تاريخ در آينده ای نه چندان دور، درمورد نظام اسلامی قضاوت خواهد کرد. هرچند هم اکنون با بررسی رخداد ها، بيانيه ها، سخنرانی های رهبران و کارگزاران حکومتی وبازده عمل کرد سی و يک ساله حاکميت نظام اسلامی محکم ترين و صادق ترين ابزار را برای قضاوت در اختيار گذارده شده. معهذا رخدادهای هفت ماهه گذشته وعکس العمل مجموعه حاکم بر کشور در برابر اعتراضات مسالمت جويانه شمار بزرگی ازمردم ايران ميتواند بخش قابل توجهی ازتاريخ نظام اسلامی در کشوری باشد که اکثريت شهروندان آن صرفنظر ازاعتقادات سياسی، باورهای دينی ومذهبی، اقوام و کيش های مختلف در انقلاب بهمن سال پنجاه هفت شرکت فعالانه داشته و دررفراندوم دوازده فروردين پنجاه هشت نيز با علاقه واشتياق فراوان نظام جمهوری اسلامی را پذيرفته، به پای صندوق های رای رفتند وبآن رای مثبت دادند بدون اينکه حتی از محتوای قانون اساسی حکومت آينده اطلاع داشته باشند، زيرا عليرغم کارشکنی ها وخيانت بخشی از روحانيت شيعه در انقلاب مشروطه ونهضت ملی کردن نفت، با توجه به سحنان وکنفرانس های مطبوعاتی آيت الله خمينی در زمان اقامت در نوفل لوشاتو باور کرده بودند با رهبری ايشان ميتوانند ازسلطه حاکميت خودکامه فردی رهايی يافته وهر يک ازشهروندان ايران دارای يک رای خواهند شد و در آينده حق خواهند داشت با شرکت در همه پرسی آزاد وبدون دخالت دولت يا مقامی غير مسؤل در مورد مسائل مربوط به خانه و زادگاه خويش شرکت واظهار نظر نمايند.
فلسه انقلاب بيست دو بهمن پنجاه هفت درنظر توده های ميليونی ايرانی که درراهپيمائی ها واجتماعات فرهنگی وسياسی دهه پنجاه شرکت ميکردند منحصرا با هدف: آزادی رای دادن، آزادی بيان و اجتماعات مسالمت جويانه، عدالت اجتماعی، چگونگی زندگی و برابری همه ايرانيان صرفنظر ازجنسيت، دين، مذهب، زبان وقوميت، در پرتو قانونی که در انتخاباتی آزاد توسط نمايندگان منتخب آنها تدوين شود، بود. اين اهداف بخشی ازحقوقی بود که مردم ايران ازانقلاب مشروطيت در پی بدست آوردن آن ها بودند. هرچند رهبر انقلاب مردم ايران فردی روحانی بود اما اکثريت ملت ايران نه مشکلی با دين و مذهب داشتند نه تعصب فرقه ای و زبانی، نه مشکلات معيشتی، و نه نگرانی ازتامين نداشتن درآينده. اکثريت ملت ايران مسلمان و پای بند به باور های دينی و اجرای فرايض مذهبی واحترام صادقانه به قشری از روحانيت که در گير انحرافات سياسی نشده و در بحران های تاريخی در کنار مردم ايران بوده و ازآنها پشتيبانی ميکردند بود. هرچند تعداد آنها نسبت به کل جامعه روحانی اقليتی بيش نبود اما ايران خانه ای بود برای همه شهروندان، همه فرقه ها، اديان و مذاهب و تفکر های مختلف، خودی و ناخودی وجود نداشت، اختلاف بنيادی بين توده های مردم مطرح نبود ومشکل منحصرا با حاکميت خود کامه و تماميت خواه بود.
بعد ازگذشت سی يک سال از انقلاب نگاهی به فضای کشور، مخصوصا بعد از انتخابات اخير ما را با واقعيات دردناکی روبرو ميسازد که برای هر ايرانی علاقمند به هم ميهنان و مرز و بوم اجدادی درد آور و جانگداز است.
در روز پنجم اسفند آيت الله هاشمی رفسنجانی بر سر مزار آيت الله خمينی و آيت الله سيد علی خامنه ای در ديدار با رئيس واعضای مجلس خبرگان بياناتی ايراد مينمايند که مفهومی چند گانه را ميتوان از آنها استنباط کرد: يک - مجموعه اجزاء نظام اسلامی هنوزنمی توانند واقعيات حاکم بر جامعه را درک کرده وتغييراتی را درروش حکومتی خود قائل شوند. دوم - تعمدا سفسطه مينمايند شايد بتوانند با گذشت زمان ازبحرانی که درآن غوطه ور شده اند رهايی يابند. سه - زير فشار کابينه سپاهی درپی جوسازی برای به وجود آوردن فضايی پليسی - امنيتی با هدف تجديد فجايع دهه شصت ميباشد. بدين سبب کارگزاران سپاهی در شرايط حاضر با قرار گرفتن در پشت مقام رهبری منتظر فرصتی هستند تا بتوانند قدرت را بدست گيرند. خيمه شب بازی های نهم دی ماه و بيست دو بهمن و بزرگ نمايی های بعدی که همه مردم ايران و جهان شاهد هر دو نمايش بوده اند، دنباله سناريوی است که بعد ازانتصاب احمدی نژاد آغاز شده وبا کودتای خرداد ماه روند تکاملی خود را پيموده است. ولی اعتراضات ميليونی معترضين به نحوه انتخابات نقشه اشغال را ظاهرا به تعويق انداخته است.
سخنان هاشمی رفسنجانی در روز پنج اسفند را اگر مورد توجه قرار دهيم و عقب نشينی او را نسبت به آخرين نماز جمعه بررسی کنيم، ميتوانيم گوشه ای ازسناريوی پنهانی را ترسيم نمائيم. «متاسفانه تبليغات بگونه ای است که نسل جديد متوجه نميشود امام با کمک مردم چه معجزه ای آفريد». «موج فتنه بزرگی عليه انقلاب، اسلام، ولايت و تقدس روحانيت شروع شده که هيچ وقت نميخواهد يک ذره هم کوتاه بيايد». «اسلام، تشيع، امام زمان و ولايت سرمايه ما است و اصالت با آنها است» «تا حالا آمده ايم درست بود وجور ديگری تعبير نشود و افراد نورسيده ای نخواهند کاری جديد را شکل دهند که ازعهده آن برنميآيند. خوشبختانه کسی مانند مقام رهبری را درراس کشور داريم که تفسير امام را بيشتر ازهمه ميدانند».
هاشمی رفسنجانی از موج فتنه بزرگی عليه انقلاب، اسلام، ولايت و تقدس روحانيت و اينکه اسلام، تشيع، امام زمان و ولايت سرمايه ما است واصالت با آنها است. سخن ميگويد. آقای رفسنجانی حتما ميداند که خداوند در سوره اعراف آيه چهل سه به جهانيان پيام ميدهد که «لعنة الله علی الظالمين - لعنت خدا بر ستمکاران» ايشان وقتی ولايت را هم طراز اسلام تشيع و امام زمان ميداند آيا نبايد از ولی فقيه سؤال نمايد فتوای کشتار کسانی که دراعتراضی آرام حقوق پايمال شده خود را درخواست ميکنند آيا ازمصاديق ستمکاری نميباشد؟ رفسنجانی اگربه قرآن واسلام باوردارد چرا دربرابربازداشت، شکنجه، و کشتار بی گناهان سکوت ميکند وبا همکاری با نظام شريک جنايات رژيمی ميشود که بنا به گفته دکتر امان الله قرايی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه، سن روسپیگری درايران اسلامی بين دوازده تا بيست پنج سال شده است؟ چه عواملی سبب شده اند که کودکی دوازده ساله برای ادامه زندگی مجبوربه تن فروشی گردد؟ کشوری که سا ليانه نزديک به صد ميليارد دلاردرآمد نفتی دارد چرا بايد دامنه فقر آنقدر گسترده شود که چنين فاجعه ای امری عادی تلقی گردد؟ هاشمی که يکی از پايه های نظام هست چرا از خود نميپرسد چرا و به چه دليل بيش ازسی ميليون نفر ازهم وطنان ما زير خط فقر زندگی ميکنند؟ و گروهی ديگر در قصرهای افسانه ای، وحساب های بانکی آنها در ايران و خارج ارقامی سرسام آور هستند. پرداخت وام های بدون پشتوانه و بخشش های صد ها مليون دلاری به گروه هايی که سابقه تاريخی دشمنی با مردم ايران دارند درحالی که جمع کثيری ازهموطنان ما برای درمان فرزندان بيمارخود يا آوردن لقمه ای نان به سفره، اعضای بدن خويش را ميفروشند، چگونه ميتواند اين تبه کاری ها را در دادگاه ملت ايران توجيه نمايد؟ بدهکاران به بانک ها چه کسانی هستند؟ و درحالی که بانک ها قادر به پرداخت مبالغ کم به مشتريان خود نميباشند واز نيروهای انتظامی برای جلو گيری از شورش صاحبان حساب ها ياری ميجويند بچه دليل نميتوانند طلب های خود را از بدهکاران عمده وصول کنند؟ بدهکاران چه وابستگی های فاميلی با مسؤلين نظام دارند که بانک ها قادر به دريافت طلب خود از آنها نيستند؟
آقای هاشمی رفسنجانی آيا با عمل کرد نظام اسلامی که اکثرکارگزاران آن روحانيون هستند، وقتی مکارم شيرازی و جنتی دو آيت الله پشتيبان نظام اسلام فقاهتی جوانان معترض به کودتای خرداد را محار ب دانسته و فتوای مرگ برای آنها صادر ميکنند آيا انتظار داريد هنوز روحانيت شيعه در حجاب تقدس باقی مانده باشد که جنابعالی نگران از بين رفتن اين سرمايه بزرگ هستيد؟
رهبر نيز درجمع خبرگان تهديد ميفرمايند « افرادی که قانون و رای اکثريت را نمی پذيرند صلاحيت حضوردرچهارچوب نظام اسلامی رااز دست ميدهند. بايد ازمخالفان نظام اعلام برائت شده و مرزها روشن شود.» « درنظامهای اجتماعی غلط و غير الهی اقدامات فردی نميتواند کشور و جامعه را به سعادت برساند اما درنظام های متکی بر نقشه الهی تخلفات فردی قابل اصلاح و مشکلات ونقايص قابل رفع است»! «حضور مردم و دخالت دادن آرای عامه در مسائل کشور است که اين مساله آثار پر برکتی از جمله نا اميدی روز افزون دشمن از مقابله با نظام را به همراه ميآورد». « فتنه پس از انتخابات نفی آرای مردم، خدشه وارد آوردن به حضور ملت و اتهام و تهمت به نظام ميباشد» «سی يکسال پس ازپيروزی انقلاب مردم به ويژه جوانان درکمال پاکی، آراستگی روحی، حماسه بی نظير بيست دو بهمن امسال را به وجود آوردند و روز بزرگ و فراموش نشدنی نهم دی را می آفرينند».
با توجه به مسؤليت های رهبر در اصل يکصد دهم قانون اساسی تغيير يافته در سال شصت هشت، وظايف مقام رهبری تا حدی افزايش يافته که همه کارهای اجرايی، قضايی و قانون گذاری بايد زير نظررهبر وبا فرمان ايشان تدوين واجرا شوند باور کردنی نيست که مقام رهبری ازچگونگی آرايش جان نثاران ولايت در روزهای نهم دی ماه و بيست و دوم بهمن که جوانان درکمال پاکی و آراستگی روحی حماسه بی نظير آفريده اند آگاهی کامل نداشته باشند و از پارک صد ها اتوبوس در خيابان های منتهی به ميدان انقلاب بی خبر باشند! و چگونه است که اعضای بيت رهبری گفته های مدير کل حراست فرمانداری تهران را که «از آنجا که نياز به لشگرانسانی عظيمی داشتيم تا سبزها جرات ابراز وجود نکنند با پيشنهاد ما مراسم راه پيمائی بيست دو بهمن امسال در کليه شهرستان های کليدی استان لغو و عزيزان را به تهران آورده و سازمان دهی کرديم وخوشبختانه با مديريت بی نظير فرمانداری های اين شهرستان ها جمعيتی حدود پانصد هزار نفر را در مسير پخش، و فتنه گران را تعجب زده کرديم!» را به سمع رهبری نرسانده باشند؟
اگر مدير کل حراست و يا اطرافيان مقام رهبری اين رخداد را که با آبرو و مشروعيت نظام بستگی دارد خلاف به اطلاع مردم و ايشان رسانده باشند مرتکب دروغ بزرگی شده اند وبراساس سوره آل عمران آيه پنجاه پنج « فنجعل لعنت الله علی الکاذبين - لعنت خدا بردروغ گويان». مقام رهبری چگونه ميتواند به اطرافيان و مجريان اموری که به لعنت خداوند دچار شده اند اعتماد کند؟ آيا ايشان نميبايست بجای اعلام عدم صلاحيت چند نفر ازمعترضين به نحوه برگزاری انتخابات، عدم صلاحيت دروغ گويان را اعلام ميداشتند؟ وقتی احمدی نژاد و احمد خاتمی دو مقام مورد احترام رهبری سيل بزرگ معترضين را تعداد ناچيزی خش وخاشاک و يا اراذل واوباش ميدانند وخرابکاری های عوامل خود را برای استمرار قدرت و چپاول گری های خود از بيت المال به پای معترضين ميگذارند ونعل وارونه ميزنند تا رهبررا تشويق يا وادار سازند برای جلو گيری از اعتراضات مردم به چگونگی برگذاری انتخابات از کرسی نماز جمعه فتوی ممانعت از برگذاری راه پيمائی ها را به هر قيمت صادر کند. آيا اين فرمان با خصائص رهبرکه يکی ازاصول، اصل يکصد و نهم قانون اساسی (عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام) ميباشد مغايرت ندارد؟ و اين گفته رهبر«در نظام های متکی بر نقشه الهی تخلفات فردی قابل اصلاح ميباشد» و يا بر طبق اصل بيست و هفتم قانون اساسی تشکيل اجتماعات و راه پيمائی ها بدون حمل اسلحه به شرط آنکه مخل به مبانی اسلامی نباشد آزاد است. اعتراضات مسالمت آميز معترضين به نحوه برگزاری انتخابات با کداميک ازمبانی اسلام مغايرت دارد که رهبربه خود اجازه ميدهد فتوای کشتار آنها را صادرکند ولی تخلفات وحيف و ميل صد ها ميليارد دلار از بيت المال ملت ايران توسط رئيس جمهور منتخب خود را قابل اصلاح ميداند؟
طبق اصل يکصد ونهم رهبر بايد ناظر برحسن اجرای امورمملکت باشد، ايشان چگونه از طرح های جماعت دروغ گو و قدرت طلب که اداره کنندگان کشور ميباشند حمايت ميکند و به آنها اجازه ميدهد بدون هيچ دليل، فقط با شرکت در يک اعتراض مسالمت جويانه دانشجويان، روزنامه نگاران، دختران و پسران جوان اين مرز و بوم را بازداشت کنند، شکنجه نمايند و بدون ارتکاب هيچ گناه به دست سلاخانی که در مقام قضاوت نشسته اند بسپارد تا حکم اعدام صادر و اجرا نمايند؟ گسترش دامنه اين جنايات بود که شعار «رای ما کو؟» معترضين روز بيست و پنج خردادرا به شعار «خامنه ای قاتله، ولايتش باطله» تبد يل کرد. چه کسانی به دنبال اين شعار بوده وهستند؟ آيا در پشت اين صحنه سازی ها عوامل مصباح يزدی وجود ندارند که برای رسيدن به مقام ولايت فقيه، شرايط را برای کودتای ديگری آماده ميسازند؟ و اين بار کودتا عليه رهبر خواهد بود. آيا اطرافيان و اعضای دفتر بيت رهبری مجريان پشت پرده اين توطئه نيستند؟ چگونه است که آنها متوجه نشده اند احمدی نژاد بلافاصله بعد ازاطمينان به پيروزی کودتا به دست بوس مصباح يزدی ميرود و برای رد گم کردن زيارت مرقد مطهررا بهانه قرار ميدهد.
آيت الله خمينی بعد از کشتار دانشجويان در سيزده آبان پنجاه هفت خطاب به شاه ميگويد: « رژيمی که فرزندان خود را بکشد ديگر لياقت رهبری را ندارد». احمدی نژاد و سپاهيان قدرت طلب کابينه امروز همان کار را در زير چتر حمايتی رهبر انجام ميدهند و مسؤليت همه کشتار ها بر عده رهبر است. مردم ايران درخواست يک همه پرسی دارند، اگر نظام اسلامی باور دارد که جان نثاران ولايت در روزهای نهم تير و بيست دو بهمن حماسه های غرور آفرين آفريدند چرا بايد از برگذاری يک همه پرسی واهمه دارد؟ تاريخ همواره درسی تکراری ورخدادی تکراری است. مردم ايران اين درس را بارها آموخته اند و در فرصت مناسب بار ديگر آن را آگاهانه تجربه خواهند کرد و بر صفحه تاريخ حقوق انسانی خود را برای هميشه به ثبت خواهند رسانيد .