هفته گذشته معترضان به تقلبات انتخابات که اکنون در اسارت حکومت کودتا به سر میبرند ٬ شکوائیه ای خطاب به وجدان های بیدار انتشار دادند.نوشته زیر پاسخی به فریاد حق طلبانه آنان است.
~~~~~~~~~~~~
ديوارهای باستيل فرو خواهند ريخت *
هموطن در بند من، فريادت را شنيدم، هم ميهنانت نيز که در کوچه پس کوچه های روستا ها و يا کلان شهر های ميهن در زندان بزرگی به نام ايران دربند نظام اهريمنی مافيايی اسير ميباشند، فرياد دردآلوده تو را نيز شنيده اند و آن را در سرتاسر کره خاک به گوش جهانيان رسانيده وخواهند رساند. فريادی که از بوی اسارت و بيداد، درد آلوده و نا اميدانه ميباشد ، هم اکنون در فضا طنين انداخته است.
امسال در ايران و هرجايی که هموطنان در غربت اجباری هستند، نوروز همراه بهار نيامده است. در نوروز امسال لاله های گلگون بهار در دشت و کوه های ميهن به گل ننشسته ند ، امسال لاله ها در کوچه ها و خيابان های شهر و روستا ، در جوی های خون فرزندان ايران زمين شکفته شده اند. صدای پای بهار طبيعت در سرزمين اهورايی ما ديگربه گوش نميرسد. در سفره های هفت سين ما به جای سنبل، لاله های سرخ رنگی قرار دارند که سيما های به خون در غلطيده فرزندان ايران در آنها نقش شده است. اما هموطن دربند من، صدای پای بهار آزادی ايران را به خوبی ميتوان در انعکاس صدای تو و هم
بندانت، هموطنان بخون درغلطيده ات، در گلوهای به دار کشيده جوانان فداکار ميهنت ميتوان شنيد که از پشت ابر های تيره زمستان فرا ميرسند.
هموطن دربند، برخلاف گفته مزدوران ددمنش نظام غير قانونی « شما حالا کف روی آب هستيد و سنگری شده ايد که مخالفان رژيم در پشت شما، حکومت را نشانه کرده اند.» « مثابه سنگرهايی هستيد که رژيم دارد يکی يکی آنها را فتح ميکند». اين « قاچاقچيان، کلاهبرداران، فروشندگان سؤال های کنکور و داير کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط ميشوند» اما فرزندان ايران را به جرم اعتراض آرام درخيابان ها دستگيرميکنند، شکنجه شان ميدهند، به آنها تجاوز و به زندان های طولانی محکومشان مينمايند» و حتی اعدام ميکنند. چرا؟ هموطن عزيز پاسخی ساده و بديهی
دارد: وقتی ناخدايان و ملوانان کشتی شکسته نظام، خود شرکا و همکاران قاچاقچيان، کلاهبرداران، دزدان و جنايت کاران هستند. چه انتظار داری و چرا فکر ميکنی که در اين کشتی انسان های شرافتمند و آزاده نيز بايد جايی داشته باشند؟
هموطن دربند من، رژيمی که حضور تو قربانی بی گناه را درخيابان نمی تابد ومزدورانش حتی تحمل ديدن پوشش سبز را بر تن هموطنت ندارند، چرا نبايد « ارسال يا گرفتن يک پيامک» را گناهی بزرگ و غير قابل بخشش به حساب نياورد؟ پيام تو وحضور تو در خيابان، ناقوس مرگ و منادی پايان دوران خودکامگی آنها ميباشد. حضور و اعتراض تو و هموطنانت آنها را تا سرحد مرگ ميترساند. آنها دررؤيا های آشفته خويش باور دارند که ميتوانند ميهن ما را به زندان بزرگی تبديل کنند تا همه امت ايران در ام القراء جهان اسلام! خود را زير سايه باز مانده از دوران بربريت شاد و خوشحال
بدانند و از اينکه آفريدگار چنين نعمت بزرگی را به آنها هديه فرموده در برابر بت ها سرفرود آورند و برقدم گاه آنان بوسه زنند، و اگر چنين نکنند و اعتراض بنمايند محکوم ميگردند دستگير، شکنجه، تجاوز شوند و به زندان طولانی و اعدام محکوم شوند تا از اين راه بتوانند صدا ها را در سينه ها خاموش و ايران را تبديل به گورستانی نمايند که کسی را يارای آن نباشد سخنی جز آنچه آن ها ميخواهند بشنوند، بگويند، با اين خيال که شايد بتوانند عمردستگاه فرعونی خود را جاودانه سازند. اما فرياد تو از پشت ديوارهای باستيل اوين و خروش هم ميهنانت در خيابان ها و شهرهای
ايران و جهان، کاخ آروزهای ددمنشانه آنان را فرو خواهند ريخت و اهريمنان را زير ديوارهای زندانشان مدفون خواهد ساخت.
بهار در راه است، برای رسيدن به بهار آزادی ايران زنجيری خواهيم ساخت که آنان نتواند آن را درهم شکند.
هموطن در بند ، هموطنان و رسانه های آزاده ميهن و جهان صدای دردناک تو و هموطنانت را عليه ددمنشی های نظام غير قانونی به گوش جهانيان خواهند رساند. طنين صدای تو ناقوس مرگ نظامی خواهد شد که با خدعه و تزوير سلطه اهريمنی خود را بر ميهن ما گسترده است. آن روز زياد دورنخواهد بود که بار ديگر فرزندان ايران صدای پای بهار را همراه نوروز باستانی خود بشنوند.
آدرخش
یادداشت هفته
12 فروردین 1389
* باستيل زندان مخوف پاريس در روزهای اول انقلاب کبير فرانسه توسط انقلابيون درهم کوبيده شد.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~`
متن کامل نامه زندانیان سیاسی
اینجا در اوین صدای پای بهار برای ما قربانیان بی گناه و بی نام و نشان که تصور می کردیم سال نو در کنار خانواده هایمان خواهیم بود ، دیگر به گوش نمی رسد . وعده های آزادی و عفو و مرخصی عملا با مرخصی های کوتاه مدت برای عده ای انگشت شمار آن هم با وثیقه هایی سنگین چند صد میلیون تومانی و میلیارد ی محقق شد .
اما برای ما قربانیان بی نام و نشان داستان به گونه ای دیگر است . در این ۹ ماه به همه جا و هر گروه و انجمنی وصلمان کردند . گویی اصلا در این سرزمین به دنیا نیامده بودیم . حرفمان شده پول اصحاب کهف . یک روز به گروه های مختلف مرتبط می شویم و روز بعدش از ارتباط ما با بیگانگان و جاسوسان پیچیده سخن می گویند .
هر روز یکی از ما به خاطر این جرم های سنگینی که برای ما تراشیده شد ، حکمی می گرفت که تا به حال حکومت به مخالفان و معاندان سرسختش نداده است . به جرم دریافت و ارسال پیامک و ایمیل ، تماشای تجمع های اعتراضی و همراهی با سکوت معترضان به نتایج انتخابات به محاربه و توهین به مقامات ، تبلیغ علیه نظام اسلامی و تجمع و تبانی و … ، در دادگاه هایی بدون حضور وکیل مدافع و گاه در نبود نماینده دادستان به احکامی بیش از ۵ سال و شش سال محکوم شدیم .
ما فقط معترضانی ساده به نتایج انتخابات بودیم ورسانه ای نبود که کلامی از ما بنویسد . حق داشتند . چه کسی ما را می شناسد ؟ از میان مردم ساده کوچه و خیابان بودیم که به قول بازجوهایمان که خود را کارشناس می خوانند ” حالا کف روی آب هستیم و شده ایم سنگر مخالفان رژیم که پشت آن حکومت را نشانه رفته اند .” سنگرهایی بودیم که به قول بازجوها یکی یکی دارند فتحمان می کنند .
ما نمی دانیم چرا قاچاقچیان ، کلاهبرداران ، فروشندگان سوال های کنکور و دایر کنندگان خانه های فساد شامل عفو و مرخصی و آزادی مشروط می شوند ، اما کسی فکری برای ما نمی کند؟
همچنان و تا ابد امیدمان به خداست . صدای پای بهار می آید و می خواهیم صبور باشیم و امیدوار به روزی که بی گناهیمان ثابت شود .