استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
نشریات
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
به مناسبت چهل و دومین سالگرد در گذشت پیشوای آزادی دکتر محمد مصدق(1258-1345)
13 اسفند 1388       بازگشت به صفحه قبل 



مصدق، سرود آزادی

بيژن صف سري

چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۸

روز: بی شک طی پنچاه سال گذشته بلند آوازه ترین نام برای استعمار گران، نام دکتر محمد مصدق است؛ خاصه تمامی مردم میهن پرستی که برای رهایی کشور خود از هجوم استعمارگران، راه مصدق را الگوی مبارزاتی خود قرار دادند. حال با چنین اوصافی، چرا به روزگاری که وجود چنین مردانی نایاب و کیمیاست نباید به مناسبت و بی مناسبت از آنها یاد کرد؟ چه رسد در این ایام از سال که تقویم روزمرگی هایمان سالروز مرگ خوشنام ترین رجل سیاسی تاریخ معاصر این کهنه دیار، محمد مصدق را در 14 اسفند نشانه زده است. چرا که حکایت مصدق در خاطره نسل ما به "شاهنامه آزادی" مبدل شده است و این حکایت برای مردم این گستره تاریخی، تنها یک حدیث تاریخی نیست که یک سرود آزادی است.

این طنز تاریخ است که مردی از خاندان حکومت حاکم، از مرداب ظلم و ستم قاجاری بر خیزد و ندای استقلال و آزادگی سر دهد. وقتی نهضت تنباکو ( رژی ) آغاز شد (70-1269) مصدق کودکی بیش نبود اما او از همان کودکی آموخت که باید با واگذاری هر نوع امتیاز به خارجیان و به هر قدرت خارجی مخالف بود، خواه واگذاری امتیاز حق کشتی رانی در دریاچه ارومیه باشد، یا واگذاری امتیاز بهره برداری از نفت شمال ایران به شوروی، یا امتیاز سال 1933 نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس و یا امتیاز شیلات دریای خزر به شرکت روسی.

با چنین افکاری بود که مصدق همواره از حضور خارجیان در میهن خود رنج می برد و بر این باور بود که کار ایرانی باید بدست خود ایرانی انجام گیرد چرا که: کس نخارد پشت من / جز ناخن انگشت من. وه که چه پیامد های خطر ناکی داشت این افکار برای مصدق السلطنه.

"وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل می کنند"، این جمله خانم نجم السطنه، همواره آویزه گوش فرزندش دکتر محمد مصدق بود؛جمله ای که او را قادر به تصرف دل های مردم ستمدیده ای کرد تا هر گاه بر تاریخ خود می نگرند از او به نیکی یاد کنند.

فرزانه ای می گفت از قدیم پیران ما می گفتند هر که نفت را در خواب بیند به مصیبتی گرفتار آید، و ما به این خرافه می خندیدیم و می گفتیم، نفت و فساد و بدبختی؟ نفت و جنگ و کشتارمردم بی گناه؟ بی گمان معبران دچار توهم هستند که نفت را بلا و مصیبت تعبیر می کنند تا آنکه با اولین حفر چاه نفت و پخش بوی آن در منطقه، دانستیم پیران ما راست می گفتند.

برای نسل امروز می گویم که تنها نامی از مصدق به همراه ملی شدن نفت می شنوند، غافل که پنجه در پنجه استعمار پیرانگیس افکندن، دل شیر می طلبید و عشقی عظیم به وطن که قلم قاصر از توصیف آن است؛ آن هم به زمانی که ابر قدرت نو پایی چون ایالات متحده آمریکا سیاست یکی به نعل و یکی بر میخ کوبیدن را پیشه داشت و اتحاد جماهیر شوروی سابق، چون بازماندگان امروز خود که به وقت بزنگاه خاموشی می گزینند، لال بود. طرفه آنکه دکل های نفت و در خشندگی شمش های طلا می توانست ارزش های والای انسانی را فرو ریزد اما مصدق استوار باقی ماند.

بی گمان برای حضور در چنین مصافی، داشتن ضوابطی خاص، اطلاع و اشراف به ظرایف حقوقی می طلبید، از این رو دفاع از حقوق مردم و میهن، مصدق را به تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه "نو شاتل" سوئیس کشاند، تا بعد از فارغ التحصیل شدن اولین ایرانی باشد که با سلاح برنده قانون به وطن بازگشت.

بعد از بازگشت دکتر مصدق از خارج به وطن، او مدارج رشد اجتماعی سیاسی را گام به گام از تالیف کتب تا وکالت، ایضا پست وزرات طی میکند تا عاقبت در روز یازدهم اردیبهشت ماه 1330 به حق به نخست وزیری برگزیده می شود و به شهادت تاریخ، در همان ساعات آغاز شروع به کار صدارت خود، اولین دستور را طی نامه ای به رئیس شهربانی کل کشور با این مضمون ابلاغ می کند: "شهربانی کل کشور، در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود، هر چه نوشته باشند و هر کس که نوشته باشد، نباید مورد مواخذه ویا اعتراض و تعرض قرار گیرد. لیکن در سایر موارد بر وفق مقرارت قانون عمل شود. به مامورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمائید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود".

تصور باطل است که گمان برده شود، این اعطای آزادی، فقط برای مطبوعات بوده است، بلکه جان و مال و نوامیس مردم هم مصون از هر تعرضی از سوی دولت بود. اما افسوس که سعه صدرو تسامح‌ بيش‌ از حد دکتر مصدق‌ در برابر مخالفانش آنقدر بود که گروه ها و دستجاتی علنا به نام آزادی، چوب لای چرخ دولت او می گذاشتند، ازیک طرف سفارت آمریکا مدام در حال سرو سامان دادن شورش بر علیه دولت بود، از سوی دیگر حزب توده، سخت مشغول بی اعتبار نمودن کابینه دولت ملی؛ رجاله ها و چاقو کش ها هم بی کار نبودند تا بدانجا که در یک روز دوبار به جان نخست وزیر مملکت سوء قصد کردند و جالب آنکه کسی هم متهم نشد، خاصه وقتی رئیس شهربانی کل کشور را ربودند و کشتند، متهم اصلی این ماجرا که سر لشکر زاهدی بود در یک نمایش از قبل طراحی شده بعنوان اعتراض، بست نشین مجلس می شود و تحصن می کند و نمایندگان مجلس هم از او به عنوان یک میهمان عالیقدر پذیرایی می کنند و رئیس مجلس بر سر روی او بوسه می زند .

هرگز از یاد و خاطره وطن پرستان نمی رود که وقتی دولت ملی دکتر مصدق بجای قرض گرفتن از دول خارجی اقدام به فروش اوراق قرضه ملی می کند حزب توده خرید آنها را تحریم می کند. این چنین کار شکنی هایی در کار دولت ملی بسیار بود، از یاوران حزب زحمتکشان، همان حزبی که رهبرش یکبار در 1332 طی مباحث پارلمانی، خود را به سگ نازی آباد تشبیه کرده بود که دوست و دشمن، هر دو را گاز می گیرد، ویا قدار بندان حزب سومکا، تا خوانین در بار پسند از نوع ملکه اعتضاد، همه و همه بر علیه دولت ملی و مردمی دکتر مصدق هم داستان بودند تا یک ساز را کوک کنند؛ ساز مخالف.

سخن از ملکه اعتضاد یکی از خوانین دربار پسند به میان آمد که نقل خاطره ای از این ملکه ! خالی از لطف نیست.

میگویند در پی دادگاه فرمایشی شاه که دکتر مصدق را محاکمه می کردند، کسانی به عنوان تماشاچی در دادگاه حضور داشتند، در یکی از این جلسات وقتی دکتر مصدق با شور و هیجان از خدمات صادقانه اش به مردم و مملکت حرف می زد و دستهای مرتعشش را حرکت می داد، ملکه اعتضادی که در ردیف تماشاچیان نشسته بود از جا بر خاست و با صدای بلند رو به دکتر مصدق کرد وبا تمسخر گفت: یک پیر مرد سیاسی که مملکت را به پرتگاه سقوط کشانده است نباید در دادگاهی که به جنایات او رسیدگی می کند بترسد و چنین لرزان باشد. دکتر مصدق که گوینده این جملات را شناخت بی درنگ با همان حال بیمار گونه اش پاسخ داد: خانم، منارجنبان اصفهان قرن هاست که میلرزد اما هنوز پابر جاست.

و اما نقش اجانب و بیگانگان در سقوط دولت ملی، که دسیسه هایشان بسیار بوده و همگی ثبت است در حافظه تاریخ ملت این کهنه دیار.

محاصره اقتصادی استعمار پیر انگلیس و تحریم خرید نفت و بی اعتنایی روس ها به نهضت نفت و عدم پرداخت مطالبات ایران که برای نشان دادن ضرب شست به مخالفت های دکتر مصدق در جلوگیری از دادن امتیاز نفت شمال به آنان و لغو دیگر قرارداد ها بود، روی خوش نشان دادن به دولت کودتای زاهدی که جانشین حکومت ملی شد تا همه خواسته های اجانب را یکجا تقدیم کند، و هزاران دسیسه دیگر خاصه از سوی کشور همسایه، رو س ها. چه خوش سخنی دارد نظامی گنجوی که زمانی در وصف روس ها گفت: "از روسی نجوید کسی مردمی".

هنوز آنهائی که موی در آسیاب عمر سپید کردند بیاد دارند، روز واقعه کودتای 28 مرداد 32 را که به قول مرحوم بازرگان " قيام‌ فواحش‌، روسپيان‌ و لمپن‌ها بود" در آن روز شوم، بیگانگان طی عملیات چریکی معروف به عملیات چکمه ( آژاکس )، دولت ملی دکتر مصدق را به سقوط کشاندند و او را با تنی چند از یارانش دستگیر و در دادگاه نظامی او را به سه سال زندان محکوم کردند، در فردا و یا فردا های روز واقعه پس از به اسیری بردن همه یاران دولت ملی، آنها را گروه گروه به چوبه دار سپردند که دیکتاتور را رحم نیست، عکس چوبه های دار، و شرح آن اعدام ها تبت است در تاریخ این آب و خاک. خانه مصدق را به غارت بردند و می گویند چند روز بعد آن قيام‌ فواحش‌، روسپيان‌ و لمپن ها، وقتی مردم گروه گروه به زیارت خانه ویران شده نخست وزیر محبوب خود می رفتند، با دیدن خرابه آن خانه عشق، قصیده معروف خاقانی در "ایوان مداین" به ذهنشان متبادر می شد.

ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما / بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان.

آنچه گفته آمد شمایی بود مختصر از آنچه حکومت ملی دکتر مصدق طی دوران صدراتش با آن دست به گریبان بود. براستی چگونه می توان، جز با در نظر داشتن آنچه از روز گار دولت ملی دکتر محمد مصدق گفته آمد، به عظمت همتی که نفت را از چنگال استعمار گران بیرون کشید و آن را ملی کرد، پی برد؟ ثروتی که اگرچه نه تنها دخل و خرج این آب و خاک به آن وابسته است بلکه هنوز منبع بذل و بخشش های بی حساب است، و این بلایی است که گریبان این ملت را گرفته که شاید به همین دلیل دکتر مصدق همواره در پی اقتصاد بدون نفت بود.

عاقبت کار دکتر مصدق، بعد از تحمل سه سال حبس، تبعید به زادگاهش احمد آباد بود. او بعد از چندی با اینکه به بیماری سرطان فک و دهان مبتلا گردیده بود دستگاه ستم شاهی به او اجازه خروج از کشور برای معالجه را نداد و سرانجام در چنین ایامی در 14 اسفند 1345 در غربت احمد آباد به جاودانه های مردم این کهنه دیار بدل گردید و توسط یاران با وفایش ترتیبات کفن و دفنش در همان خانه تبعیدی داده شد. روحش شاد.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق

13 اسفند 1388 http://sohrabsaei.persianblog.ir/









(برگرفته از سایت ویکیپدیا و منابع دیگر)

چهاردهم(14)اسفندماه سالروز درگذشت "دکتر محمد مصدق" استاد دانشگاه، سیاستمدار، دولتمرد و ایراندوست نامدار، رهبر جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران و رئیس دولت در سالهای 1330، 1331 و پنج ماه اول سال 1332 و بی شک یکی از وطن پرست ترین ایرانیان در قرن اخیر میباشد.

وی همچنین به عنوان معمار ملی شدن صنعت نفت ایران که زیر نفوذ بریتانیا (شرکت نفت ایران و انگلیس بعدها بریتیش پترولیوم بی پی) بود شناخته می‌شود. در سالهای حکومت او، ایران که پرچم مبارزه با استعمار را به دوش گرفته بود تحت فشار و تحریم اقتصادی و تهدید نظامی انگلستان بود که یکی از سه قدرت آن زمان بشمار می رفت. دکتر مصدق در تمامی طول عمر سیاسی خود به دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای مرتبط با آن عمیقا وفادار بود.

مطالب زیر سرگذشت فداکاریهای این مرد بزرگ وطن پرست و همچنین سرگذشت آقایانی است که سنگ دین و اسلام در خطر است را به سینه زده و میزنند که چگونه سد راه دموکراسی و آزادی ایران و ایرانیان شدند و باعث شدند تا استبداد همواره و به هر شکلی باز هم بر ایران سایه بیفکند و راه سیطره استبدادی فرزندان و نوادگانشان بر ایران و ایرانی را هموار کردند و این استبداد از نوع دیگر و خطرناکتر آن بنیان نهاده شد و ادامه دار هم خواهد بود.

باشد تا شاید با یاد آوری این سرگذشتها بدانیم کسانی که داعیه دین و دینداری را داشتند چگونه دست خود را رو کردند و عامل و سر سپرده بیگانه شدند و جلوی دموکراسی و آزادی ایران را فقط و فقط برای منافع خود گرفتند و کسانی همچون دکتر محمد مصدق که از جان و مال و ناموس خود برای دموکراسی و آزادی و کوتاه کردن دست بیگانه از این سرزمین گذشتند و قدر زحمات ایشان را ارج نهیم و رهرو راه آنها که همواره آزادی و دموکراسی برای ایران و ایرانی بوده است باشیم.


آغاز زندگی وجوانی

محمد مصدق در 29 اردیبهشت سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران (به روایتی مصدق در روستای آهو از توابع آشتیان به دنیا آمده‌است که این روایت قویتر می‌باشد همانطور که آقای محمد رضا محتاط در کتاب نامداران اراک صفحه ۲۲۰ آورده‌است) بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله آشتیانی معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره‌ ناصری و مادرش ملک تاج خانم (نجم السلطنه) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب‌السلطنه ایران بود.


هنگام مرگ میرزا هدایت‌الله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، و ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایت‌الله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، محمد را «مصدق‌السلطنه» نامید.

محمد خان مصدق‌السلطنه پس از تحصیلات مقدماتی در تبریز به تهران آمد، در سال ۱278 دائی مصدق (عبدالحسین میرزا فرمانفرما) در حالیکه محمد مصدق ۱۷ سال بیشتر نداشت با بقیه افراد فامیل مادری بر علیه اتابک توطئه کردند و با دسیسه اتابک را کنار زدند و مصدق مستوفی خراسان شد. پس از اینکه به مستوفی ‌گری خراسان گمارده شد و با وجود سن کم در کار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را جلب نمود.

مصدق‌السلطنه در اولین انتخابات دوره مجلس مشروطیت به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد ولی اعتبارنامه او به ‌دلیل سن او که به سی سال تمام نرسیده بود رد شد.

مصدق‌السلطنه در سال ۱۲۸۷ خورشیدی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و به اخذ درجه دکترای حقوق در دانشگاه نوشاتل نائل آمد.

والی گری و وزارت

مراجعت مصدق به ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. مصدق‌السلطنه با سوابقی که در امور مالیه و مستوفی‌گری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه دعوت شد. قریب چهارده ماه در کابینه‌های مختلف این سمت را حفظ کرد. در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه (مشار الملک) از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله عازم اروپا شد. در این دوران قرارداد ۱۹۱۹ به امضای وثوق‌الدوله رسید و مخالفت گسترده آزادی‌خواهان ایرانی با آن شروع شد. دکتر مصدق نیز در اروپا به انتشار نامه‌هاو مقاله‌هائی در مخالفت با این قرارداد اقدام کرد.

اندکی بعد مشیرالدوله که به جای وثوق الدوله به نخست‌وزیری انتخاب شد، او را برای تصدی وزارت عدلیه به ایران دعوت کرد.

در مراجعت به ایران از طریق بندر بوشهر، پس از ورود به شیراز بر حسب تقاضای محترمین فارس به والیگری (استانداری) فارس منصوب شد و تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در این مقام ماند.

پس از کودتای سید ضیاء و رضاخان، دکتر مصدق دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و از مقام خود مستعفی گشت. پس از استعفا از فارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری به آن دیار رفت.

با سقوط کابینه سید ضیاء، قوام السلطنه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق را به وزارت مالیه (دارائی) انتخاب کرد.

با سقوط دولت قوام السلطنه و روی کار آمدن مجدد مشیرالدوله از مصدق خواسته شد که والی آذربایجان شود. بخاطر سرپیچی فرمانده قشون آذربایجان از اوامرش بدستور رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ وقت، از این سمت مستعفی گشت و به تهران مراجعت کرد.

در خرداد ماه ۱۳۰۲ دکتر مصدق در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر خارجه انتخاب شد و با خواسته انگلیسیها برای دو ملیون لیره که مدعی بودند برای ایجاد پلیس جنوب خرج کرده‌اند بشدت مخالفت نمود.

پس از استعفای مشیرالدوله، سردار سپه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق از همکاری با او خودداری کرد.

دوره رضاشاه

دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان که با صحنه سازی سلطنت خاندان قاجار منقرض شد و رضا خان سردار سپه نخست وزیر وقت به شاهی رسید، او با این انتخاب به مخالفت برخاست.

با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضاشاه دکتر مصدق خانه نشین شد و در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه با کمک ارنست پرون (دوست ولیعهد) آزاد شد و تحت نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران به‌وسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضا شاه از سلطنت برکنار و به آفریقای جنوبی تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت.


نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران

دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.

در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم بمجلس بگذارد. در این دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. بر اثر فشار افکار عمومی و همچنین مساعی اقلیت چهارنفره مجلس، خصوصا نطق چندین روزه حسین مکی در مخالفت با این لایحه، مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و همراهان وی همچون احمدملکی، حسین فاطمی، دکتر کریم سنجابی، مهندس احمد زیرک‌زاده و دکتر سید علی شایگان اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.


ملی شدن نفت و نخست وزیری

در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار توسط جمعیت فداییان اسلام ترور شد و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از ترور نخست‌وزیر وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، در شور و اشتیاق عمومی دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.

پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. در راه بازگشت به ایران به مصر رفت و مورد استقبال پر شکوه ملت مصر قرار گرفت.

کشمکش با دربار و مخالفان

انتخابات دوره هفدهم مجلس بخاطر دخالتهای ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی مانده را صادر کرد.

دکتر مصدق برای جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلس قوام السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیه شدید الحنی نخست وزیری خود را اعلام نمود.

مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن چندین نفر انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام گردیدند. در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دکتر مصدق بار دیگر به نخست‌وزیری ایران رسید.

آیت‌الله کاشانی پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به‌تدریج با بقائی، مکی و... متحد شد و به جبهه کودتاچیان پیوست. در رویداد ۹ اسفند مشخصا روحانیونی مانند کاشانی و بهبهانی در توطئه کشتن مصدق شرکت داشتند که با هوشیاری مصدق به هدف خود نرسیدند.

در ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ دربار با کمک عده‌ای از روحانیون، افسران اخراجی و اراذل و اوباش توطئه‌ای علیه مصدق کردند تا او را از بین ببرند. نقشه این بود که شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پایتخت خارج شود و اعلام دارد که این خواسته دکتر مصدق است. مصدق از نقشه اطلاع یافت و توانست جان بدر برد و توطئه شکست خورد.

چند روز بعد عمال دربار و چند تن از افسران اخراجی سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق را ربودند و پس از شکنجه کشتند.

بدنبال استعفای بسیاری از نمایندگان طرفدار مصدق، دولت اقدام به همه‌پرسی (رفراندم) در کشور کرد تا مردم به انحلال یا عدم انحلال مجلس رای دهند. در این همه‌پرسی (که به خاطر هم‌زمان نبودن رای‌گیری در تهران و شهرستان‌ها و جدا بودن صندوق‌های مخالفان و موافقان مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت) در حدود دو میلیون ایرانی به انحلال مجلس رای دادند و مجلس در روز ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ منحل شد.


درگیری با آیت الله کاشانی

آیت الله کاشانی از جمله کسانی بود که در پی حمایت مردمی از محمد مصدق به صف حامیان او پیوست. حضور او در مناقشه ۳۰ تیر که سرانجام منجر به پیروزی جبهه ملی و صنعت ملی شدن نفت و رسیدن دوباره مصدق به نخست وزیری شد، اوج همکاری روحانیون با دولت مردمی محمد مصدق بود. اما این حمایت‌ها دیری نپایید. تبلیغ شدید علیه وجهه مذهبی مصدق، ترس از رواج فعالیت‌های حزب توده و هراس نابودی دودمان تنها حاکم شیعی جهان، روحانیون را از دولت محمد مصدق دور کرد. اختلاف‌ها با چند انتصاب دولت مصدق که مورد انتقاد مذهبی‌ها بود، بالا گرفت و سرانجام منتهی به انحلال مجلس هفدهم به وسیله رفراندوم عمومی شد که کاشانی را به سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق سوق داد. در ماه‌های آخر عمر دولت محمد مصدق، کاشانی گرچه سکوت کرده بود اما پیدا و پنهان و با حمایت از دسته جات مذهبی، اعلام مکرر در خطر بودن اسلام و تحریک به مقاومت گروه‌هایی که عقله مذهبی داشتند، آشکارا به تضعیف دولت محمد مصدق اهتمام ورزید. درنتیجه کودتاچیان که از این اختلاف بیش ترین استفاده را برده بودند، کار مردمی ترین دولت تاریخ معاصر ایران را یک سره ساختند. پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد، آیت الله کاشانی به شاهی که با کودتا علیه دولت قانونی کشور خود، به کشور و قدرت بازگشته بود تبریک گفت و او را از جمله کسانی می‌دانند که در نوشتن پیام تبریک مرجعیت زمان، بروجردی به شاه دخیل بود. در یک اظهارنظر آشکار پس از کودتا نیز کاشانی گفت:

«مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست»


کودتا علیه دولت مصدق

کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق نقشه‌ سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت عده‌ای از وزرای دکتر مصدق گشتند. ولی نیروهای محافظ نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح و بازداشت نمودند.

در روز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولت‌های آمریکا و بریتانیا دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سقوط دولت مصدق گشت. در این روز سازمان سیا با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، اراذل و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید. کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند و پس از چندین ساعت نبرد خونین گارد محافظ نخست وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غارت کردن به آتش بکشانند. در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. بدین ترتیب در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹ اوت ۱۹۵۳) سازمانهای جاسوسی بریتانیا و ایالات متحده آمریکا با کودتا دکتر مصدق را برکنار کرده و محمدرضا شاه پهلوی را که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود بازگرداندند و به قدرت رساندند.

محاکمه و زندان و خانه نشینی



مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و نظرات خود دفاع کرد. دادگاه وی را به سه سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد تبعید شد و در روستای احمد آباد ساوجبلاغ (نزدیک کرج) به صورت غیر قانونی تبعید و در حصر قرار داشت و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود.
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما