bbc
'پیام معلمان زندانی بند ۳۵۰ اوین به مناسبت اول مهر'
به روز شده: 12:27 گرينويچ - پنج شنبه 22 سپتامبر 2011 - 31 شهریور 1390
.
منابع خبری مخالفان دولت ایران، بیانیهای را به نقل از عبدالله مومنی، محمد داوری و علی پورسلیمان، سه معلم زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین، منتشر کردهاند که در آن با اشاره به نزدیک شدن روز بازگشایی مدارس در ایران آمده است: "سه سال است که صدای زنگ اول مهر را از پشت دیوارهای بلند اوین میشنویم".
آنها در بیانیه خود نوشته اند که مردم ایران "در مسیر آگاهی تا رهایی گام بر میدارند و ما مفتخریم که در این مسیر همگام هموطنانمان هستیم."
گزارش سایت خبری کلمه حاکیست که این سه معلم زندانی بیانیه خود را از داخل زندان به بیرون ارسال کردهاند.
عبدالله مومنی، عضو ستاد مهدی کروبی در انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری گذشته در ایران بود که پس از انتخابات بازداشت و روانه زندان شد.
محمد داوری سردبیر سحام نیوز، سایت حزب اعتماد ملی بود که سال گذشته از سوی کمیته بین المللی دفاع از روزنامه نگاران، برنده جایزه آزادی مطبوعات شد.
علی پورسلیمان نیز یکی از اعضای سازمان معلمان ایران است که در حال حاضر در زندان دوران محکومیت خود را سپری میکند.
AAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAa
بیانیه تحلیلی 12 تن از فعالین دانشجویی زندانی به مناسبت آغاز سال تحصیلی
سال تحصیلی دانشگاه ها در حال آغازی دیگر است و با این شروع ، جنبش دانشجویی نیز ققنوس وار به سان همزاد استبداد ایرانی ، حیات جاودان از سر می گیرد تا وا پسین سنگر آزادی در ایران ، بی سنگر بان نبوده باشد!
دانشگاه ایرانی در تمام حیات 80 ساله خود هماره به مثابه نهاد عقلانیت نقاد و خود بنیاد در صف اول مبارزات آزادیخولهلنه و استبداد ستیزانه بوده ، در هر دو نظام سیاسی پیش و پس از انقلاب مورد سرکوب قرار گرفته ، تجاربی چون 16 آذر 32 ،اول بهمن 40 ، 18 تیر 78 ، 23 خرداد 82 و 25 خرداد 88 را پشت سر نهاده است . دانشگاه ایرانی حتی تجربه تراژیک انقلاب فرهنگی و تصفیه و فیلترینگ دهشتناک ایدئولوژی دولت را نیز از سر گذرانده اما در پس دهه 60 دگر بار علیرغم سر کوب ایدئولوژیک به اقتضای سرشت نهادی خود ، فعلیت نقادانه خویش باز یافته ، یار و همراه دائمی پروژه دموکراسی و حقوق بشر گردیده است.
ما فعالین دانشجویی زندانی ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی جدید به یاران دبستانی ذکر چند نکته را ضروری می دانیم :
1- سر کوب نهاد دانشگاه در 6 سال گذشته صورتی فزاینده به خود گرفته ، بویژه" حیات دانشجویی" و بقا در محیط دانشگاه برای فعالین دانشجویی به علت پروژه دولت احمدی نژاد در محروم از تحصیل و ستاره دار ساختن ایشان به شدت به مخاطره افتاده است ، این امر در کنار هجمه تمام عیار دولت به " آکادمی علوم انسانی " ما را بر این گمان داشته است که دفاع از حق تحصیل و اساسا پاسداشت استقلال نهاد علم از نهاد قدرت با تمر کز بر حق تحصیل شایسته سالارانه دانشجویان و حق تدریس و انتخاب شایسته سالارانه اساتید و هیات های علمی ، به ویژه در حوزه علوم انسانی به عنوان شرایط بقای آکادمیک دانشگاهیان مهمترین و محوری ترین مساله امروز خانواده دانشگاه بوده ، به مثابه اولویت نخست جنبش می بایست مورد توجه قرار گیرد.
2- هویت دموکراسی خواهانه و حقوق بشر طلبانه به سان گفتمان مسلط جنبش ، آن را در طول جنبش فراگیر سبز (فارغ از قیود و تنگ فهمی های ناشی از در ک حزبی از جنبش سبز ) قرار داده ف لیکن اقتضائات زیست دانشجویی این لایه از جنبش سبز را آسیب پذیر تر از سایرین ساخته است . لذا ما گمان می کنیم برای کاهش هزینه و آسیب پذیری جنبش دانشجویی با پر هیز از " علنی گرایی " بی مورد و فاقد ضرورت که مختص عصر اصلاحات و انعطاف پذیری ساخت قدرت در برابر نقادی های جنبش بود ، عمیقا واجد موضوعیت می نماید.
نیز وحدت توام با کثرت جریان های فکری – سیاسی دانشجویی و اجتناب از تضعیف یکدیگر در مقابل ساخت قدرت از الزامات جنبش در شرایط دشوار فعلی است همچنین پیوند با سایر جنبش های اجتماعی که هر یک نماد اعتراض به بخشی از عملکرد سرکوبگرانه دولت اقتدار گرا هستند ضروری به نظر می رسد. به ویژه پیوند ار گانیک و طبقاتی جنبش دانشجویی و جنبش زنان غیر قابل انکار است ، پیوندی که دولت با عنایت بدان پروژه تفکیک جنسیتی را کلید زده و بر آن پای می فشارد . لذا بر آنیم که می بایست ضمن تعمیق پیوند این دو جنبش در مقابل پروژه تفکیک به شکلی موثر ایستادگی نمود.
نیز بر آنیم که خلا نظر ورزانه در جنبش خلائی غیر قابل کتمان بوده ، جنبش را در معرض آسیب بحران هویت و امتناع نظر ، استراتژی و بر نامه قرار داده است که حاصل آن چیزی جز یک جنبش عصبانی ، لاغر و بی برنامه نخواهد بود . ما ضمن موافقت با الگوی رادیکالیسم دانشجویی نسبت به رادیکالیسم کور هشدار داده ، معتقدیم رادیکالیسمنخست می بایست در سر شکل گیرد تا در دست های کنشگران!
3- ازدیاد جمعیت دانشجویی خارج از کشور فرصتی مغتنم است که در صورت بهره گیری مناسب از آن می توان خروجی جنبش در داخل را تاثیر گذار نمود و هم از هزینه و بار تحمیل شده بر جنبش کاست . ما ضمن ابراز مراتب همدلی خود با یاران به غربت رفته ، از ایشان می خواهیم ضمن پذیرش و تمکین به اصالت داخل ، به نقش مسئولانه خویش در استفاده از امکان های عصر جهانی شدن در سخنگویی و رساندن پیام داخل به جامعه مدنی جهانی و علی الخصوص حساس نمودن نهاد ها و جوامع دانشجویی کشور های میزبان نسبت به مسائل جنبش دانشجویی ایران بکوشد.
در پایان لازم میدانیم به یاد آوری برخی از مطالبات بنیادین جنبش در مقطع فعلی بپردازیم :
1- توجه و تاکید مداوم برزیست چند وجهی سیاسی ، فرهنگی و، علمی و صنفی به عنوان شریان حیاتی دانشگاهیان
2- حق تحصیل تمامی دانشجویان فارغ از تعلقات سیاسی ، مذهبی ، جنسیتی و... ایشان
3- پذیرش شایسته سالارانه هیات های علمی
4- پایان هجمه و جلوگیری از اضمحلال آکادمی علوم انسانی
5- استقلال نهاد علم از نهاد قدرت و پایان مواجهه ایدئولوژیک و پلیسی – امنیتی با دانشگاه از سوی حاکمیت
6- پایان فعالیت غیر قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی و تفویض تصمیم سازی به هیات های امنای دانشگاه ها
7- بازگشت اساتید و دانشجویان اخراجی به دانشگاه و عذر خواهی و جبران خسارات وارده در این سال ها به ایشان.
آرش صادقی – فعال دانشجویی زندانی علامه طباطبایی
سعید جلالی فر- فعال دانشجویی زندانی دانشگاه زنجان
مهدی خدایی- فعال دانشجویی زندانی دانشگاه آزاد تهران
مجید دری - فعال دانشجویی زندانی علامه طباطبایی
ضیاء نبوی- فعال دانشجویی زندانی نوشیروانی بابل
مصطفی نیلی- فعال دانشجویی زندانی سابق امام خمینی قزوین
پیمان عارف – فعال دانشجویی زندانی دانشگاه تهران
احمد شاهرضایی- فعال دانشجویی زندانی یزد
جواد علیخانی – فعال دانشجویی زندانی چمران اهواز
سماء نورانی – فعال زندانی حق تحصیل بهایی و اخراجی از دانشگاه سهند