سير رويدادهای انتخابات دور دهم رياست جمهوری به خودی خود بيانگر اين است که اين انتخابات میتواند فرصتی طلايی برای اپوزيسيون باشد که با وارد شدن در زمين دشمن و بازی در آن با برنامه و محوريتی مشخص بهره لازم را در جهت ايجاد تغييرات ساختاری به انجام برساند
تجربه انتخابات رياست جمهوری در ايران نشان داده با توجه به سياسی شدن جامعه بيش از هر زمان ديگر که حضور توامان فکری و فيزيکی مردم را در عرصه سياست به همراه دارد و اينکه اختلافات در دستگاه امنيتی حاکميت در نتيجه رقابت ها به اوج خود رسانده و ضريب ضربه پذيری جمهوری اسلامی را بيش از هر زمان ديگری افزايش داده به گونه ای که خامنه ای نيز در سخنرانی های مختلفی به نگرانی خود نسبت به اين موضوع اذعان داشته است و خواهان هوشمندی بيشتر دستگاه های امنيتی و مسئولين حکومت شده است .
هدف اين مقاله کندوکاو عملکرد جناح های موجود در حکومت نيست، اما آنچه از برآيند عملکرد دو جناح اصلی در جمهوری اسلامی، هم در زمان رهبری آيت الله خمينی و هم در زمان رهبری حجت السلام خامنه ای نشان داده است که نه رهبری و نيروهای نزديک به آن انعطاف پذيری لازم در جهت اصلاح عمور را دارند و نه رهبران جناح اصلاح طلب توان لازم برای به ثمر نشاندن خواسته های مردم را در چنين سيستمی با وجود پشتيبانی های گسترده ای که مردم ناراضی از آنها کرده اند، ميتوانند داشته باشند. بنابر اين از ديد نگارنده اين سطور، يک گزينه بيشتر نميتواند روی ميز باشد و آن گزينه تغييرات ساختاری است.
سير رويداد های انتخابات دور دهم رياست جمهوری به خودی خود بيانگر اين است که اين انتخابات ميتواند فرصتی طلايی برای اپوزيسيون باشد که با وارد شدن در زمين دشمن و بازی در آن با برنامه و محوريتی مشخص بهره لازم را در جهت ايجاد تغييرات ساختاری به انجام برساند.
لازمه به ثمر نشاندن اين هدف، تشکيل يک ائتلاف سياسی بين افراد و تشکل های آزادی خواه و مترقی و مهيا کردن شرايط داخلی و بين المللی است.
از ديگر سو بحران هسته ای جمهوری اسلامی هر روز بيش از گذشته ابعاد جدی تر و خطيرتری می يابد و ادامه روند لجاجت های جمهوری اسلامی با جامعه جهانی، يک اجماع جهانی بی سابقه را عليه ايران به وجود آورده است که اين موجبات سقوط هر چه بيشتر اقتصادی کشور همراه با افزايش نگرانی و نارضايتی های عمومی را فراهم کرده است.
اندک ترديدی نيست که مواضع دول غربی در قبال حاکمان ايران نه در جهت منافع مردم ايران بلکه در جهت تامين منافع خود تنظيم می شود، با اين وجود، در صورت انسجام و کارآمدی اپوزيسيون و وجود طرح و برنامه ای مشخص با توجه به عدم توفيق غرب در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی و افزايش نارضايتی های عمومی در ايران می توان با ديپلماسی هوشمندانه امکان رودر رويی بيشتر غرب را با جمهوری اسلامی در جهت پشتيبانی از مردم و اپوزيسيون دمکرات هدايت کند .
سير صعودی نقض گسترده حقوق انسانی شهروندان ايرانی، افزايش تبعات بی کفايتی مديران و حاکمان جمهوری اسلامی در اداره جامعه، تورم، بيکاری، فقر و درگيری های جريانات حاکم، خطر تهديد نظامی و احساس نا امنی گسترده در جامعه، که پس کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ و جنبش مسالمت آميز سبز حاکميت را بيش از هر زمان ديگری با بحران مشروعيت مواجه کرده، جامعه ايران را آماده تغيير کرده است.
توجه به تجربه نهضت ملی شدن صنعت نفت ايران به رهبری زنده ياد دکتر مصدق و امکان الگوبرداری از آن در جهت تشکيل نوعی ائتلاف سياسی ملی و آزاديخواه با محوريت شخصيتی که در طول سی و سه سال گذشته به قدرت آلوده نشده باشد و پتانسيل جلب نظر و اعتماد مردم را دارا باشد با برنامه مدون، شعار مشخص و سازماندهی در جهت زمينه سازی جهت تغييرات ساختاری ميتواند موقعيت بهره برداری از انتخابات رياست جمهوری پيش رو را در جهت تغييرات ساختاری فراهم کند.
در ميان شخصيت های سياسی، "مهندس عباس اميرانتظام" قديمی ترين زندانی سياسی عقيدتی در جمهوری اسلامی با توجه به اينکه نه تنها در طول سی و سه سال گذشته هيچ آلودگی در قدرت نداشته است بلکه متحمل بيشترين فشارها نيز شده و همچنين طرح ها و برنامه هايی که در سخت ترين دوران ها منتشر کرده است جايگاه ويژه ای ميتواند داشته باشد در جهت جلب اعتماد عمومی و با تشکيل يک جبهه سياسی که ميتواند با ائتلاف مجموعه ای از تشکل های سياسی، دانشجويی، روزنامه نگاران، افراد با سابقه و خوش نام در داخل و خارج از کشور، شرايط لازم را برای اين تغيير فراهم کرد.