بیانیه تحلیلی جبهه ملی ایران در مورد رویداد های منطقه خاورمیانه
هموطنان :
امروزه ارزش های جهانشمول چون آزادی،مردم سالاری وحقوق بشر درجاتی بر تمامی جوامع بشری سایه افکنده است. دراین راستا دولت هایی با پایبندی به این ارزش هاموفق شده اندتعارضات وبرخوردهای دیرینه بایکدیگرراپشت سرگذاشته وبا اتخاذ سیاست همگرایی آینده مشترک وموفقیت آمیزی را بنا نهند. ازسوی دیگربرخی ازجوامع کوشاهستند ازطریق تعدیل ارزش های بومی راه همسویی با ارزش های جهانی موردبحث رادرپیش گیرندکه به نتایج نسبتا مطلوبی نائل شده اند.بالاخره گروه دیکری از کشورها ضمن آنکه ظاهرا پای بندی خودرا به آزادی ومبانی حقوق بشراعلام داشته اندولی عملا مدیریت سیاسی – اجتماعی جوامع شان برمبنای نظام استبدادی شکل گرفته و مظاهر آن درعرصه های سیاسی،اجتماعی وفرهنگی مشهودوحکمفرما می باشد. نتیجتا دراین جوامع ، طالبان آزادی وحقوق بشر همواره با محدودیت ها، ممنوعیت ها وانگیزاسیون های فکری وعقیدتی مواجه بوده وغالبا سرنوشت آنها به انزوای سیاسی،اجتماعی، تبعیدویا بازداشت های درازمدت و بالاخره اعدام های خودسرانه رقم می خورد . بدیهی است دراین نوع جوامع تعارض بالقوه ودر برهه هایی بالفعل بین حکام تمامیت خواه ومتشرعان آزادی در جریان بوده است،که ازجمله مناطق متصف به این خصوصیت می توان از خاورمیانه وشمال آفریقا نام برد. اینک در چنین فضای حاکم برمنطقه ، جنبش مردمی درجهان عرب برای کسب آزادی وپایان دادن به نظام استبدادی افق سیاسی جدیدی رادر منطقه پدیدار ساخته است . این خیزش عمومی علیه نظامی است درتعارض با فرآیند منطق تحولات جهانی،در تقابل با ارزش های جهانشمول وقت . نظامی که جامعه مربوطه خودرابا نوعی توقف و تاخیر در روندمترقیانه تاریخ مواجه ساخته است . وبالاخره نظامی که برمبنای خودکامگی ، خشونت وفساد تشکل یافته است . در جهان عرب ، به استثنای یکی دوکشور چون لبنان ، برای اولین بار است که خیزش عمومی برای نیل به آزادی و خاتمه دادن به حکومت های استبدادی ظاهر میشودکه به موفقیت های اولیه دست یافته است . از لحاظ عامل محرکه این جنبش، برخی ازمحافل سیاسی وشخصیت های جهانی ، خیزش مردمی جدید درجهان عرب را برگرفته وملهم از جنبش مسالمت آمیز وقانونمند1388 مردم ایران دانسته اند . شگفت آنکه مردم همین سرزمین که یکصدوپنج سال پیش بابرپایی انقلاب مشروطه واستقرار نظام پارلمانتاریسم اولین مبارزه موفقیت آمیز برای کسب آزادی رادر آسیا رقم زدند، اکنون بعد ازگذشت یک قرن هنوز در گیر گفتمان داخلی در باره مبانی و هنجارهای اولیه آزادی هستند ؟ بی شک پیروزی های اولیه مردم تونس و مصروایستادگی وپایداری سرسختانه مبارزان آزادی در قبال سیاست های سرکوبگرانه حکام لیبی ، یمن ، بحرین وســوریه نه تنها دربیداری و آماده سازی توده های مردم دردیگر کشورهای عرب اثرگذار بوده بلکه درتمامی گستره منطقه نیز بازتاب سیاسی و اجتماعی خاص خودرا درپی داشته است که قبل از هرچیز حاوی پیامی است هشدار دهنده به حکام تمامیت خواه وبه قدرت نشسته منطقه . به همین جهت در قبال رویدادهای سیاسی پیش آمده درجهان عرب مواضع ونگرش های متفاوتی از سوی کشورهای عمده منطقه ظاهر شده است . ازیک سو دولت های مراکش واردن بر آنند با انجام اصلاحات داخلی و ایجاد تغییراتی در قانون اساسی موجود، خودرا درمقابل کوران آزادیخواهی جاری مصون دارند . از سوی دیگر عربستان سعودی ، مجموعه حوادث پیش آمده به ویژه جنبش آزادیخواهانه مردم بحرین را به عنوان تهدیدی علیه خود و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تلقی نموده وبه عنوان حمایت ازحکومت آل خلیفه با اعزام نیروی نظامی درمقام سرکوبی جنبش مزبور برآمد . عربستان سعودی با آگاهی وبهره گیری از موضع گزینشی و تبعیض جویانه کشورهای غربی نسبت به جنبش مسالمت آمیزو قانونمند مردم بحرین وبا استنادبه معاهده همکاریهای امنیتی میان کشورهای عضوشورای همکاری برآن شده که عملیات نظامی خودرا قانونی جلوه دهد . بدون توجه به اینکه اقدامات نظامی نه در قبال تجاوز خارجی به بحرین بلکه به منظور سرکوبی اعتراضات قانونمند ومسالمت آمیز داخلی شهروندان بحرین صورت گرفته است ، اقدامی که تداعی کننده ی اجرای داکترین ترد شده برژنف ناظر به حاکمیت محدود است. از طرف دیگر دولت عربستان بمنظورتعدیل عملیات سرکوبگرانه علیه مردم بحرین بر آن شده که درمورد جنبش های مردمی دردیگر کشورهای عرب راه همسویی با جامعه بین الملی و تصمیمات شورای امنیت را درپیش گیرد. چنانکه درمورد لیبی ازطریق اتحادیه عرب متقاضی دخالت شورای امنیت دراین کشور بود. درخصوص بحران داخلی یمن با احراز نقش میانجی ارائه دهنده طرح پیشنهادی شورای همکاری خلیج فارس دائر بر تغییر مسالمت آمیز وضع موجود بطور گام به گام شد. وبالاخره در خصوص سوریه پس ازسکوت نسبتا طولانی درمقام تقبیح ادامه سیاست سرکوبگرانه حکومت بشاراسد برآمده و بعنوان اعتراض همراه با کویت وبحرین سفرای خودرا از دمشق فراخواندند . اما درخصوص حوادث پیش آمده درجهان عرب دوکشور عمده غیرعرب منطقه یعنی ترکیه وایران رویه وموضع گیری نسبتا متفاوتی را در پیش گرفتند . رویه ترکیه ازابتدا مبتنی برنوعی درایت وآینده نگری بوده است . این دولت به سبب داشتن روابط حسنه با کشورهای عرب و سرمایه گذاریهای قابل توجه در بسیاری از این کشورهابه ویژه درکشورهای عرب شمال آفریقا، از ابتدای پیدایش خیزش مردمی در تونس ومصر ، حمایت وپشتیبانی از خواست ها و درخواستهای مسالمت آمیز مردم را درپیش گرفت اما در رابطه با لیبی در آغاز از طریق گفتگوو ایفای نوعی نقش میانجیگری بر آن شددولت قذافی رابه پذیرش ایجاد تعدیلاتی به نفع آزادیخواهان موافق سازد . اما وقتی تلاشهای انجام شده بی نتیجه ماندوپایان حکومت قذافی گریز ناپذیر به نظررسید ، راه همکاری همه جانبه بامردم لیبی رادرپیش گرفت . چنانکه بابرگزاری اجلاس گروه تماس در ترکیه درحدود چهل کشورحکومت مردمی موقت لیبی رابه رسمیت شناختند . دررابطه با بحران سوریه از همان آغاز دولت ترکیه مرزهای خودرا به روی آزادیخواهان ومخالفین حکومت بشاراسد باز گذاشت . وبه موازات آن برآن شدازطریق مساعی جمیله وگفتگو با مقامات سوریه به حل این معضل سیاسی کمک نماید.ولی رفت وآمدهای مقامات دوکشورومبادله پیام های فیمابین وحتی هشدارهای پی درپی ره بجایی نبرد . حتی به عنوان آخرین تلاش وزیر خارجه ترکیه با رفتن به ایران برآن شد همکاری جمهوری اسلامی رابرای وادار ساختن بشاراسدبه تعدیل سیاست مشت آهنین جلب نماید. نافرجامی مساعی ترکیه سبب گردید این دولت بیش از پیش در جهت خواست های مردم سوریه حرکت نماید . به همین جهت کنفرانس نجات ملی ســوریه با حضور بیش از 400 نفرازمخالفان حکومت بشاراسد در استانبول برگزار گردید وتصمیمات جدی برای ادامه مبارزه اتخاذ شد. بی شک ازسوی جامعه جهانی تصمیمات قاطع تری علیه سوریه اتخاذ خواهدشد ودراین تصمیم گیری ها ترکیه نقش اساسی خواهد داشت . بدون تردید دیپلماسی مدبرانه ترکیه منافع زیر رابرای این کشوردرپی خواهد داشت : گسترش تعاملات سازنده با دولت های مردمی آینده درجهان عرب ، افزایش هرچه بیشترنقش ترکیه درمعادلات سیاسی آینده منطقه ، حمایت ترکیه در برقراری دموکراسی در کشورهای منطقه به عنوان نکته مثبتی برای ورود به اتحادیه اروپا ارزیابی خواهد شد . بالاخره موضع جمهوری اسلامی در قبال جنبش های مردمی برای کسب دموکراسی در جهان عرب مبتنی برنگرش واحدوروالی یکسان نبوده است . بلکه در گذر زمان نوعی دوگانگی درخط مشی سیاسی ظاهرگردید . ازیک طرف ضمن اعلام حمایت از جنبش های آزادیخواهانه مردم تونس،مصر،لیبی ویمن ، استدلال گردید که فرایند جنبش های مزبور منتهی به استقرار ارزش های اسلامی در جوامع مورد بحث خواهد شد.در رابطه با بحرین خواست ها ودرخواست های مردم برای تغییر مسالمت آمیز وضع موجود مورد تایید وحمایت جدی قرار گرفت وبه همین دلیل اقدامات نظامی عربستان سعودی شدیدا محکوم گردید . در همین راستا عملیات نظامی ناتو در لیبی تقبیح ورذیلانه خوانده شد . ازطرف دیگردر خصوص بحران سوریه ورویه خشونت بار وسرکوبگرانه حکومت بشاراسد علیه خواست های مسالمت آمیز مردمی به عنوان امری داخلی وبه تحریک عوامل خارجی اعلام گردید . به همین جهت از تقاضای ترکیه برای جلب همسویی جمهوری اسلامی بمنظور تعدیل شرایط روبه وخامت ونگران کننده سوریه استقبال نگردید . درحالیکه علائم ، قرائن وشواهدموجود حاکی ازاین است که درصورت ادامه سیاست سرکوبگرانه موجود ، سوریه با واکنش شدید جامعه جهانی واحتمالا سخت افزاری رویرو خواهد شد . بدیهی است درچنین شرایطی مصلحت اندیشی سیاسی وآینده نگری صحیح ایجاب مینماید که از شرط بندی برروی اسب بازنده که فرایند نا مطلوب در پی دارد خودداری شود .
جبهه ملی ایران با اعلام پایبندی همیشگی خود به آزادی،مردم سالاری،حقوق بشروحکومت قانون ، استقرار آزادی ودموکراسی را درهر نقطه جهان به ویژه خاورمیانه بادیده تحسین می نگرد وضمن حمایت همه جانبه از جنبش های مسالمت آمیز مردمی برای کسب آزادی ، پیروزی آنها را دراین رویداد تاریخ ساز گامی بزرگ در راستای تحقق حقوق بشروآزادیهای اساسی میداند. به همین جهت ضمن انتقاد از مواضع گزینشی جهان غرب نسبت به جنبش حق طلبانه مردم بحرین ، اعمال سیاست های سرکوبگرانه حکام به قدرت نشسته در بحرین ، یمن ، لیبی وســوریه را قویا محکوم مینماید وآنها باید بدانند که سرنوشت شان قبلا در حوادث روز شمار تاریخ رقم خورده است . فراتر از همه رهبران وهادیان جنبش های مردمی باید با درنظر گرفتن فرآیند تلخ ، غمناک و خلاف انتظار برخی از جنبش های مردمی اخیر ، هوشمندانه مترصد باشند که پیروزی های اولیه آنها به کژ راهه نرفته و به استبدادی از نوع دیگر منتهی نشود.