استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
رضا آذرخش
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
دادستان ملت ايران در محکمه استعمار/رضا قاسميان
28 آذر 1387       بازگشت به صفحه قبل 
دکتر مصدق در محکمه استعمار
در روز ۱۷ آبان سال ۱۳۳۲ محاکمه دکتر مصدق در يک محکمه نظامی در سلطنت آباد تهران آغاز ميگردد. اتهام دکتر مصدق سوء قصد با هدف برهم زدن اساس حکومت مشروطه و تشويق مردم به قيام عليه سلطنت است. مبنای اين اتهام عدم اطاعت دکتر مصدق از پذيرش فرمان شاه به کناره گيری از نخست وزيری ميباشدکه در شامگاه ۲۵ مرداد توسط سرهنگ نصيری در معيت گروهی از سربازان مسلح گارد شاهنشاهی و وسايل زرهی شامل تانک به او ابلاغ ميشود. محکمه بدوی و تجديد نظر دکتر مصدق تا روز 28 آذر ۱۳۳۲ ادامه داشت.
28 آذر ۱۳۳۲
آخرين دفاع دکتر مصدق
ساعت ۴ بعد از ظهر سال ۱۳۳۲ در سلطنت آباد آخرين جلسه محاکمه دکتر محمد مصدق با آخرين دفاع او بيايان ميرسد. دکتر مصدق در آخرين دفاع خود اعلام ميدارد:
آری تنها گناه من و گناه بسيار بزرگ و بزرگ من اين است که صنعت نفت ايران را ملی کرده ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سياسی و اقتصادی عظيم ترين امپراتوری های جهان را از اين مملکت برچيده ام و پنجه در پنجه مخوف ترين سازمان های استعماری و جاسوسی بين المللی درافکندم و به قيمت از بين رفتن خود و خانواده ام و به قيمت جان و عرض و مالم خداوند مرا توفيق عطا فرمود تا با همت و اراده مردم آزاده اين مملکت بساط اين دستگاه وحشت انگيز را درنوردم.
من طی اين همه فشار و ناملايمات ، اين همه تهديد و تضييقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خود غافل نيستم و به خوبی ميدانم که سرنوشت من بايد مايه عبرت مردانی شود که ممکن است درآتيه در سراسر خاورميانه درصدد گسيختن زنجير بندگی و بردگی استعمار برآيند. روز نهم اسفند سال قبل طنابی را که برای انداختن به گردن من آورده بودند همه ديدند. آن روز هم اگر موفق می شدند می گفتند مردان مسلمان وطن پرست و شاهدوست سزای يک مرد خائن را کف دستش گذاشتند.
من ميخواهم از افتخاری که نصيب آن مرد (آزموده دادستان محکمه) شده يعنی توانسته است متهم لجوج و عنود رديف يک را که برای اولين بار از روی لجاج و خيره سری به جنگ با استعمار برخاسته ، بر کرسی جرم و جنايت نشانيده استفاده کنم و شايد برای آخرين بار در زندگی خود ملت رشيد ايران را از حقايق اين نبرد وحشت انگيز مطلع سازم و مژده بدهم:
مصطفی را وعده داد الطاف حق گر بميری تو نميرد اين ورق
حيات و عرض و مال و موجوديت من و امثال من در برابر حيات و استقلال و عظمت و سر فرازی ميليون ها ايرانی و نسل های متوالی اين ملت کوچک ترين ارزشی ندارد و از آنچه برايم پيش آورده اند هيچ تأسف ندارم. وظيفه تاريخی خود را تا سرحد امکان انجام داده ام. من به حس و عيان می بينم که اين نهال برومند در خلال تمام مشقت هايی که امروز گريبان همه را گرفته به ثمر رسيده است و خواهد رسيد. عمر من و شما و هر کس چند صباحی دير يا زود به پايان ميرسد ولی آنچه می ماند حيات و سرفرازی يک ملت مظلوم و ستمديده است.
آن مرد گفت که من و اقدامات دولتم سبب شد که آبروی ايران و ايرانيان در انظار خارجيان ريخته شود و لابد الان که من و همفکران و همکاران مرا به نام مجرم و جانی و خائن می نامند و روی کرسی اتهام می نشانند آبروی ريخته شده باز ميگردد. آن مرد بايد بداند که اقداماتش برای بازگشت حيثيت از دست رفته در انظار جهانيان کافی نيست و بايد صبر کند تا پس از افتتاح مجدد سفارت و کنسولگری هايی که بسته شده اند ، و پس از استقرار مجدد کمپانی سابق نفت جنوب به همان لباس يا به لباس يک کمپانی بين المللی، آن وقت ادعا کند که لکه ننگ ملی شدن صنعت نفت ، ملی شدن شيلات و و .... از دامان او و حاميانش زدوده شده است.
چون از مقدمات کار و طرز تعقيب و جريان دادرسی ، معلوم است که در گوشه زندان خواهم مرد و اين صدا و حرارت را که هميشه در خير مردم به کار برده ام خاموش خواهند شد و ديگر جز اين لحظه نمی توانم با هموطنان عزيز صحبت کنم.
از مردم رشيد و عزيز ايران مرد و زن توديع می کنم و تأکيد می نمايم که در راه پرافتخاری که قدم برداشته اند از هيچ حادثه ای نهراسند و يقين بدانند که خدا يار و مددکار آنها خواهد بود.
***
«اگر قرار باشد درخانه خود آزادی عمل نداشته باشيم و بيگانگان بر ما مسلط باشند و رشته ای بر گردن ما بگذارند و ما را به هرسويی که ميخواهند بکشند، مرگ بر چنين زندگی ترجيح دارد و مسلم است که ملت ايران با آن سوابق درخشان تاريخی و خدماتی که به فرهنگ و تمدن جهان کرده است ، هرگز زير بار اين ننگ نميرود». دکتر مصدق در يکی از جلسات مجلس شورای ملی

روند استعمار در جهان و ايران
انقلاب صنعتی در اروپا که با اختراع ماشين بخار در انگلستان در اواخر قرن هيجده و تکامل و کاربرد آن در اوايل قرن نوزده و ساخت ديناميت در سوئد در سال 1867 و کشف سوخت های فسيلی در ايالت پنسيلوانيا و کاربرد آن از سال 1859 در امريکا، به تدريج به ساير کشورهای اروپای غربی نيز کشانيده شد. انقلاب مزبور شرايط لازم برای عبور از سيستم فئودالی به سرمايه داری را در اروپا فراهم ساخت و عاملی شد برای مهاجرت روستائيان به شهر ها و تغيير بافت جوامع شهری و روستائی.
تشکيل شورا ها و اجتماعات کارگری ، تغيير بافت اجتماعی در شهرها، نضج فعاليت های روشنفکری وارائه تفکرات نو به طبقات درحال رشد، پيامد های شگرفی در روابط اجتماعی به وجود آورند که به تدريج نظام ارباب رعيتی اروپائی توانائی مقاومت در برابر تحولات به وجود آمده را از دست داد و ناچار جا را برای رشد جامعه سرمايه داری خالی کرد.
بارشد صنايع و محدود بودن منابع خام در کشورهای صنعتی، تلاش برای تأمين مواد خام مورد نياز صنايع رو به رشد، و يافتن بازار های مصرف برای صدور محصولات ساخت کارخانه ها آغاز گرديد.
اين الزامات اجباری سبب شد که تاريخ قرون نوزده و بيست تبديل به عصری شوند که در آن ها سلطه گرائی کشور های صنعتی با هدف دست يابی به مواد خام کشورهائی که به سبب حاکميت نظام های استبدادی، از چنان رشد فرهنگی وعلمی برخوردار نشده بودند که بتوانند با تحولات و رخداد های جهانی هم آهنگ شوند، به وحشيانه ترين و غير انسانی ترين نوع برده داری که در آن تمام شهروندان کشور های مستعمره تبديل به برده گان غير رسمی کشور های صنعتی می شدند، و دولتمردان کشورهای مستعمره برای تثبيت تبادلات نا برابر (مواد خام ارزان در برابر
کالای ساخته شده نسبتا گران) برای بقای خود، به فرمانبردارن بی اراده کشورهای سلطه گر تبديل گرديدند.
ايران نيز از اين فاجعه به دور نماند. بعد از درگذشت آغا محمد خان قاجار، کشور زير فرمانروائی شاهانی قرار گرفت که توان تأمين امنيت شهروندان حتی در شهر های بزرگ را نيز نداشتند. حکام واقعی خان ها و مالکين و روحانيون بودند که همگان از قدرت فائقه برخوردار ميشدند. نتيجه اين ناتوانی همراه با عقب نگه داشته شدن وتوجه نکردن به حقوق شهروندان ايران، در زمان فتحعلی شاه جنگ های تحميلی سيزده ساله و دو ساله ای بود که با فتوای روحانيون آغاز و با شکست ارتش ايران، منجر به امضای قراردادهای گلستان و ترکمانچای گرديد که توسط سر جورج اوسلی انگليسی نوشته شده بودند، و نتيجه آن جدائی بخش های بزرگی از شمال و شرق کشور ايران شد. در زمان ناصرالدين شاه نيزدولت انگليس با تصرف بنادر بوشهر، خرمشهر و جزاير جنوب ناصرالدين شاه را مجبور به قبول پيمان پاريس در سال 1850 کرد. بر طبق اين پيمان ايران از ادعای خود به هرات که جزو قلمرو ايران بود چشم پوشی کرد و هرات به افغانستان ملحق گرديد و ايران موجوديت کشوری به نام افغانستان را به رسميت شناخت.
همزمان با جدائی هرات از ايران دولت روسيه نيز با زير فشار گذاردن ايران و تهديد به اين که اگر با شرايط روسيه مبنی بر واگذاری خوارزم به روسيه موافقت نکند تهران را متصرف خواهد شد. دولت ايران ناچار زير قرارداد آخال را که توسط فرمانده روسی نوشته شده بود امضا کرد و نواحی خوارزم به روسيه واگذار گرديد.
با وجود آنکه ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه حتی توانائی پرداخت حقوق مأمورين دولت و نظاميان را نداشتند برای تأمين هزينه های سفر خود به اروپا از دولت های انگليس و روس وام ميگرفتند و چون قادر به پرداخت آن ها نبودند ناچار از دادن امتياز به شرکت ها يا کشورهای اروپائی می شدند تا بتوانند وام و بهره آن را بپردازند. از اين رو اداره گمرکات ايران به بلژيکی ها، مخابرات به دولت انگليس، امتياز تأسيس بانک به روس ها، انگليسی ها و ترک ها واگذار گرديد و امتياز چاپ اسکناس منحصرا به انگليس ها داده شد.
در سال 1901 مظفرالدين شاه برای پرداخت بدهی های دولت ايران امتياز اکتشاف، استخراج و فروش نفت را به طور انحصاری و اختصاصی به ويليام نوکس دارسی مهندس تبعه انگليس واگذار کرد. اين قرارداد امتيازی هيچ گاه برای تصويب به مجلس شورای ملی ارائه نگرديد.
در سال 1907 قراردادی بين دولت های روسيه و انگليس مبادله گرديد که در آن ايران به دو منطقه نفوذ انگليس و روسيه تقسيم شد. در اين قرارداد دولت ايران تبديل به دولت سايه ای شد که بدون اجازه دولت های انگليس و روسيه حق هيچ گونه تصميم گيری را نداشت و کشور عملا به مستعمره دولت های مزبور تبديل ميشود. در شمال و پايتحت نيروهای قزاق روس، در جنوب ارتش انگليس و پليس جنوب که مستخدمين دولت انگليس بودند امنيت را با توجه به حفظ منافع دولت های متبوع خود تأمين می نمايند.
انتصاب امير کبيربه مقام صدارت عظمی توسط ناصرالدين شاه در آغاز سلطنت با توجه به فراست و کاردانی ميرزا تقی خان، ضمن اين که برای کاهش از هزينه های بدون حساب شاه و سوء استفاده های درباريان و رؤسای امور دولتی اقداماتی انجام ميدهد، با تأسيس دارالفنون برای تدريس علوم پزشکی، حقوق، مهندسی، اقتصاد، تاريخ و جغرافی طليعه روشن و اميد بخشی برای آماده شدن و پيوستن به قافله تمدنی که در اروپای غربی به گل نشسته بود فراهم مينمايد. اما اين اقدام امير کبير مخالف سياست های استعماری دولت های انگليس و روس و طبقات با نفوذ کشور بود، بنابراين با واسطه قرار دادن مادر شاه و عنوان اين که هدف امير کبير از اين اقدامات برکناری شاه وخود بر تخت نشستن ميباشد. ناصرالدين شاه امير کبير را برکنار و به کاشان تبعيد ميکند، نهايتا دستور قتل او را صادر و دومين وزير کاردان سلسله قاجار با بريدن رگ در حمام فين کاشان به قتل ميرسد.
بعد از انقلاب بلشويکی در روسيه و بدون رقيب ماندن دولت انگليس برای سلطه برکشور ايران، وزير امور خارجه انگليس لرد جرج ناتانيل کرزن به بهانه سرمايه گذاری مشترک با دولت ايران از شرکت نمايندگان ايران که برای شرکت در کنفرانس پاريس و مذاکره درمورد نقشه جديد خاور ميانه بعد از فروپاشی دولت عثمانی به پاريس رفته بودند جلوگيری ميکند و با تطميع نصرت الدوله، او را وادار مينمايد که درخواست ايران برای شرکت در کنفراس را پس بگيرد. پس از موافقت های به ظاهر دو جانبه در هشتم آگست سال 1919 قرارداد ايران وانگليس در لندن به امضای نمايندگان دو طرف ميرسد که نتيجه آن واگذاری حق نظارت دولت انگليس بر خزانه داری و نيروی نظامی ايران بود.
شرکت کنندگان ايرانی درجلسه امضاء قرارداد، وثوق الدوله نخست وزير، صارم الدوله وزير ماليه و نصرت الدوله بودند. و در ازاء خدمتی که به امپراتوری بريتانيای کبير کردند مبلغ 200 تا 450 هزار تومان به عنوان هزينه های اجرائی برایرداخت به افراد و نمايندگان مجلس جهت کسب موافقت آن ها به تصويب قرارداد رشوه دريافت کردند. ضمنا دولت انگليس تعهد ميکند در صورت تغييرات سياسی احتمالی در ايران به آنها پناهندگی سياسی اعطا نمايد.
اين قرارداد در نتيجه مخالفت طبقات مختلف مردم و اکثريت نمايندگان مجلس شورای ملی به تصويب نميرسد.
همراه با آغاز تنش در اروپا و کمی پيش از آغاز جنگ اول جهانی بنا به پيشنهاد چرچيل لرد اول درياداری انگليس دولت انگليس 51 درصد از سهام شرکت نفت انگليس و ايران (پرشيا) را ميخرد. ضمنا برای کنترل امور شرکت نفت برای خود حق وتو قائل ميشود. اين نقل وانتقالات بدون آگاهی دولت ايران انجام می گردد.
بعد ازکودتای سال 1299 و سه سال بعد ازجلوس رضا خان به تخت سلطنت درسال 1307 جان کدمن معاون شرکت نفت انگليس و ايران ضمن مذاکره با تيمور تاش وزير درباردرخواست تجديد نظر در قرارداد دارسی را می نمايد. درارديبهشت سال 1308 بعد از مذاکرات طولانی نمايندگان دو طرف، نمايندگان ايران پيشنهاد می کنند درصورتی که پرداخت مقرری ايران ساليانه به دو مليون وهفتصد هزار ليره افزايش داده شود ايران حاضر به تجديد نظر در قرار داد خواهد بود. شرکت نفت ضمن مخالفت با اين پيشنهاد سهم آن سال ايران را به 307000 ليره کاهش ميدهد، در حالی که پاداش مديران انگليسی شرکت در آن سال 220648 ليره و ماليات پرداختی به دولت انگليس 894027 ليره بوده است. مذاکرات تا سال 1312 ادامه می يابد تا آنکه طبق دستور رضا شاه قرارداد از پيش نوشته شده شرکت نفت با در نظر گرفتن 4 شلينگ برای هر تن نفت به امضای تقی زاده وزير دارائی و نماينده شرکت نفت ميرسد ضمن اين که سی سال نيز به مدت امتياز اضافه می گردد.
بعد از اخراج رضا شاه از ايران توسط سر ريدر بولارد سفير دولت انگليس در شهريور 1320، در مهر ماه دشتی نماينده مجلس شورای ملی اعلام ميدارد «جزو دارائی های رضا شاه مقداری از سهام شرکت نيز وجود داشته است. علاوه بر آن رضا شاه ساليانه مبلغ 12000 ليره از شرکت نفت دريافت ميداشته».
رفتار مديران وکارکنان انگليسی شرکت نفت از آغازکار تا روز خلع يد در 29 خرداد 1330 با کارکنان و کارگران ايرانی همان گونه بود که انگليس ها در افريقای جنوبی و ساير مستعمرات خود رفتار ميکردند. آن ها «صاحب بودند و شهروندان آن کشورها برده» کارگران و مستخدمين شرکت نفت در ايران مجبور بودند مشابه هندی ها انگليسی ها را «صاحاب» صدا کنند.
استيفن کينزر در کتاب همه مردان شاه از قول منوچهر فرمانفرمائيان که در سال 1328 رئيس اداره نفت در وزارت دارائی بود درمورد کارگران ايرانی شرکت نفت مينويسد: «حقوق کارگران روزانه معادل 50 سنت بود. در زمان بيماری يا تعطيلات حقوق دريافت نميداشتند. کارگران در نقطه مخروبه ای به نام حلبی آباد زندگی ميکردند که فاقد آب و برق بود. در زمستان مردم تا زانو در گل و لای فرو ميرفتند. در تابستان آبادان ناگاه به جهنمی مرطوب و گرمای وحشتناک تبديل ميشد، ، در بخش هائی که انگليس ها زندگی ميکردند، خانه ها دارای تهويه کامل با زمين های چمن برای ورزش و تفريح و باشگاه های مجلل که کارکنان انگليسی هنگام تفريح و جشن ها با لباس های گران قيمت و مرتب در آن به رقص و پايکوبی می پرداختند.
بعد از ملی شدن صنايع نفت، وزير مختار انگليس در تل آويو گزارشی از روزنامه جروسالم پست به لندن ارسال ميدارد که «شرکت نفت مستحق اين مکافات است» در اين گزارش يک ايسرائيلی که ساليان دراز در آبادان زندگی ميکرد مينويسد «مردم آبادان فقيرترين مخلوقات روی زمين هستند آنها 7 ماه تابستان را زير درخت ها زندگی ميکنند. در زمستان شماری از اين توده جمعيت به سالن های بزرگی که شرکت نفت ساخته بود انتقال می يابند و در حدود 300 يا 400 نفر در هريک از اين سالن های بهم پيوسته زندگی ميکنند. ما در گفتگو با همکاران انگليسی خود تلاش می کرديم اشتباهاتشان را به آن ها گوشزد کنيم. ولی معمولا پاسخ آنها اين بود «ما انگليس ها تجربه صد ها ساله در رفتار با ملت ها را به دست آورده ايم ، در کشور ما سوسياليزم قابل قبول است اما اينجا ما بايد ارباب باشيم».
ملی شدن صنايع نفت و نخست وزيری دکتر محمد مصدق، برای انگليس ها که غارت ملت ها و فرمانروائی برآنها را حق طبيعی خود ميدانستند، فاجعه ای جبران ناپذير بود. ملی شدن نفت نه قفط برای ملت ايران يک پيروزی و بدست آوردن آزادی و استقلال بود، بلکه برای همه ملت های زير ستم سلطه گران جهانی حادثه ای سترک و پديده ای شادی آفرين بود.
دکتر سوکارنو يکی از قهرمانان نامدار استقلال اندونزی و نخستين رئيس جمهور آن کشور در مورد پيروزی ملت ايران در ملی کردن صنايع نفت ميگويد: «نهضت ملی ايران، طليعه سعادت ملل شرق است». نهرو نحستين نخست وزير هند بعد ازاستقلال در اين مورد ميگويد «مسأله ملی شدن صنايع نفت در ايران صرفا ملی کردن صنايع نفت نيست بلکه حقيقت وجود ناسيوناليسم ايرانی است که ساليان دراز سرکوب شده بود».
ملی شدن نفت يک واقعه تاريخی و غرور آفرين برای ملت ايران بود که مصدق عليرغم تمهيدات و تبليغات فراوان شرکت نفت و دولت انگليس، با دفاع مستدل و قاطعانه خود که به گفته «دکتر مصدق زبان رسای ملت ايران بود» از تريبون ديوان بين المللی دادگستری لاهه و شورای امنيت ملل متحد فرياد دو قرن اسارت ملت ايران زير سلطه بريتانيا را به گوش جهانيان رسانيد و توانست وجدان های بيدار ملل جهان را به حقانيت ملت ايران جلب و آراء اکثريت قضات دادگاه و نمايندگان شورای امنيت را به دست آورد.
دکتر مصدق توانست بدون درآمد نفت وعليرغم پرداخت حقوق کارکنان شرکت نفت بودجه ای متعادل تنظيم کند. صادرات ايران را به ميزان قابل ملاحظه ای افزايش دهد.
برنامه های اصلاحی او و آزادی های اجتماعی و فردی شهروندان با هيچ يک از دولت های بعد از انقلاب مشروطه قابل مقايسه نبوده و نيستند. او خود را از ملت ميدانست و مردم نيز هر گاه که نياز بود به پشتيبانی رهبر خويش به ميدان مبارزه می آمدند. سی ام تير 1331 صفحه درخشانی در تاريخ ايران ميباشد که در آن خيزش ملی، کارگر، کارمند، بازرگان، پيشه ور، دانشجو و دانش آموز به ميدان آمدند و خيابان های تهران و شهر های بزرگ ايران را با خون خود آبياری کردند تا درخت استقلال، آزادی وحاکميت ملی خود را به گل بنشانند.
شايد برای نخستين باردر طول تاريخ زنان ايران در تمام مبارزات و تظاهرات با شکوه خيابانی در کنار پدر، مادر، همسر، شوهر و ياران دبيرستانی و دانشگاهی خويش شرکت فعال داشتند.
اما اين درد هرگز از صفحه تاريخ ميهن و افکار ايرانی ها بيرون نخواهد شد که خائنين به وطن از شامگاه پيروری ملت ايران در سی تير آهسته، آهسته خود را از کنار مردم و رهبرشان کنار کشيدند.
دو روز بعد از انتصاب قوام به نخست وزيری دکتر سپهبدی دوست دکتر بقائی و عضو حزب زحمتکشان که دکتر بقائی اورا کانديدای نمايندگی دوره هفده از دماوند کرده بود به دستور بقائی به ديدن قوام ميرود و مدت دو ساعت با او مذاکره مينمايد. در شامگاه 30 تير دکتر بقائی در کلوب حزب زحمتکشان طی سخنرانی خود اظهار ميکند «ما سوگند ياد کرده ايم به مقام سلطنت مشروطه ايران وفادار بمانيم و هستيم و ازشعارهائی که برعليه مقام سلطنت منتشر ميسازند متنفريم». در حالی که کشتار سی ام تيز با موافقت شاه و با توطئه او انجام شده بود. و در روز 9 اسفند که اراذل و اوباش به بهانه جلوگيری از مسافرت شاه به خارج، با نيت به قتل رسانيدن دکتر مصدق در خانه او را شکستند و به درون خانه هجوم بردند، هنگام صحبت شاه برای اراذل روبروی کاخ دکتر مظفر بقائی در کنار تيمساران شاه که اطراف او حلقه زده بودند قرار داشت و همراه سايرين « از اين که اعليحضرت همايونی درخواست زنان و مردان شاه دوست را پذيرفته و از مسافرت صرفنظرفرمودند ابراز شادمانی ميکردند».
حضرت آيت الله کاشانی نيز طی نامه ای به شاه به عرض ميرسانند «که در وضع کنونی به هيچ وجه مصلحت و صواب نميداند که اعليحضرت همايونی مبادرت به مسافرت فرمايند. به اين لحاظ از پيشگاه همايونی استدعا ميشود که قطعا در اين مورد تجديد نظر فرموده و تصميم به مسافرت را به موقع ديگری تبديل فرمايند».
هندرسن نيز بدون قرار قبلی به ملاقات وزير دربار ميرود و با ايشان مذاکره ميکند. حضرت آيت الله بهبهانی نيز در ميان تظاهر کنندگان حضور می يابند.
افشار طوس رئيس شهربانی دکتر مصدق درشامگاه اول ارديبهشت 1332 به قتل ميرسد. تمام متهمين در متن اقرار نامه های خود مينويسند که طراح اصلی قتل افشار طوس آقای دکتر بقائی بوده است.
به دنبال دکتر بقائی، حسين مکی نيز بعد از ملاقات اتفاقی! با اعليحضرتين در جاده شمال و صرف چای اعليحضرت در کلبه روستائی مکی و روز بعد صرف نهار با خانواده سلطنتی در کاخ رامسربه جمع منحرفين از نهضت ملی می پيوندد. حائری زاده و شمس قنات آبادی و مشار که از برکت نهضت ملی به وکالت رسيده بودند در کنار ميراشرافی و ساير ياران و جان نثاران شاه قرار می گيرند. زهری يار غار دکتر بقائی نيز آخرين تير را رها ساخته وشخص دکتر مصدق را به اتهام شکنجه متهمين به قتل اقشار طوس استيضاح مينمايد و مصرانه ميخواهدکه شخص دکتر مصدق بايد برای جواببه استيضاح به مجلس بيايد.
تمام اين توطئه ها در داخل زمانی صورت ميگيرد که بيشتر روزنامه های سياسی و خبری دنيا پيش بينی ميکنند که دولت دکتر مصدق قريبا سقوط خواهد کرد.
بنا به نوشته محمد رضا پهلوی در پاسخ به تاريخ «در مرداد پس از کسب اطمينان نسبت به حمايت بی دريغ امريکا و انگليس که سر انجام توانسته بودند سياست مشترکی در پيش بگيرند و بعد از مطرح کردن قضيه با دوستم کرميت روزولت (مأمور سازمان سيا و هم آهنگ کننده طرح کودتا) تصميم گرفتم وارد عمل شوم. اين عمل کودتای 28 مرداد بود که مانع شد ملت ايران از ثمره فداکاری خويش برای رسيدن به آزادی و استقلال بهره گيرد.
بعد از امضای قرارداد با کنسرسيوم در 19 مرداد 1333 آيزنهاور طی پيامی به شاه ميگويد «با امضای قرارداد فضای مناسبی برای پيشرفت اقتصادی و ثبات در کشور شما به وجود خواهد آمد» و دالس وزير امور خارجه قرارداد را موفقيتی برای جهان آزاد ميداند و چرچيل نيز به شاه تبريک ميگويد.
اما استيفن کينزر در کتاب همه مردان شاه می نويسد « کودتا يک پيروزی کامل بود، اما با توجه به آنچه بعد ها رخ داد و با پذيرس عمليات پنهانی به صورت بخشی از سياست خارجی امريکا، پيروزی ای خدشه دار بود. ازخيابان های پر هرج و مرج تهران و ساير پايتخت های کشور های اسلامی تا صحنه های عمليات تروريستی در سراسر جهان، اسطوره درناک و وحشت آفرين عمليات آژاکس (کد عمليات کودتا) به چشم ميخورد.
دکتر مصدق نيز درتاريخ 4 خرداد 1330 در مصاحبه با مخبرين خارجی اظهار داشته بود« ملت ايران اميدوار است در اين مبارزه حياتی که شايسته سابقه تاريخی اواست به عون الله فاتح شود و اگر تقدير برخلاف اين باشد آن روز است که دول غرب بايد از شرق ميانه و حتی از شرق بکلی دست بشويند».
30 آذر 1332
سی و پنجمين جلسه محاکمه دکتر مصدق با رياست نصرالله مقبلی ودادرسان! سرتيپ حميد شيروانی ، سرتيپ محمود افشارپور، سرتيپ تيمور بختيار، سرتيپ محمد علی خزاعی، سرتيپ علی مبشری در باشگاه افسران لشکر 2 زرهی تشکيل ميگردد. بعد از اظهارات دادستان و رئيس محکمه، قرائت رأی محکمه به مدت 10/1 ساعت خوانده ميشود و دکتر محمد مصدق با اجازه ماده 413 قانون دادرسی و کيفر ارتش و رعايت ماده 44 قانون مجازات عمومی به لحاظ تجاوز سن متهم از 60 سال، به سه سال جبس مجرد محکوم می گردد.
بعد از پايان قرائت محکمه دکتر مصدق به سرلشگر مقبلی رئيس محکمه می گويد: آقای رئيس، اين حکم امشب بر افتخارات تاريخی من افزود. من خيلی متشکرم. ملت ايران و همچنين دنيا معنی مشروطيت ايران را فهميدند.
رضا قاسميان
اقتباس از کتاب « فراز و فرود نهضت ملی ايران»
بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما