سرمايه/ كاوه مشكات: هنگامی كه نامش را ديروز صبح از بلندگوهای پيست سرعت آزادی خواندند، لاله صديق، در حال آماده كردن اتومبيلش برای شركت در مسابقهء اتومبيلرانی بود. ولی او اين جمله را از سوی مسوولان پيست شنيد: «شما اجازهء شركت در مسابقه را نداريد.»
ممانعت از حضور لاله صديق، قهرمان زن رالی در مسابقات سرعت، روز گذشته پايان يك هفته كش و قوس بود.
صديق در اين باره میگويد: «اوايل اين هفته من با نايب رييس فدراسيون تماس گرفتم و برای شركت در مسابقات جمعه اعلام آمادگی كردم اما نايب رييس فدراسيون در جواب گفت كه هنوز قطعی نيست ولی شما تمرينات خود را شروع كنيد تا به شما خبر بدهيم.»
لاله صديق طی هفتهء گذشته يك جلسه تمرين میكند، ولی شايعههای مختلف خبر از ممانعت حضور او در مسابقات میدهد.
او پس از شنيدن اين شايعهها دوباره با نايب رييس فدراسيون تماس میگيرد. اما صحبتهای نايب رييس فدراسيون در اين مكالمه از زبان لاله صديق: «آقای شهرياری گفتند شما ثبتنام و وقتگيری را انجام بدهيد تا ببينيم چه اتفاقی میافتد.»
او دستورهای رييس فدراسيون را موبه مو اجرا میكند؛ ثبتنام، زمان و ساير تشريفات. به اتومبيلش شمارهء 40 داده میشود. به گفتهء صديق او كمكم به حضورش در اين مسابقه اميدوار میشود ولی اين اميدواری با يك تلفن كمرنگ میشود; لاله صديق اضافه میكند: «عصر همان روز كه كارهای مربوط به ثبتنام و معاينه را انجام دادم، مسوولان پيست زنگ زدند و پشت تلفن با لحن نابسامانی به من گفتند كه حق نداری در مسابقه شركت كنی. وقتی پرسيدم چرا؟ جواب دادند زمانی كه خانمهای ديگر آمدند شما میتوانيد شركت كنيد.»
اين تماس در آخرين لحظات روز پنجشنبه با صديق گرفته میشود اما از آن پس موبايل رييس فدراسيون خاموش میشود. او صبح ديروز به پيست مجموعهء ورزشی آزادی میرود. تعويض هواكش و لاستيكهايی كه به قول خودش صاف شده بودند، تا زمان شروع مسابقه به طول میانجامد.
«بلندگوی پيست نام گروهی را كه من در آن قرار بود شركت كنم خواند. من استارت زدم و به سمت در ورودی پيست رفتم ولی جلو در به من گفتند: «شما نمیتوانيد در مسابقه شركت كنيد.»
صحبتهای تنها دختر اتومبيلرانی كه با مردان مسابقه داده و اول شده، با نايب رييس فدراسيون و ساير مقامها به جايی نمیانجامد; صديق میگويد، «گفتند مشكل از حراست بوده است.»
قهرمان رالی بانوان، جواب قانعكنندهای دريافت نمیكند، او سوالهای بیشماری دارد: «دوست دارم از فدراسيون بپرسم چرا من نمیتوانم شركت كنم؟ اين مساله بايد برای يك دفعه حل شود، يا میتوانيم شركت كنيم يا نمیتوانيم. اگر نمیتوانيم ديگر بیخود پول ندهيم، تمرين نكنيم. بسياری از زنان اتومبيلران در شرايط فعلی بلاتكليف هستند.»
سوال اساسی لاله صديق از مسوولان فدراسيون تامل برانگيز است; «من میخواهم بدانم، چه فرقی بين رانندگان، زن و مردی كه با هم در خيابان رانندگی میكنند با آنهايی كه در پيست مسابقه میدهند، وجود دارد؟»
ناظر فدراسيون در مسابقهء روز جمعه از اين ماجرا اظهار بیاطلاعی میكند. وطندوست میگويد: «ما هم چيزهايی شنيدهايم ولی من در داخل پيست بودم و از خارج خبر دقيقی ندارم.»
وطندوست بازديد اتومبيل صديق و ثبتنامش را تاييد میكند اما دربارهء ممانعت از شركت او در مسابقه پاسخی نمیدهد: «اتومبيل ايشان بازديد شد، مدارك نيز و مشكلی برای شركت در مسابقه نداشتند. حال اگر اجازهء ورود به پيست داده نشده، موضوعی است كه رييس فدراسيون بايد پاسخگو باشد.»
تماسهای مكرر خبرنگار ما با شهرياری رييس فدراسيون اتومبيلرانی دربارهء ممانعت از شركت صديق در اين دوره از مسابقات به نتيجهای نرسيد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
يک زن سنگساری ديگر در زندان ورامين، ميدان زنان
صغری مولايی، يک زن محکوم به سنگسار است که در زندان ورامين فعلا دوران محکوميت حبس خود را می گذراند و پس از پايان يافتن دوران حبس مطابق حکم قضايی قرار است سنگسار شود.
"شبکه وکلای داوطلب برای دفاع از زنان در شرايط بحرانی" اين زن را در زندان ورامين يافته است و بزودی وکالت داوطلبانه او را يکی از وکلای اين شبکه به عهده می گيرد.
شرح ماجرا
عصر روز ۲۹ دی ماه سال ۸۲ ماموران آگاهی ورامين در جريان قتل مردی در روستای حصار کوچک اين شهر قرار گرفتند. ماموران پس از حضور در محل با جسد غرق در خون مردی به نام "عبدالله" رو به رو شدند که با ضربات چاقو به قتل رسيده بود. در بررسیهای اوليه مشاهده شد همسر اين مرد پس از کشته شدن شوهرش به همراه عامل جنايت که مردی افغانی است، فرار کرده است.
به گزارش روزنامه اعتماد پسر فرد مقتول که شاهد ماجرا بود، به ماموران گفت: ساعت ۱۲ شب با سروصدای پدرم و يکی از دوستانش به نام عليرضا از خواب بيدار شدم. عليرضا داخل اتاق ما بود که با چاقو به جان پدرم افتاد و پس از کشتن او همراه با مادرم از خانه فرار کردند.
تحقيقات پليس برای دستگيری اين زن و مرد فراری ادامه داشت تا اينکه بعد از ۹ روز مخفيگاه صغرا ـ همسر مقتول ـ و عليرضا ـ متهم به قتل ـ در شهر اصفهان شناسايی شد.
عليرضا در بازجويی به ماموران گفت: از چند سال قبل با شوهر صغری دوست بودم. چون او هم يک افغانی بود. چند بار شوهر صغری به افغانستان رفته بود و من از همسر و بچههايش نگهداری میکردم. چند روز قبل از حادثه، عبدالله ـ مقتول ـ به من تهمت زد و گفت که تو با همسر من ارتباط نامشروع داری. عصبانی شدم و تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم. آن شب به خانه عبدالله رفتم و او را با ضربات چاقو کشتم. سپس با صغری فرار کرديم.
صغرا که يک زن ايرانی است در بازجويی گفت: چند سال پيش پدرم به زور مرا به عقد عبدالله که يک مرد افغانی بود، در آورد. من اصلا او را دوست نداشتم و مرتب آزارم میداد. ولی با اين حال قصد کشتن شوهرم را نداشتم. شب حادثه که عليرضا به خانه ما آمد، بعد از اينکه شوهرم را کشت، من ترسيدم در خانه بمانم با خود فکر میکردم که برادران شوهرم مرا میکشند، بخاطر همين با عليرضا فرار کردم.
هر دو متهم چندی پيش در شعبه ۷۱ دادگاه کيفری محاکمه شدند و قضات اين شعبه عليرضا را به خاطر قتل عمدی به قصاص (اعدام) و به اتهام رابطه نامشروع به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کردند. همچنين صغری بهخاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس و به خاطر زنای محصنه به سنگسار (رجم) محکوم شد.
احکام صادره به ديوان عالی کشور فرستاده شده است.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
انوشه انصاری در فضا
دهها تن از زنان تهران در رصدخانه زعفرانیه گردآمدند تا پرواز سفینه حامل انوشه انصاری را پیگیری کنند [ ساعت پيش ۹:۳۷ ]
در رصدخانه زعفرانیه در شمال تهران دهها تن که بیشترشان را خانمها تشکیل می دادند، گردآمدند تا پرواز سفینه حامل انوشه انصاری را پیگیری کنند. یک تین ایجر بنام دل آگاه دادبه به آسوشیتد پرس گفت انوشه امید من است. این تین ایجر گفت انوشه راه پیشرفت را به زنان ایران نشان می دهد. زنان و دختران ایران صرفا نیازمند باور کردن خویش اند. آسوشیتد پرس می نویسد روحانیون بنیادگرا در ایران زنان را ازنامزد شدن برای احراز مقام ریاست جمهوری ممنوع کرده اند و معتقدند تنها نقش زن در خانه ماندن و خانه داری است. زهره طبیب زاده رئیس منصوب احمدی نژاد در مرکز زنان ایران نیز بر همین نظر تاکید دارد.