استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
اندیشگاه ملی/ آریان پور
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
فلسفه سیاسی ، یا فلسفه روضه خوانی
17 بهمن 1385       بازگشت به صفحه قبل 
فلسفه سیاسی ، یا فلسفه روضه خوانی
آخوندیسم در ستیز با علم و هنر
(بخش ششم )
به قلم کاظم رنجبر
[email protected]
پیشگفتا ر
اگر از گذشته های بسیار دور تا به امروز به جوامع انسانی دقیق بشویم ، مشاهده خواهیم کرد ، که در تمام این جوامع ، باور های ماوراء طبیعی ، یا به عبارت دیگر ، دین ونماد هاواساطیر دینی جایگاه بس مهمی داشتند وهنوز هم دارند .در عین حال ما می توانیم جوامع و فرهنگ هائی را مشاهده بکنیم که در آن خدا باوری نیست ، بیش از دو ملیارد پیروان بودا ، کنفیسیوس ، تائو ، لائوتسه ، در هندوستان ، چین ،و شرق آسیا ، در باورهای مذهبی شان نماد خدا ، جایگاهی ندارد . اما نبودن خدا در باور های دینی آنان مانع آن نمی شود ،که که پیروان این ادیان ، معابد ،و نیایشگاه ،و کتب دینی ،و باور های روحانی و مراسم عبادی نداشته باشند .در عین حال ، جامعه را مشاهد نخواهیم کرد که یک مشت آدم های شارلاتان ،دین و باورهای ایمانی مردم را آلت دست برای رسیدن به اهداف خود ، یعنی تسلط برملت و ،قدرت و ثروت ، نکرده ، و برای تحکیم قدرت خود جنگهای مذهبی ، بین انسان ها راه نیانداخته باشند . بخش مهم تاریخ خونین ادیان ، خصوصأ ادیان سامی ،چون یهودیت ، مسیحیت و اسلام ،را جنگ های مذهبی تشکیل می دهند . : چگونه می توان در جامعه با افشاء جهل و خرافات دین فروشان حکومتی ، عقل و منطق را از وعده های غیر عقلانی آزاد کرد،و جوامع بشری را برای یک زندگی مسالمت آمیز سوق داد؟ تلاش در این راه محتوی مقاله را شامل می شود.
ازاینکه در شروع این بخش از مقاله ، کلمه« آخوندیسم »رابکار برده ام ،از خوانندگان معذرت می خواهم . اینجا هدف اظهار فضل و خود نمائی وساختن یک واژه جدید نیست ، بلکه آخوندیسم خود یک مکتب ایدئولوژی- سیاسی ، با سازمان بسیار پیچیده مالی،و تبلیغاتی است ،که قرنها است که در بطن جامعه و فرهنگ ایرانی ، عینیت و ذهنیت دارد ،و در واقع ، یک حزب بسیار پیچیده سیاسی است .آخوندیسم ، مختص جوامع اسلامی نیست ، بلکه تمام ادیان همانطوریکه در بالا اشاره شد ، آخوندیسم مختص خود را دارند
در تاًئید عرایضم ، به خود قران مجید ،که کتاب مقدس مسلمانان جهان است رجوع می کنیم «..جز این نباشد که به من امرشد که پروردگار این شهر (مکه ) را که (جنگ در آن ) حرام شده عبادت کنم.سوره النمل 27-آیه91. ما هیچ پیامبری نفرستادیم ، مگر اینکه به زبان ملتش برایشان بیان کند..سورهً ابراهیم 14- آیه 4 .اگر آنرا (قران را) به عجم ، (منظور ایرانیان ) می فرستادیم ، وآنرابرای آنان می خواند ، بازهم ایمان نمی آوردند .سوره الشعراء26- آیه های 198-199. (ماخذ قران مجید –ترجمه –داریوش شاهین چاپ تهران 1359 انتشارات جاویدان.)
یک لحظه روی آیه اول مکث بکنیم .از این سوره چنین می توان دو برداشت کرد : 1 – برداشت یکم .اگر حکمت خداوندی براین بود که ایرانیان ،و یا هر قومی مسلمان باشند ،خداوند با آن قدرت لایزال خود ، فردی را از بین ایرانیان ، با زبان ایرانیان، با احکام اسلامی ،به پیامبری ، منصوب میکرد ،و آن پیامبر آن دین و مذهب را در بین قوم خود ، در زبان آن ها تبلیغ میکرد.در حالیکه می دانیم ،اسلام و قبل از او ،مسحیت به زور شمشیر ،بعدأ با آتش سلاحهای مخرب ، قتل و عام ، نابودی بخشی از اقوام مختلف ، بر آنها تحمیل شده است .
-2برداشت دوم - یا اینکه ، چنان علم ودانش ، خواندن و نوشتن در بین ایرانیان ، چه زن و وچه مرد ، رواج پیدا میکرد ، تا هر ایرانی با آموختن زبان های مختلف ، منجمله زبان عربی ، خود قران را می خواند ،و در صورت قبول محتوی آن از جنبه عقلی و منطقی ، اسلام را ، به عنوان دین خود قبول می کرد .در صورتیکه می دانیم ، واقعیت چنین نبود وامروز هم چنین نیست. اولأ روحانیون مسلمان ، با تمام امکانات خود ، مانع گسترش علم ودانش در جهان اسلام بودند و هستند. و حتی یک صد سال پیش وقتیکه یکعده از ایرانیان وطن دوست ، با دیدن پیشرفت های علمی اروپاو عقب ماندگی مسلمانان از علوم جدید ، اقدام به تاسیس مدارس به سبک جدید کردند ، روحانیون ، علنأ به مخالفت برخاستند ، و در جلوگیری از آموزش و پرورش دختران ایرانی ، سنگ تمام گذاشتند . این ظلم و بی عدالتی که توسط روحانیون ، یا ایدئولوژی آخوندیسم نسبت به زنان ایرانی و حقوق انسانی آنها شده است ، و هنوز هم این چنین ادامه دارد ، و برکسی پنهان نیست .
مارتن لوتر ،(تولد 1483-مرگ 1546) کشیش و پایه گذار پروتستانتیسم ، 500 سال پیش با سرسختی ، با پاپ های واتیکان مبارزه کرد ، تا این اصل را بقبولاند ،که مسیحیان باید انجیل را در زبان مادری خود بخوانند ، تا از محتوی آن آگاه بشوند و هم در زبان مادری خود به خدا وند نیایش بکنند . دلیل و منطق اش این بود ،که خداوند پروردگار عالم ، زبان بندگان خود را می فهمد . دلیلی ندارد ،که مسیحیان در زبان لاتین خدا را نیایش بکنند ، خصوصأ اینکه زبان لاتین زبان حضرت مسیح نیست . امروز زنان پاکستان و بنگلادش ، مصرانه می خواهند ،که قران را در زبان خودشان بخوانند و واز محتوی آن آگاه باشند .چند در صد مسلمانان جهان ، خصوصأ بخش عظیم آنها که بیسواد هستند ، معنی و مفهوم دعاو نمازی را که میخوانند ، می فهمند ؟ اینکه توده مردم باید بیسواد و نادان بمانند ، یک سیاست کاملأ آگاهانه و طراحی شدهً آخوندیسم است . ولو اینکه این سخن نغز را به پیامبر اسلام نسبت می دهند ،که می فرماید « از گهواره تا پای گور ، به دنبال کسب علم باشید ، و برای دست یافتن به علم ، تا دور ترین نقطه جهان ، یعنی چین بروید .» ودر یک دوره از تاریخ اسلام ،مسلمانان از جنبه آشنائی به علوم ، از جهان غرب جلوتر بودند .
پس ملاحظه می فرمائید ، که حتی بین پیامبر اسلام و کتاب مقدس مسلمانان با رفتار و منش آخوندیسم تضاد عینی و ذهنی وجود دارد ،. هدف نهائی آخوندیسم اینست که ملت ها را تا آنجائیکه امکان دارد ، جاهل و نادان نگاه دارد ،و وعده ها و داستان های غیر عقلانی از خود درآورده و بین ملت پخش بکند ، تا بتواند برگرده آنان سوار بشود . کینه و نفرت آخوندیسم با قشر تحصیل کرده ً جامعه درست از این سیاست ناشی می شود . تا امروز ، در طول 28 سال حاکمیت آخوندیسم در ایران بالاترین رقم قربانی را از قشر تحصیل کردهً جامعه گرفته است .اگر چه خود آخوند ها و با در نظر گرفتن پایگاه اجتماعی شان ، اولین قربانی این حاکمیت جهل و خرافات هستند . ولی نباید فراموش کرد ، درنهایت بخشی از آنان بکمک همین دستگاه سر کوب و تبلیغ جهل و خرافات در جامعه به مقام های مهم حکومتی رسیده وصاحب ثروت های کلان شده اند.
اگر ما به عمق جها لت خود آگاه بودیم...
دوران تحصیلات دبیرستانی من راقم این سطور مصادف با نهضت ملی شدن نفت به رهبری مرحوم دکتر مصدق بود . من آن سالها در دبیرستان فردوسی تبریزکه معروف ترین دبیرستان شهر ما بود درس می خواند م. در آن سالها ، خوشبختانه دبیرانی بودند ، که بایک عشق و علاقه به شغل و مسئولیت ملی و ومیهنی شان ، به شاگردان درس می دادند . نباید فراموش کرد ، آن موقع ها دبیردبیرستان در یک محله ، از یک احترام اجتماعی و عمومی بر خوردار بود .اغلب دبیران ما ، طرفدار دکتر مصدق بودند ، و حتی برای پشتیبانی از صنایع نساجی ایران ، بعضی ها لباس از پارچه کارخانه کازرونی اصفهان برتن داشتند .یکی از این معلمین ، معلوم بود که در این نهضت فعالیت چشم گیری داشت . علاوه بر درس بعضأ بطور مختصر از اهداف نهضت ملی شدن نفت بما سخن می گفت . تابستان 1332 ،و کودتای 28 مرداد گذشت ،و اول مهر ماه شاگردان به مدارس برگشتند . خوب بخاطر دارم ، هفته ها که می گذشت چهره این دبیر کاملأ تکیده و غمگین می شد . آن سیمای بشاش ،و آن انرژی در تدریس و تفسیر مسائل شیمی را کاملأ از دست می داد .دیگر آن حوصله و بردباری نسبت به شاگردان نسبتأ کم هوش را نداشت . روزی شاگردی را پایتخته سیاه خواست ،و از او سئوالات درس هفته گذشته را نمود . شاگرد درس اش را خوب یاد نگرفته بود. دبیر شیمی ، در یک حالت بغض ،و خشم ، روکرد به همه شاگردان و چنین گفت : بد بخت ها ، تنها خوشبختی مان در این است ،که به عمق جها لت مان آگاه نیستیم ، اگر آگاه بودیم ، می رفتیم خودکشی می کردیم .آن روز ، من و شاید دیگر همکلاسان ام معنی این جملات را نفهمیدیم . من به خودم گفتم ، خوب عصبانی شده است ، یک چیزی از دهن اش پرت شد .
سالها گذشت ، من راقم این سطور ، ده سال قبل از انقلاب ، سرزمین آبا واجدادی ام را ، ترک کردم .انقلاب شد . مدارک دانشگاهی ام را که از دانشگاه های فرانسه داشتم ، به تائید مسولین فرهنگی سفارت رساندم ،و با تمام شوق و ذوق ، همراه با 40 جلد کتاب های پایه ای مربوط به رشته تحصیلی ام ، به ایران رفتم .چه خوشباوری معصومانه !فکر میکردم ، که نتیجه 11 سال تحصیلات دانشگاهی ام را در اختیار ملت و مملکت ام خواهم گذاشت ،که شاید ، ملت و مملکت ما هم به کمک قشر تحصیل کرده وطن دوست ، از این فقر علمی ، فرهنگی ،و اقتصادی نجات پیدا بکند. یادم می آید ، وقتیکه هواپیما درنیمهً شب در فرودگاه تهران به زمین نشست ، با چه خوشحالی می خواستم ، بعد از سالها دوری، پدر پیرم را بار دیگر ببینم .
بی صبرانه در صف ایستادم ،تا چمدان وساک من باز رسی شوند . یکعده ، زنان جوان ، با لباس سیاه به عنوان بازرس ، چمدان و ساک مرا بازدید کردند .اولین چیزیکه مورد توجه آنان قرار گرفت ، تخته بازی و مهره های شطرنج بود ، که بایک حالت خشم و غضب ، آن را برداشتند ،و با خود کار ماژیک بر روی آن جعبه چوبی ظریف لاک و الکل که ازهنرهای دستی و ظریف یوگسلاوی بود خط خط کرده و شماره زدند و آنرا ظبط کردند ،که ورود آلات قمار و شطرنج ،به کشور اسلامی حرام است. (تا آنروز من نمی دانستم که بازی شطرنج قمار محسوب می شود . البته یکسال بعد ، آیت الله خمینی فتوا دادند که بازی شطرنج حرام نیست ) . بعد نوبت به کتاب های دانشگاهی ام رسید . یکی از این دختران جوان ،که گویا به آنها خواهران زینب می گفتند ، دوسه جلد کتاب را با بی میلی از ساک بیرون کشید ، و تا دید ، به الفبای لاتین نوشته شده اند ،با یک حالت مشمئز و متنفر،آنها را بدون دقت و ظرافت در ساک من انداخت و گفت : این ها که همه اش نوشته خارجی هستند ؟. خواهر زینب چمدان وساک مرا ظبط کرد ،. روکرد به من و در حالت تحکیم گفت : ما نمی توانیم به این کتاب ها اجازه ً ترخیص بدهیم . ما کتاب ها را نگاه می داریم ، تا فردا از اداره ارشاد بیایند و کتاب ها را بازرسی بکنند . این اداره ارشاد است که باید اجازه بدهد چه کتابی می تواند وارد ایران شود. چه حالتی در درون خود داشتم ، نمی توانم توضیح بدهم . این کتاب ها را من با مزد کار کا رگری ام در تابستان ها در کارخانه های فرانسه وآلمان برای ادامه تحصیلاتم خریده بودم. چه شبهائی روی این کتاب ها ، برای فهمیدن محتوی ،و درک اندیشه موًلف و نویسنده عمرم را گذرانده بودم . حالا می دیدم ، در چشم خواهران زینب ، این کتاب ها ، به اندازه کاغذ توالت ارزش ندارند . کتاب ها و بازی شطرنج را در گمرک مهر آباد گذاشتم ، ساعت در حدود 3 بعد از نصف شب بود ،که از ساختمان فرودگاه بیرون آمدم .
چشمانم ، به چهره پدر پیرم افتاد . رابطه عاطفی و صمیمانه ای که از دوران طفولیت با او داشتم، احساس کردم ،که از مراجعت من به ایران چندان خشنود نیست. او که قلبش اش پر از مهر ایران بود ، او که پاکی و وطن دوستی را از دوران کودکی به ما آموخته بود. گفت آمدی در ایران بمانی؟ گفتم نه ، دلم برایت تنگ شده بود برای این آمدم .اماٌ رفتار خواهر زینبی با کتاب هایم ، هنوز در افکارم می پیچید ..پدرم پرسید بارو چمدان نداری ؟ گفتم چرا؟ در گمرک ضبط کرده اند.تا گفتم در گمرک ضبط کرده اند ، حالت نگرانی به خود دست داد . گفتم پدر نگران نباش ، مقداری کتاب دانشگاهی دارم ، نمی گذارند آزادانه وارد ایران بشود . در موقع برگشتن ، با خودم می برم.
دور روز بعد به گمرک فرودگاه برگشتم .رسیدی که به هنگام ضبط کتاب هاو بازی شطرنج ، به من داده بودند ، از طریق آن به دفتر مسئول رفتم .مسئول گمرگ با تمام ادب و نزاکت مرا پذیرفت . مودبانه عرض کردم ،که لزومی ندارد بازرس ارشاد کتاب ها را بازرسی بکند ، در اولین پروازبرگشت ، با کتاب هایم به اروپا برمی گردم .شب ورودم همین آقا بود که تخته شطرنج را ظبط کردو با قلم ماژیک رویش انواع اعداد و آدرس نوشته بود .
گفت بخاطر یک بازی شطرنج ، وطن ات را ترک می کنی ؟تا اندازه ای فهمیدم ،که نسبت به وطن اش احساس علاقه و مسئولیت دارد . گفتم نه . من حتی می توانم ، با نخود و لوبیا ، ، شطرنج بازی بکنم . مسئله ، مسئله تخته شطرنج نیست ، مسئله آزادی اندیشیدن و بیان آن است . در جائیکه من حق آزادی اندیشیدن و بیان آنرا نداشته باشم ،فکر نمی کنم که من بتوانم آنجا زندگی بکنم ولو اینکه آنجا وطن من باشد و بعلاوه چگونه می توانم بدون آزادی بیان واندیشه محتوی این کتاب ها را به دانشجویان ام تدریس بکنم ؟ من در زمان محمد رضا شاه ، بخاطر همین فشار واختناق ، وطنم را ترک کرده بودم . وانگهی امروز بعداز 11 سال اقامت و تحصیل ، معنی و مفهوم آزادی توًام با مسئولیت و وظیفه نسبت به ملت و مملکت را حد اقل در اروپا ، تجربه کرده ام .مامور گمرک ماًیوس آخرین تلاش اش را کرد ،و گفت : زمان جنگ است ، انشا الله بعد از جنگ این سختی ها برداشته می شود . ، ایرانیان تحصیل کرده وظیفه دارند ،که به وطن شان برگردندو به این آب و خاک خدمت بکنند . جنگ هم به پایان رسید ، اما جنگ تحجر و تبلیغ خرافات به رهبری آخوندیسم ، علیه علم و هنر در سرزمین ایران ، هنوز ادامه دارد .
اگر چه کوچکترین شکی در صداقت بیان آن هموطن نداشتم ، اماٌ می دانستم ، تا روزیکه جهل وتبلیغ خرافات ، ایده ئولوژی حاکمان و صاحبان قدرت در ایران، یا هر کشوردیگری باشند ، در بر روی همان پاشنه خواهد چرخید . یک دفعه سخن دبیر شیمی ام که درست 30 سال پیش گفته بود ، در مغزم همراه با قیافه ولباس آن دختر خانم سیاهپوش« خواهر زینبی » که با تحقیر و حالت مشمئزو تنفر ، به کتا بها دست می زد در مغزم تداعی شد : بد بخت ها ، تنها خوشبختی مان در این است ،که به عمق جها لت مان آگاه نیستیم ، اگر آگاه بودیم ، می رفتیم خودکشی می کردیم !یک هفته بعد ، با پروازشرکت هواپیمائی هلندی K-L-M همراه با کتاب ها و تخته شطرنج کاملأ کثیف و چرکین شده ، دوباره راه غربت را پیش گرفتم .امروز 25 سال از آن تاریخ می گذرد .
-کتابخانه سیٌار در دهات کوهستانی فرانسه ،و ویران کردن کتابخانه و سالن تئاتر در ایران اسلامی!
اولین تابستان بعد از ترک ایران ، یک همکلاسی فرانسوی ، مرا یرای گذراندن یک هفته تعطیلات ، به خانه پدر بزرگ پیرش در یک روستائی واقع در منطقه کوهستانی دعوت کرد .این روستا ، واقعأ در یک نقطه دور دست قرار داشت ، بطوریکه اولین نانوائی 15 کیلومتر ، با آن دهکده فاصله داشت . آنهائیکه در خارج زنگی می کنند ، می دانند ، در آن سالهای اول ، ما خود تبعد یان ، به خیلی چیز ها کنجکاو می شویم .بخاطر دارم ، روز چهارشنبه ،و هوای لطیف و آفتابی کوهستان بود ،که یک اتوبوس ، از جاده نسبتأ باریک کوهستانی ، زوزه کشان بالا می آمد . وقتیکه به میدان کلیسا رسید ، من فکر میکردم که حتمأ توریست و گردشگران خارجی هستند ،که برای دیدن این منطقه آمده اند . امٌا وقتیکه به بدنه اتوبوس نگاه کردم ، دیدم این اتوبوس کتابخانه سیٌار است ، که هر هفته یکبار ، به روستا های دوردست ،و فاقد کتابخانه می رود ،و اهالی با داشتن کارت عضویت مجانی کتابخانه ، از این کتابخانه سیٌار کتاب امانت می گیرند و یک یا دو هفته بعد ، وقتی ، کتابخانه سیار از ده می گذرد ، کتاب را پس می دهند و کتاب دیگری را امانت می گیرند .
اگر این ملت ها ی پیشرفته ، این چنین به تعلیم و تربیت شهروندان توجه و دقت نشان می دهند، و در همین فرانسه بالاترین بودجه مملکتی ، در درجه اول متعلق ، به تعلیم و تربت است ، این سیاست ، برای آن است که ملت آنچنان به مسائل اجتماعی ، انسانی ، ملی و مملکتی آشنا بشوند ،که آلت سیاست های بیگانه نشوند . و در عین حال دانش و علم خود را برای بالا بردن سطح زندگی ملت خود بکار گیرند .وقتی که ما از کشور های پیشرفته دنیا صحبت می کنیم ، منظور کشور هائی است که به یک سطح دانش ، تکنولوژی ، و دموکراسی ، عدالت اجتماعی رسیده اند ، که وطن شان را بدون آشوب ها و اغتشاشات و انقلاب ،و دخالت بیگانگان، خود شان اداره می کنند ، و قدرت های استعماری برای آنها شاه نمی آورد و یا شاه نمی برد .شاه شان را مات نمی کنند و بجای اش دستار بند نمی نشانند .
این بار یک نمونه هم از سیاست فرهنگی آخوندیسم ، در این 28 سال ، حاکمیت مطلق روحانیون را مورد دقت قرار دهیم .ایرانیان می دانند ، که چندین بار وطن عزیز ما ، توسط اقوام مهاجم بیگانه، چون اسکندرمقدونی ، اعراب مسلمان ،چنگیز خان مغول و تیمور لنگ ، مورد حملات سنگین و اشغلال آنان قرا گرفته است . اگر به جایگاه اجتماعی این فاتحان دقیق بشوید ، می بینید ،که هیچکدام از این سرداران ، هر گز از جنبه فرهنگ و تمدن ، نسبت به ایرانیان برتری نداشتند. حتی اسکندر که مقدونی الاصل بود ، یونانی ها خصوصأ آتنی ها اور را بخاطر بی فرهنگی اش ، مسخره می کردند. این فاتحان بعداز قتل ، کشتار، ویرانی وگرفتن اسیر ، تجاوز به زنان و دختران ایرانی ،آنها را همراه با مردان ایرانی ، به عنوان کنیز و برده در بازار های مکه و مدینه می فروختند. امٌا کاری که بیش از همه مورد انزجار و تنفر قرار می گرفت ، آتش زدن کتابخانه ها توسط این مهاجمان بود ،که در ذهن ما محصلین ایرانی ، برای همیشه نقش می بست .این تنفر وانزجار از کتاب و کتابخانه ، خود نشانگر جهل و نادانی اقوام مهاجم بود.عجیب اینکه مامحصلین ایرانی ، سالهای 1330 بر این باور داشتیم ، که چنین عمل شنیع و جاهلانه هرگز در جهان امروز رخ نخواهد داد . امٌا چه خوشباور بودیم .بعداز پیروزی انقلاب و حاکمیت اسلام ناب محمدی در ایران ،دو بنای با ارزش از جنبه علمی و هنری شهر تبریز ، دومین شهر معتبر ایران ، بدست حاکمان مکتب آخوندیسم ویران شدند .
بنای تالار شیر خورشید تبریز ، در زمان احمد شاه ، با هزینه ملت ایران و به کمک معماران روسی ، به سبک سالن های تئاتر سن پطرزبورگ ، و نظارت سر لشگر عبدالله خان طهماسبیوالی آذربایجان ساخته شده بود ، در واقع یکی از نمونه معماری قابل تحسین دوره قاجار در تبریز محسوب می شد. این سالن تئاتر با گنجایش 800 نفری –دو طبقه و هرکدام دارای 16 لژ 6 نفری داشت . این تالار که به تالار ارک تبریز معروف بود ، برای اولین بار درشب 18 شهریور 1306 شمسی ، با اجرای نمایش طبیب اجباری ( اثر معروف مولیر نمایش نامه نویش مشهور فرانسه . عنوان نمایشنامه به زبان فرانسه Le médecin malgré lui ) افتتاح شد . ودرسال 1359 در دوران حاکمیت آخوندیسم مطلق ، به دستور آیت الله قاضی ، نماینده آیت الله خمینی در آذربایجان ، این تالار به عنوان کانون فساد و ضد اخلاق اسلامی با خاک یکسان گردید .شاید اغلب هموطنان عزیز به این عمل شنیع آخوندیسم آگاه نبودند .(عکس تالارارک تبریز قبل از ویرانی آن به پیوست تقدیم می شود).
دومین بنای معتبر تبریز ، که مظهر علمی و فرهنگی داشت و بدست حاکمیت آخوندیسم ویران شد، کتابخانه ملی تبریز بود ، که درست مجاور تالار نمایش ارک تبریز قرار داشت .ارزش این کتابخانه برای اهالی تبریز ، به خاطر مظهر بنای این کتابخانه بود .این کتابخانه را در زمان ایکه زنده یاد علی دهقان، این شخصیت صاحب فرهنگ و وطن دوست ، ریاست فرهنگ استان آذربایجان را داشت ، به کمک مالی مرحوم محمد علی نخجوان از بازرگانان فرهنگ دوست تبریز ، واهالی شهر بنا شد .واین بنا که یکی از کتابخانه های معتبر و با معماری بسار زیبا ساخته شده بود ، بمانند تالار ارک تبریز مورد خشم سیاست فرهنگ ستیزی حاکمیت آخوندیسم قرار گرفت و با دستورهمان آیت الله قاضی ، ویران شد .
تبلیغ دروغ و تزویر در نظام حکومتی آخوند یسم .
خوانندگان چه بسا از خود بپرسند ، چگونه در یک نظام حکومتی ، که خود را یک نظام دینی و مذهبی ، و یا به ادعای حاکمان قدرت ،خودشان را نظام ارزشی و معنوی می نامند ، دروغ و تزویر سکه رایج وسیله تحمیق ملت شده است.؟ تبلیغ دروغ و تزویر ، یکی از اهرم های قدرت های استبدادی هستند . شاید بعضی از خوانندگان بخاطر داشته باشند ، در اوج مردم فریبی نظام های کمونیستی اتحاد جماهیر شوری سابق ، حاکمیت مائو تسه دونگ ، این نوع تبلیغات دروغ آمیز ،از منظر حاکمان نظام کار بسیار عادی و معمولی بود . دستگاه عظیم تبلغاتی شوروی ، تبلیغ میکرد، که گاو نظام های کمونیستی ، بیشتر از گاو نظام های سرمایه داری شیر می دهد ! یا در اوج تبلیغات اندیشه های مائو ، تبلیغ می کردند ،که فلان کارگر در حادثه محل کار ، یک بازویش را از دست داد ،ولی پزشکان معالج ، در هنگام عمل جراٌحی ، با خواند ن کتاب سرخ مائو توانستند ، دوباره بازوی کارگر را به تن آن کار گر پیوند بزنند .به عبارت دیگر اگر کتاب سرخ مائو را نمی خواندند ،در پیوند اعضا ء ، موفق نمی شدند ، از برکت اندیشه های مائو بود که موفق شدند!!
اما نمونه دروغ و مردم فریبی در نظام آخوندیسم .
آیت الله محمد صدوقی ، امام جمعه شهر یزد ، که از دوران طلبگی ، در قم با آیت لله خمینی آشنائی نزدیک داشت ، دریکی از سخنرانی هایش ،که حتی در کیهان ایران نیز چاپ و منتشر شد، خاطره ای از مسافرت خود همراه با آقای خمینی ، در زمان جنگ دوم و اشغال شما ل ایران توسط ارتش شوروی به شهرمشهد چنین نقل می کند «... به هنگام مراجعت شب بود ، و مامورین ارتش شوروی ، اتوبوس آنها را برای بازرسی نگاه داشتند و در این فاصله آیت الله خمینی می خواست نماز شب اش را بخواند ، وسط بیابان بود ، آب برای وضو گرفتن نبود . وقتیکه آقای خمینی دنبال آب می گشت ، یک دفعه دیدیم آب از دل زمین بیرون زد ،و آقای خمینی وضو گرفت ،و بعد آب ایکه از خاک بیرون زده بود ، دوباره نا پدید شد!!! . این از کرامات پرودگار بود که فقط معدود انسان های واراسته و خدا جو از آن بهره مند می شوند ».( نقل به مفهوم ) ببینید عمق احمق و نادان حساب کردن ملت ، تا چه اندازه است . یکجا می گویند در روزعاشورا ، فرزندان امام حسین و خود آن حضرت تشنه لب شهید شدند ،و یکجا هم می گویند ، خداوند برای آیت الله خمینی از دل زمین آب فرستاد و معجزه کرد !!!تاریخ آخوندیسم چیزی نیست جز این نوع دروغ پردازی ها ، در لباس روحانیت ، از زبان روحانیت .
"جایگاه ٌ تزویر چون وسیله تحمیق درحاکمیت آخوندیسم .
شعر معروفی است از مولانا که می گوید : خلق را تقلید شان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد .
با اجازه از روح بزرگ مولانا ،من در رابطه با رفتار و اعمال مزورانه روحانیون حکومتی ، این شعر را این چنین تغیر داده ام
خلق را تزویر شان برباد داد ای دو صد لعنت براین تزویر باد
درست یک هفته پیش ، عاشورای حسینی بود ،و شیعه یان جهان در مرگ حضرت حسین و یاران اش عزا دار بودند.اینکه یک ملتی و یک قومی یا فردی به خاطر فقدان یک شخصیت دینی ، واسطوره باور های مذهبی اش عزادار می شوند ، این مراسم ، محترم و حق هر شهروند است ، که باور های دینی و مذهبی اش را آزادانه ، و درعین حال با احترام به باورهای دیگران ،وبدون ایجاد مزاحمت ، مراسم سوگواری را برگزار بکند . مسئله احترام به مراسم سوگواری و خاطره شهادت حضرت حسین و یا ران او نیست ، مسئله تزویرو و ریا ء کاملأ طرح شده برای مردم فریبی و سوء استفاده سیاسی کردن از مراسم است ،که آخوندیسم ، با یک برنامه ظریف طراحی واجراء می کند .آقای حجت السلام محمد علی ابطحی ، از مشاوران آقای خاتمی رئیس جمهور سابق ، وبلاگ نویس و وبلاگی دارد ، نسبتأ معروف و مشهور . من صاحب این قلم ، به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی ، باید تا حد امکان ، این وبلاگ ها را بخوانم ، آنها را تحلیل و تفسیر بکنم.
در روزهای تاسوعا و عاشورا ، بخشی از نوشته های آقای ابطحی در رابطه ما روضه و مصیبت خانوادهً حضرت حسین بود . در روضه ایکه مداٌحان برای حضرت سکینه دختر امام حسین می خوانند ، چنین می گویند ،که گویا در طول اسارت خاندان امام حسین و بردن آنها به شهر شام، دارالحکومه یزید ، این کودکان در طول راه گرسنه و وتشنه بودند .مداحان سعی میکنند ، که احساسات عاشقان خاندان نبوت را برانگیزند . حجت السلام ابطحی هم یکی از عزاداران عاشورای حسینی بود ، و برای گرسنگی حضرت سکینه گریه می کرد . ببینید تزویر وریا تا چه اندازه در جامعهً در گیر آخوندیسم نفوذ کرده است .
چاق بودن ، نه عیب است ،نه ننگ . آقای محمد علی ابطحی ، ناشی از پر خوری ، حداقل 10 تا 20 کیلو اضافه وزن دارد ،و یک متر هم شکم اش جلو زده است . ایشان برای گرسنه ماندن حضرت سکینه که 1400 سال پیش ، از این دنیا رفته است به ظاهر گریه میکند . در صورتیکه در همان ایران امروز ، هزاران سکینه ، رقیه ، اصغر و اکبر ، حسن و حسین ، عباس هستند ، که حتی یک وعده غذای گرم در هفته نمی خورند ! این فقر و این گرسنگی ملت ، ناشی از بی لیاقتی و فساد هیت حاکمان یک طرف قضیه ،حجت السلام ها و آیت الله ها ، با آن شکم های چاق و ناشی از پر خوری و گریه کردن ظاهری و مردم فریبی شان هم یک طرف قضیه !!! امروز4 فوریه 2007 در سایت اطلاعات نت (www.ettelaat.net) خواندم که دبیر کل کانون صنفی معلمان می گوید :700 هزار معلم در خط مطلق فقر زندگی میکنند . بعد آقای حجت السلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی( معروف به امیر کبیر دوم ایران !) رئیس تشخیص مصلحت نظام ، با آن اضافه وزن ناشی از پرخوری ، برای فرزندان حسین ،که 1400 سال پیش از این دنیا رفته اند ، به ظاهر گریه میکند . اگر تشخیص مصلحت نظام این است ، که در نظام اسلام ناب محمدی ، 700 هزار معلم زیر خط فقر زندگی بکنند ، من از این حضرات روحانیون این سئوال را دارم . وقتیکه این سخن معروف را: «زگهواره تا گور دانش بجوی ،و اگر علم در چین باشد ، برای کسب آن تا چین بروید .» را به حضرت محمد (ص) نسبت می دهند ، در چنین کشوراسلام ناب محمدی ، از برکت علم و دانش و تشخیص مصلحت نظام ، صاحبان علم و معلمین این چنین ذلیل شده اند که در زیر خط فقر زنذگی می کنند ، من این سخن پیامبر اسلام را باور بکنم ، یا فقر و بد بختی ، ظلم و استبداد ایکه شما مسئولین حکومتی درطول 28 سال در ایران حاکم کرده اید؟ شما آقایان روحانیون حکومتی ، که خودتان را به عنوان معلمین اخلاق و معنویت به جامعه معرفی می کنید ، آیا وقتیکه بعه عنوان پدر ، فرزندان خود را با مهر پدری در آغوش می گیرید ، ، آیا به خانواده های فقیر و بیکار، که با شرمندگی به روی فرزندان بی شام شان نگاه می کنند یک لحظه فکر می کنید ؟ ؟ آیا فکر نمی کنید که ادارهً یک ملت و یک مملکت در هزاره سوٌم ، احتیاج به علومی دارد که شما فاقد آن هستید به خاطر این فقدان علمی وعدم شایستگی وصداقت فکر نمی کنید که ملت و مملکت را به نابودی می کشید ؟
به قلم کاظم رنجبر دکتر در جامعه شناسی سیاسی [email protected]
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما