شاهین زینعلی، ابوالفضل عابدینی از فعالان پان ایرانیست و حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس ِ محبوس در زندان اوین، قویا هشدار دادند که “حمله نظامی به تاسیسات وزیرساختهای ملی، مشکلات فراوانی برای کشور و مردم بوجود میآورد که این امر به نوبه خود بر روابط ملت ایران، که خواستار تعامل هرچه بیشتر با جهان آزاد هستند، با کشورهای حمله کننده تأثیرگذار خواهد بود.”
متن این بیانیه به شرح زیر است:
اکنون که دراین برهه از زمان سیر وقایع داخلى وفشار بى امان حاکمیت برکنشگران مدنى، سیاسى و فرهنگى، نقض گسترده و سازمان یافته حقوق شهروندان ایرانى و سرکوب معترضان به وضع موجود، جنبش ملى دمکراسى خواهى درایران را به محاق برده، درعرصه بین المللى نیز شاهدیم رفتار بى منطق حاکمیت وعدم مدیریت درست در عرصه سیاست خارجى و تعامل باجامعه جهانى، ایران رابه کشورى منزوى درجهان تبدیل کرده است.
از نقض گسترده حقوق بشر ازسوى حاکمیت درداخل وحمایت ودوستى باسایر دولت هاى ناقض حقوق بشر، وارد شدن دربحران هاى بین المللى براساس سیاست هایى خلاف منافع ملى، بحران گسترده درعرصه سیاست داخلى و حرکت درجهتى که حساسیت کشورهای قدرتمند را بر انگیخت، معجون هفت رنگى شکل گرفته است که نه تنها افکار عمومى جهان را به شدت برعلیه جمهورى اسلامى تحریک کرده، بلکه دست رقباى ایران را براى پیشبرد اهدافشان در منطقه بازگذاشته و فرصتى تاریخى براى آنها فراهم آورده است. اهدافى که با منافع ملى و حقوق تاریخى ما به هیچ عنوان هم خوانى ندارد و حتى تهدیدى براى صلح پایدار در منطقه محسوب مى شود.
حال به این مسایل خطر حمله نظامى را باید افزود. خطری که این روزها بیش از هر زمان دیگری سایهاش بر سرمردم ایران سنگینی میکند.
ما به عنوان زندانیان سیاسی که به صورت آشکار مورد ستم حاکمیت قرار گرفته و از بسیاری حقوق فردی و اجتماعی خود محروم میباشیم، مایلیم از درون زندان نکاتی را نه تنها به هم میهنانمان، که به افکار عمومی جهانیان متذکر شویم و وجدانهای بیدار انسانی را به گواهی فرا خوانیم.
١_ جنبشی که در فردای اعلام نتایج انتخابات در ایران شکل گرفت و جنبش سبز نامیده شد، جنبشی است که از رهگذار رخدادهای گذشته بر مردم در سی واندی سال گذشته، به خصوص چندماه آخر منتهی به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، سربرآورده و هسته اصلی آن را طبقه متوسط جامعه تشکیل داده است. این جنبش پس از طی چندماهی از حیات خود توانست با بکارگیری ابزارهای لازم، حمایت اقشار مختلف اجتماعی را نیز جلب کند. طوری که شاهد بودیم در وقایع روز عاشورای٨٨، و پس از آن، گرز سرکوب بر سر تمامی اقشار اجتماعی در ایران، فرود آمد.
ما ساختار فکری جنبش سبز را از سویی بر اساس سنتها و فرهنگ ملی ایرانیان ارزیابی کرده و از دیگر سو معتقدیم اصلیترین هدف جنبش، دست یابی به نظامی سیاسی _مدنی در ایران است که بر پایه ارزشهای انسانی و جهانشمول بناشده باشد. نظامی که در وهله نخست بیشترین سعادت و شادمانی را برای شهروندان خود تضمین کرده و آنان را ازحقوق انسانی خود بهرهمند سازد، وسپس ایران را برای ایفای نقش تاریخی و بین المللی خود در راستای تحقق صلح جهانی، به خصوص در منطقه بحران زده خاورمیانه آماده سازد.
٢_بدیهی میدانیم با توجه به نوع و ساختار دولتی که با آن روبروییم و نیز اهداف والای ذکر شده، جنبش مردم ایران نه تنها به یاری وهمدلی داخلی بلکه به حمایت معنوی، فرهنگی، مدنی شهروندان آزاد در سرتاسر جهان نیازمند است.
به باور بسیاری، جنبش سبز مردم ایران جنبشی است که به صورت گسترده در بکارگیری ابزارهای رسانهای و ارتباطی ابتکار عمل داشته و این امر میسرنشده مگر به همت نسل جوانی که چه در هدف و چه در روش و عمل خواستار ارتباط با جهان خارج و به رسمیت شناخته شدن به عنوان بخشی از جامعه جهانی بوده است.
این درحالی است که حاکمیت تمامی توان خود را برای دور نگه داشتن جامعه از جریان آزاد اطلاعات و جلوگیری از تعامل شهروندان با جامعه جهانی به کار بسته است. سانسور کتب و نشریات، فیلترینگ سایتهای اینترنتی، ارسال پارازیت بر روی امواج ماهوارهای و توقیف دستگاه های دریافت از ماهواره، نمونهای از تلاشهای حاکمیت در این راستا است. درکنار این موارد وارد آمدن اتهاماتی از قبیل جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم در کنار کنار سایر اتهامات به برخی فعالان مدنی، سیاسی و روزنامه نگاران نیز شاهدی بر این مدعاست. از این روتاکید میکنیم همبستگی جهانی با مردم وحمایت از جنبش آزادی خواهانه در ایران نه تنها دارای اهمیت بالایی است، بلکه این تنها انتظار ایرانیان از هم نوعان خود در سرتاسر جهان است.
٣_ما نه تنها مخالفت صریح و آشکار خود را با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران ابراز داشته، بلکه حتی مانور تبلیغاتی و جنگ روانی در این زمینه را عاملی برای عمیق ترشدن بحران و پیچیدگی هرچه بیشتر اوضاع میدانیم و معتقدیم اقدام نظامی علیه تاسیسات اتمی کشور، جنگ با ملت ایران است.
به وجود آوردن دستاویزی لازم برای تمامیت خواهان در جهت افزایش فضای امنیتی برای فشار بیشتر به معترضان، بروز رادیکالیسم و خطر رشد گروههای شبه نظامی، به مخاطره افتادن تمامیت ارضی و تغییر اولویت اقشار مختلف مردم ازمسأله تغییرات سیاسی و اجتماعی در ایران به دفع خطر دشمن خارجی میتواند بخشی از نتایج زیانبار سنگینی سایه شوم حمله نظامی به ایران باشد.
همچنین قویا هشدار میدهیم حمله نظامی به تاسیسات وزیرساختهای ملی، مشکلات فراوانی برای کشور و مردم بوجود میآورد که این امر به نوبه خود بر روابط ملت ایران، که خواستار تعامل هرچه بیشتر با جهان آزاد هستند، با کشورهای حمله کننده تأثیرگزار خواهد بود.
لذا ما حمله نظامی را تنها برای گروههای تندرو تمامیت خواه حاکمیت و جریاناتی که قایل به تمامیت ارضی نیستند در پی تجزیه ایران فعالاند سودمند ارزیابی میکنیم.
ملت ایران به خوبی آگاه است دستیابی به حاکمیت ملی، دمکراسی، حقوق بشر و صلح که از اهداف جنبش آنان در این برهه است هرگز از تهدید و حمله نظامی نمیگذرد و اعلام میداریم آنان که بر طبل جنگ میکوبند، خواسته یا ناخواسته در برابر جنبش ملت ایران قرار گرفتهاند.
پاینده ایران
شاهین زینعلی
حسین رونقی
ابوالفضل عابدینی