استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
اندیشگاه ملی/ آریان پور
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
خرد و خردگرايی
1 اسفند 1388       بازگشت به صفحه قبل 
خرد چيست وخردگرايی کدام است؟

خرد چيست؟

خرد به زبان عربی "عقل" و به زبان انگلیسی "Reason" است.
خرد:یعنی فهم و استفاده مفید از دانش:
و خرد یعنی عملکردن و تصمیم گرفتن ما از مطالب دانش بسمت رفع نواقص یا بهبود کارائی.

خردگرایی چیست؟ (Rationalism)
ساده ترین تعریف خردگرایی پذیرش اصالت خرد برای کسب شناخت (معرفت) است. خردگرایی معمولا در مقابل دین خویی یعنی پذیرش ایمان ، وحی و مفاهیم دینی یا عرفانی بعنوان منابع کسب معرفت و دانش مطرح میشود.

خردگرایی یک نظام فکری است، یعنی چگونه اندیشیدن را به انسان می آموزد. خردگرایی همچنین در قیاس با تجربه گرایی مطرح میشود که مفهوم آن پذیرش تجربه بعنوان مهمترین منبع کسب معرفت است، هرچند تجربه گرایی و خردگرایی قابل جمع شدن با یکدیگر هستند، بدین مفهوم که یک شخص میتواند هم تجربه گرا باشد هم خردگرا.

پذیرفتن خردگرایی برابر است با عدم پذیرش حقایق بصورت مطلق. فرد خردگرا همواره احتمال خطا را در اندیشه اش میدهد و خود را بطور صد در صد متعلق به یک مکتب فکری نمیداند بلکه عاقلانه ترین و منطقی ترین مکاتب فکری را در زمان خودش انتخاب میکند و نسبت به افکارش تفکر انتقادی دارد، یعنی با موشکافی با مسائل روبرو میشود و از توجیه و فرار از تناقضات و خطاهای اندیشه اش دوری می جوید.

فرد خردگرا درستی و راستی مفاهیم را تنها با استناد به قوه عقلانیت میسنجد و تنها مفاهیمی را میپذیرد که از فیلتر خرد با موفقیت خارج شوند. فرد خردگرا هیچ مفهوم غیر عقلایی را بعنوان حقیقت قبول نخواهد کرد. خردگرا حتی به خود خردگرایی نیز با دیده خردگرایی مینگرد یعنی درصورتی که طرز تفکر و نظام فکری عاقلانه تری از خردگرایی دریابد خردگرایی را نیز کنار خواهد گذاشت و به آن نظام فکری خواهد پیوست. خردگرایان همان روش علمی رسیدن به حقایق را که مبتنی بر اصول دقیق خردمندانه است و در آن تعصبی وجود ندارد در حوضه تفکرات خود استفاده میکنند.

خردگرایی مفهوم جدیدی نیست، در تمام نقاط دنیا و در تمام طول تاریخ میتوان خردگرایانی را یافت، یا حداقل افرادی را یافت که خردگرایانه عمل کرده اند، مثلا منقول است که پیامبر اسلام در مقابل ابوجهل (نام اصلی وی ابوحکیمه "پدر دانش" بوده است و پیامبر او را با نام گذاری "پدر نادانی" خواند) ادعای به معراج کردن کرد.
ابوجهل به او گفت که یک پای خود را بلند کن و او اینکار را کرد. ابوجهل به او گفت حال پای دیگر خود را بلند کن و پیامبر نتوانست هردو پایش را بلند کند. ابوجهل به او گفت حال که تو نمیتوانی دو پایت را بلند کنی چگونه میتوانی به معراج رفته باشی؟ این برخورد ابوجهل یک برخورد خردگرایانه بود و در نقطه مقابل برخورد افرادی مانند علی بن ابی طالب که حرفهای پیامبر اسلام را بدون نقد و بررسی هضم میکرد و حاضر بود برای محمد آدم بکشد و حتی در راهش کشته شود برخوردی کاملا دین خویانه و ضد خردگرایی. همچنین برخورد شیطان با خداوند در اسطوره های سامی از همین قرار است، شیطان استدلال میکند و میگوید من برای چه باید به انسان سجده کنم؟ من از انسان برتر هستم و انسان موجودی پست است، در حالی فرشته ها همگی گوسفندوار به فرمان الله عمل کردند.
تفاوت اصلی میان دین خویان و خردگرایان در این است که دین خویان بدون چون و چرا و تفکر انتقادی و موشکافانه مفاهیم دینیشان را قبول میکنند مگر مواردی که به نفعشان نباشد. اما خردگرا برخوردی نقادانه با چنین مسائلی دارد.


درزندگی روزمره کسی را عاقل می دانيم که درمورد مسائل عملی زندگی داوری درستی داشته باشد وبتواند شرايط را تجزيه وتحليل کند ودرکوتاه ترين مدت سريع ترين وعملی ترين راه حل ممکن را بيابد. بهمين سياق، اصطلاح خردمند به کسی اطلاق می شود که ازحزم ودورانديشی برخورداراست، ازعلل واصول نهائی اشياء وپديده ها عميقأ آگاهی داشته باشد وبتواند، با توجه به روند گذشته وشرايط موجود، آينده ی دور را پيش بينی کند. اغلب شنيده ايم درباره ی کسی گفته اند "فلانی عاقل است می داند درزندگی چه بکند."

انديش ورزان يونان باستان بر دو نوع خرد تاکيد داشتند: الف ـ خرد عملی يا دورانديشی؛ ب ـ خرد فکری يا فلسفی. آنان کسی را برخوردار از خرد عملی می دانستند که درباره اوضاع بدرستی قضاوت می کرد و بهترين و کوتاه ترين راه و وسيله را برای دست يابی به اهداف خود می جـُـست. تحت تا ثيراين ديدگاه است که جان ميلتون شاعر انگليسی قرن هفدهم سروده است:
"خرد نخستين آنست که بدانيم درزندگی روزمره چه چيز دربرابرمان نهاده شده است."

البته ارسطو تاکيد می کرد که هدف نير بايد نيکو و از لحاظ اخلاقی توجيه پذير باشد. به اين ترتيب ازديد اين فيلسوف بزرگ دوران باستان خرد عملی با پارسايی گره خورده و در واقع خرد عبارت است ازتوانائی کاربرد بهترين وسايل برای حصول بهترين و والاترين هدف ها.

الکساندر پوپ در"مقاله درباره ی انسان" خاطرنشان ساخته است:
"چيست خردمند بودن؟
اينکه بدانی چقدر اندک می توانی بدانی
اينکه لغزش ديگری را ببينی
واحساس کنی که ازآن خودت است."

يونانيان دوران باستان کسی را ازنظر فلسفی خرد ورز می خواندند که ضمن مشاهده وتدقيق و کسب بدون وقفه ی علم ودانش به چنان بينش عميقی دست يافته باشد که بتواند اصول حاکم براشياء وپديده ها وعلل ظهور وسقوط آنها را درک کند. با اين ديد، خرد والاترين شکل معرفت (شناخت) محسوب می شد.
 
خرد اوج جستجوی انسان برای دست يابی به حقيقت است وبرای او انسجام درونی، غنای معنوی وصلح وآرامشی را به ارمغان می آورد که به عنوان مشعل فروزانی عمل می کند که فرا راه غايت وهدف نهائی زندگی اش قرارمی گيرد. انسان خردمند همواره به دنبال يافتن علل و جوهر پديده ها و بررسی همه جانبه شان است. با بررسی و سنجش نتايج ودستاوردها ی دانش های بشر به شناخت عينی دست می يابد وشناخت خود را با عمل پيوند می دهد. پلوتونيوس فيلسوف نوافلاطونی قرن سوم ميلادی وبنيان گذار مکتب اسکندريه برآن بود که خرد آرامش کامل به ارمغان می آورد زيرا انسان را به شناختی رهنمون می سازد که ذهن همواره درپی آن بوده است. تعقل ورزيدن خود سرچشمه ی احساس زبيائی شناسانه است. دکتر ساموئل جانسون، شاعر وفرهنگ نگار انگليسی قرن هيجدهم ميلادی يادآور می سازد که انسانی که ازنظرفلسفی خردمند است بی نيازاست زيرا به کمال دست يافته است.

درادبيات وفرهنگ ايرانی نيزاز عقل وخرد ستايش به عمل آمده است. فردوسی درستايش از خرد شعری دارد جاودانه:
خرد افســـــــرشهرياران بود خرد زيور نامداران بـــــــــود
خرد زنده ی جاودانی شناس خرد مايه ی زندگانـــی شناس
خرد رهنمای وخرد دلگشای خــرد دست گيرد بهر دو سرای
ازاو شادمانی ازاو مردميست ازويت فزونی و زويت کمی است

بنياد همه ی اديان ـ اعم از سامی وغيرسامی ـ برايمان استوار است. ايمان مترادف است با اطمينان قاطع، يقين، وفاداری، ثبات واستواری مطلق وبالاخره پيروی ازخدا و مشيت الهی که بايد با قبول بی چون وچرا همراه باشد. برعکس خردانسانی همواره رو بسوی ريشه يابی علل و ماهيت اشياء و پديده ها دارد وخرد گرا هميشه با چون و چرا سروکار دارد. او چشم به دهان ديگران ندوخته است؛ برايش همه چيزنسبی است؛ هيچ چيز را مقدس نمی شمارد؛ هيچ تابوئی اورا از نزديک شدن به شيئی يا پديده ای باز نمی دارد وهيچ سخنی برايش سخن آخرنيست.
 
مبنای ايمان تقليد و تلقين و مبنای خردورزی شناخت حسی و تعقلی است و ريشه دردستاوردهای علمی و تجربی و تعقلی دارد. با توجه به اين تفاوت است که ابوالعلاء معری شاعر و فيلسوف قرن پنجم عرب گفته است:
"دردنيا دودسته انسان وجود دارند،
آنان که عقل دارند و دين ندارند
وآنان که دين دارند و ازعقل بری هستند."

ايمان در هرحال با تکيه براراده و عاطفه ی فرد است که چيزی را قبول يا رد می کند، خرد برعکس هيچ چيزی را الله بختکی قبول يا رد نمی کند و دراين رابطه تعقل، تجزيه وتحليل، تجربه ی زندگی وآزمايشات مکرر علمی را راهنمای راه خود قرار می دهد.
 
خرد و عادت
ويليام جيمز(1842 تا 1910) روانشناس وفيلسوف آمريکائی می گويد "عادت" نيرومند ترين نماينده ی محافظه کارجامعه است. عادت سد بزرگ وگاهی تسخير ناپذيری است دربرابر خرد ورزی. درطول زمان شيوه ی انديشه، گفتار و رفتار انسان ها چنان تحت تاثير محيط تربيت و ساير عوامل زندگی شان شکل می گيرد که اغلب فرار ازآنها ميسرنيست. بسياری از ما انسان ها چنان از محل وموضع خود درحوزه ی انديشه، گفتار و رفتاراجتماعی راضی وخشنوديم که آگاه و ناآگاه آنرا الگو می پنداريم چه برسد به آنکه بخواهيم آنها را بزير سؤال ببريم.

خرد گرا مخالف تسلط عادت برانسان است و برآن تاکيد می ورزد که بايد عادت کهنه را بدور ريخت و عادات تازه ای را که با روح زمان ومنافع کلی انسان هماهنگ است ساخت، هرگز اسير آنها نشد وهرعادتی را با توجه به تغيير شرايط تغيير داد. انسان خردمند نه خود را اسير جزم می سازد ونه بنده عادت. او از آموختن دمی باز نمی ايستد، حقيقت ها را برای خود کشف می کند وبا هرکشف از خود انسان تازه ای می سازد. بدينسان او از ترس بری است و همواره درحال انقلاب است؛ می آفريند وآفريده می شود و به هيچ آفريدگاری نياز ندارد. اگر هم موقتأ به چيزی عادت می کند ، اين عادت با انتخاب آزاد انسانی وی همراه است.

دريغ که ما انسان های زنده بکرات خود را محبوس عادات مرده می سازيم. شعار يک انسان خردمند بايد اين باشد که آزادی انسان برای تغيير عادت فراتر از هرعادت وسنتی است. پيروی از خرد آدميان را آزاديخواه، آزاد منش وآزاد انديش می سازد.

فراموش نکنيم که تجربه و سن بخودی خود عوامل حصول به خرد وخرد ورزی نيستند. ممکن است فرد شيوه ای اشتباه و خرد ستيزانه را بارها و بارها تکرار کند و آنرا برای خويش تجربه سازد. برخی ازانسان ها به پهنای زندگی می نگرند وبرخی به درازای آن. هستند کسانی که درتمام عــُمر ابله باقی می مانند وهمواره از آموختن وانديشيدن گريزانند. کم نيستند انسان های بی مايه ای که نه از هنر لذت می برند ونه زيبائی ها را می بينند و تحسين می کنند، نه ذهن زيبائی شناسانه دارند ونه گوش موسيقی شناس. متخصصين بزرگی نيز در بين ما زندگی می کنند که در کار تخصصی خود سرآمدند ولی درحوزه فلسفه (شناخت طبيعت، جامعه ودرون ذهن آدمی) احمق اند.
 
برای خرد ورز شدن تلاش شبانه روزی، وقف همه جانبه به تجربه وتحقيق، سنجش و مقايسه ی دائمی اشياء وپديده ها و رويدادها و بالاخره عشق پايان ناپذير به خرد ورزی وفرزانگی لازم است. هرکس می تواند به خرد و خردورزی برسد بشرطی که بی وقفه ازجان ودل مايه بگذارد، از همه چيز و همه کس و از خود زندگی بياموزد و آموخته های خودرا به ديگران نيز بياموزاند. خرد ورزی دريک جامعه خردورز به شکوفائی می رسد. خوشا به حال جامعه ای که خرد ورز است.
امیر هوشنگ آریان پور
20 بهمن 1388

این گردآوری در اندیشگاه ملی ایرانیان با استفاده از منابع زیرین تهیه شده است:
استوارغلام دانائی. " خرد چیست و خرد گرایی کدام است؟"
پری دشتستانی. " خرد گرایی چیست و خرد گرا کیست؟"
آرش بیخدا. " خرد چیست؟"
الهام غرجی. " آزادی بیان و خردگرایی"
کاوه آهنگر. " سنت گرایی و تجدد خواهی"
بابی کوهی. " معرفت شناسی و خردگرایی"

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما ازخردی بس والا برخورداریم   
          
          علی ضرابی
 
 چندی پیش E-mail دریافت داشتم که حاوی این بیت از سرودۀ استاد فردوسی در نامۀ به یادماندنی رستم فرخزاد به برادرش بود که آقای رضا بحری در نوشتۀ خود آورده بودند.
      به یزدان که گرما خرد داشتیم                          کجا این سر انجام بد داشتیم
مضمون این بیت دست کم در شرایط فعلی قابل تأمل است. زیرا درست نیست که مردم ایران را که زمانی مشعلدار تمدن بشری بوده، بی خرد بخوانیم (حتی درمایه مبالغه شعری ویا شوخی). مردمی که زمانی بس طولانی با صلح وصفا بر بخش بزرگی از جهان حکمرانی میکردند، نمی توانند بری از خرد باشند. مردمی که بلایای بزرگی را مثل حمله اسکندر، هجوم اعراب بدوی را با خرد و تدبیر خود نه تنها خنثی کرده بلکه با افتخار پشت سر گذاشته است، آدمهای بی خردی نبودند. اگرتاریخ را ورق بزنیم می بینیم مهاجمین یونانی پس از زمانی نه چندان طولانی در فرهنگ زیبا وارزشمند ایرانی هضم شدند. فرزند پادشاه سلوکی که همسرایرانی داشت، حکومت اش را به ملکه ایرانی خود واگذار کرد. البته نه از ندانم کاری، بلکه از عقل سلیمی که داشت و متوجه بود که مردم ایران از همسر او بیشتراز خود وی فرمانبرداری دارند. فرزندان وی که فقط فارسی حرف می زدند، خیلی راحت حکومت را در اختیار گرفتند. پس ازآنها اشکانیان و ساسانیان ادارۀ امور کشور را بر عهده گرفتند وافتخاراتی برای آیندگان خود باقی گذاردند. در اواخرسلطنت ساسانیان مردم ایران به حدی درآرامش وآسایش به سرمی بردند که قرض کردن را بلد نبودند، زیرا هیچ کس احتیاج نداشت که ازکسی چیزی بخواهد. اما در پایان دوران آنها هم مردم تن پروری شدند و هم نفوذ مذهبیون در دستگاه خسروان ساسانی فزونی گرفت. همین دو علت و بخصوص جنگهای طولانی با رُم سبب شد که اعراب پا برهنه به امید غارت و چپاول به کشورما بتازند و پیروز شوند و دین خود را به مردم ایران تحمیل کنند.
با این حال، ملت فهمیم ایران که همیشه برای هر زهری پادزهری دارد، ضمن این که دین اعراب را پس از مبارزات طولانی به ناچار قبول کرد، لباس دیگری براندام آن پوشاند و مذهب شیعه را از محتوای دین اسلام بیرون کشید و پذیرا شد. مذهبی که نه خلفای اسلام آن را قبول داشتند و نه با اصول دین اعراب همخوانی داشت. به این معنا که دین اسلام را که در همه کشورهای مسلمان و همجوارایران طبق سنت و روش اعراب رایج شد، ایرانیان آن را با اسلام خود ساخته و با اصول متفاوت با دین آنان برگزیدند. در همین راستا ایرانیان توهین به خلفای اسلام که صادر کنندگان اسلام به ایران بودند، را رواج دادند که هنوز هم در بعضی از دهات ایران در روزهای مخصوصی هیکلی از پارچه از عمر، خلیفه دوم اسلام که به دست یک ایرانی کشته شد، می سازند ودر جشنی آن را آتش می زنند. سرانجام هم از قوم دیگری از مهاجمین به ایران، یعنی مغول ها استفاده کردند که خلافت اسلامی را براندازد. به این ترتیب که دانشمند ایرانی خواجه نصیرالدین طوسی افسار یکی از همین به اصطلاح سلاطین مغول را به دست گرفت وبه بغداد برد و خلیفه مسلمین را از تخت فرو کشید. زمانی هم که می خواستند او را بکشند، زنان  و مردان فریاد کشیدند که «او خلیفه خدا است واگر او را بکشید از آسمان خون خواهد بارید». خواجه نصیرالدین طوسی برای آنکه حاکم مغول به وحشت نیفتد،. گفت ما او را لای نمد می پیچینم و می مالیم. اگر خون ازآسمان بارید، او را رها می کنیم. سپس خلیفه را درنمد پیچیدند و آنقدر مالیدند که جان به جان آفرین تسلیم کرد و خیلی از مردم به همین علت باورشان را از دین اسلام از دست دادند.
با این توضیحات مختصر، پرسیدنی است که چرا ما بایستی مطالبی را عنوان کنیم که در شأن مردم ما نیست. آیا برمکیان با خردمندی سالیان متمادی در دربارعباسیان فرمانروایی نمی کردند؟ آیا سرزمینی که یعقوب لیت و احمد سامانی، کریم خان زند، امیرکبیر و مصدق بر آن حکومت می کردند،  سرزمین مردان وزنان بی خرد است؟
آیا ملتی که دهها هزار دانشجوی مبارز آن به خیابان می آیند که مخالت خود را با رژیم خودکانۀ دینی نشان دهند، بی خرد هستند؟ آیا مردمی که به سختی می کوشند به یک کشور صنعتی تبدیل شوند، بی خرد هستند؟ ملت ما درهفده کشوردیگراتومبیل سازی می کند، هواپیما میسازد و تکنولوژی را به پایه ای رسانیده که اتم را می تواند بشکافد. این پیشرفت ها را مردم ما بدون دخالت دولت اسلامی موجب شده اند. خود دولت جمهوری اسلامی هیچگاه باور نمی کرده که ملت ایران به چنین پیشرفت هایی نائل آید. حکومت مذهبی ازاین اموربه کلی دور است. این پیشرفت ها فقط وسیله ملت انجام میشود، آیا بدون داشتن خرد چنین پیشرفت هایی ممکن است؟.
 پس از انقلاب که عده ای از ایرانیان از میهن خود مهاجرت کرده اند، دیدیم و می بینم که چه سهم مهمی دراقتصاد و صنعت و پیشرفت کشورهای دیگر دارند. بسیاری از سازمانهای و شرکت های بزرگ جهانی روی نبوغ ایرانیان مهاجر حساب می کنند. شصت نفراز بزرگان ناسا را ایرانیها تشکیل می دهند. این شصت نفر در صدر ناسا هستند، نه کارمندان معمولی. بخش بزرگی از تکنولوژی امریکا که بزرگترین کشورتکنولوژی جهان است دردست ایرانیان است. سازمانهای براتی- یاهو- گوگل- ماکروسافت و..... بخش بزرگی ازاقتصاد لوس آنجلس که مرکزاقتصاد امریکا است در دست ایرانیان است. من وقتی به مرکز ایالت لوس آنجلس رفتم، یک مرتبه فکرکردم در تهران هستم. همه به فارسی صحبت می کردند. همۀ خیابان دارای مغازه های مواد غذایی ایرانی است. اغلب این غول های اقتصاد شهر لوس آنجلس ظهرها درچلوکبابی های ایرانی غذا می خورند یا این غذای ایرانی را برای آنها به محل کارشان می آوردند. دربازار جواهر فروشان لوس آنجلس یک تجارتخانه ویا مغازه غیرایرانی نمی بینیم. ایرانیان در هرکجا باشند شایستگی خود را نشان می دهند. چنانچه امروزه در تمام دنیا ایرانیان را مردمی متمدن و شایسته احترام می دانند و به آنان حرمت می گذارند.
درست است که در انقلاب 57 ایران، مردم تصور می کردند که با پایان یافتن سیستم پادشاهی و حرکت میلیونی مردم ایران، بخصوص جبهه ملی ایران که تصاویر دکتر مصدق را در دست داشتند، به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید. اما دیدیم که این حرکت بزرگ با یک چرخش غافگیرانه توسط مذهبیون به دست آنها افتاد و در یک رفراندومی که در فضای رعب و وحشت برگزار گردید، آخوندها حکومت را تصاحب کردند. انقلابی که می رفت اسباب نجات ملت ایران را فراهم کند به بی راهه کشیده شد. ملایان با سرعت رهبران ملی را از میان برداشتند و خود زمامدار امور شدند.
اکنون  که طلیعه آزادی ملت ایران از دور و نزدیک دیده می شود، می بینیم که چطور مردم خردمند ایران و پیشاپیش آن دانشجویان جوان ولی با تدبیر پرچمدار آن هستند. دانشجویانی که با خرد خود می خواهند کشتی طوفان زده ایران را به ساحل امن هدایت کنند.
ملت های با خرد همیشه زنده خواهند ماند. قیام به حق ملت ها همیشه کارساز بوده و اگر گرفتار صاعقه و یا صانحه سیاسی نشود به پیروزی می انجامد، منتهی به شرطی که پیشوا یا پیشوایان خردمند و دلسوز داشته باشند.
قیام مردم هند به پیشوایی مهاتما گاندی از انقلاباتی بود که به پیروزی مردم هندوستان منجر شد، زیرا رهبر آن مرد خردمندی بود که آن را هدایت می کرد. ولی قیام مردم روسیه به سرکردگی لنین که یک سوسیالیست با خرد بود با ترور او دچار صانحه شد و پس از او پیشوای خودخواه و دیکتاتور سوار بر موج انقلاب شد که لنین آن را ساخته و پرداخته بود. لاجرم حرکتی که می رفت سوسیالیست را به جهان عرضه کند، تبدیل به یک دیکتاتوری بدتر از تزار شد. همچنانکه مردم چکسلواکی به سرکرگی دوبچک دچار یورش کشور اتحاد جماهیر شوری گردید و شکست خورد. همینطور قیام ملت بلغارستان به رهبری ایمرتاج به همان سرنوشت گرفتار شد. هر دوی این قیام ها را رهبران خوش فکر با پشتیبانی مردم شروع کردند و بر عکس قیام مردم هند با شکست مواجه شدند.
از آنجا که حکومت های پوشالی هیچگاه دوام نمی آورند و محکوم به نابودی می باشند، دولت دیکتاتوری شوروی هم با کمک بعضی از قدرتهای دیگر و خواسته مردم کشورشان به فروپاشی بدون خونریزی انجامید و در نتیجه خواسته میهن پرستانۀ دوبچک و ایمرتاج نیز سرانجام به نتیجه رسید.  
و ما اطمینان داریم که سرانجام رژیم واپسگرای جمهوری ولایت فقیه نیز سرنوشتی بهتر از رژیم های استالین و هیتلر و موسولینی و دیگر خودکامه ها نخواهد داشت. ملت ایران نیز به همت و خرد خود و جوانان برومندش به پیروزی خواهد رسید
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما