با نزدیک شدن انتخابات مجلس هشتم و عدم تغییر رویه جمهوری اسلامی مبنی بر لغو نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات سالم ٬ نیروهای ملی انتخابات را تحریم میکنند. با تشکیل کمیته انتخابات آزاد٬سالم و عادلانه در ماه آبان٬ امید تغییر و تحولی در روند انتخابات ایران میرفت ولی این کمیته عملا هیچ فعالیتی نداشت و با شرکت نهضت آزادی در این انتخابات , این کمیته که اعضای سر شناس نهضت عضوش هستند نیز متلاشی شده به نظر می ّآید.نهضت آزادی که عنوان ملی-مذهبی را یدک میکشد ٬همواره جنبه مذهبی آن بر ملی اش چربیده و بهتر است از عنوان مذهبی- ملی استفاده کند تا شبه ملی بودنش پیش نیاید.نهضت آزادی قبلا خواستار نظارت بین المللی بر این انتخابات شده بود ولی با توپ وتشر رهبر ٬ ماست را کیسه کرده و کاندیدا های خود را معرفی کرد.اما نیرو های ملی سکولار همچنان بر اصول گذشته خود پایدار هستند و در این انتخابات شرکت نخواهند کرد و بزودی شاهد بیانیه های جبهه ملی ایران ٬حزب ملت ایران و جریانا ت دانشجویی پیشروخواهیم بود. رژیم اسلامی که حدود ۵ یا ۶ ملیون نفر حقوق بگیر دارد همیشه نمایش انتخابات را به زعم خود به خوبی برگزار میکند .ترفند های رژیم برای کشاندن مردم به صحنه از جمله جابجایی رای دهندگان در حوزه ها ٬ تهدید و ارعاب شهروندان و بوق و کرنای دستگاه های تبلیغاتی حکومت در نبود یک اپوزسیون قدرتمند ومنسجم تا به حال کار ساز بوده است و نشان داده که رژیم ترسی از تحریم ندارد.تحریم انتخابات مستلزم یک استراتژی بلند مدت و مدون است و مسلم است که تحریم چند هفته قبل از انتخابات اثر نخواهد داشت ٬ هر چند که در انتخابات جمهوری اسلامی, اغلب تعداد رای دهندگان کمتر از واجدینی است که رای نمی دهند . اما پایبند بودن به اصول و شجاعت بیان حق و ناحق چیزی است که بر حافظه تاریخ نقش خواهد بست و از اینروست که تحریم این انتخابات نمایشی و از قبل معلوم ٬ از سوی نیروهای ملی بس مهم است .تاریخ نشان داده است که در همیشه بر روی یک پاشنه نمی چرخد و در روز موعد که تنور آزادی گرم است ٬ کارنامه ها باز خوانی خواهد شد ٬ پس باش تا صبح دولتت بدمد.
بیژن مهر
خبر گزاری جبهه ملی ایران
@@@@@@@@@@@@@@@
آیا انتخابات آزاد با نظارت شورای نگهبان ممکن است؟/گفتگو با احمد زیدآبادی و محمد دادفر دو عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم
دوشنبه، 24 دی 1386
ادوارنیوز: سراج الدین میردامادی روزنامه نگار،در گفتگویی که برای رادیو زمانه تهیه کرده است به بررسی امکان برگزاری انتخابات آزاد در ساختار فعلی کشور پرداخته است، میردامادی در این گفتگو نظرات احمد زید آبادی و محمد دادفر دو عضو ارشد سازمان دانش آموختگان ایران را نیزجویا شده است :
بیشک برگزاری یک انتخابات آزاد و رقابتی از مهمترین لوازم استقرار یک نظام دموکراتیک است. در نظامهای دیکتاتوری که عموماً تمامیتخواهی جای دموکراسیخواهی را میگیرد، از انتخابات آزاد و رقابتی خبری نیست.
بویژه آنکه در میان انواع انتخابات، انتخابات پارلمانی که برای تشکیل مجالس ملی هر کشور برپا میشوند، بیش از سایر انواع انتخابات باید رنگ و بوی مردمی داشته باشند؛ زیرا در این انتخابات بنا است مجلسی از نمایندگان مردم انتخاب شود و در صورتی که انتخابات در شکل دموکراتیک خودش برنامهریزی و به اجرا گذاشته نشود، عملاً نهادی که باید نمایندگی مردم را در برابر حاکمیت برعهده بگیرد، خود تبدیل به بخشی از حاکمیت برای مقابله با مطالبات مردمی میشود.
در سلسله برنامههای «دموکراسی و انتخابات» رادیو زمانه بنا داریم همگام با برپایی انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران به بررسی نظام انتخاباتی ایران و نسبت آن با دموکراسی بپردازیم. در این برنامهها از صاحبنظران، کارشناسان و فعالان سیاسی بویژه حقوقدانان و در صورت امکان از مجریان و ناظرین سابق و کنونی انتخابات نیز در این زمینه استفاده خواهیم کرد.
در اولین برنامه از این سری به بررسی مقوله نظارت بر انتخابات میپردازیم. بر اساس اصل ٩٩ قانون اساسی، شورای نگهبان نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری، خبرگان، مجلس شورای اسلامی و همهپرسیها را بر عهده دارد. در ماده سه قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به این نظارت تصریح شده است.
این نظارت بر اساس تفسیر خود این شورا در مورخ اول خرداد 1380، استصوابی و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها میشود.
در انتخابات گذشته شورای نگهبان و زیرمجموعههای آن با تکیه بر این شکل از نظارت اقدام به رد صلاحیت گسترده کاندیداهای منتقد حاکمیت میکردند. از احمد زیدآبادی روزنامه نگار و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت پرسیدم: آیا با وجود این شکل از نظارت شورای نگهبان میتوانیم انتظار یک انتخابات آزاد و رقابتی را داشته باشیم؟
احمد زیدآبادی
نه نمیشود؛ به دلیل اینکه نهاد ناظر بر انتخابات باید یک نهاد بیطرف باشد و صلاحیت کاندیداها را بر اساس موارد شکلی مانند میزان سن و تحصیلات درخواست شده طبق قانون و همین طور عدم سوء پیشینه، آن هم سوء پیشینههایی مانند انجام اقدامات واقعاً خلافکارانه بر این اساس باید مورد داوری قرار بدهید؛ در حالی که شورای نگهبان کاندیداها را به لحاظ سیاسی و اعتقادی مورد گزینش قرار میدهد و علاوه بر آنکه بسیاری از کسانی را که دارای عقیدهای مختلف از عقیده رسمی جمهوری اسلامی هستند، رد صلاحیت میکند، گرایشهای سیاسی خلاف میل اعضای شورا را - که خودشان افرادی سیاسی هستند با مواضع کاملاً مشخص سیاسی - هم رد میکنند.
نهایتاً مردم را مخیر میکند بین سلایق بسیار نزدیک به هم برای انتخابات و از این جهت عملاً انتخاب خاصی از سوی مردم صورت نمیگیرد. بنابراین با این ترکیب شورای نگهبان و با آن تفسیری که از قانون دارد، انتخابات آزاد و رقابتی در ایران به راحتی امکانپذیر نیست.
محمد دادفر، نماینده بوشهر در مجلس ششم
اما محمد دادفر نماینده اصلاح طلب مجلس ششم بر این باور است که نظارت استصوابی شورای نگهبان تنها مانع یک انتخابات آزاد و رقابتی نیست.
بحث حاکمیت فعلی و همراهی اش با شورای نگهبان و قانون موجود انتخابات نیست. اصولاً برپایی انتخابات آزاد همه این موارد را در کنار هم میخواهد؛ منتها من فکر میکنم مهمتر از همه اراده سیستم بر برپایی انتخابات آزاد مهم است. اگر اراده بر برپایی یک انتخابات مشابه انتخابات دوم خرداد سال 76 یا انتخابات مجلس ششم باشد، میشود با همین دولت و همین شورای نگهبان هم آن را برگزار کرد.
این اراده از کجا نشأت میگیرد؟
بالاخره اراده بر نحوه برگزاری انتخابات آزاد در این نهادهایی که شما نام میبرید، نیست. انتخابات جایگاه استراتژیکی در نظام دارد و قطعاً در حوزههای مهمتری تصمیم گرفته میشود؛ نه در شورای نگهبان یا مثلاً اداره سیاسی وزارت کشور ...
یعنی اگر مقام رهبری اراده ای بر برگزاری یک انتخابات آزاد داشته باشند، فکر میکنید این محقق میشود؟
من صرف رهبری را هم دخیل نمیدانم. بالاخره نظام یک مجموعه گرداننده دارد. حالا میتوانند اینها توی نهادهای استراتژیک نظام باشند، با تابلو یا بیتابلو؛ عرضم این است که تصمیم اگر بر این باشد که انتخابات سالم و رقابتی برگزار شود، هر چه تصمیم باشد، این دستگاههایی که شما نام میبرید، اجرا می کنند؛ اینها تصمیم گیرندگان نیستند. به نظر من شورای نگهبان تصمیمگیرنده آخر درمورد کاندیداها نیست؛ بیشتر اعلامکننده نظرات تصمیمگیران است.
شورای نگهبان قانون اساسی، در همه امور انتخابات نظارت و دخالت دارد
برای مقایسه این شکل از نظارت بر انتخابات با نظارت بر انتخابات در کشورهای دموکراتیک سراغ دکتر فرهاد عاملی استاد حقوق دانشگاه سوربن در پاریس رفتیم و از وی پرسیدیم که در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی چه مرجع نظارتی و با چه میزانی از اختیارات، نظارت بر روند انتخابات از ابتدای نامنویسی نامزدها تا انتهای اعلام نتایج شمارش آرا را بر عهده دارد؟
معمولا در بیشتر کشورهای اروپا، دو یا سه ارگان شبیه همان چیزی که ما در ایران به آن میگوییم شورای نگهبان قانون اساسی هستند که در هر جایی، یک شکل و یک اسمی به خودش میگیرد. در فرانسه به آن شورای قانون اساسی گفته میشود؛ در آلمان دیوان کارلسروهه است که آن هم به قانون اساسی رسیدگی میکند. در انگلیس یک ارگان پارلمانی است که به این کار رسیدگی میکند.
مطلب مهم این است که تمامی این ارگانها به هر حال قدرت بسیار زیادی دارند. مثلاً در فرانسه 9 نفر عضو این شورای قانون اساسی هستند که سه نفرشان به وسیله رییسجمهور، سه نفرشان بوسیله رییس مجلس سنا و سه نفرشان هم به وسیله رییس مجلس شورا انتخاب میشوند و این 9 نفر، هر کدامشان 9 سال میتوانند در این شورا بمانند که البته هر سه سال عوض میشوند.
نظارتی که اینها میتوانند بکنند، شامل تمام مواردی است که مثلا افراد آیا میتوانند خودشان را کاندیدا بکنند یا نه؟ از اول تا به آخر، تمام این عملیات رأیگیری زیر نظر شورای قانون اساسی فرانسه انجام میشود و حتی میتوانند به طور خیلی روشن به طرز تبلیغات کاندیداها و حسابها و منابع تبلیغاتی، مثلا این که خرج این تبلیغات از کجا آمده و همچنین طبق قانون نظارت اینکه آیا میزان پولی که حداکثر مجاز به مصرف در امر تبلیغات هستند رعایت شده یا نه، یا اینکه آیا بین کاندیداها در این زمینه یک حالت تعدیل و توازنی وجود داشته یا نه؟ آنها میتوانند به همه این موارد بپردازند؛ از دوره تبلیغات و حتی قبل از شروع رأیگیری تا بعد از آن و اعلام نتایج.
مطلبی که باقی میماند، رنگ سیاسی افرادی است که در این شورای قانون اساسی فرانسه هستند و چیزی که ایجاد اشکال میکند، این است که چون رییس مجلس سنا، رییس مجلس ملی و رییسجمهور هر سه از یک حزب سیاسی تبعیت میکنند، این بدیهی است که افراد این شورای قانون اساسی بیشتر متعلق به همان حزب هستند و میشود یک حالتی پیش بیاید که آیا واقعاً رسیدگیشان کاملاً بیطرفانه و مستقل خواهد بود یا نه؟
آیا این یکدست بودن شورای قانون اساسی موجب میشود که این شورا مانع حضور سایر سلیقهها در انتخابات پارلمانی فرانسه بشوند؟
اصلاً این گونه نیست. هر چه نباشد، فرانسه کشوری است که از این لحاظ آزادیها را نمیتوانند کنار بذارند؛ زیرا به هر حال این مردم هستند که انتخاب میکنند؛ نه شورای قانون اساسی. نکتهای که هست فقط این است که بعد از انتخابات که یک سری دعاوی نزد این شورای قانون اساسی میرود، ممکن است دعاویای را که در مورد یک کاندیدای سوسیالیست ارائه شده باشد، با یک حالتی دیگری به آن نگاه بکنند تا کس دیگری که مثلاً دستراستی است. ولی خوب این مطلب که اینها برای 9 سال انتخاب میشوند که بیشتر از دوره ریاست جمهوری و مجلس هستند که هر کدام از ایشان برای پنج سال برگزیده میشوند، خودش باعث استقلال خیلی زیادی میشود.
درست است که الان رنگ دولت فرانسه، رنگ راستی است، اما ممکن است در انتخابات بعدی دولت چپ روی کار بیاید؛ بنابراین شورای قانون اساسی فرانسه به این مطلب فکر میکند که استقلال خودش را به دست یک حزب نسپارد. به طور قانونی رؤسای جمهور سابق فرانسه مثل ژاک شیراک که دیگر رییسجمهور نیستند، اجازه مییابند در جلسات شورای قانون اساسی فرانسه شرکت بکنند.
مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزارت کشور در زمان انتخابات مجلس ششم، اختلافات فراوانی با شورای نگهبان و دبیر آن، احمد جنتی داشت
با این اوصاف، شاید حدود وظایف و اختیارات شورای نگهبان به عنوان نهاد ناظر بر انتخابات با مراجع مشابه در کشورهای دموکراتیک برابر باشد؛ اما نحوه عملکرد این شورا و قید استصوابی آن، همچنان یکی از مهمترین موانع بر سر راه یک انتخابات آزاد و رقابتی محسوب میشود. به علاوه، نظارت استصوابی شورای نگهبان عملاً موجب اختلال در وظائف مجریان و ناظرین انتخابات نیز میشود.
یکی از مدیران سابق وزارت کشور در گفتگویی اظهار میدارد که این اختلال در وظایف، صرفاً به دلیل گرایشهای سیاسی مجریان و ناظرین نیست و در این انتخابات نیز که وزارت کشور همسو با شورای نگهبان عمل میکند، این مسأله به وضوح دیده میشود.
این مدیر سابق وزارت کشور معتقد است که کار دخالت ناظرین استصوابی به حدی رسیده بود که شورای نگهبان در انتخابات دوره ششم و هفتم مجلس دستور داد مهر نظارت باید بر روی تکتک برگههای رأی نیز زده شود و در صورتی که هر برگه رأی فاقد مهر نظارت باشد، آن رأی باطل محسوب میشود؛ حال آنکه در قانون انتخابات سخنی از این موضوع به میان نیامده بود. همچنین دخالت ناظرین در امر شمارش آرا از دیگر نمونههای تداخل وظائف مجریان و ناظرین است
@@@@@@@@@@@@@
مصاحبه با مهندس کورش زعیم عضو هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
پرسشهایی که از طرف هم میهنان مطرح شده است
1. موضع جبهه ملی در باره انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی چیست؟
پاسخ: موضع جبهه ملی ایران درباره انتخابات در دوره های گذشته به صراحت اعلام شده و اکنون هم تغییری نکرده است. ما بر این باور هستیم که با ساختار کنونی جمهوری اسلامی نه تنها امکان برگزاری یک انتخابات آزاد و دموکراتیک وجود ندارد، بلکه سیستم موجود اصلاح پذیر هم نیست. هر چند در مورد انتخابات پیش رو هنوز موضع رسمی جبهه ملی اعلام نشده، ولی من تغییری در موضع گذشته پیش بینی نمی کنم.
2. آیا جبهه ملی بنوعی درانتخابات مجلس هشتم شرکت خواهد کرد؟
پاسخ: جبهه ملی ایران هرگز در انتخابات هشتم که اکنون در جریان است شرکت نخواهد کرد.
3. آیا اصولا جبهه ملی شرایطی برای انتخابات آزاد در حکومت اسلامی مشاهده میکند؟
پاسخ: همانگونه که در بالا اظهار کردم، شرایط وقتی فراهم خواهد بود که قانون اساسی کشور با منشور جبهه ملی ایران همخوانی داشته باشد.
4. در جامعه ای که قدرتمندان در لوای حکمت دینی بر میهن ما فرمانروایی میکنند چگونه شما بعنوان جبهه ای بر پایه سکولاریسم وحکمت عقلی اصولابرای آزادی مبارزه میکنید؟
پاسخ: وظیفه ما مبارزه در همین شرایط سخت و مغایر آزادی و حقوق بشری است. اگر شرایط مساعد و با آرمانهای جبهه ملی همساز بود که مبارزه ما فقط مبارزه انتخاباتی می بود.
5. آیا امکان نزدیکی شما با حاکمیت ولایت فقیه در شرایط امروزحتی برای نیل بخواسته هایتان برای مردم سالاری وجود دارد؟
پاسخ: خواسته های ما همخوانی قانون اساسی با منشور جبهه ملی ایران است. موضع ما بسیار روشن و صریح است و جبهه ملی هرگز برای رسیدن به هدفهای خود ماکیاولی عمل نخواهد کرد.
6. جبهه ملی ایران تا کنون چگونه حکومت و دولت اسلامی را بچالش کشیده و برنامه های شما برای آینده چیست؟ ( کوتاه مدت ومیان مدت و دراز مدت )
پاسخ: کار ما به چالش کشیدن نیست، بلکه مبارزه خردمندانه و مسالمت آمیز است. موضع گیری های جبهه ملی ایران در طی این سالها بیانگر روش مبارزه ما برای دستیابی به دموکراسی، حکومت قانون و رعایت حقوق بشر است. من تصور می کنم که درخشانترین کارنامه در این راستا از آن جبهه ملی ایران است. برنامه ما تلاش مداوم و خستگی ناپذیر برای استقرار حکومت قانون مبتنی بر قواعد بین المللی بویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
7. شما همفکری و همکاری زیادی با دفتر تحکیم وادوارتحکیم وحدت دارید چرا این همکاریها و نزدیکیها بیک اتحاد نیانجامیده است و آیا در شورای آینده جبهه ملی ایران شخصیتهایی از این گروه خواهیم داشت؟
پاسخ: وابستگی سازمانی تشکل های دانشجویی و مدنی با جبهه ملی ایران هزینه زیادی به دنبال دارد. ما این را در مورد شاخه های دانشجویی خود در اهواز، زاهدان، کرمانشاه و قزوین تجربه کرده ایم. ما نمی توانیم باعث فشار، محرومیت از تحصیل و حتا زندانی شدن دانشجویان هوادار جبهه شویم، ولی می دانیم که جبهه ملی ایران محبوب ترین سازمان سیاسی در دانشگاههای سراسر کشور است و این محبوبیت در دو سه سال گذشته بطور تصاعدی افزایش یافته است.
8. ملیون و مصدقی های خارج از کشورامیدوارند که جبهه ملی بعنوان قدیمی ترین سازمان سیاسی مردمی در گردهم آوردن نیروها واحزاب وسازمانهای مردمی درونمرزیا مثلا با نمایندگان معلمان ونویسنگان و دانشجویان و گارگران وروزنامه نگاران و سایرنهادهای آزادیخواه صنفی چه اقداماتی را کرده اید و چه در پیش دارید؟
پاسخ: همانگونه که ذکر کردم، وابستگی سیاسی و سازمانی سازمانهای مدنی با جبهه ملی ایران هزینه زیادی در بر دارد که ما هرگز حاضر نیستیم به طرفدارانمان تحمیل کنیم. ما شهوت خود بزرگ نمایی نداریم که دیگران را درگیر مسایل خود کنیم. ولی در مورد حزب های سیاسی ملی، ما همیشه در ارتباط و تبادل افکار بوده ایم و همانگونه که شاهد بوده اید در زمان های مناسب بیانیه های مشترک داده ایم. نزدیک ما با سازمانهای سیاسی ملی در طی یکی دوسال گذشته بسیار بیشتر شده و وجوه مشترک بیشتری را ایجاد کرده ایم. در هر حال، بزرگ شدن فیزیکی هدف مانیست، بزرگ شدن حیثیتی هدف است.
9. فعالیت شما در استانهای دیگرمیهنمان بچه نحو است ودر کجا شما فعالیت بیشتری دارید؟
پاسخ: ما تقریبا در همه استانها و همه شهرهای بزرگ، بویژه در شهرهای دانشگاهی هواداران زیادی داریم و بیانیه ها و اندیشه های ما بویژه در دانشگاهها نشر گسترده دارد. ما نمی توانیم از جایی یا کسی نام ببریم، ولی خودتان می توانید از بازتاب ها پی به گستره جغرافیایی ما ببرید.
10. آیا با احزاب همسو در کشورهای دیگر رابطه ای وجود دارد ؟ بسیاری عقیده دارند که جای جبهه ملی ایران درسازمان سوسیال دمکراتهای بین المللی است که احزابی مثل حزب کارگر انگلیس یا حزب مردم پاکستان ویا احزاب معتدل وآزادیخواه وسکولاردنیا عضویت دارند. آیا در این مورد میتوانید اطلاعی بدهید؟
پاسخ: سیاست جبهه ملی ایران عدم تماس و ارتباط سازمانی با سازمانهای سیاسی برونمرز است. جای جبهه ملی در ایران است و ما نیازی به پیوستگی به سازمان های برونمرزی نداریم، یا دستکم هنگام آن فرا نرسیده است. ما با این حرکات فقط سازمان خودمان در ایران را زیر فشار مضاعف قرار می دهیم و در نتیجه حرکت اصلی خود را کند می کنیم.
11. رابطه شما با سازمانهای جبهه ملی خارج از کشور چگونه است؟
پاسخ: آنها همه مورد احترام ما هستند، ولی باید مستقل عمل کنند، زیرا ما در شرایطی نیستیم که پیوستگی سازمانی با هیچکدام از آنها بوجود بیاوریم. ما دورادور همبستگی ها و همدلی ها را ستایش می کنیم و آنها را که اصول اعتقادی و منشور جبهه ملی ایران پایبندند از خودمان می دانیم.
از اینکه بسوالات ما جواب دادید سپاسگزارم.
مصاحبه کننده: داریوش احمدی
@@@@@@@@@@@@@
منبع: www.goftogoo.net
انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟
گفتگو با بیژن مهر (جبههی ملّی ایران ـ امریکا)
مجید خوشدل 19 آذر 1386
در فاصلهی کمتر از دو ماه دو نهاد اسمی در ایران تشکیل میشوند: اولی، هدف خود را «برقراری صلح» در ایران و در منطقهی خاورمیانه عنوان میکند، و دومی پرچم پلاتفرم «انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» را در ایران اسلامی به اهتراز در میآورد.
ظاهراً دوستان تشنهی آزادی و عدالت اجتماعی ما فراموش کردهاند که آب در کوزهی وطنِ به یغما رفته جیرهبندی شده است، و ایشان تشنه لبان را وعدهی سراب میدهند. ماهیت همهی رژیمهای ایدئولوژیک (خصوصاً با پسوند اسلامی) تناقضی بنیادین با مقولات صلح، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی دارد. مقولهی «انتخابات آزاد» در چنین رژیمهایی که به شوخی و طنز شباهت دارد.
تا این تاریخ تعداد معینی از جریانهای سیاسی در خارج، از طرح دو کمیتهی مزبور اعلام پشتیبانی کردهاند. از جمله میتوان از بیانیهی پشتیبانی «جبههی ملی ایران ـ امریکا» از طرح «دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» که 23 تن از شخصیتهای اجتماعی در ایران نیز آن را امضاء کردهاند، نام برد.
در این رابطه با بیژن مهر، سخنگوی جبههی ملی ایران ـ امریکا، گفتگوی تلفنی ترتیب دادهام که آن را در زیر ملاحظه میکنید.
* * *
* آقای بیژن مهر، با تشکر از شرکتتان در این گفتگو.
ـ ممنون از شما.
* پیش از شروع گفتگو باید خاطرنشان کنم که شما به نمایندگی از «جبههی ملی ایران ـ امریکا» در این گفتگو شرکت میکنید و اظهار نظرهای شما جنبهی فردی ندارد. امّا موضوع گفتگوی ما: پس از آنکه 23 تن از شخصیتهای اجتماعی در ایران کمیتهای تحت عنوان «کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» تشکیل دادند، جبههی ملی ایران ـ امریکا از طرح کمیتهی مزبور اعلام پشتیبانی کرد. آقای مهر! انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، آن هم در حاکمیت اسلامی ایران؟!
ـ عرضام به حضورتان، ماهیت رژیم جمهوری اسلامی بر هیچکس پوشیده نیست. کارهایی که رژیم کرده و الان هم میکند، کاملاً نشان دهندهی شاخصهای یک رژیم فاشیستی است. از نیروی بسیج بگیرید، تا تبلیغاتی که رسانهها میکنند، کاملاً یادآور رژیم هیتلری است. از این روی، قاعدتاً پرسش شما درست است، که چگونه میشود از رژیم انتظار داشت، که یک انتخابات آزاد برگزار کند. ما هم کاملاً واقف هستیم که از این رژیم انجام انتخابات آزاد برنمیآید، و هیچ عمل دموکراتیکی این رژیم نمیتواد انجام دهد، آن هم به خاطر ماهیتی که دارد. امّا خواستههای دموکراتیک مردم ایران در هر زمان و در هر شرایطی باید مطرح شوند. الان هم که واقف هستید، که شرایطی کاملاً بحرانی است؛ امکان جنگ هست، انزوای بینالمللی ایران بر هیچکس پوشیده نیست، و انتخابات هم در راه است. امّا خواست انتخابات آزاد [از طرف ما] به این دلیل نیست که رژیم به آن تن می دهد، بلکه طرح آن برای بالا بردن سطح آگاهیهای سیاسی مردم است، و اینکه کمبودی که در حال حاضر در ایران وجود دارد، آشکار شود، و مردم آشنا شوند که تاکنون در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد انجام نگرفته، و نظارت استصوابی سد بزرگی در مقابل آن است. اگر شما به خواستهایی که کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد مطرح کرده، نگاه کنید، میبینید که تک ـ تک آنها خواستهای دموکراتیکی است، که اجرای آن از رژیم غیردموکراتیک برنمیآید.
* اجازه دهید آرام ـ آرام این پدیده را باز کنیم و ابعاد آن را در نظر بگیریم. چون صحبت از مقولهای به نام «انتخابات» در محدودهی معین جغرافیاییای به نام ایران اسلامی است. این مقوله بیش از ربع قرن در نظام اسلامی تعریف و کارکرد معینی داشته. امّا برای اینکه گفتگوی روندیتری داشته باشیم، اجازه دهید از شما تعریف کوتاهی داشته باشیم از «انتخابات آزاد».
ـ اولین شاخص انتخابات آزاد این است که نظارت استصوابی در آن نباشد. و کسانی که کاندیدا میشوند، کسانی باشند که از سابقهی روشنی برخوردار باشند. درصورتی که این دو شاخص در جمهوری اسلامی وجود ندارد. البته ابزار دموکراسی در جمهوری اسلامی هست. شما ببینید در جمهوری اسلامی انتخابات شوراها هست، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری هست، امّا تمام کاندیداها باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. که این را میشود گفت، دموکراسی از درب عقب. یعنی تمام ابزار دموکراسی در جمهوری اسلامی وجود دارد، امّا همه باید از در عقب، که شورای نگهبان باشد، وارد شوند. و این بزرگترین سدی است که یک انتخابات آزاد و منصفانه با آن روبرو است.
* اتفاقاً پرسش این است که با تعریفی که شما از انتخابات آزاد میدهید، چگونه امکان انتخابات آزاد، آن هم با کارکرد شورای نگهبان و اصل ولایت فقیه در ایران اسلامی است؟
ـ مسلم است که امکان آن وجود ندارد. ولی همانطور که خدمتتان عرض کردم، خواستههای دموکراتیک مردم ایران، از جمله انتخابات آزاد باید در هر شرایطی مطرح شود. امّا منظور «کمیته» و رهنمودی که به مردم میدهد، این نیست که مرم در انتخابات شرکت کنند، یا نکنند، بلکه آنها دارند این مسئله را باز میکنند که در ایران انتخابات آزاد نمیتواند انجام بگیرد، آن هم با ابزار و وسایلی که الان موجود است، ازجمله نظارت استصوابی و شورای نگهبان.
* راستش من طرح کمیتهی مورد بحثمان را چندین بار خواندهام، و از خطوط و مفاهیم بین خطوط چنین استناط کردهام که آنها مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کردهاند، البته با آن چهارچوبی که مورد توجه خودشان است. آیا فکر نمیکنید این مسئله نوعی ابهام آفرینی و مشروعیت دادن به «انتخابات» مجلس اسلامی در حاکمیت فعلی خواهد بود؟
ـ نه، من اینطور فکر نمیکنم. خواستههایی که این کمیته مطرح کرده، اصلاً اینگونه نیست، و ما فکر نمیکنیم که آنها مردم را به انتخابات ترغیب کردهاند. بلکه ما معتقدیم که آنها به نحوی عرف بینالملل و عرف دموکراسی از انتخابات آزاد را برای مردم باز کردهاند. ما، از این جهت بود که از آنها حمایت کردیم، وگرنه ما نه قصد شرکت در انتخابات را داریم، و نه اینکه فکر میکنیم که جمهوری اسلامی میتواند انتخابات آزاد برگزار کند.
* اغلب مؤسسین کمیتهی مزبور را شخصیتهای سیاسی تشکیل میدهند. کسانی که در گذشته مسئولیتهای اجرایی در حاکمیت اسلامی داشتهاند، و به طریق اولی مثل هر فعال سیاسی برای کسب قدرت سیاسی مبارزه میکنند. پرسشی که مایلم با شما در میان بگذارم، این است که به نظر شما اگر این افراد خودشان را برای «انتخابات» آیندهی مجلس کاندیدا کنند، صلاحیت انتخاباتی چه تعداد از آنها از طرف شورای نگهبان پذیرفته میشود؟
ـ من فکر میکنم نه صلاحیت یک نفر از آنها تائید شود، و فکر نمیکنم که هیچکدام از آنها در این انتخابات شرکت کنند. باز هم شما را رجوع میدهم به خواستههایی که این کمیته مطرح کرده است. یعنی اگر آن خواستهها عملی نشود، نشان دهندهی این است که انتخابات آزاد برگزار نمیشودـ که عملی هم نشده و نخواهد شد. امّا فکر میکنم با توجه و استقبالی که مردم از این کمیته و خواستههایش کردهاند، و با توجه به تعمیم آن خواستهها به مردم، این مسئله میتواند کمک کند به نشان دادن نقشی که نظارت استصوابی تا به حال در انتخابات ایران داشته است.
* بیانیهی «شما» در پشتیبانی از کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، همانطور که ابتدا اشاره کردم، یک پیام سیاسی با خودش داشت. و آن به نوعی ترغیب شرکت مردم در «انتخابات» بود. از این روی بیاییم تبعات سیاسی، اجتماعی شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات اخیر را مورد توجه قرار دهیم. ابتدا از فرضیهی شرکت مردم در انتخابات شروع میکنم: با توجه به ساختار سیاسی حکومت ایران، عملکرد شورای نگهبان و مقولهای به نام ولی فقیه، و همینطور کارنامهی «انتخابات»ها در حیات رژیم اسلامی، واقعیتی است که نمایندگان واقعی مردم نمیتوانند از صافی شورای نگهبان بگذرند، چه رسد به اینکه انتخاب شوند. از این روی تنها گزینهای در صورت شرکت مردم در انتخابات اخیر در مقابل آنها قرار میگیرد، انتخاب افرادیست ملتزم به ولایت فقیه، امّا منتسب به جناح هاشمی رفسنجانی و یا حتا محمد خاتمی. ظاهراً آقای مهر، این، آن خواسته و پیامی است که دوستان شما در کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد میخواهند به مردم منتقل کنند.
ـ اگر شما متنی را که «جبههی ملی ایران ـ امریکا» صادر کرده، یک بار دیگر مرور کنید، میبینید که کاملاً به مسئلهی سکولاریسم و شخصیتهای سکولار در کمیته اشاره شده است. و اتفاقاً یکی از دلایل پشتیبانی ما وجود همان شخصیتهای سکولار در کمیته است، که سابقه ملی دارند. افرادی نظیر آقای امیرانتظام، آقای باوند، آقای خسرو سیف. به زبان دیگر ما میخواستیم مسئله سکولاریسم و اشخاص سکولار را تقویت کنیم در این انتخابات. بنابراین به این دلیل بوده که بیانیهی ما صادر شده است.
* چرا با همین توضیح اخیرتان، و تشریح باورهای خودتان از سکولاریسم و پافشاری بر آن خواستهها، در اطلاعیهای این «انتخابات» را تحریم نکردید.
ـ ما این انتخابات را نه تأیید کردهایم و نه تحریم. ما تنها از یک خواستهی منطقی و دموکراتیک این کمیته پشتیبانی کردهایم. بنابراین تأیید این کمیته به هیچ عنوان نشانهی تأیید این انتخابات و شرکت در آن نیست.
* به پرسش من پاسخ ندادید. شما در ابتدای گفتگویمان تأکید کردید که در ایران انتخابات آزاد صورت نمیگیرد. و سپس به اصل سکولاریسم اشاره کردید، که به آن باورمند هستید. با توجه به این دو مورد، از شما سؤال کرده بودم که چرا در بیانیهای بر اهداف و باورهای خودتان تأکید نکردید و این «انتخابات» را تحریم نکردید.
ـ منظورتان این انتخابات است یا کل انتخابات؟
* همین «انتخاباتی» که در پیش روی داریم.
ـ ما انتخابات قبلی را تحریم کردیم...
* دقیقاً!
ـ هم جبههی ملی خارج کشور و هم جبههی ملی داخل کشور. الان هم بیانیهای که از طرف [جبههی ملی ایران] صادر شده، همانطور که خدمتتان عرض کردم، به هیچ عنوان به قصد تأیید یا ترغیب شرکت در انتخابات، و یا تحریم آن نیست. و شما کاملاً درست میگویید، احتمالاً یک چنین اعلامیهای [از طرف ما] بیرون میآید، ولی بعد از اینکه ما ماحصل تلاشهای این کمیته [را ببینیم]. من از همین الان به شما قول میدهم، این روندی که دارد پیش میرود، صد در صد به تحریم انتخابات و عدم شرکت در آن [از طرف ما] خواهد انجامید.
* بیاییم شق دوم را هم مورد توجه قرار دهیم، یعنی فرضیهی بایکوت «انتخابات» توسط اکثریت مردم. فرض میگیریم این بار هم مثل دورهی قبل [انتخابات ریاست جمهوری] اکثریت مردم «انتخابات» را بایکوت کردند. با چه سناریویی روبرو خواهیم بود؟ احتمالاً انتخاب شدن دوباره جناح آقای احمدینژاد و قبضه شدن کرسیهای مجلس اسلامی توسط هم پیمانان ایشان. راستش را بخواهید، از زاویهی شفاف شدن ماهیت یک نظام ایدئولوژیک ـ اسلامی، که آموزههای «اسلامی» را در ارکان و ساختار حکومت، و در خلل و فرج جامعه گنجانیده، و از زاویهی انسانهای طالب حقیقت (بنده و شما را عرض میکنم) این انتخاب را باید به فال نیک گرفت ـ یا بهتر است بگویم این بایکوت را باید به فال نیک گرفت ـ چرا که دولت آقای احمدینژاد مظهر همان حکومتی است که آقای خمینی بشارتاش را به مردم داده بود. و اتفاقاً دلیل رجحان حکومت ایران به سالهای آغازین انقلاب را میبایستی رجحان یک پدیدهی اجتماعی به اصل و ماهیت واقعی خودش دانست. [اگر با این طرح موافقید] باز به جایی میرسیم، که شما مورد پرسش قرار بگیرید: چرا مثل گذشته این «انتخابات» را بایکوت نکردهاید؟
ـ عرض کردم خدمتتان، این بیانیهای که از طرف [ما] داده شده، صرفاً برای پشتیبانی از «کمیته» و اهداف آن است. برای تحریم انتخابات ما هنوز وقت داریم، و به احتمال قریب به یقین «ما» این انتخابات را تحریم خواهیم کرد.
* بخشی از اصلاحطلبان داخل ایران که هنوز به مقولهی اصلاحطلبی و اصلاح ساختاری در نظام اسلامی ایران اعتقاد دارند، از چند ماه قبل تلاش کردهاند که شرایط و فضای سیاسی پیش از خرداد 76 را دوباره زنده کنند، و به نحوی از انحاء امیدهای کاذبی در دل مردم، بهطور مشخص قشر جوان ایران روشن کنند. به زبانی، مردم را دوباره در مقام انتخاب بین «بد» و «بدتر» قرار دهند. جبههی ملّی ایران ـ امریکا در این رابطه چه تحلیلی دارد؟
ـ ما فکر میکنیم که دوم خرداد و جنبشی که به وجود آمد، زیاد هم بد نبود. یعنی سطح آگاهی مردم را بالا برد. آن هشت سالی که آقای خاتمی حکومت کرد، به هر حال دیدید که خیلی از روزنامهها بسته شدند، خیلی از اصلاحطلبان به زندان افتادند، و همین باعث شد که آگاهی ذهنی مردم بالاتر رود. آگاهی سیاسیای که مردم در زمان حکومت آقای خاتمی داشتند، با زمان حکومت آقای رفسنجانی اصلاً قابل مقایسه نیست. دوم خرداد دستاوردهایی داشت، و به هر حال زیاد هم بیخود نبود. ما دوم خرداد را فقط از این زاویه که «مردم گول خوردند» به آن نگاه نمیکنیم، بلکه فکر میکنیم، که دستاوردهایی هم داشت و...
* میتوانید تعدادی از دستاوردهای دوم خرداد را نام ببرید.
ـ بالاخره خواستههای مردم مطرح شد. مثلاً از شروع حکومت آقای خاتمی، جریان قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات افشا شد. اگر اصلاحطلبان به سر کار نبودند، اینها افشا نمیشد و مثل جنایتهای دیگر رژیم، پروندههایش بایگانی میشد. امّا دیدید، شکافی که در حکومت به وجود آمده بود، باعث شد که ماهیت خشن و خونخوار رژیم افشا شود. ضمن اینکه خواستهای مردم برای آزادی روزنامهها و آزادی دانشجویان مرتب مطرح میشد. و این موضوع به نظر من سهم عمدهای داشت، برای بالا رفتن آگاهیهای سیاسی مردم.
* شما به دستاوردهای دوم خرداد اشاره میکنید، امّا در فاصلهی کمتر از یک سال شعار «دموکراسی» آقای خاتمی به شعار «دموکراسی اسلامی» (که البته واژهی شتر گاو پلنگی است) و بعد از آن به «مدینه النبی» تغییر شکل داد. شاید این موضوع یک عوام فریبی بود، امّا مسئله این است که اگر این دوران دستاوردی داشته است، چرا از دل آن پدیدهای به نام احمدینژاد بیرون آمد؟
ـ به هر حال از دو زاویه میشود به پدیدهی دوم خرداد نگاه کرد. یکی آن چیزیست که شما به آن معتقدید: «عوامفریبی»، دیگر اینکه به هر حال یک فضای بازی ایجاد شد. آقای خاتمی دستاوردهایی داشت، ولی آن دستاوردها جوابگوی عطش مردم برای دموکراسی نبود. به این دلیل آقای احمدینژاد از دل این حکومت بیرون آمد، تا چهرهی عریان و بدون حجاب جمهوری اسلامی را نمایش دهد. یعنی آقای احمدینژاد چهرهی بزک کردهی جمهوری اسلامی نیست، چهرهی واقعی و بیحجاب جمهوری اسلامی است. من فکر میکنم مردم در این هشت سال جمهوری اسلامی مقداری بزک کردند، و ممکن است چیزهایی هم گیر آنها آمده باشد، در این هشت سال حکومت اصلاحطلبان. امّا دست آخر چون [دوم خرداد] جوابگوی صد در صد به خواستههای آنها نبود، دیگر نمیخواستند چهرهی بزک کردهی جمهوری اسلامی را ببینند و چهرهی بیحجاب و عریان آن ـ که نمودارش آقای احمدینژاد است ـ را ترجیح دادند. به نظر من آقای احمدینژاد پردهی آخر این حکومت است. یعنی جمهوری اسلامی از این بیحجابتر، بیپردهتر و عریانتر نمیتواند خودش را نمایش دهد. حال برگشت به اصلاحطلبان یا برگشت به آقای رفسنجانی، به نظر من اشتباه دیگریست، یک انحراف از مسیر دموکراسی است، که امکان دارد باز هم انجام بگیرد. برای اینکه آلترناتیو دیگری وجود ندارد؟
* آلترناتیو انقلاب چطور؟
ـ به هیچوجه! به آنچه که در صد سال گذشته در ایران اتفاق افتاده نگاه کنید. دو انقلاب را در هیچ کشوری شما نمیبینید. فکر نمیکنم...
* البته در هیچ کشوری هم یک رژیم ناهمزمانی مثل رژیم اسلامی ما ندیدهایم.
ـ درست است. فراموش نکنید که این رژیم، رژیم بحران است. یعنی مثل ماهی که به آب احتیاج دارد، این رژیم به بحران احتیاج دارد. آغاز این رژیم با گروگانگیری و جنگ بود، حالا هم بحران هستهای است. این رژیم بحرانزا است و شرط تداوم آن با بحران و بحران آفرینی است. به عبارت دیگر اگر فضای جامعه متشنج و بحرانزا نباشد، حیات این رژیم ادامه نخواهد داشت. امّا ادامه نیافتن حیات رژیم احتیاج به آلترناتیوی منسجم، منطقی و معقول دارد...
* که شما معتقدید چنین آلترناتیوی در ایران و خارج از کشور وجود ندارد؟
ـ دقیقاً!
* به هر حال «انتخابات» دیگری در پیشروی است و این بار هم با همان کارکرد رژیم اسلامی این انتخابات برگزار میشود. جبههی ملی ایران ـ امریکا از انتخابات و نتایج آن چه تحلیلی دارد؟
ـ در حال حاضر من نظر جبههی ملی را در این باره نمیدانم، چون هنوز راجع به آن بحث نکردهایم. امّا نظر شخصی من ـ همانطور که خود شما گفتید ـ این انتخابات انجام میشود و کسانی که مورد تأیید شورای نگهبان هستند، به مجلس راه خواهند یافت، و پایههای حکومت آقای احمدینژاد با این انتخابات از نظر خود رژیم مستحکم خواهد شد. این مسئله به نظر من خبر خوبی برای اپوزسیون ایران است. چون با یکدست شدن رژیم، و با تداوم اعمال فاشیستی و دیکتاتوری رژیم، اپوزسیون میتواند خودش را منسجم کرده و تبدیل به یک آلترناتیو شود. و ما نشانههای آن را در حال حاضر داریم میبینیم...
* میتوانید توضیح دهید از کدام نشانهها صحبت میکنید؟
ـ همین کمیتهای که برای انتخابات آزاد تشکیل شده، و شورایی که برای صلح دارد تشکیل شود.
* من با بخشهایی از جامعهی ایران ارتباط دارم. تا جایی که شنیدهام این مسئله [تشکیل این کمیتهها] در داخل ایران با سردی مواجه شده. امّا شلوغیها و حرفها در خارج کشور بوده است. این ادعای یک ژورنالیست است و نه یک فعال سیاسی. تشکیل این دو کمیته در ایران ابعاد مردمی نداشته و با ادعای شما منافات دارد.
ـ در مقایسه با چه چیزی؟
* در مقایسه با تبلیغاتی که شده، و در مقایسه با تبلیغاتی که شما میکنید.
ـ شما فرمودید که [کمیتهها] با استقبال روبرو نشده، من میپرسم در مقایسه با چه چیزی شما میفرمائید؟ آیا در مقایسه با «جنبش رفراندوم» میگوئید؟ اگر در مقایسه با جنبش رفراندوم است، من خیلی خوشحالم که این کمیته به آن صورتیکه «رفراندوم» در داخل و خارج از آن استقبال شد، از آن استقبال نشد. به خاطر اینکه هر جنبشی باید با یک زیر بنای مستحکم برپا شود. زیربنای مستحکم هم از “Grassroots” میآید...
* از ریشه.
ـ از ریشه، از جامعه میآید. اگر به اخبار توجه کرده باشید، تاکنون سه نشست در دربارهی «شورای ملّی صلح» برگزار شده. اولین نشست، نشست دانشجویان بود. دومی، نشست کارگران و سومین نشست، نشست روزنامهنگاران بود. و اینها اخبار خوبی است. یعنی مثل جنبش رفراندوم که حالت «دوپینگ» و بادکنکی داشت، این کمیته ندارد. یعنی این دارد از پائین شکل میگیرد، آن هم با مطرح کردن خواستههای صنفی و دموکراتیک مردم، که همان برقراری حقوق بشر است.
* با نزدیک بودن «انتخابات» و با امکانات محدود ارتباطی که دوستان شما دارند، و تمام وسایل ارتباط جمعی که در اختیار یک طیف از حاکمیت است، چطور امکان دارد که دوستان شما بتوانند با اقشار و طبقات مردم ارتباط بگیرند و اهداف خودشان را به میان آنها ببرند؟
ـ خب، به هر حال این کار سادهای نیست، امّا میبینید که دارد انجام میشود. همین سه نشستی که دربارهی شورای ملی صلح انجام گرفته، از طریق رسانههای مختلف ارتباطی نبوده، بلکه دهان به دهان گشته و افراد مختلف، از جمله دانشجویان، کارگران و روزنامهنگاران را بسیج کرده است. وقتی یک جنبش تودهای شود، شما احتیاج به رادیو و تلویزیون و رسانه ندارید...
* جدا؟! شما که در امریکا زندگی میکنید، این ادعا را میکنید؟
ـ ببینید، مگر دوم خرداد و آقای خاتمی روزنامه و رادیو تلویزیون در اختیار داشت...
* چون شما دوم خرداد را یک پدیدهی اجتماعی میبینید، آیا فکر نمیکنید این پدیده مربوط به دورهی معینی بود که تقریباً همهی کشورهای مهم اروپایی به جز یونان در عکسالعمل به رأی دادگاه میکونوس سفرای خودشان را از ایران فراخوانده بودند و رژیم اسلامی را در تنگناهای شدید اقتصادی و سیاسی قرار داده بودند؟ و به نحوی از انحاء این پدیده تمهیدی دولتی بود، برای خارج کردن فشار از کلیت رژیم؟ آیا هنوز استنباط شما از پدیدهی دوم خرداد اینگونه نیست؟
ـ من معتقدم که دادگاه میکونوس در این مورد [دوم خرداد] تأثیر داشت. امّا فراموش نکنید که حاکمیت صد در صد طرفدار آقای ناطق نوری بود. حتا خود آقای رهبر گفت که من به ناطق نوری رأی میدهم، و از مردم خواست که از ایشان حمایت کنند. و این یک «نه» خیلی بزرگی به حاکمیت بود. بنابراین من قبول ندارم که آمدن آقای خاتمی به خاطر دادگاه میکونس و به خاطر اینکه رژیم را برای جوامع بینالمللی بزک کنند، بود. آمدن خاتمی خواستهی مردم بود، و دیدید که حرکت دوم خرداد تبدیل به یک جنبش شد. اگر اخبار ایران را تعقیب کرده باشید، در هر کوی و برزنی، بچهها، زنان و دختران «چارت»های آقای خاتمی را پخش میکردند، و هیچکس اعتنایی به رسانههای رژیم نکرد. رسانههایی که صد در صد به دنبال آقای ناطق نوری بودند. استفاده از تجارب جنبشهای گذشته شرط اصلی و اساسی شکل گرفتن یک اپوزسیون منجسم و آلترناتیو است.
* شما اشاره کردید به بحرانهایی که رژیم اسلامی به وجود آورده و بحرانسازیهائی که کرده است. من با این بخش از اظهارنظرتان موافقم، امّا واژهی دیگری را به اظهار نظرتان اضافه میکنم، به نام سناریوسازی. رژیم در ساختن سناریوهای مختلف، که بخشی از آنها به بحرانهای اجتماعی منجر میشود، ید طولایی دارد. دوم خرداد بخشی از سناریوی بزرگی بوده که سالها طول میکشد تا بخشی از اپوزسیون ایران به چرایی و چگونگی آن پی ببرد. به هر حال، بگذارید این پرسش نهایی را با شما در میان بگذارم: آیا احتمال دارد که در آیندهای نزدیک، جبههی ملی ایران ـ امریکا، در رابطه با «انتخاباتی» که در پیشروی داریم، با دادن اطلاعیهای آن را بایکوت کند؟
ـ قطعاً!
* یعنی این احتمال وجود دارد؟
ـ بله، احتمال آن وجود دارد.
* از وقتی که آقای مهر در اختیارم گذاشتید، بینهایت متشکرم.
ـ من هم ممنونم از شما آقای خوشدل، و به شما تبریک میگویم برای سایت بسیار موفقی که دارید، و امیدوارم که موفق باشید.
* * *
تاریخ درج مصاحبه: 2 دسامبر 2007
تاریخ انتشار مصاحبه: 8 دسامبر 2007
منبع: www.goftogoo.net
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
حمایت جبهه ملی ایران ـ آمریکا از تشکیل «کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه»
جبهه ملی ایران ـ آمریکا ٬تشکیل «کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» با حضور ۲۳ تن از آزادیخواهان از جمله شخصیتهای ملی و سکولار نظیر آقایان عباس امیرانتظام٬ هرمیداس باوند ٬خسرو سیف ٬محمد علی دادخواه و دیگر فعالان سیاسی را اقدامی شجاعانه و گامی مقتدرانه در روند دمکراسی در ایران ارزیابی کرده و ضمن آرزوی پیروزی برای این کمیته ٬حمایت همه جانبه خود از اهداف این کمیته در راستای لغو نظارت استصوابی توسط نهادهای حکومتی و برگزاری انتخابات آزاد را اعلام میدارد .
هیئت اجرائیه موقت جبهه ملی ایران ـآمریکا
هرمز چمن آرا-یوسف عبدالله زاده-سخاوت علیزاده -علی غضنفری-محمد فاطمی-رضا قاسمیان -منوچهر قنبری-بیژن مهر
مشاوران شورایعالی جبهه ملی ایران-آمریکا
دریادار امیر هوشنگ آریان پور-دکتر بهرام بهرامیان -دکتر اردشیر لطفعلیان -دکتر محمد علی مهر آسا
31 اکتبر 2007
@@@@@@@@@@@@@
انتخابات از قبل معلوم
دوباره موقع انتخابات است
وقت مردم بیخودی اتلاف است
آنچه در صندوق است قبلا نوشته شده
شمارش آرا واقعا دلخواه است
نماینده مردم ایران وارد نشود
در آن انتخابات که آزاد ممنوع است
حضرات وقت ما بیخود تلف مکنید
پسر حاج آقا نماینده مقبول است