خبرگزاری جبهه ملی ایران :نامه آقای رنجبر توسط یکی از مشاوران ما به سایت ارسال شده که با توجه به مسائل تاریخی و کنونی کشورمان ،خواندنی است و از ایشان سپاسگزاریم.حق پاسخ ،اظهارنظر و نقد بر این نوشته برای همگان محفوظ است .
************************
نقدی بر مصاحبه تلویزیونی آقای پرروفسور هوشنگ امیر احمدی در 11 ماه مه 2006،با آقای پارسا سربی ، درتلویزیون مردم .مستقر در واشنگتن .
پیشگفتار- محتوی فکری این نقد را به زنده یاد :آلیوس راشن( Alios RASIN -تولد 1868- مرگ1923) مبارزو آزادیخواه و وطن دوست چک تقدیم میکنم. این مبارز و آزادیخواه چک ، که برای آزادی وطن اش ، از چنگال امپراطوری اطریش ، تا یک قدمی مرگ پیش رفت ، اما با تخفیف یک درجه از طرف امپراطوروقت ، به حبس ابد محکوم شد . وبا شکست اطریش در جنگ اول جهانی ، ملت چک ، همراه با ملت اسلواک ، اولین جمهوری چکسلواکی را بنیان گذاشتند.آلیوس راشن در اولین حکومت جمهوری چکسلواکی ، وزیر اقتصاد بود . این مرد مبارزآزادیخواه و ضد استبداد،سخن معروفی دارد که چنین میگوید: مبارزان آزادیخواه برای رسیدن به اهداف خود ، دو وظیفه دارند. 1- به ملت خود دروغ نباید بگویند .2- با سوء استفاده از مقام و شهرت خود ، از راه نامشروع ، ثرت نیاندوزند .
ضرب المثلی است در فرانسه ، که میگوید : انسانها را میخواهی بشناسی ، ببین با پول چه رابطه ای دارند. بلاخره سخنی است معروف ،که به وینستون چرچیل نسبت میدهند ،که مگوید :تمام وجدان ها را میتوان خرید ، منتها ، قیمت هایشان یکی نیست .( لطفأ خوانندگان این چند جمله را خوب بخاطر بسپارند،برای درک این نقد بسیار لازم است . )
آقای پروفسور امیر احمدی ،فرمودید:نفت باید مردمی شود ، دکتر مصدق نفت را ملی کرد و داد دست مستبد.!
1-قبل از آنکه وارد این نقد بشویم ، چند نکته را لازم میدانم ، به به ملت عزیز ایران و بینندگان تلویزیون مردم ، توضیح بدهم. هموطنان عزیز و گرامی ، هرکجا هستید ، هر سن و سال ایکه دارید ، هرگز مجذوب و مفتون ، شیفته و خود باختهً عناوین ومدارک دانشگاهی ، چون پروفسور ، دکتر ،و یا مقام های جامعه روحانیت ، چون آیت الله ، حجت اسلام ،علمای اعظام ، علمای اعلام ، نشوید .مبادا فکر بکنید که این حرف را کسی میگوید ، که به این پروفسور دکتر ها حسودی اش میشود. نه هر گز چنین نیست . من راقم این سطور تمام تحصیلات دانشگاهی ام ،را در فرانسه کرده ام ،و در سال 1981 ، از مدرسه عالی علوم انسانی پاریس ، زیر نظر خانم آنی کریژل Annie Kriegel ، که متاسفانه امروز فوت کرده است ، ویکی از معروف ترین شخصیت روشنفکری و دانشگاهی فرانسه بود ، دکترا گرفته ام . مسئله حاد امروز جامعه ما ، این نیست که چه کسی پروفسور ، چه کسی دکتر ، چه کسی آیت الله و چه کسی حجت السلام است .مسئله حاد و اساسی جامعه ما ، همانطوریکه در با لا از زبان ، مبارز آزادیخواه چک گفتم ، کدام یک از مبارزان سیاسی ،و آزادیخواهان ایران ، نه به ملت دروغ گفته اند ،و نه از طریق نامشروع با سوء استفاده از نام و شهرت خود ثروت اندوخته اند. البته برای مبارزات سیاسی ، داشتن آگاهی های علمی ، لازم وضروری است ، اما کافی نیست .
روحانیت که مظهر معنو.یت، تقوی ، پاکدامنی و اخلاقیات است ، فقط به صرف داشتن عمامه سیاه یا سفید ، عباو قبا ،و حتی آشنائی به زبان عربی و الهیات نیست . تقوی و پاکدامنی چیز دیگری است . شما کدام روحانی حکومتی را می شناسید ، که از اولین روز حاکمیت جمهوری اسلامی ، یا به مردم دروغ نگفته است و یا از راه نامشروع خود و آقا زاده هایش به ثروت های نامشروع دست نیافته است ؟.آیت الله خمینی ، قبل از انقلاب آن موقع که در پاریس بود ، چه وعده و وعید ها میداد . از آزادی بیان و برابری انسان ها صحبت میکرد ،هرگز صحبت یا روسری ویا تو سری درمیان نبود . اما وقتی که به قدرت رسید ، ملاحظه کردید که همه قول و عده های خود را که به ملت داده بود ، زیر پا گذاشت . وقتیکه مرحوم ، مهندس بازرگان ،به آقای خمینی گفت : حضرت آقا ، در پاریس ،شما یک چیزی می گفتید ، امروز چیز دیگری می گوئید . معروف است که می گویند ، آیت الله خمینی در جواب میگوید : خد عه کردیم ! یعنی کلاه سر ملت گذاشتیم. به همین جهت است که می گویم ، ملت ، مردم ، فریب این گفته ها و این عنوان ها را نخورید . به صرف اینکه فلانی دانشگاهی است و یا فلانی در کسوت روحانیت است ، حتما انسان واراسته و صدیق است ، در واقعیت این چنین نیست .بی جهت نیست ، وینستون چرچیل میگوید : تمام وجدانها قابل خرید است ، منتها قیمت های شان یکی نیست .کدام یک از روحانیون حکومتی حاظر می شوند ، که یک کمیسیون بی طرف و صاحب قدرت ، اموال منقول و غیر منقول آنان و خانواده آنها را دقیقأ مورد بازرسی و تفکیک قرار بدهد ، تا به ملت معلوم شود که این ثروت ها را این حضرات از کجا و از کدام راه مشروع ،و قانونی جمع کرده اند ؟ملاحظه خواهید کرد ، که هرگز حتی یک نفر از این حضرات حاظر نمی شوند ،که چنین بازرسی هائی در باره منشا ء ثروت های آ نان بشود .
تحلیل محتوی سخنان آقای هوشنگ امیر احمدی.
یکی از دروسی که دردانشگاه های فرانسه ،در برنامه های درسی در رشتهً جامعه شناسی سیاسی ، گنجانیده شده است ،و در عین حال بسیار مهم نیز هست ،درسی است بنام : تحلیل محتوی:Analyse de contenu .بطور خلاصه تحلیل محتوی چنین است. استاد مثلأ نیم صفحه از سخنرانی یک شخصیت معتبر ، مثلأ رئیس جمهور را در اختیار دانشجویان میگذارد،و از دانشجویان میخواهد، رئیس جمهور در این سخنرانی چی میگوئید ؟ دانشجو مجبور است برای نیم صفحه ، حد اقل شش صفحه باید بنویسد و توضیح بدهد که منظور رئیس جمهوری چیست؟ دانشجو نیز برای شش صفحه نوشتن ، حد اقل باید شصت صفحه در باره فکر واندیشه و خط مشی سیاسی رئیس جمهور مطا لعه بکند. وباید این مطلب رانیز اشاره بکنم ، که تحلیل محتوی خودبه تنهائی واقعأ یک علم است.شخص باید آنقدر تبحر داشته باشد ، که به قول معروف ، از لابلای گفته ها ، ناگفته ها و اهداف را دریابدو درک بکند .
یک کلمه ای است در زبان های اروپائی Le Lapsus ،(یعنی قدم اشتباهی.) در زبان فارسی میگوئیم:اشتباه لپی . دربطن این کلمه ، یک بار روانشناسی ،و روانکاوی وجود دارد . به عنوان مثال : شخصی در هنگام صحبت و یا نطق سیاسی اش ، به جای اینکه بگوید : من به صداقت آقای مثلأ ملا حسنی اطمینان دارم ، اشتباه میکند ،میگوید : من به سفاهت ملا حسنی اطمینان دارم.از جنبه روانکاوی به ظاهر اشتباه لپی است.این در واقع اشتباه لپی نیست ، درست برعکس این همان زبان وجدان نا خود آگاه است،که از زبان سخن گو، بدون اراده اش بیرون می آید . وما در زبان مردمی به آن اشتباه لپی ، یا از زبان اش در رفت، میگوئیم . روانکاوان ، روی این اشتباه لپی ، یا به قول خود شان Le Lapsus ،زیاد کار میکنند ، که چرا ، چه موقع ، در رابطه با کدام واقعه ، و در رابطه با چه بخشی از زندگی اش ، طرف این اشتباه لپی را کرد.
اگر به مصاحبهً تلویزیونی آقای هوشنگ امیر احمدی با آقای پارسا سربی دقیق بشوید ، ایشان در باره صنایع نفت ایران ، میگویند : نفت را باید مردمی کرد .مصدق نفت را ملی کرد ، داد دست استبداد .ما این جمله را میتوانیم ، چنین تحلیل بکنیم . آیا آقای هوشنگ امیر احمدی ، با تاریخ مبارزات ضد استعماری ایران ، به رهبری دکتر مصدق ،آشنا نیست ؟ آیا آقای هوشنگ امیر احمدی ، نمی دانند ، که این مصدق نبود که نفت رابعد از ملی کردن ،به دست استبداد داد ، بلکه این قدرت های استعماری ، و در راس آن آمریکا و انگلستان بودند ، که با سازمان دهی و طرح کودتای 28 مرداد 1332 ، مصدق را به کمک یک مشت نظامیان فاقد سواد سیاسی ، عرق ملی ، همراه با آیت الله کاشانی ، این روحانی نمای وابسته به استعمار انگلیس ، و چاقو کشانی چون شعبان بی مخ ، رمضان یخی ،و زنانی چون پری آجان قیزی ، سرنگون کردند ،و بعدأ نفت سرمایه ملت ایران را غارت کردند ، و مبلغی هم ،به خدایگان شاهنشاه آریامهر دادند ،که تا دستگاه خفقان و فشار بر ملت ایران را تا به آن حد بالاببرد ، که ملت ، این بار به دست یک گروه حقه باز دیگر اسیر شوند ؟ آیا آقای هوشنگ امیر احمدی که با شرکت های چند ملیتی نفتی لاس میزند ، که آن موقع به آنها هفت خواهران می گفتند ،نمی دانند ، که این شرکت ها هستند که حتی دولت های آمریکا را اداره میکنند ؟ همین شرکت ها بودند ، که به آیزنهاور گفتند : اگر مصدق در ملی کردن نفت ، موفق بشود ، فردا نوبت شرکت های آمریکائی ، در کشورهای عربی نظیر عربستان خواهد بود ،و آنها نفت خود را ملی خواهند کرد ، باید دکتر مصدق را سرنگون کرد؟ آیا آقای هوشنگ امیر احمدی ، سخنان خانم مادلن آلبرایت و زیر خارجه بیل کلنتون را نشنیدند ، که در زبان دیپلماتیک ، از ملت ایران بخاطر دست داشتن در کودتای 28 مرداد 1332 معذرت خواست ؟ خانم مادلن آلبرایت آمریکائی تبار نیست ، بلکه از کشور چکسلواکی سابق ،و یهودی تبار است . امٌا حد اقل ، برای منافع وطن اش آمریکا ، این قدر شهامت و صداقت دارد ، که بگوید آری این ما بودیم که دکتر مصدق و حکومت ملی او را سرنگون کردیم .
آقای هوشنگ امیر احمدی ، امروز که ملت ایران ، در دست یک مشت آخوند تشنه قدرت و ثروت اسیر شده است ، بخشی از این گرفتاری ها ، ناشی از همان کودتای 28 مرداد است که به دست « دوستان امروزی شما » یعنی شرکت های نفتی ، که امروز با آنها همدم رفیق خلوت وگرمابه هستید ، پی ریخته شد. آقای هوشنگ امیر احمدی ، آنکه میفرمائید ، دکتر مصدق ،نفت را ملی کرد و بعدأ داد بدست استبداد ، این سخن وجدان نا آگاه شما است ، ولو اینکه درست مخالف واقعیت تاریخی است. چرا میگویم ، سخن وجدان نا آگاه شما است ، برای اینکه شما بنا به گفته خودتان ، از این شرکت ها پول می گیرید ،و لو اینکه مبلغ اش امروز کم است. عرض کردم ولو اینکه امروز مبلغ اش کم است. شما فکر می کنید ،این پول را برای چشم و ابروی مشکی شما ، یا بخاطر عمهً آقای جورج بوش میدهند ؟ هر قدر درخدمت به این شرکت ها صدیق باشید ،نگران نباشید مطمئنأ حقوق ومواجب شما را بالا خواهند برد .
آقای هوشنگ امیر احمدی ،وقتیکه آلیوس راشن این مبارز آزادیخواه چک که در بالا به آن اشاره کردم ،و این مقاله را به نام او وبه یاد خاطره او اهدا میکنم ،ولو اینکه همو طن من نیست ، بلکه انسانی است آزاده ، که میخواهد ملت اش را از یوغ ظلم و استبداد آزاد بکند ، بی خود نمی گوید : آزادیخواهان و مبارزان سیاسی ، دو وظیفه دارند .1- به ملت دروغ نگویند 2- از راه نامشروع و استفاد ه از نام و شهرت خود ، بطور نامشروع ، ثروت نیاندوزند .
آقای هوشنگ امیر احمدی ، 36 سال است در فرانسه هستم ، شما فکر میکنید ، این عاملان مستقیم و غیر مستقیم بیگانه وبیگانه پرستان ، به سراغ من نیامده اند ؟ نگفتند آقای فلانی شما افسر سابق بو دید ،می دانیم افسر وطن پرستی هستید دکتر در جامعه شناسی از یکی معتبرترین موسسات علمی فرانسه هستید ، جای شما ، در بین ما ست ،ما برایتان اله می کنیم ، بله می کنیم . می دانید چه جوابی به آنها می دادم ،و الان سالهاست بلاخره مرا راحت گذاشته اند . همین سخن وینستون چرچیل را می گفتم :« تما وجدان ها را میتوان خرید ، اما قیمت هایشان یکی نیست ». اگر جسارت نکنم ،و حمل بر خود خواهی نباشد ، می دانم ،که در بین ایرانیان انسان هائی هستند ، که حتی و جدانشان را با ذخیره طلای خزانه داری آمریکا هم نمی توان خرید.
آقای هوشنگ امیر احمدی ، در مثل مناقشه نیست ، مبادا به دل بگیرید . تمام این زنان و دختران ایکه بخاطر فقر مادی و فرهنگی ، و عاطفی ، متاسفانه به فحشا کشیده می شوند ، بدون استثنا ، اعتراف می کنند ، آنچه که مشکل بود ، همین اولین همخوابی ، برای پول ،بامشتری بود . آری خیلی مشکل است انسانی ، به ارزشهائیکه ، اعتقاد دارد ، ناموس ، شرف ، حقیقت ،دین ، ایمان ، وطن دوستی ، دفاع از مظلوم ، عدا لت خواهی ، برابری انسانها را ، بخاطر پول ، مقام زیر پا بگذارد ، ولو یکبار ، چون بعدأ برای طرف چندان مشکل نیست،که به این راه ادامه بدهد .روسها یک ضرب المثلی دارند که میگوید : اعتماد ، بمانند باکره گی دختر است ،و هر د ختر یکبار در عمرش ،و برای همیشه ، باکره گی اش را از دست میدهد . وقتیکه انسان یکباردر بین دوست آشنا ، هم وطن و غیره اعتماد خود را از دست داد ، مثل آن د ختر ، دیگر باکره نیست .
آقای هوشنگ امیر احمدی ، شما از گذشتهً سمپات وطرفدار حزب توده بودن خود صحبت کردید . باید عرض بکنم ، که توده ای ، یا کمونیست بودن ،سلطنت طلب بودن ، یا حزب اللهی بودن ، نه عیب است ، نه ننگ ،و نه افتخار . امٌا تاریخ مبارزات ضد استعماری یک ملت را تحریف کردن ، شایسته یک انسان ایکه عنوان پروفسوری را یدک می کشد نیست ،و لو اینکه برای من یک روفتگر وظیفه شناس ، ارزش اش بیشتر از پروفسور های ایست ،که بزرگترین ، نا امنی اقتصا دی ، به دنبال آن نا امنی اجتماعی را ایجاد کرده ، به ملت و وطن خود خیانت می کنند . اغلب محافظه کاران نو آمریکا در گذشته گرایش های سیاسی چپ افراطی ، تروتسکیست ، مائوئیست داشتند ، امروز با یک استحاله ناشی از قدرت و ثروت طلبی ، به راست محافظه کارانه تبدیل شده اند. آقای هوشنگ امیر احمدی ، باید عرض بکنم ، شما نه سیاست شناس ،و نه مرد سیاسی هستید، بلکه شما یک تکنوکرات هستید ، که در تمام طول حیات شان برنامه ریزی می کنند ، که البته برای جامعه لازم است و لی کافی نیست . چون در نهایت ، هدف سودا گرائی وسود طلبی است ، ولو اینکه در این طرحها ، ملیونها انسان ، از هستی و نیستی ساقط می شوند . از کمونیزم ، به کاپیتالیسم لجام گسیخته ورسیدن یکعده تکنوکرات ها ، عجیب نیست .در کشور های کمونیستی سابق ، امروز اغلب ملیادرها ، که از طرق مختلف ، به ضرر منافع ملی ، ثروت می اندوزند ، همان کمونیست های دو آتشه سابق هستند ، که نمونه نوع آمریکائی آنرا در پل ولفویچ ، ریشارد پرل میتوانیم ببینیم.
. کاظم رنجبر . پاریس 30 ماه مه -2006
*آقای پارسا سربی ، درصورت امکان یک نسخه از آن را به آقای پروفسور هوشنگ امیر احمدی بفرستید ،که خیلی ممنون خواهم شد