به محتوای بیانیهتان کاری نداریم. به اینکه فراخوان حضورخیابانی مردم برای روز 22 خرداد دادهاید و مسیر حضور تعیین کردهاید هم کاری نداریم. اما به این کار داریم که ترکیب انسانی «شورای سبز امید» که زیر آن پنهان شدهاید چگونه است؟ آیا این حق را برای مردم قبول دارید که بخواهند شما را بشناسند و بر پایه عقل و شعور اقدام کنند؟ منظورم که روشن است.
ایرانیان دیری است، بیش از یک قرن که با سیاست مدرن آشنا شدهاند. گوش به رهبران سیاسی که آنها را میشناختهاند، سپردهاند. خوب میدانستهاند از کدام منبع رهبری فرمان میبرند. روزگاری از میرزای شیرازی در مقطع تاریخی تحریم تنباکو پیروی کردهاند، روزگاری از تقی ارانی و دکتر محمد مصدق. از آیتالله طالقانی و منتظری و خمینی دستور رهبری گرفتهاند و سرانجام از رهبران پیر و جوان اصلاحات و جنبش سبز عبور کردهاند. همه نام و نشان و شناسنامه سیاسی داشتهاند سوای این یکی که زیر نام شورای سبز امید آمده است تا بینیاز از معرفی اعضای خود به مردمی چنان پخته و سوخته در کوره سیاست آموزش سیاست بدهد، آن هم برای حضور خیابانی! و اکنون مارا میترسانند که مبادا به صورت جدی از نام و نشان اعضا سوال کنید که در این صورت به همسوئی با جمهوری اسلامی متهم میشوید. این تهدید گاهی ضمیمه میشود به این دستور عامیانه سیاسی که خب شما میتوانید شورا را قبول نداشته باشید. بقیه اش که به شما مربوط نیست این هم توضیح بیارزش و بیاعتباری است که بیاندازه مبتذل و غیر سیاسی است.
دعوت به سکوت از جنس همان سکوتی است که حکومت تحمیل میکند و قابل دفاع نیست. ما قلاف نمیکنیم و در بست و بی اختیار تبدیل نمیشویم به عروسکهای کوکی در دست جوانهائی که آنها را در شبکههای اینترنتی کاشتهاند. از شور و انرژی سیاسی این جوانها که شبها نمیخوابند تا یک شورای موهوم و ناشناس را تبلیغ کنند، سوءاستفاده میشود و سرانجام مردم را باری دیگر که زمانهای است بس نامناسب، به خیابانها فرا میخوانند و مسوولیت بزرگی را زیر نام شورایی که عضوی ندارد و اگر دارد مردم آنها را انتخاب نکرده و نمیشناسند به عهده میگیرند. البته کدام مسوولیت؟ چگونه میشود وارد حوزه مسوولیت شورایی شد که اعضای آن را نمیشناسیم و بعد هم مثل همین حالا همه زیرش میزنند و چنانچه بردی در کار باشد، تعداد اعضا از تصور ما خارج خواهد شد.
خانمها و آقایان راه سبز امید، تکلیف داشتهاند پیش از انتشار فراخوان، خودشان را به مردم ایران معرفی کنند. آنها مردم را دست کم گرفتهاند و خیال میکنند با مشتی نادان و جاهل در عرصه سیاستهای اعتراضی طرف هستند وخیال میکنند ایرانیان همه صد سالی که در راه آزادی خون دادهاند چشم به راه مجهولی بودهاند از جنس بینام و نشان شورای سبز امید که خود را بر بالهای اینترنت به آنها تحمیل میکنند. انتظار این است که مردم این مجهول را عموما روی سر بگذارند و حلوا حلوا کنند که اگر چنین بشود و ایرانیان هنوز به این درجه از عقل سیاسی نرسیده باشند که به رهبران بیهویت تکیه کنند چیزی دستشان را نمیگیرد و بلکه بسیار چیزها از دست میدهند. جالب است کسانی که دنبال راه موهوم و وجود مجهول راه افتادهاند در پاسخ به کسانی که چندین پیراهن بیشتر از آنها در کار سیاسی پاره کردهاند میگویند: اعضای شورا فعالان سیاسی شناختهشدهای هستند که اگر خود را معرفی کنند دستگیر میشوند! شگفتا از این آموزههای سیاسی که به جوانهای پرشور و کم تجربه دادهاید و دریغا که تلویحن یادآور میشوند مهم نیست جان و امنیت مردمی که از بیداد حکومت به جان آمدهاند و به فراخوان یک شورای ناشناس گوش میسپارند و احیانا قربانی میشوند، بلکه مهم این است ما رهبران شورای سبز امید از مهلکه جان به در برده و حتی به مردم جواب پس ندهیم. راستی این چنین است یا جور دیگری است که ما نامحرمان (مردم ایران را می گویم) از آن بیخبریم.
این بیانیه هر چه هست با هر گرایش سیاسی قابل تفسیر و تحلیل است. موافقان و مخالفانی دارد که بسیار طبیعی است. آنچه غیرطبیعی است جهل حاکم بر آن است. ظریفی که از من هم نسبت به موضوع حساستر بود میگفت از کجا بدانیم که کار عوامل رژیم نیست و میخواهند سرکوب را به کمک جمعی از جوانان دوستدار ایثار و ایثارگری که خارج از کشور وقت و نیرو میگذارند تا شاید از راه دور کاری کرده باشند، بهتر به سامان برسانند و جمعی را که هنوز تن به خطر میدهند زیر نام موهومی طعمه جانوران کنند.
جوانهایی که شب و روز برای درست کردن وجاهت شورای سبز امید کار میکنند، گاهی که کم میآورند میگویند آقایان موسوی و کروبی این بیانیه را به اشاره تایید کردهاند و ما که میدانیم آنها در حبس خانگی به سر میبرند چیزی از این ادعاها نمیفهمیم و نمیدانیم آن آقایان که به هر حال دوستدارانی دارند چگونه ممکن است راضی به این قایم موشک بازی بیرمق سیاسی شده باشند. حکومتی که دهان آنها را بسته لابد از حضورشان احساس خطر میکرده است و اشارات آنها را زیر نظر دارد. کار به جایی رسیده که اینک ما از محافل و مجامعی که هر یک به خود پست و مقامی دادهاند و با سوءاستفاده از نبود موسوی و کروبی به نام آنها بازیهای خطرناک میکنند و تازه از خود هم مایه نمیگذارند و با امتناع از معرفی خودشان تن به ریسک نمیدهند احساس خطر میکنیم.
وقت تنگ است. شورای سبز امید وظیفه دارد پیش از 22 خرداد اعضای خود را به مردم معرفی کند. کلماتی پر جاذبه مانند «سبز و امید» به تنهایی و بدون متولیان پشت پردهاش جای حرف دارد و چه بسا با معرفی به موقع آنها شورا تبدیل بشود به یک موتورمحرک. در شرایط کنونی فاقد هویت است و گرایش به آن آنقدر که فردی است و در برگیرنده منافع شخصی است، اعتباری ندارد. حکومت به قتل و هدم مردم پرسشگر کمر بسته است و محافلی بی نام و با نام که مردم نمیدانند چه کسانی با چه درجه از صداقت و خلوص نسبت به جنبش اعتراصی مردم، آن را میچرخانند، نمیتوانند مردم را به حضوری پر خطر دعوت کنند. اقدام به معرفی اعضای شورای سبز امید گامی است به سوی دوری از ریاکاری در روند مبارزات آزادیخواهانه و اگر تا پیش از 22 خرداد اعلام بشود، به این بیانیه منزلت میبخشد و تازه باب بحث پیرامون متن و محتوای آن باز میشود. تا پیش از آن با مجهولی مواجهایم که حتی به ما اجازه نمیدهد متن بیانیه را نقد کنیم.