استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
سمينار جبهه ملی
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
سخنی با آقای دکتر مهرآسا و جبهه ملی/ شهرام فریدونی
31 خرداد 1387       بازگشت به صفحه قبل 


سخنی با آقای دکتر مهرآسا و جبهه ملی

شهرام فریدونی

بعد از خواندن مقاله جناب دکتر محمد علی مهرآسا، مایلم که چند نکته را برای خوانندگان محترم شما بیان کنم. نکاتی که به نظر اینجانب و به احتمال زیاد مشکلات نه فقط من، بلکه درد بسیاری از ایرانیان عادی و مردم کوچه و بازار ایران نیز می باشد.



آقای دکتر محمد علی مهرآسا، در مقاله تان این چنین نوشته اید:



"جبهه ملی ایران در درازای نزدیک به ۶۰ سال عمرش، به علت خصلت ضد استبداد، ضد استعمار و سکولارش، ضمن داشتن هواداران بی شمار، دشمنان و مخالفانی نیز برای خود پروریده است. بی تردید، کسان و گروه هائی که به حکومت های فردی و یا دیکتاتوری های - به اصطلاح - شورائی و جمعی معتقدند و یا هنوز آرمانگرائی های کاغذی و شکست خورده را بر دموکراسی و حکومت اکثریت ترجیح می دهند، با جبهه ملی و دوستداران مردمسالاری در تقابلند. دشمنان این جبهه، هر نقطه ضعفی برایش بتراشند، نمی توانند بر این واقعیت چشم بپوشند که اعضای این تشکل سیاسی، از حداکثر تقوای اجتماعی- سیاسی برخوردار بوده اند. کسی که از روی خرد و آگاهی و نه به خاطر مد روز بودن، هوادار راه و روش سیاسی - اجتماعی ی زنده یاد دکتر مصدق شده است، بی تردید همان صفات سلامت کردار و آرام منشی را باخود دارد. اگر استثنائی دراین میان پیدا شده باشد، قطعاً نشان عدم اصالت در باور است و ربطی به رفتار جمعی ندارد."



متاسفانه باید بگویم که جبهه ملی برای بسیاری از ایرانیان پدیده ای است نا معلوم و تعریف ناشده. آری، همه میدانند که این جبهه خود را متصل به دکتر مصدق می داند و دکتر مصدق هم نفت را ملی کرد ه و...

اما کسی نمی داند که این جبهه ملی کنونی چه چیزی است. رهبریش در کجاست؟

رای گیری در این جبهه ملی به چه صورت انجام می گیرد؟

سیاستش چگونه تعیین می شود؟

چگونه می شود عضوش شد؟ اصلا چند تا عضو دارد؟

و..... به زبان دیگر جبهه ملی که باید راهرو مصدق باشد و حق این جمهوری اهریمنی ملایان را کف دستش بگذارد، دچار مشکل قنادی تواضع و چلوکبابی نایب خودمان شده است، یعنی از هرنسخه آن 10 تا کپی پیدا میشود. هر شعبه و یا کپی هم ادعای اصل بودن را دارد و خلاصه هیچکس نمی داند که کدام اصل است و کدام تقلبی.

اجازه می خواهم که در اینجا نکات اختلاف را نام نبرم، چرا که متاسفانه، مقدار زیادی از آن مربوط به مسایل خصوصی و شخصی می شوند. پس با اجازه سرکار به نقاط مشترک می پردازم چرا که این کپی ها، علیرغم اختلافاتشان با یکدیگر نقاط مشترکی هم دارند که از آن جمله می توانم نکات زیر را نام برد:

- تقریبا همگی آنها خود را اصل میدانند.

- همگی بر سر دکتر مصدق توافق دارند.

- هیچکدام با جمهوری اسلامی میانه ای ندارند.

- تقریبا همگی آنها خود را یگانه وارث میراث دکتر مصدق معرفی می کنند.

- تقریبا همگی آنها خود را مظلوم و دیگر شعب را غاصب نام و رسم جبهه ملی می شمارند.

- تقریبا همگی آنها خود را موظف به طرفداری بدون قید و شرط مرحوم مصدق می دانند و هرگزب روز اشتباهی را از جانب او بررسی هم نمی کنند تا چه برسد به تایید اشتباهی از جانب مرحوم دکتر مصدق.

- سن متوسط این نمایندگان اغلب بالای 50 میباشد.

- تقریبا همگی آنها سلطنت را دشمن شماره یک خود و مردم می شمارند و اگر بتوانند وجود قشر سلطنت طلب را در بین ایرانیان انکار می کنند.

- تقریبا همگی آنها، اگر تا اینجای نوشته بنده را خوانده باشند، حتم دارند که اینجانب هم از آن سلطنت طلب های چشم چپ هستم.

امیدوارم که کسانی که نکته ای از نکات بالا را قبول دارند، وجدان خود را قاضی کرده هر کدام را که نا روا می یابند قلم گرفته، روی باقیمانده کمی تامل کرده حقانیت آن را در پیش خود مجددا مزمزه کنند!



از تقوای سیاسی نام برده اید. باید بگوییم که این تقوای سیاسی را هم، علیرغم میل باطنیمان، در تمام لایه های جبهه ملی نمی توان مشاهده کرد. اشاره می کنم به شخصی که در تلوزیون صدای امریکا، خود را نماینده جبهه ملی معرفی میکند و ادعا می کند که ایشان به مدت 8 سال، به نمایندگی جبهه ملی با محمد رضای پهلوی مذاکره کرده است.



اجازه بدهید تا بنده همین یک اپیسود را در زیر ذره بین گذاشته، درد سر ایرانیان را برای شما به تصویر بکشم:

شنونده ای که من باشم تلوزیون را روشن می کنم و به برنامه آقای فرهودی گوش می دهم. توجه داشته باشید که امکان شناخت تمام اعضا، رهبران، نمایندگان و سخنگویان تمام شعب جبهه ملی برای اینجانب تقریبا صفر است.

در روی صفحه شخصی می اید و سخنانی را می گوید. بنده با ریاضیات دست وپا شکسته خود سعی می کنم سر از ماجرا در بیاورم

به خود می گویم که ایشان 8 سال مذاکره میکردند. الان هم که 30 سال از انقلاب می گذرد ، سن ایشان بیش از 62 تا 68 نمی زند

30+8 میشود 38

68-38 = 30

عجب، یک مذاکره کننده خیلی خیلی جوان، آنهم با 30 سال سن، آنهم با محمد رضا شاه پهلوی، آن هم در جبهه ملی که با سن پایین میانه چندانی ندارد؟ و ........

حال این موضوع چه چیزی را به نمایش می گذارد و من ایرانی را با چه افکاری دست به گریبان می کند؟ اجازه بدهید توضیح بیشتری بدهم!

1) بنده حتم دارم که افراد تیز هوشتر از بنده، از سلوک و طرز جواب دادن تقریبا سارکاستیک این "نماینده جبهه ملی" ، به جدی نبودن قضیه پی بردند، اما متاسفانه برای افرادی همچون بنده، پی بردن به قضیه مدتها طول می کشد و به قول مردم بنده مدتی سر کار خواهم رفت.

2) من ایرانی با خودم فکر می کنم که کار جبهه ملی به کجا کشیده که هر کسی هر ادعایی را می کند.

3) به خود می گویم که خدا را شکرکه فقط من نیستم که اشخاص جبهه ملی را نمی شناسم، جناب فرهودی هم از این مسیله رنج می برند!

4) یادم می افتد که جای تاسف ( و همچنین وحشت ) دارد که فقط من نیستم که اشخاص جبهه ملی را نمیشناسم، شناخت اینها بقدری سخت است که حتی جناب فرهودی هم از این مساله رنج می برند!

5) می پرسم، براستی چرا جبهه ملی کاری نمی کند تا اینهمه سوء تفاهمات رخ ندهند؟

6) به خود می گویم اگر اینها در برقراری نظم در بین خودشان عاجزند، پس چگونه می خواهند ایران را بگردانند؟

7) به خود می گویم آیا سیستم رای گیری دموکراتیک در این جریان جا افتاده است؟ اگر آری پس اینهمه مدعی از کجا می آید؟

8) یقین دارم که بعد از این جریان، مقالات پشت مقالات نوشته میشود. اما آیا من فانی وقتی برای خواندن، برسی، و نتیجه گیری صحیح همه این مقالات، تاییدها و تکذیب ها را دارم؟

9) براستی چند عدد از این اپیسوده ها / پرده ها لازم است تا اشتیاق را در من ایرانی بکشد و من را به انفعال بکشاند؟

نوشته اید:

"نخست می پرسم: جبهه ملی ایران در این مدت، کدام خیانت را مرتکب شد و کدام زیان را به ملک و ملت زد که خود را به نقد بکشد؟"

سوال:

آیا می شود از شما پرسید که اعلامیه بشارت جبهه ملی در سال 57 را چگونه می شود توجیه کرد؟

کیست که از خود نپرسد که نویسندگان و امضا کنندگان آن بشارتنامه با کدام سواد سیاسی و بر پایه چه شناختی آنچنان از خمینی و افکار او دفاع کردند، و به او مشروعیت بخشیدند؟ آیا سواد سیاسی آنان، در روز نوشتن آن بشارتنامه، کتاب های خمینی و نقشه های شوم او را نیز برای میهن و ملتمان در بر می گرفت؟

مجددا نوشته اید:

به نقد بکشد؟ "آنگاه می گویم: جبهه ملی ایران درش برروی تمام مردم از جوان و میانسال و پیر باز است و به ویژه مقدم جوانان را گرامی می دارد. اما شرایط محیط، جوانان را به راهی دیگر و حتا بیراهه ها می کشاند. متأسفانه ما پا به سن گذاشتگان، با تجاهل العارف نسبت به شناخت جامعه ی خود، شور و التهاب دوران جوانی را نیز از یاد برده ایم. بدون در نظر گرفتن این واقعیت ملموس که جوامع بسته و استبدادی، همیشه جوانان را به سوی تند خوئی و رادیکالیسم می کشانند؛ و جبهه ملی و احزاب نظیر آن پاسخگوی آن نیازهای ملتهب در این جوّ خفقان نیست، دم از جوانگرائی در جبهه ملی ایران می زنیم..."

سوال:

جبهه ای که در هر ولایتی چند "سخنگوی" کاملا مستقل دارد، جبهه ای که در هر گوشه دنیا چندین وبسایت کاملا مجزا و متضاد با یکدیگر دارد، سازمانی که هیچ نظم و ترتیب سازمانی در آن دیده نمی شود، سازمانی که در طی این 30 سال اخیر بجز نشست های گاه و بیگاه و نه چندان یکپارچه خود و چند اعلامیه پراکنده در این جا و آن جا چیز قابل عرضی تولید نکرده، سازمانی که هیچکس از نحوه عضو گیری در آن، رای گیری در آن، سیاستگذاری در آن اطلاع درستی در دست ندارد را چگونه می توان سازمان و آن هم سازمانی با در بازت وصیف کرد؟

جناب دکتر مهرآسا، بر هیچ کسی که کوچکترین سعی بر تماس با جبهه ملی را کرده باشد، خواه جوان وخواه سالمند، پوشیده نیست که تماس با جبهه ملی امری است بسیار دشوار اگر نگوییم غیر ممکن. در واقع جریان جبهه ملی انسان را ناخودآگاه بیاد پیدا کردن چیزی و یا کسی در اطاق های پر از آینه در شهرهای بازی می اندازد!



ارتباط با جبهه ملی برای مردم عادی به مانند این است که یکنفر بخواهد که در آن واحد با تلفن با 30 نفر صحبت کند. دلیل بزرگی که مردم به اپوزیسیون( و جبهه ملی) توجه زیادی نشان نمی دهند این است که از گوشی تلفن این اپوزیسیون( و جبهه ملی) هزار صدا و هزاران سیگنال مختلف و ضد و نغیض به گوش می رسد!

فقدان جاذبه و کشش جبهه ملی را هم برای نسل جوان نمیتوان الزاما نتیجه اختناق در ایران دانست!

با عرض پوزش، از دید اینجانب ( و صد البته با سواد کم سیاسی بنده)، این کمبود، محصول نداشتن کاریزما در میان اپوزیسیون (و جبهه ملی) است. والا همه می دانند که شرایط خمینی هم در عراق و در 30 سال پیش چندان بهتر از شرایط امروزی اپوزیسیون (و جبهه ملی) نبود، اما بیطرفانه که بنگریم، حتما شما هم اذعان می کنید که ایشان، صرف نظر از ماهیت فکریشان،و کارنامه سیاهشان دارای کاریزما بودند و همچنین می توانستد یک نقشه ملموس را در پیش مردم بگستراند. نقشه ای که صرف نظر از ماهیت عوام فریبانه آن نقشه ای بود قابل لمس.

حال اگر به نظر سرکار مثال خمینی مثال بدی است می توانیم از خمینی بگذریم و به دیگر مردان تاثیر گذار تاریخ نگاه کنیم. آیا گزاف است اگر بگوییم که شرایط شخصیت هایی نظیر گاندی، لخ واولسا، نلسون ماندلا و.... بدتر از شرایط کنونی اپوزیسیون ما بوده است؟ گاندی با امپراتوری فخیمه انگلیس می جنگید و تلوزیون و اینترنت هم نداشت، اما همه می دانیم که نام او گاندی بود و ما هم در اینجا احتیاجی به تعریف کاریزما و صلابت او نداریم! آری جا دارد تا شجاعانه و منصفانه اعتراف کنیم که این شخصیت ها جوهره ای داشتند که متاسفانه در میان اپوزیسون (و جبهه ملی ) ما دیده نمی شود. این شخصیت های بزرگ، صرفنظر از تفاوت های زمانی و مکانی آنان با یکدیگر، جملگی نشان دادند که قادر به ابراز وجود و طرح یک آلترنانیو هستند. آلترناتیوی که برای اکثریت مردم هم قابل فهم بود، هم قابل لمس، هم در عمل آلترنانیوی قابل اجرا.

نوشته اید:

" شواهد و مدارک نشان داده است تنها در امنیت، آرامش، آسایش و آزادی است که مردم عموماً، و جوانان خصوصاً به سوی اندیشه وری و خرد ورزی و گزینش درست می روند و التهاب جوانان فروکش می کند؛ و لاجرم در احزاب مسالمت جو شرکت می کنند"

بنده نمی دانم که کجا و کدام شواهد و مدارک این را نشان داده، اما باور بفرمایید که هر ایرانی عادی، با عقل و سواد بنده، بعد از خواندن این شرایط لازم برای ارایه فعالیتی جذاب از جانب جبهه ملی، از خود می پرسد و به خود می گوید که در صورت مهیا بودن امنیت، آرامش، آسایش و آزادی که ما دیگر به جبهه ملی احتیاجی نداشتیم!

البته بر همگان واضح است که این شرایط در ایران کنونی مهیا نیست، وخود این کمبود است که وجود یک اپوزیسون قوی را طلب می کند، اما این شرایط در دنیای آزاد که بنده و شما درآن زندگی می کنیم مهیا است، پس سوال ما می تواند این باشد که پس چرا ما با همین مشکل در خارج کشورنیز دست به گریبانیم؟ ناگفته نباشد که به نظر بنده ایرانیان در داخل ایران به مراتب از ما تبعیدیان تشنه تر، فعالترند، و منظم ترند!

بنده صمیمانه امیدوارم که آگاه باشیم که برای مردم زیر ستم ایران، تعیین این گونه شرایط جز یاس و ناامیدی چیزدیگری به ارمغان نخواهد آورد!همچنین امیدوارم که ملت ایران هرگز فکر نکنند که پیش شرط اپوزیسیون و جبهه ملی برای فعالیت و جلب افراد وجود امنیت، آرامش، آسایش ، آزادی و .... در ایران است. اتفاقا باید بگویم که اپوزیسیون باید نشان بدهد که دقیقا همین امروز، که دست ایرانیان از این موهبات کوتاه است، قادر است و می تواند که به میدان بیاید و این امکانات را برای ایران و ایرانی فراهم آورد!

نوشته اید:

"آقای نوری علا به شهادت نوشته ی خودشان، «هنوز هیچ تشکلی را که اعضایش مقبول طبع ایشان باشند نیافته است که در آن عضو شوند...» (نقل به مضمون) و بنابراین از ارتفاعی که آن حضرت به ما و امثال ما می نگرد، و جز با تلسکوب رویت مان میسرشان نیست، نمی توانند داوری منصف و عادل باشند".



آیا مگر نه این است که در راستای رسیدن به هدفمان باید از قدرت انعطاف پذیری هم بهره مند باشیم؟ انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم که عیوب و ایرادات خود را رفع کنیم! سوال اینجاست که چگونه می توانیم ایراد خود را درست کنیم، در جایی که به این ایرادات کمترین اشرافی نداریم؟ آیا مگر نه این است که نفع ما و ضمانت سلامت کاری ما، در این راه وابسته به اشخاصی است که با نظرهوشمندانه و بیطرفانه خود و بدون تعلق حزبی / گروهی، ما را و عملکرد ما را نقد کنند ؟ در ثانی نداشتن تعلق به گروهی که عیب و گناه محسوب نمی شود! برای اطلاع باید بگویم که این امر در میان ایرانیان امری است بسیارهمه گیر، چرا که نامشخص و نا ملموس بودن گروه های اپوزیسیون (مخصوصا جبهه ملی ) ، فهمیدن و درک کردن این گروها را از جانب مردم کوچه و خیابان بسیارمشکل کرده است. امری که در نهایت انتخاب بین این گروه ها را نیز برای افراد غیر ممکن نموده است.

بنده، بر خلاف سرکار، بر این باورم که مشکل ما نتنها وجود منتقدین بدون تعلق و تعصب نیست، بلکه حتی کمبود اینگونه افراد می باشد! افرادی که بیطرفانه و به مانند آینه تصویر خودمان را به خودمان نشان بدهند و درمواقع ضروری نیزهم نیشتری به ما بزند تا بخود آییم و در خواب فرو نرویم.

اتفاقا، به نظر بنده برای دیدن جنگل، عقل حکم میکند، تا از خیره شدن و زل زدن به یک یک درختان پیش رویمان دست برداریم، از درختان قدری فاصله بگیریم و از دور با دوربین خود به نظاره جنگل بپردازیم! در غیر اینصورت، همچنان 30 سال گذشته، تا ابد در این جنگل سرگردان خواهیم ماند و هرگز چیزی هم نخواهیم دید بجزهمین چند درخت و مقداری شاخ و برگ!



ملت ایران از جبهه ملی توقع دارد تا خود را بصورتی قابل فهم تعریف کند!

از نقد خود نپرهیزد و ازانتقادات دیگران جهت تقویت خود استفاده کند!

به جوانان میدان بدهد و از صداهای جوان حمایت کند!

مثلا آقای کورش زعیم را ببینید! شما بهتر از من می دانید که این شیر مرد ایرانی در میان گرگان و شغالان مردانه عربده می کشد و از آزادی می گوید، اما در درون همان جبهه ملی با ایشان چگونه معامله می شود. جبهه ملی باید جامه خود را از این گونه مسایل بشوید. بجای حلقه زدن بر گرد بزرگ مردی چون عباس امیر انتظام چگونه او را می آزرد، شخصیتی که کشورهای دیگر حسرت داشتن او را می خورند.

آری جبهه ملی باید قدر اعضای واقعی و شریف خود را، تا آنان در قید حیات هستند بداند وبا حمایت یکپارچه خود از آنان در جهت منافع ملت استفاده کند! نه اینکه بعد از درگذشتشان از آنان استوره بسازد!

در پایان خلاصه نوشته ام را تکرار می کنم و میگویم که امروز اپوزیسیون و بخصوص جبهه ملی ، برای جمع آوری و اتحاد ایرانیان به کاریزما، برنامه و تیم اجرا کننده نیاز دارد! برنامه ای که ملموس، قابل رویت، قابل فهم و قابل اجرا باشد. برنامه ای که تیم اجرایی آن نیزآماده ومشخص باشد! متاسفم که بگویم که در صورت عدم ارایه این حداقل ها، اپوزیسیون در نظر مردم چیزی نیست بجز گروهی آماتور. لاجرم، انتظار و توقع اینکه مردم رنج دیده ایران، سرنوشت خود را بدست گروهی آماتورهم بدهند نیز توقعی است دور از انصاف و واقعیت.



ایران هرگز نمیمیرد

شهرام فریدونی



‏پنجشنبه‏، 2008‏/06‏/19
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما