آقای خامنه ای درسخنانی که برای گروهی ازنخبگان بيان داشته درمورد موقعيت و شرايط کشور ميگويد: «من شنيدم در برخی ازمحافل سياسی حساس دنيا گفته شده بود که ما نخواهيم گذاشت که يک ژاپن اسلامی در اين منطقه بوجود آيد! اين حرف بی خود هم گفته نشده، برای اينکه کشور ما از لحاظ رشد، يعنی سرعت رشد که به قول معروف نرخ رشد علمی و تخصصی در يک دوره از زمان يعنی در همين دوره ما برحسب آمار بالاترين رشد را داشته، برحسب آمار ها فاصله زيادی داشته ايم که توانستيم آن را کم کنيم. نرخ رشد علم در کشور ما از دنيا بالاتر بوده، اين طور به بنده همين آمار را اطلاع دادند، همه اين ها به برکت انقلاب و نظام اسلامی بوده است». احتمالا مشاورين صادق يا دولت درستکار اين آمار را در اختيار ايشان گذارده اند.
آقای خامنه ای زمانی ازنرخ رشد علم سخن ميگويد که در جلسه ای که دانشجويان به ديدارش ميروند ميگويد «البته نمیشود محیط دانشگاه را که آماج توطئه های دشمن است، به حال خود رها کرد و طبعاً مسائل انضباطی لازم است». براساس اين فرامين در سالهای اخیر و به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، برخوردهای انضباطی با دانشجویا ن که منجر به اخراج یا تعلیق آنها شده است شدت یافته است. درمورد رشته های علوم انسانی نيز آقای خامنه ای ابراز نگرانی ميکند و رشتههای علوم انسانی را موجب ایجاد شبهه در میان جامعه ميداند! با توجه به نگرانی های رهبر کامران دانشجو رئيس دانشگاه تهران نيز در اسفند ماه سال ۱۳۸۸گفته بود «هر کس نتواند در مسیر نظام حرکت کند، باید از دانشگاه برود. افرادی مورد نیاز ما در دانشگاه ها هستند که التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند».
طبق قانون اساسی رهبر جمهوری اسلامی ضمن داشتن صلاحيت مذهبی بايد مديری مدبر باشد که توانايی کافی برای اداره کشوری با وسعت، موقعيت و جمعيت ايران را درجهان پر تلاطم قرن بيست و يکم داشته باشد. ضمنا آگاهی کافی از چگونگی زندگی شهروندان ، با بهره گيری از مشاورين صادق و کاردانی که مشترکا با در نظر گرفتن درآمد ملی، رفاه و امنيت شهروندان را تامين و با تغييرات جهانی همآهنگ گردند تا بتوانند از منافع ملی ايران دفاع کنند.
وقتی ايشان ميگويد رشد وارتقاء کشور درطول سی دوسال حاکميت نظام اسلامی نسبت به ساير کشورها رشد بسيار زيادی داشته اگر می دانست که اطراف او را گروهی دروغ گو احاطه نموده اند چنين نمی پنداشت، زيرا رشد کشوردرزمينه های علمی وتخصصی برای اداره کشور و ارتقاء سطح دانش نبوده، بلکه نظام اسلامی در سی و دوسال گذشته مخصوصا در دوره رئيس جمهور منتصب ايشان از دوره نهم تاکنون، افزايش رشد دراختلاف طبقاتی، فقر عمومی، فساد اجتماعی و دولتی، دروغ گويی، خرافات، بيکاری، دزدی، خود کشی، تن فروشی، تشکيل باند های مافيايی، ساخت زندان ها، بازداشت، شکنجه، تجاوز و کشتار منتقدين، غارت منابع ملی توسط دولتمردان حاکم بوده است. کسی که خود را قدرت بلامنازع ميداند وفتوی ميدهد که اوامرش لازم الاجرا است و بی نياز از پاسخ گويی نيز ميباشد بايد از بصيرت کافی برای حل مشکلات مردم و يا لااقل تمايل به حل آنها داشته باشد در حالی که قرائن نشان ميدهد چنين نيست. چند نمونه آن عبارتند:
نه تنها ما ايرانی ها بلکه همه جهانيان از توقيف محموله ای به ارزش پانزده ميليارد دلار شامل طلا و پول نقد در ترکيه آگاه شده اند، اما مقام معظم رهبری که فرمان کشتار مردم بی گناه را که حتی قانون اساسی نظام اجتماع آنان را مجاز ميداند بلافاصله صادر ميکند، چگونه ممکن است از آن دزدی و جنايت بزرگ نسبت به اموال مردم آگاه نگرديده باشد؟ ولی او حتی يک بار نيز در بيانات خود از آن سخن نگفته است.
از ذخيره ارزی کشور ناگاه يک ميليارد و پانصد ميليون دلار نايديد ميشود، رئيس جمهور منتخب رهبردر مجلس، مورد سؤال قرار ميگيرد اما پس از مدتی همه ساکت ميشوند، زيرا چون دولت برگزيده رهبر است نبايد پاسخ گوی هيچ مقامی باشد.
اين روزها بارديگر روزنامه ها وسايت های خبری غارت ديگری ازعوامل وابسته به نطام را فاش کرده اند که دولت نيز تاکنون آن را تکذيب نکرده است. هرچند روزنامه مستقلی در داخل کشور نيست تا اطلاعات درست را در اختيار مردم بگذارند. اما آنها حق دارند سؤال کنند درحالی که هر سه قوه مقننه، مجريه وقضائيه زير نظر و منتخب رهبر ميباشند وقتی سپاه پاسداران ادعا ميکند که دولت چهارصد پنجاه میلیارد تومان به سپاه بدهکار است و اگر نميتواند آن را نقدا بپردازد، نیروگاه بدهد! و هيچ شخص مسؤلی سخنی در اين مورد نميگويد، مردم چگونه بايد باور کنند که رهبر ازاين حيف و ميل ها و غارت گری ها بی خبر ميباشد؟
پرویز فتاح وزیر سابق نیرو در دولت نهم که اکنون رئیس بنیاد تعاون سپاه پاسداران است در گفتگو با خبرگزاری مهر از واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی انتقاد ميکند: « دولت با نحوه خصوصی سازی ها چوب حراج به اموال عمومی ميزند و شرکت ها را به بهایی اندک به فروش ميرساند». او که خود نيز شريک غارت اموال عمومی است و در اصل مخالفتی با چگونگی حراج ندارد، از اينکه بنیاد تعاون سپاه پاسداران که زير مديريت اوميباشد ازمعامله ای کنار گذاشته ميشود اعتراض ميکند «چرا دولت شرکت ها را نقد و نسیه می فروشد؟ پانزده درصد آن را ميگيرد و بقیه را در طول هشت سال وصول ميکند؟» او از اينکه بنیاد تعاون سپاه پاسداران ازحراج واگذاری بعضی از نيرو گاه ها کنار گذاشته شده است اعتراض دارد و پيشنهاد ميکند چون دولت به تأمین اجتماعی بنیاد شهید و سپاه چهار صد پنجاه ميليارد تومان بدهکار است اگر نميتواند بدهی ها را به نهادهای وابسته به سپاه به صورت نقدی بپردازد بايد بدهی خود را به ما جنس بدهد، مثل نیروگاه!
چگونه ممکن است رهبر اطلاع نداشته باشد که سهام شرکت مخابرات و ده ها شرکت متعلق به ملت ايران بدون اينکه به مناقصه يا مزايده گذارده شده باشند، بهمان روشی که اکنون رئيس بنياد تعاون سپاه پاسداران پيشنهاد ميکند، به سپاه و افراد وابسته يا سازمان های ديگری فروخته شده است؟ آيا ميتوان قبول کرد که رهبرازاين نقل و انتقالات خبر نداشته باشد؟ به چه دليل و کدام منطق دولت او ميتواند چوب حراج به اموال عمومی بزند بدون اينکه رهبر واکنشی از خود نشان دهد؟
درحالی که ميليون ها نفر از شهروندان ايران در اطراف شهرهای کوچک و بزرگ در زمستان و تابستان در زير کپر های پارچه ای يا آلونک های حلبی بدون دسترسی به آب آشاميدنی سالم و برق زندگی ميکنند، ساختمان های افسانه ای در کلان شهر های ايران چگونه ساخته ميشوند و متعلق به چه کسانی ميباشند؟ اين ثروت های افسانه ای از چه راهی به دست آمده است؟
فرماندهان سپاه پاسداران که بيشتر آنها حتی يک روز در جبهه نبوده اند چرا بايد علاوه بر دردست داشتن صد ها کارخانه و تاسيسات غضب شده ملت، ميليارد ها تومان فقط از دولت طلبکار باشند؟ اين سرمايه ها را به چه نحوی به دست آورده اند؟ کسانی که جز تملق و چاپلوسی هنر ديگری ندارند چگونه ميتوانند مديريت تاسيسات برق رسانی، مخابرات، کشتی رانی و احتمالا صد ها تخصص ديگر را داشته باشند؟ آنها روش وتوانايی های مديريت را در کجا کسب کرده اند؟ اسکله های غير قانونی متعلق به سپاه پاسداران يا وابسته گان آيت الله ها و ساير اعضای مؤثر نظام که حتی رئيس جمهور خاتمی در اوج توانايی خود نتوانست مانع از فعاليت های غير قانونی آنها شود از کجا حمايت ميشوند؟
تقريبا چهارده قرن پس از حمله تازيان به ايران و غارت مداين بار ديگر سربازان نايب امام زمان تمام کشور را زير سلطه خود گرفته و بدون ملاحظه به غارت اموال و منابع زير زمينی مردم ايران مشغول هستند و اگر کسی تاراج آن ها فاش کند به بهانه عامل امريکا و ايسرائيل محارب با خدا اعلام و زير شکنجه سربازان گمنام امام زمان به قتل ميرسند. بدون شک روزی رهبر بايد در پيشگاه ملت ايران پاسخ گوی بی اعتنائی های خود نسبت به سرنوشت و منافع ملی مردم ايران باشد. خاقانی شاعر ميهن ما چه خوش سخن مردم درد کشيده ايران را قرن ها پيش بيان داشته است:
هان ای دل غفلت بين ، از ديده نظر کن هان ايوان مداين را ، آئينه عبرت دان
ما بارگه داديم اين رفت ستم برما بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
در دومين سالروز کودتا عليه مردم ايران گروهی از دانشجويان دانشگاه تهران پلاکات بزرگی بر سر در خانه ويران شده دکتر محمد مصدق نصب ميکنند که شعر بالا روی آن نوشته شده بود و با پيکانی کاخ شهری شاه را نشان ميداد. تاريخ نشان داده که اراده ملت ها بالاترين اراده ها است. کاخ ديکتاتور هر چقدر ستبر و تسخير ناپذير به نظر رسد با اراده مردم فروخواهد ريخت.