گفتگو با پرويز ورجاوند كارشناس مسايل سياسي -
ايران ما - پرويز ورجاوند كارشناس مسايل سياسي در گفت وگو باخبرگزاري ايرانيوز با بيان اين مطلب كه آنچه اكنون از مصاحبه مشترك وزير خارجه آمريكا و ايتاليا برميآيد اين است كه استانهايي مانند خوزستان و بوشهر و هرمزگان بايد به تسخير آنان درآيد تا آنهااز منابع نفت و امكانات عظيم انرژي و تاسيسات آنجا بهرهبرداري كننداظهار داشت: بدون شك حوادث خوزستان و اهواز يك پديده تازه و جديد نيست. اگر بخواهيم ابعاد اين پرونده را بررسي كنيم بايد به دوران قاجار و به چهره اي به نام«خزعل»; كه با حمايت انگليس قصد جداسازي خوزستان از ايرا ن را داشت باز گرديم.
وي افزود: اما شرايط به گونهاي ديگر پيش رفت؛ حكومت مركزي در ايران بر سر كار آمد و به تحركات و آشوبهاي مختلف در گوشه و كنار ايران پايان بخشيد، انگلستان نيز نفع خود را در حمايت از اين جريان ديد.
وي تاكيد كرد: در زمان حكومت احمدشاه هر كس در گوشه وكنار ايران قدرت خاصي داشت در خوزستان نيز فردي به نام خزعل كه خودش را حكمران منصوب از سوي حكومت ايران مي دانست با حمايت انگلستان تلاش مي كرد كه خوزستان را از ايران جدا كند تا انگلستان بتواند براي هميشه بر منابع عظيم نفت خوزستان سلطه داشته باشد. اما با شرايطي كه در منطقه بوجود آمد، انگلستان با حمايت از سردار سپه سعي خود را به ايجاد يك حكومت متمركز معطوف كرد و در نتيجه دست از حمايت خزعل برداشت و زمانيكه نيروهاي دولت مركزي به سمت جنوب در حركت بود بارها خزعل با انگليسيها تماس گرفت اما انگليسي ها از وي حمايت نكردند.
بنابراين پديده اي به نام جداسازي خوزستان از ايران تحت شعاع شكل گيري يك نظام مقتدر مركزي در ايران قرار گرفت.
وي در ادامه خاطرنشان كرد: اما از آن زمان به بعد انگلستان در چهارچوب قراردادهاي نفتي كه با ايران امضا كرد توانست از منابع عظيم نفت ايران به صورت غير قابل تصوري بهره برداري كند به طوري كه توانست ناوگان عظيم دريايي خود را به مدد منابع نفت ايران و از جيب ملت ايران گسترش دهد.
ورجاوند با بيان اينكه انگليسي ها در جريان جنگ دوم جهاني توانستند حضورشان را با اشغال ايران تثبيت كنند گفت: همه تلاش هاي انگلستان با ملي شدن صنعت نفت به رهبري دكتر مصدق نقش بر آب شد و با بيرون كردن انگليسيها از ايران، انگلستان بر تثبيت موقعيت خويش در عراق و شيخنشينها تاكيد ورزيد تا قدرت مانور و اعمال نفوذش را در ايران از دست ندهد.
وي افزود: زماني كه انگلستان تصميم گرفت تا نيروهاي خود را از خليج فارس بيرون ببرد و به ظاهر به شيخ نشينان تحت سلطه خود استقلال ببخشد، زمينههاي اختلاف را ميان آنان از يكسو و ميان آنها و ايران از سوي ديگر فراهم آورد شرايطي ايجاد كرد كه همواره به گونهاي در منطقه اختلاف وجود داشته باشد.
اين كارشناس سياست خارجي بااشاره به دوران حكومت صدام و ادعاي صدام براي مالكيت خوزستان اظهار داشت: در دوران حكومت بعث ، صدام با وقاحت تمام خوزستان را سرزمين عربستان اعلام كرد و به خوزستان به عنوان سرزمين عرب ها مي نگريست، همانگونه كه ادعاي مالكيت كويت را داشت. در نتيجه به ياري دستگاه جاسوسي استخبارات عراق جريانهايي را چون حزب الاهواز و مانند آن در خوزستان شكل داد و با كمكهاي فراوان مالي و در اختيار گذاردن اسلحه آنها را به ايجاد تحريكات در منطقه خوزستان بهويژه بعد از انقلاب واداشت.
ورجاوند در ادامه گفت: اما چهره اي به نام تيمسار مدني مانع از اعمال نفوذ عراق درخوزستان شد واگر اين مرد در خوزستان در برابر گروههاي حمايت شده صدام ايستادگي نكرده بود و كمر اين جريان را نشكسته بود اكنون خوزستان براي ما به يك موضوع فاجعه بار بدل شده بود.
وي افزود: انگلستان و وابستگانش همواره اين ذهنيت را دارند كه بايد درخوزستان حالت نابه سامان وجود داشته باشد امااز طرفي بعد از انقلاب نيز برخي واقعيتها به خوبي درك نشد و با كمال تاسف اختلافات مذهب شيعه و سني اين احساس را در بين شماري از باشندگان ايراني بوجود آورد كه به عنوان يك شهروند درجه 2 مطرح هستند، همانطور كه ايرانيترين ايرانيان يعني هموطنان عزيز كردستاني هم به دليل سني بودن شهروند درجه 1 محسوب نميشوند، همانطور كه هموطنان عزيز بلوچستاني نيز شهروند درجه 1 به حساب نميآيند.
ورجاوند تاكيد كرد: بنابراين نحوه برخورد حاكميت شرايطي را بوجودآورد كه هميشه در بخش هايي از ايران جريان هاي ناراضي وجود داشته باشند و در نتيجه جريانهاي زيرزميني كه در اهواز حضور داشتند با بهره گيري از جريان هاي فراسوي مرزهاي ايران امكان حيات پيدا كردند. بدون هيچ ترديدي تا زماني كه صدام در قدرت بود اين جريان ها به انواع مختلف توسط صدام حمايت مي شدند و اكنون نيز با استقرار نيروهاي انگليسي و آمريكايي در عراق اين جريان ادامه يافته است.
ورجاوند با ذكر اين پرسش اساسي كه چرا هم اكنون انگليسيها در جنوب عراق مستقر شدهاند و چرا در شمال عراق مستقر نيستند، خاطرنشان كرد: چرا انگليسيها در جنوب عراق مستقر شدهاند؟ بخش جنوبي عراق يك حوزه سياسي گره خورده با منافع انگليسي ها به حساب مي آيد و انگليس قصد دارد تا با استقرار در اين منطقه اثرگذاري بيشتري را در تمام سرزمينهاي شمالي و جنوبي خليج فارس داشته باشند و همچنين امكان اعمال فشار و نفوذ درخوزستان را براي خود حفظ كند و صحبتهايي هم كه از جانب مقامات انگليسي بيان مي شود خود بيان گر و تاييد كننده اين موضوع است.
وي افزود: نكته بسيار مهمي كه درمورد خوزستان وجود دارد اين است كه مردم خوزستان در دوران جنگ با وجود تمامي دسيسهها و تلاشهاي صدام، در برابر عراق پايداري و مقاومت كردند و اجازه ندادند كه عراق خوزستان را به حياط خلوت خود تبديل كند.
اما متاسفانه پس از جنگ به دليل عدم وجود يك تدبير مناسب براي پاك سازي مين هايي كه عراقي ها وجب به وجب در سرزمين خوزستان كاشته بودند سبب شد تا مردمي كه از طريق زراعت و نخل داري امرار معاش ميكردند فرصت بهرهبرداري از زمين هاي خود را از دست بدهند و به حاشيه نشيني و مهاجرت به شهرها روي آورند و در نتيجه بسياري از روستاها متروك شد و سطح زندگي مردم تنزل پيدا كرد. مردم خوزستان نيز احساس كردند كه در پي 8 سال مقاومت در برابر قدرت خارجي و پاسداري از ايران، حاكميت هيچ توجهي به شرايط آنها ندارد.
اين كارشناس سياسي تاكيد كرد: تا كنون هيچ تلاشي براي شيرين كردن آب منطقه انجام نشده و مردم خوزستان در حالي كه در كنار رودخانه كارون و بهمن شير زندگي مي كنند نميتوانند از آب شيرين مناسب استفاده كنند. هنوز بخش زيادي از شهرهاي خوزستان بدون گاز زندگي ميكنند. بنابراين تمام اين شرايط اين فرصت را بوجود آورده كه جريانهاي كوچك زيرزميني كه ساليان سال با جريانهاي عراق و انگلستان گره خورده بودند بتوانند تحركات جديدي انجام دهند و بستري بوجود آمد تا آنها دست به تحركاتي بزنند.
ورجاوند تاكيد كرد: بنا بر اين دليل حوادث اخير در اهواز آن است كه در خوزستان يك برنامه درست و توانا درجهت عمران و آبادي منطقه و ساماندهي مناسب براي مردم آنجا صورت نگرفته و مردم احساس مي كنند كه مورد بي توجهي قرار گرفتهاند.
وي خاطرنشان كرد: آنچه اكنون از مصاحبه مشترك وزير خارجه آمريكا و ايتاليا برميآيد اين است كه استانهايي مانند خوزستان و بوشهر و هرمزگان بايد به تسخير آنان درآيد تا آنهااز منابع نفت و امكانات عظيم انرژي و تاسيسات آنجا بهرهبرداري كنند.
امكاناتي كه از نقطه نظر مبادلات بازرگاني ايران براي ايران حايز اهميت حياتي است، چرا كه 80 درصد از واردات و صادرات ايران از طريق كرانه خليج فارس و درياي عمان صورت مي گيرد اگر چنين كاري صورت بگيرد ابعاد فاجعه باري براي ايران به همراه خواهد داشت، بنابراين سياست استراتژيك قدرتهاي بزرگ در آشفته ساختن اوضاع منطقه مهم و حساس خوزستان و نابخردي و ناتوانيها در ساماندهي و توجه به خواستهاي معقول مردم منطقه، دلايل اصلي حوادث اخير اهواز است.