رهبر جمهوری اسلامی اخیرا طی نامه ای، شورای روابط خارجی را تشکیل داد که با توجه به ترکیب اعضایش، تحلیل هایی را در عرصه سیاسی کشور به وجود آورده است. با تشکیل این شورا بسیاری گمان کرده اند این شورا می تواند در تصمیم گیری های کلان سیاست خارجه ایفا ی نقش کند. گمانی که با توجه به سوابق نهادهای اینچنینی در ایران باید آن را رد کرد. پیش از این هم نهادهای مختلفی از این دست در عرصه سیاست خارجه کشور وجود داشته اند و وجود دارند مانند مرکز تحقیقات و مطالعات سیاسی بین المللی وزارت خارجه، مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه وابسته به وزارت خارجه، مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به نهاد ریاست جمهوری و مرکز پژوهش های مجلس. همه این نهادها هم نقش راهبردی دارند. علاوه براینها شورای امنیت ملی هم وجود دارد. منتهی روند تصمیم گیری در ایران آنچنان نیست که این نهادها بتوانند نقش موثری ایفا کنند و معمولا تصمیماتی که گرفته می شود با پیشنهادها و ارائه طریق های این نهادها، همسویی چندانی ندارد. به عبارتی این نهادها، کارکردشان در حد برگزاری میزگرد یا همایش و نهایتا ارائه یک گزارش است؛ تصمیماتی هم که گرفته می شود معمولا با پیشنهادها و ارائه طریق های این نهادها تفاوت دارد.
تنها تفاوت این است که اعضای شورای جدید، که شورای روابط خارجی نام گرفته از لحاظ جناح بندی داخلی به گونه ای انتخاب شده اند که بین اصولگرایان و بنیادگرایان موازنه ایجاد کنند. اما این تفاوت نیز دال برآن نیست که شورای تازه تاسیس، صلاحیت راهبردی و در سیاست خارجه ما نقشی اثرگذار داشته باشد. مضاف بر اینکه در کنار تمام این نهادها، افرادی هم وجود دارند که در قامت مشاورین ایفای نقش می کنند.
البته در نامه رهبری در مورد تشکیل این نهاد، کلمه "مشورتی" نیامده، اما آمده است: "برای کمک به تصمیم گیری های کلان و جستجو در افق های نو در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران..." همین نکته موید آن است که این نهاد صرفا برای "کمک" تشکیل شده نه تصمیم گیری یا کارهای اجرایی، چرا که مرجع تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی، رهبری و تاحدودی هم ریاست جمهوری است.
در واقع رهبری اگر چه مبرا از مسئولیت است، اما تصمیمات زیر نظر وی اتخاذ می شود، کما اینکه شورای عالی امنیت ملی هم در زمان آقای خاتمی تصمیماتی متفاوت از نظر ریاست جمهور اتخاذ می کرد. به همین علت سئوال این است که باوجود تعدد نهادهای مشورتی، چه نیازی به تشکیل یک نهاد مشابه دیگر است؟اگر این نهادهادر تصمیم گیری ها موثر هستند، چه لزومی به تشکیل یک نهاد دیگ، ر تحت عنوان شورای روابط خارجی وجود دارد؟ اگر هم موفق نیستند، چرا این نهاد باید موثر باشد؟
البته افرادی که قرار است در این نهاد جدیدالتاسیس فعالیت کنند، جزو حلقه اصولگرایان هستند که در آرایش جدید نیروهای سیاسی، در مقابل بنیادگرایان قرار گرفته اند. البته برخی ها اینگونه القا می کنند که آقایان خرازی و شریعتمداری جزو اصلاح طلبان هستند، ولی این برداشت درست نیست. این آقایان محافظه کارانی بودند که وارد کابینه اصلاح طلبان شدند. وزرای اصلاح طلب کابینه آقای خاتمی، آقایان مهاجرانی وعبدالله نوری بودند؛ نه اکثریتی که به آقای خاتمی تحمیل شدند. با توجه به این نکته باید گفت با توجه به تفکیک جدیدی که مابین اصولگرایان و بنیادگرایان به وجود آمده، ایجاد این نهاد تنها بروز بیرونی این تفاوت هاست، والا قدرت تصمیم گیری همچنان در دایره ای خارج از این نهادها قرار دارد. سابقه که چنین نشان داده است.