پرويز ورجاوند / ساخت سد سيوند و زير آب رفتن آثار باستانى ايران
گروهى از جهانگردان ژاپنى در حال ديدار از تخت جمشيد
خبرى دردناك براى ايراندوستان اين روزها منتشر شده در اين باره كه از چند ماه ديگر سد سيوند واقع در ۵۰ كيلومترى تخت جمشيد آغاز به آبگيرى مىكند و با آن چند اثر بسيار مهم تاريخى ايران كه از ميراث فرهنگى جهان به شمار ميروند به زير آب خواهند رفت، از جمله پاسارگاد با آرامگاه كوروش آن. كارشناسان مىگويند كه پس از آبگيرى سد سيوند تخت جمشيد نيز به تدريج فروخواهد ريخت. تلاشهايى از سوى باستانشناسان و مدافعان حقوق بشر در جهت برانگيختن مسؤولان امر به چشمپوشى از اين طرح انجام گرفته است، اما تا كنون بىنتيجهاى. در رابطه با اينكه چرا مقامات دولتى در برنامهريزيهاى عمرانى خود با مسؤولان سازمان حفظ ميراث فرهنگى مشورت نمىكنند دويچه وله (صداى آلمان) از دكتر پرويز ورجاوند، باستانشناس و وزير فرهنگ پيشين ايران، در كابينه دولت مهدى بازرگان، دعوت مصاحبه كرد.
مصاحبه گر: کیواندخت قهاری
دویچه وله: آقای دکتر پرویز ورجاوند، شما کی و چگونه از طرح ساخت سد «سیوند» آگاه شدید؟ منظورم از این سوال اینست که چرا اینقدر دیرهنگام و حالا که تصمیم ها گرفته شده، این موضوع به بحث عمومی تبدیل شده است؟
پرویز ورجاوند: این یک معضل بزرگی ست که طی چندین دهه، شاید از آغاز زمان حرکت نوسازی در ایران در طی ۸ـ۷ـ۶ دهه گذشته تا بحال، این مشکل فراروی مسئله ی جایگاههای باستانی در ایران بوده است. یعنی اینکه در تمامی طول دوران گذشته و تا به امروز مسئله حفظ میراث فرهنگی جایگاههای باستانی و تاریخی بعنوان یک اصل مسلم و بعنوان به اصطلاح سرآغاز هر اقدام عمرانی مورد توجه نبود. یعنی من به این اعتبار به شما توجه می دهم که شما وقتی این برنامه های توسعه جمهوری اسلامی را نگاه بکنید غیر از برنامه ی چهارم، که اگراشتباه نکنم در ۲ مورد اشاره به مسئله میراث فرهنگی شده، در سه برنامه ی نخستش اصلا ذهنیت این حاکمیت در پیوند با مسئله ی آثار باستانی و میراث فرهنگی ایران نبوده است. همانطور که در برنامه ی این دولت نهم هم، اصلا نه در جریان انتخابات، نه در جریان پس از انتخابات و در برنامه چیزی که به ذهن آقایان نمی رسد و قبول ندارند که به آن بپردازند پدیده ی پاسداری از میراثهای فرهنگی ایران است. مسئله عمده در تمام دنیا، حتا کشورهایی که دارای یک پیشینه گسترده و کهنی نظیر ایران نیستند، این رابطه وجود دارد که هر فعالیت عمرانی در مرحله ی آغازشدنش باید هماهنگ بشود با واحدهایی که کار پاسداری از میراث فرهنگی را برعهده دارند، یعنی اگر وزارت راه، وزارت نیرو برای سدسازی و راهسازی و برای هر نوع فعالیت عمرانی ای که می تواند مسئله مسیرهای جدیدی را بوجود بیاورد و این مسیرها می توانند برخورد پیدا بکنند با جایگاههای باستانی. بنابراین، نکته ی بسیار مهم عبارت از اینست که این بعنوان شاه بیت حرکتهای عمرانی دیده شده باشد، ثبت شده باشد و مکلف باشند دستگاهها که بیایند، حتا برای مکان یابی شان، در این چارچوب عمل بکنند. الان ما ناگزیریم که شهرک های مختلف و یا شهرهای اقماری را در کنار شهرهای بزرگ ایران بوجود بیاوریم برای اینکه سرریز شهرهای بزرگ را به آنجا منتقل کنیم. این مکان یابی وقتی می خواست صورت بگیرد، دقیق در کنار آن هیات شهرسازی ای که مسایل را از بعد شهرسازی و جغرافیایی بررسی می کند بی برو برگرد باید یک گروه باستان شناس همراهش باشد تا به آنها توجه بدهد که بررسی بکند منطقه را که کجا اثر وجود دارد، اینها باید چه مقدار جابجایی بکنند تا اینکه روی این جایگاهها دست به ساخت و ساز نزنند. مسئله ای که مهم است عبارت از اینست که ایران سرزمینی است گسترده که آثار باستانی و میراثهای فرهنگی کهنسال ایران در این گستره ی عظیم پراکنده است. بنابراین، امکان این را ندارد که بشود تمام این مکانها را مورد بررسی جامع قرار داد و جایگاههایی را که شناسایی می شود کاوش کرد و آثارش را بیرون آورد. به این اعتبار ناگزیر باید دستگاههای عمرانی همگام با دستگاه میراث فرهنگی هماهنگی بکند از مرحله ی بررسی، نه از مرحله ی بعد از اجرا. گرفتاری داستانی مثل سد «سیوند» مربوط به اینست که سد زده می شود، می خواهد دریاچه آبگیری بشود، تازه امروزمتوجه می شوند که پشت سر این سد و این گستره ای که زیر آب خواهد رفت آثار متعددی مربوط به چندین هزار سال پیش تا به امروز قرار دارد.
دويچه وله: پس آقاى ورجاوند سازمان ميراث فرهنگى پس از اجراى طرح ساخت سد سيوند بوده كه متوجه اين طرح شده است؟
پرويز ورجاوند: سازمان میراث فرهنگی از زمانی به تکاپو افتاده که مرحله ی اجرایی کار سد آغاز شده و مسئله اینست که حالا یک گستره ای بصورت دریاچه بوجود خواهد آمد پست سر و این گستره ی پشت سر می تواند بخشهایی که احتمال زیاد دارد جایگاههای باستانی و پیش از تاریخی در آن وجود داشته باشد را زیر آب ببرد.
دویچه وله: آقای دکتر ورجاوند، رییس سابق سازمان میراث فرهنگی، آقای مرعشی، گفته اند که سدسازی لازمه ی تمدن امروز و آینده است و فردا را نمی توان فدای وجود و حفظ آثار گذشتگان کرد. پاسخ شما به این حرف چیست؟
پرویز ورجاوند: ایشان بهتر است که در چارچوب شناخت و اطلاعات خودشان سخن بگویند. کسانی که به مسئله ی حفظ میراث فرهنگی و آثار باستانی توجه دارند، هیچگاه توجه شان را از حرکت موثر در زمینه ی کارهای عمرانی و نیازهای کشور دور نمی دارند و اینرا واقعبینانه معتقدند که در برخی از موارد ناگزیر خواهند بود که به اعتبار نیازهای عمرانی کشور به برخی از مشکلات در پیوند با آثار باستانی تن دربدهند. ولی نکته ای که اینجا مطرح است عبارت از اینست كه، همانطور که در آغاز اشاره کردم، کارهای عمرانی از مرحله ی بررسی و تصمیم گیری، اگر از چارچوب همگامی با گروههای باستان شناسی صورت بگیرد، در جریان ایجاد طرح و پروژه می شود با اعتبار اظهارنظرهای علمی باستان شناسان تغییرات و جابجاییهایی را در مورد پروژه های عمرانی بوجود آورد که هم آن پروژه به مرحله ی اجرا دربیاید و درست اجرا بشود و هم اینکه بتوان تا حد ممکن بخشهای قابل ملاحظه ای از آثار را از انهدام و نابودی نجات داد. بنابراین، بحث در این است که برای اقدامهای عمرانی مختلف و گسترده چگونه باید عمل کرد که هم آن کار عمرانی درست صورت بگیرد و هم لطمه ی کمتری به میراثهای فرهنگی و آثار باستانی وارد بیاید.
دویچه وله: بنابراین از جمله انتقاد شما این است، علاوه بر کل نظمی که در اینمورد وجود دارد که اصلا بررسی نشده، که آیا می شود آلترناتیو دیگری وجود داشته باشد که هم نیاز اقتصادی برآورده بشود و هم خسارتی به آثار باستانی نخورد.
پرویز ورجاوند: دقیق. ببینید، همانطور که گفتم، اگر قرار است برای پروژه ی مربوط به مطالعه ی یک سد شما یک برنامه ی ششماهه یا یکساله را در نظر بگیرید که از نظر مکان یابی در این فاصله باید، حتا اگر نیاز است ، یکسال به عمر این بررسی اضافه کنید که گروههای باستان شناسی بتوانند منطقه ای را که می تواند زیرپوشش طرح جدید عمرانی قرار بگیرد از نقطه نظر شناسایی آثار باستانی بررسی کنند و نسبت به یافتن جایگاههای پراهمیت ببینند با مجریان طرح چگونه می توانند به تفاهم برسند که تغییراتی را بوجود بیاورند که این تغییرات و جابجایی ها بتواند مانع نابودی آنها بشود و یا اگر در آخرین حد ممکن هیچ راه حلی برای این جابجایی ها موثر نباشد آن فرصت بدست بیاید تا آنها بتوانند در آن مکانها دست به کاوشهایی بزنند که براساس آن کاوشها بتوانند آن جایگاه باستانی را مورد شناسایی قرار بدهند و آثار و ارزشهایش را از بعد موزه ای، از بعد تصویری، از بعد طرح و نقشه و گزارش ثبت و ضبط بکنند.
دویچه وله: آقای ورجاوند، این پرسش مطرح می تواند بشود که اگر فرض کنیم منظور از آثار گذشتگان یک امامزادهای می بود، باز مقامات مسئول به این سادگی تصمیم می گرفتند؟
پرویز ورجاوند: متاسفانه این رفتار و عملکرد بد آقایان این ذهنیت را بوجود آورده است. از نقطه نظر من و هر كسى که به مسئله ی میراث فرهنگی ایران توجه دارد یک امامزاده هم بشرطی که از آن بعد آثار اثری گرانقدر باشد قابلیت حفظ دارد و از آن بعد مربوط به جنبه های اعتقادی جامعه هم، اهمیت دارد که حرمت آن نگه داشته بشود. من خواستم بگویم که مشکل بزرگی که ما در کشور داریم عبارت از اینست كه آن کسانی که تصمیم گیرنده هستند و تامین اعتبار می کنند، اینها هنوز از یک شناخت و فرهنگ لازم در زمینه ی ارج گذاردن بر میراثهای فرهنگی این سرزمین و جایگاههای باستانی این مملکت برخوردار نیستند و بنابراین، با توجه به یک چنین ذهنیت منفی ای که در این گروه وجود دارد ما همیشه شاهد این هستیم که در موارد مختلف و به گونه های مختلف لطمه های سنگینی به منابع و آثار باستانی و میراثهای فرهنگی ایران وارد آمده است.
دویچه وله: آقای دکتر پرویز ورجاوند، از اینکه دعوت ما را به این مصاحبه پذیرفتید، از شما بسیار سپاسگزارم.