسطين نيستند؟ دولتی که نماينده عموم شهروندان فلسطينی چه در باريکه غزه و چه در ساحل غربی باشد. نه دولت سايه و بی قدرتی که ناچار باشد زير سايه و سرنيزه ارتش اسرائيل زندگی نمايد. چرا به اين واقعيت نمی انديشند که اگر کشتار شهروندان فلسطينی ميتوانست امنيت اسرائيل را در شصت سال گذشته تأمين کند، کشتار غزه نيز ميتواند دنباله آن باشد.
نبايد گذاشت بار ديگر در خاور ميانه جنگ مذهبی آغاز گردد. اين جنگ به سود هيچ دولت و هيچ ملتی نيست و شعاع آن نيز مسلما محدود نخواهد ماند.
جهان و خاور ميانه نميتوانند جنگ خانمانسوز ديگری را تحمل کنند.
آتش بس و کشتار موقت چاره درد فلسطين نيست. آتش بس بايد همراه با داشتن طرحی جامع برای رسيدن به صلحی پايدار باشد. و اين امر با نژاد پرستی و برتری خواهی امکان پذير نخواهد بود.
چرا دولت های با نفوذ ومؤثر در مسأله نميتوانند اين واقعيت را قبول کنند، اگر زياده خواهی های اسرائيل ادامه داشته باشد و اين تفکر از بين نرود که اسرائيلی ها قوم برگزيده خدا هستند مشکل فلسطين هيچ گاه حل نخواهد شد. بازگشت به خطوطی که طرح اوليه سازمان ملل متحد بوده است نخستين گام برای رسيدن به امنيت و صلحی پايدارنه تنها در فلسطين بلکه در سراسر خاور ميانه خواهد بود.
هواپيماهای اف - 16 ، هليکوپتر های جنگی، تانک و سلاح های کشتار جمعی، سربازان خشمناک و انتقام جو، امنيت را به خاور ميانه و اسرائيل نخواهد آورد و مشکل ديرپای اسرائيل و فلسطين را حل نخواهد کرد. تاريخ شاهد گويايی است که جنگ های مذهبی هميشه فاجعه، ويرانی، نفرت وکشتار به دنبال دارند. جهانيان بايد تلاش کنند اين فاجعه هرگز به وقوع نپيوندد.
رضا قاسميان