استقلال - آزادی - عدالت اجتماعی (جمهوری ایرانی)
به سایت خبری جبهه ملی ایران ،پرببنده ترین سایت نیروهای ملی خوش آمدید
این سایت خبری مستقل است و به انعکاس اخبار تشکلهای جبهه ملی ایران و نیروهای ملی در سراسر جهان اختصاص دارد
از دیگر صفحات این تارنما در زیر این پیام با کلیک روی صفحه دیدن کنید
 
¤ اخبار دانشجویی
¤ صدور حکم زندان برای ۲۰ نفر از بازداشت شدگان زلزله آذربايجان
¤ دیدار اعضای جبهه ملی ایران با فرید طاهری
¤ روز دانشجو در مزار کیانوش آسا/ بیانیه دفتر تحکیم وحدت
¤ احضار مجدد پیمان عارف به دادگاه
¤ پیمان عارف بار دیگر از تحصیل محروم گردید.
¤ دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران در بیانیه ای مشترک: «صدای دانشجویان دربند باشیم»
¤ بیانیه‌ دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال; «تشکیل جبهه‌ دموکراسی‌خواهان برای صیانت از منافع ملت ایران در مقابل استبداد داخلی»
¤ ممانعت از آزادی پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی
¤ پیمان عارف، دانشجوی زندانی، پس از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد
¤ پیمان عارف برای سومین بار بازداشت شد
سایتهای دیگر
 
دکتر ورجاوند
¤ صفحه اول  ¤ اخبار ايران  ¤ اخبار جبهه ملی  ¤ بیانیه های جبهه ملی  ¤ کورش زعيم  ¤ جبهه ملی اروپا  ¤  واشنگتن  ¤ اخبار دانشجویی  ¤ خارج از کشور  ¤ دکتر ورجاوند  ¤ زنان  ¤ نشریات  ¤ دیدگاه  ¤ دریادار مدنی  ¤ رضا آذرخش  ¤ اندیشگاه ملی/ آریان پور  ¤ کنگره ملی/ امیرانتظام  ¤ مقالات  ¤  عضويت  ¤ نهضت آزادی/حزب ملت ایران  ¤ کارگران  ¤  اسناد جبهه ملی  ¤ جوانان جبهه ملی  ¤ دکتر باوند  ¤ كانون انديشه و سخن.  ¤ بیژن مهر  ¤  سمينار جبهه ملی  ¤  فرهنگ  ¤ همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران  ¤ دفتر پژوهش های جبهه  ¤ اخبار زندانیان سیاسی  ¤ برنامه تلوزیون  ¤ اقتصاد  ¤ آلبوم عکسها  ¤ تماس با ما ¤ آرشیو خبرها
خردستيزي در كردستان/ ميزگرد با حضور جلال‌جلالي‌زاده* و عرفان قانعي فرد**ناصر شيخ‌الاسلامي
23 آذر 1384       بازگشت به صفحه قبل 
خردستيزي در كردستان/ ميزگرد با حضور جلال‌جلالي‌زاده* و عرفان قانعي فرد**ناصر شيخ‌الاسلامي

23 آذر 1384 nashrieh nameh





نامه: تازگي‌ها، بحث رعايت حقوق مذاهب، و عدم تبعيض در اين زمينه، در ميان دولت و نيز مباحث روشن‌فكري به طور جدي مطرح شده است؛ ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
جلالي‌زاده: در جامعه‌ي امروز متاسفانه شاهد يك نوع تبعيض و بي‌عدالتي در بين مذاهب اسلامي هستم و اين چيزي نيست كه تنها من بگويم. واقعيت جامعه اين است و بايد اين هم‌خواني و تناسب با شعارهاي اوايل انقلاب اسلامي به‌وجود بيايد. انقلاب ما به‌خاطر آزادي و عدالت و رفع تبعيض و محروميت بود و ما بنابر آرماني كه داشتيم در انقلاب شركت كرديم. مردم ايران با توجه به وضع حكومت قبلي، يك مدينه‌ي فاضله و نمونه براي جهان را در انقلاب ترسيم كردند، اين‌كه هر ايراني به صفت ايراني بودن، از حقوق مساوي برخوردار باشد. اما متاسفانه در ايام تصويب قانون اساسي با دخالت عوامل مختلف و چهره‌هاي غيرفعال در انقلاب، شاهد تصويب بعضي از اصول بوديم كه با مباني فكري حقوق بشر و دموكراسي در تضاد بود و به نوعي تفرقه مذهبي را قانوني كرد.
مانند گنجانيدن اصولي در قانون اساسي براي انتخابات رياست‌جمهوري، رهبري و ... و اين‌كه صرفاً شيعه باشند و تنها شيعه مذهب رسمي كشور باشد و اين خودبه‌خود باعث غيررسمي شدن مذاهب ديگر شد و نقطه نظرات ديگر، از فضاي قانون و سياست كشور خارج شد و علاوه بر آن مذاهب ديگر، در اداره‌ي جامعه نقشي نداشتند و متاسفانه در كنار يك‌سري عوامل مختلف ديگر به منزوي شدن پيروان آن مذاهب منجر شد.
هر چند در قانون اساسي به مسايل احوال شخصي، اشاره شده است؛ اما در حال حاضر، مناطق سني نشين جزو محروم‌ترين مناطق ايران هستند. از ميان تحصيل‌كردگان و نخبگان و شايستگان اهل سنت كسي در قدرت حضور ندارد. بعضي از وزارت‌خانه‌ها و نهادها هستند كه به هيج وجه، از نيروهاي اهل سنت استفاده نمي‌كنند و حتي در بعضي از نهادها، يك نفر هم حضور ندارد. در شوراي نگهبان و نهادهاي وابسته به رهبري و ... هم به‌همين شكل. مشخص است كه يك گروه يا جمع در صحنه‌ي قدرت حضور ندارند و هيچ امكاني هم براي سهم خواهي آن‌ها ‌ا‌ز حكومت و گرفتن قدرت نمي‌ماند و متاسفانه به خاطر اين مسايل امروزه شاهد نوعي دوگانگي و بي‌تفاوتي و دل‌سردي در ميان اهل سنت و نخبگان آن هستيم. وقتي كه يك نفر اهل سنت، با مدرك عالي به وزارتخانه‌اي مراجعه مي‌كند، اول مورد استقبال قرار مي‌گيرد، اما به محض اين‌كه به سني بودن او پي‌برده شود از جذب او خوداري مي‌شود، به‌همين دليل و نوعي احساس بيگانگي اجباري در دل نخبگان اهل سنت ايجاد شده و رغبت آن‌ها را براي حضور در ميدان سياسي و مشاركت مدني كم‌تر مي‌بينيم، چون داراي پشتوانه‌ي قدرت نيستند كه بعدها در صورت نياز به ايشان از حكومت دفاع كنند.
در قوه قضاييه هم شاهد كاهش روز افزون اهل سنت هستيم، حتي در احكامي هم كه صادر مي‌شود، شهادت و قضاوت اهل سنت چندان مورد توجه و قبول قرار نمي‌گيرد و به هر صورت اهل سنت، دچار نوعي ياس و ناميدي از حكومت شده‌اند.
اين حالت حتي در بين روحانيت اهل سنت هم هست، مدارس ديني در مناطق كرد نشين تعطيل مي‌شوند، حتي در انتخاب امام جماعت آزاد نيستند و كشتن روشن‌فكران و انديش‌مندان كرد در قتل‌هاي زنجيره‌اي، بسياري از علما وانديش‌مندان را دچار نوعي خودسانسوري و محافظه‌كاري كرده است. با اين توصيف، نگاه من، دفاع از حقوق برابر براي كليه‌ي مذاهب است و تلاش براي رفع تبعيض از آن‌ها. نگاهي كه براي برقراري عدالت در جامعه تلاش مي‌كند زيرا در هر كشوري به اهالي هر مذهبي ظلم شود، قابل توجيه نيست.
اما چون ما در ايران زندگي مي‌كنيم و و وطن ما اين‌جاست؛ احساس مي‌كنيم كه مسوِوليت و دلسوزي ما براي اين كشور بيش‌تر است.
اگر ببينيم بين اعضاي اين خانواده‌ي بزرگ تبعيض و ظلم و بي‌عدالتي وجود دارد، اعتراض مي‌كنيم و اين اعتراض دليل بر ايجاد تفرقه و اختلاف نيست، بلكه تلاش براي احياي مجدد دين و برقراري روابط برادرانه و اسلامي است، كه آن‌هم جز با عدالت و مساوات، به هيچ وجه امكان‌پذير نيست.
قانعي‌فرد: ما هنوز در تعريف آزادي، دچار مشكل هستيم. انگار فقط در فرهنگ لغت مي‌توان اين كلمه را جُست و يا در شعر از آن استفاده كرد. مذهب در جوامع خاورميانه، هميشه ابزار بوده است. بي‌باوري و عدم اعتماد حكومت مركزي براي سهيم كردن ديگر فرقه‌ها و قوم‌ها در قدرت، موجب استفاده‌ي ابزاري از مذهب شده است.
مثلاً واقعه‌ي "چهل روز موسا داغ" رخ مي‌دهد، يا ارامنه تارومار مي‌شوند، اين اتفاق براي بسياري از اهل مذاهب ديگر هم پيش آمده است.
آزادي مذهبي، زماني شكل مي‌گيرد كه نهاد دين از حكومت جدا باشد؛ اگر يك آمريكايي مسيحي به فرماندار يهودي خود اعتراض دارد اين انتقاد، فرامذهبي است و كسي در احوال شخصي كسي دخالت نمي‌كند.
به بازي‌گرفتن يك باور و اعتقاد و مذهب، توسط هر كسي، جايز نيست؛ اين همه عاشق و طرفدار سينه چاك حقوق بشر در ايران داريم، كسي از اين لشكر روشن‌فكر نيامد تا از مشكلي كه چندي پيش براي بعضي‌ نحله‌هاي دراويش واقع شد دفاع كرده و يا روشن‌گري علمي كند.
در يك جامعه‌ي اسلامي، هنوز كسي نمي‌داند، جايگاه يك زرتشتي كجاست؟ كسي جرات دارد بگويد، ببخشيد من مسيحي‌ام؟ جالب اينكه در فرم استخدامي و كنكور و ... هم نوشته شده مذهب شما چيست؟...
يعني ناخواسته، تفتيش عقايد مرسوم شده است. مذهب چه نقشي را مي‌تواند در خلاقيت علمي و تخصص حرفه‌اي ايفا كند؟
نامه: روشن‌فكري ديني، در كردستان و اهل سنت، رواج و شهرت خاصي دارد، اين مساله را چگونه بررسي مي‌فرماييد؟
جلالي‌زاده: اولاً بايد بررسي كرد كه آيا واژه روشن‌فكر با دين هم‌خواني دارد يا نه؟ آيا در دين نوگرا، احياگرِ مصلح و روشن‌گر مي‌توانيم داشته باشيم يا نه؟
به نظرم همه‌ي اين مفاهيم نو، ريشه در دين دارد. روشن‌فكر ديني، بايد يك چهره‌ي جوان، شيرين و جذاب و واقعي از دين نشان بدهد كه با مطالبات انساني و مقتضيات زمان و مكان، هم‌خواني و سازگاري داشته باشد و اضافات و زوايد افزوده به دين را از چهره‌ي دين بزدايد. و به‌طور كلّي، توده‌هاي مردم را با جوهر و گوهر دين آشنا كند و خرافات، بدعت‌ها و موهومات موجود را نفي كند.
كار روشن‌گري ديني بسيار مشكل است، مهم‌ترين مانع بر سر راه متوليان مذهب، خرافه‌گرايان هستند كه از دين نان در مي‌آورند و ارتزاق مي‌كنند.
چون روشن‌فكر ديني، با نشان دادن چهره‌ي اصلي دين و ساده كردن آن، دكان و دفتر آن‌ها را تخته مي‌كند و چون منافع آن‌ها را به خطر مي‌اندازد، اين‌ها اولين گروهي هستند كه در مقابل روشن‌فكران ديني مي‌ايستند و بعد از آن خود توده‌هايي ناآگاه مردم‌اند كه تصورشان از روشن‌فكران ديني اين است كه ديني جديد را معرفي مي‌كنند و خاطي‌اند و سانسورچي دين واقعي. عده‌اي هم با ظاهر دل‌سوزانه به دنبال منافع خودشان و در خدمت حكومت و ارباب قدرت و زر‌و‌زور هستند. اين‌ها بزرگ‌ترين مشكلات موجود بر سر راه مصلحان ديني هستند.
من وقتي معتقد به واژه‌ي روشن‌فكر ديني‌ام، كه زاويه و جهت نگرش او به دين براي من مشخص باشد و روشن‌فكر غيرديني هم همين‌طور.
وظيفه و نگاه و برخورد او چگونه است و راه‌كار او چيست و چه اوصافي دارد؟ وقتي ما به روشن‌فكر غيرديني معتقديم، چرا به روشن‌فكر ديني اعتقاد نداشته باشيم؟ در جامعه‌اي كه داراي رنگ ديني است، هر دو نوع روشن‌فكري، وظيفه و مسوِوليت خطيري دارند كه آن تذهيب افكار مردم است.
اصلاً نوع فكر و انديشه مهم نيست و هر فكر و انديشه‌اي لزوماً نبايد ديني باشد؛ اگر در جوامع لاييك و سكولار هم، انديشه و تفكري زيبا است، بايد خواند و ديد و فهميد و زيبايي آن را دريافت. روشن‌فكر ديني از خود دين دفاع مي‌كند، از موهومات و يا هجويات مي‌كاهد، پاسخ‌گو و روشن‌گر است و نشان مي‌دهد كه دين چگونه مي‌تواند كارگشا باشد.
با داشتن دغدغه‌ي دين، محاسن دين را نشان مي‌دهد نه ارتجاع ديني را. همان‌طور كه در جامعه‌ي لاييك هر كس آزاد است، بايد مسلمانان هم آزاد باشند. مانند آزادي زن بي‌حجاب در جامعه‌ي اروپايي، كه بايد زن با حجاب هم آن آزادي را داشته باشد، به شرطي كه آزادي به منافع جامعه، لطمه نزند و منافع را به خطر نياندازد.
بايد جامعه را آماده كرد تا هر كس آزادانه سخن بگويد.
قانعي‌فرد: من با اصل قضيه مشكل دارم. ما در كردستان روشن‌فكر ديني نداريم ... يا روشن‌فكر داشته‌ايم يا مذهبي در اقسام و نام‌هاي مختلف؛ مانند شيخ و مفتي و... اما بايد گفت كه حركت روشن‌فكران و مذهبي‌ها در كردستان ايران چندان خوش‌بينانه نيست، چون همواره تحت فشار بوده‌اند ... در اوايل انقلاب آقاي "احمد مفتي‌زاده" و بعد ها؛ افرادي دگرانديشي مانند "ناصر سبحاني، فاروق فرثاد، و ربيعي و .." هر كدام به شكل مرموزي به قتل رسيده‌اند. سبحانيِ دگرانديش و اصلاح‌گراي ساختاري را مانند پوينده، خفه كردند و فرثاد را مانند ميرعلايي به شيوه‌اي ساختگي و ربيعي را هم مانند شريف و ... پس حركت روشن‌فكري مذهبي در كردستان و به‌ويژه اهل سنت، چندان در فضايي آرام و بدون هزينه نبوده است .
بحث روشن‌فكري ديني در ايران، تفكري است كه امروز آقاي سروش سردمدار آن شده‌اند و به‌قول آقاي آرامش دوستدار مانند لوتراسلامي به تعريف اين مقوله پرداخته‌اند ... اما در كردستان، در دهه 60 روشن‌فكران و فعالان مذهبي به تعريف اصول اوليه و زيرساخت‌ها پرداخته بودند تا جامعه‌ي عوام را با اين تعاريف و مقوله‌ها آشنا كنندو بگويند كه اصلاً در چارچوب دين نقش روشن‌فكر چيست... اما در همان اوايل دهه 60 كم‌كم اين محافل روشن‌فكري تعطيل شدند... و به عمد يا سهو پايگاه‌هاي مردمي اندك‌اندك محو شدند... البته برخورد شديد حكومت نسبت به اين فعاليت‌ها را نبايد ناديده گرفت، چون فضاي سركوب جنبش‌هاي سياسي در كردستان مصادف بود با اين تحول فرهنگي و حكومت آن را بنيادهاي فتنه‌گري مي‌ناميد و تعداد زيادي از مردم طرفدار اين اصلاحات و روشن‌فكري مذهبي، به زندان افتادند و تا اواخر جنگ ايران و عراق هم زنداني بودند ... پس اجازه‌ي چنداني براي فعاليت كردها نبود تا اين‌كه در اواسط دهه 1370 در كنار حضور انديش‌مندان فارس، كردها و به‌ويژه نسل جوان در بازساخت انديشه‌ي آزاد فلسفي روشن‌گري تلاش كردند و از سال 1375 با دعوت از انديش‌مندان و روشن‌فكران ايراني به كردستان سعي در تغيير كليد واژه‌هاي اين مبحث دارند و امروز چه بسيارند فعالاني از نسل جوان در كردستان ايران كه در اين راستا تلاش مي‌كنند كه صحت و سقم اين مقولات، بحث‌ها و انديشه‌هاي نو را به داخل جامعه‌ي كردستان تزريق كنند و سردمدار اين مباحث روشن‌فكري هم نشريه‌ي "روژهه‌لات" است كه با پرسش‌گري و شك‌ورزي، مسايل را كالبد شكافي مي‌كند ... و بايد مديون اين جوانان فعال و خوش‌فكر و پرتوان بود كه فضا را باز كرده‌اند تا جريان سالم انديشه با پرهيز از هر گونه هيجان و احساسات و پي‌روي از انديشه‌ي تاريك، به‌وجود بيايد...
جلالي‌زاده: من معتقدم بايد ديد روشن‌فكر از كدام زاويه به دين مي‌نگرد؛ وظيفه و نگاه و برخورد و راه‌كار او چيست؟ و اصلاً خودش چه اوصافي دارد؟ و بدانيم روشن‌فكر ديني و غيرديني چه تفاوتي با هم دارند. احساس مسوِوليت كدام يك در تذهيب افكار مردمي بيش‌تر است؟ ... بنابراين افكار و انديشه‌ها مهم نيست كه لزوماً ديني باشد.... بايد پاسخ‌گر و كارگشا باشد... نه مرتجع.
قانعي‌فرد:اگر به همين انقلاب ايران دقيق‌تر نگاه كنيم، مي‌بينم كه بسياري از مباحث پرورش يافته از آن دوران است... در همان مناطق كرد نشين... جامعه آزاد شد، گروه‌ها و شخصيت‌هاي متفاوت و مختلف وارد ميدان مبارزه شدند... مردم مطالبات فرهنگي و ملي و آرماني خودشان را خواستند... در اين بين احزاب و تفكرهاي مختلف، با توجه به مقاصد تشكيلاتي براي رسيدن به قدرت، در جامعه نفوذ كردند... مذمتي بر قدرت‌هاي تازه رسيده نيست؛ ضعف فرهنگ انقلاب، عدم وجود انديشه و نبود آرمان رشد يافته باعث تخريب شد... و مي‌بينيم كه اينك، فشار و ابزار قدرت مشروعيت مي‌يابد...
پس دين و مذهب؛ و نوع نگاه به آن گاهي براي مانور در جامعه‌ي ناآگاه ابزار قدرت مي‌شود .... اول بايد زمينه آماده شود تا مردم معني آزادي را درك كنند. اول بايد دموكرات پرورش يابد بعد از دموكراسي صحبت كنيم.
هنوز هم گاه بعضي از روشن‌فكران ديني ما، فلسفه گريزند.... همه‌ي نگاه‌ها در "بايد و جبر و ..." خلاصه مي‌شود؛ تمام فتنه‌ها را زير سر فلاسفه و پرسش‌گرها و دگرانديش‌ها مي‌دانند ... انگار كه "چرا گفتن" حرام است... گاه با عقل و خرد و انديشه بيگانه‌اند.
جلالي‌زاده: من هم معتقدم كه فلسفه و دين دو شاخه از يك درخت هستند و به بشر خدمت كرده‌اند اگر چه گاه در تضاد با هم بوده‌اند و گاه به بشر ضرر زده‌اند! هر چند در تاريخ، كتاب‌هايي هستند كه دين وعقل و فلسفه در آن با هم منافات ندارند... و بعضي علامه‌ها هم به عقل‌گرايي و خرد‌گرايي، استدلال و منطق بها مي‌دهند.
و جالب اين‌كه در منطقه‌ي كردستان، روشن‌فكري كار افرادي برجسته نبوده‌است، اما علامه‌هاي روشن‌فكر و فقيه روشن ضميري داشته‌ايم كه با توجه به فضاي موجود دين را از خرافات زدوده‌اند...
قانعي فرد: اما متاسفانه روشن‌فكران ديني ما يا به سياست گرايش پيدا كردند و يا اين‌كه حكومت‌ها از حركت روشن‌فكري در كردستان تعبير سياسي كردند كه هنوز هم مثل پتك و چماق در دست قدرت‌مداران مانده است.
جلالي‌زاده: كاملاً ...! مثلاً شيخ‌عزالدين حسيني و علامه مفتي‌زاده به خاطر احساس نياز از جنبه‌هاي مختلف وارد مي‌شوند... متاسفانه، در مناطق كردنشين با توجه به حاكميت شيخ‌ها و ملاها و طريقت‌هاي مختلف، مردم چهره‌ي ديگري از دين نمي‌شناختند...
علامه مفتي‌زاده با سخنراني‌هاي خود، نقش‌هاي متفاوتي را به‌عهده گرفت، يكي اين‌كه در مقابل مذهب رسمي جامعه ايستاد و مخالفت خود را با استفاده‌ي ابزاري از دين مطرح كرد؛ و ديگري مخالفت با حكومت شاه به خاطر ضديت با قوانين اسلامي، مخالفت با افراد ماركسيست و مخالفان دين و ... بود و چون به‌صورت تشكيلاتي كار نمي‌كرد طبعاً قدرت مقاومت و غلبه به هيچ‌كدام از جريان‌ها را نداشت... هر چند مسايل بسيار ديگري نيز وجود داشت... در ضمن شروع به تربيت افراد جوان كرد، و كلاس‌هايش اغلب جنبه‌ي عمومي داشت و به‌خاطر پي‌گيري مسايل اسلامي و حكومت اسلامي حركت كرد و وقتي كه مورد تهمت و فشار قرار گرفت، مجبور شد براي پرهيز از جنگ داخلي به كرمانشاه برود، به هر صورت در كرمانشاه هم به‌خاطر ابراز بعضي نظريات، جريان فردي‌اش را به حركت متشكل سياسي تبديل نكرد كه ضمن فعاليت مذهبي، فعاليت ديني هم داشته باشد. علامه در سال 1360 بازداشت شد، و اين حركت از لحاظ تئوريك دچار ضعف همگاني شده و رابطه‌ي او با هوادارن و شاگردانش قطع شد، با توجه به اين‌كه بعضي حركات ناشيانه‌ي طرفداران و منصوبان به او در سخنراني‌ها از نظر حكومت موجب اختلال در امنيت بود، جوانان فعال به‌جاي فعاليت و رشد، راهي زندان شدند و صدها خانواده تحت فشار قرار گرفتند و به‌تدريج آن افراد از صحنه‌ي فعاليت‌هاي اجتماعي حذف شدند و باعث ايجاد آن اختناق شد. و بعد هم فوت و درگذشت مفتي‌زاده، موجب تفرقه در بين هواداران حركت او شد و حركت روشن‌فكري ديني را با نوعي انسداد و سكوت روبه‌رو ساخت؛ هر چند اين حر كت روشن‌گري نتوانست نماد روشن‌فكري ارايه دهد ... در قتل‌هاي زنجيره‌اي هم، چند نفر شهيد شدند و باز هم اين ضربه‌ها پي درپي وارد شد... و اين جريانات موجب شد كه امروزه، در كردستان روشن‌فكري ديني از جانب حكومت و مسلمانان سنتي و لاييك‌ها، آزادي عمل نداشته باشد؛ اينك حركت روشن‌فكري ديني تحت فشار است، و اظهار وجود در فضايي چنين سنگين واقعاً ممكن نيست و به نوعي ترميم و بازسازي و حركتي اصولي نياز است كه به هر صورت بتواند با احساس نياز جامعه به توجيه و تربيت افراد دين‌دار بپردازد اما تربيت افرادي مستعد براي اين جريان در كوتاه مدت، بسيار مشكل است.
قانعي‌فرد: همان‌طور كه گفتم، جريان‌شناسي و حركت‌شناسي علمي در كردستان امروز بسيار پيچيده است... اما مفتي‌زاده، يك پديده است... حال قضاوت تاريخ و جامعه و زمان- اين داوران بي‌رحم- نتيجه را مشخص خواهد كرد... به هر حال، خوب يا بد، فردي به‌طور خودجوش، بدون آكادمي و دانشگاه و تعليم و تربيت نظام‌مند ظهور كرد و رفت. من هم تا اين حد موافقم- با ذره‌اي خوش‌بيني- كه احمد مفتي‌زاده در سخنراني‌هايش به اركان و مشخصات يك حكومت اسلامي اشاره مي‌كرد كه در آن قوانين و اصول اسلام به‌درستي رعايت گردد. با وجودي كه مصاحبه‌ها و بحث‌هاي علني مفتي‌زاده حاكي از نوعي دموكراسي اسلامي بود و نسبت به مذهب‌سالاري روشن‌فكرانه و برقراري حكومت اسلامي اصرار مي‌ورزيد، اما در آن برهه كه مشكلات كردستان پديد آمده بود، پيشنهادها و دخالت‌هاي وي بيش‌تر به اشتباه وقصور مبدل شد. و عدم مشاوره و آگاهي كامل موجب شد تا اقدام‌هايش در اذهان مردم مدفون گردد و بيش‌تر به عنوان يك معلم و علامه‌ي مذهبي از وي ياد شود تا يك مصلح روشن‌بين سياسي. مفتي‌زاده در دوران انقلاب بارها و بارها تلاش كرد تا مبارزه‌ي كردها شكل و سويي ويژه به خود بگيرد و با تاسيس "مكتب قرآن" و "شوراي شمس" در سنندج، عملكرد و حركت‌ وي سبب شد تا از صحنه‌ي فعاليت حذف و زنداني شود. به‌هر حال، در جريان انقلاب نمي‌شود در حركت موج و هيجان و عصيان و احساس، از يك فرد جامعه‌ي آن روز، توقع تشابه با ژان‌پل‌سارتر را داشت...
به‌هرحال ايشان امروزه و در اين فضا حضور ندارند ... و اين‌كه بعضي‌ها بگويند نوروز 58 كردستان را به خون كشيد... كمونيست‌ها را به جوخه‌ي اعدام سپرد ... خائن و قدرت‌طلب بود .. اول وابسته به حكومت و بعد مهره‌ي سوخته بود و..." منطقي نيست.
اين نوع سخنان و برچسب‌ها، از ديدگاه عقلاني صحيح نيست؛ با سوزن غرض رفو كردن است... يك انسان بزرگ، اشتباه بزرگ مي‌كند... من وي را فقط به‌خاطر صبوري‌اش در 8 سال زندان، بزرگ مي‌دانم...! پرداختن به كسي كه لااقل 8 سال شهامت ماندن در زندان را داشت ... نه مانند طبري كژ راهه نوشت... نه مانند فردوست به تلويزيون آمد ... نه مانند بختيار، به عراق رفت تا قشون‌كشي كند ... نه مانند رجوي مهره‌ي قدرت شد... نه مانند اين و آن به خارج رفت و از مردم گريخت... اصلاً من مي‌گويم، تهمت‌هاي آن دوستان با فرض اين‌كه همگي درست و صحيح باشد، چه تغييري در تاريخ كردستان معاصر به‌وجود مي‌آورد؟
هنوز اسمش تابو است... سعي نكرده‌ايم كه همه‌ي شخصيت‌ها را بازشناسي كنيم، كار تحقيقي و نقد سالم در منطقه، دوران طفوليت خود را مي‌گذراند...
من شخصاً قاسملو و مفتي‌زاده، يونسي، قاضي، بلوريان، شيخ‌عزالدين و... را مانند گنجي، كديور، مهاجراني، سروش، باقي و ... مي‌بينم كه هر كدام حركتي داشتند؛ درست يا غلط، منطقمدار يا خرد‌گريز، هيجاني و احساساتي يا منطقي و درست...
جلالي‌زاده: مفتي‌زاده مظلوم‌ترين شخصيت كردها در مقطع انقلاب است و تنها كسي است كه در اولين روزهاي انقلاب، مخالف خشونت و خون‌ريزي بود... اشتباه او اين بود كه وارد كار سياسي شد... متديني كه كار فكري مي‌كند، فردا اگر در حركت ضروري جامعه مانند جريان انقلاب شركت كند نه نمي‌تواند مخالف باشد و نه بي‌طرف؛ تا در آينده مورد لعن و نفرين قرار نگيرد.
او مي‌بايست هم‌كاري مي‌كرد... ماركسيست‌ها، با هر چماقي سعي داشتند او را حذف كنند .... و حضور افرادي چون او، در سياست درست نيست، عدم حضورشان باعث لطمه وارد كردن و ضربه‌زدن به دين است، به هر صورت انسان بود، اشتباهاتي داشت... دچار لغزش و اشتباه هم شد... طبيعت فعاليت و حركت هم، اشتباه است... هر چند امروز يك سري افراد، وابسته به او افراطي هستند- اين افراطي‌گري راه مفتي‌زاده نيست و عين خيانت است - دنياي امروز، جهان فكر و انديشه است، طرح فكر وانديشه‌ي هر شخص هم بايد از طرف شناسانندگان آن فكر و انديشه باشد، هر كسي با هر تفكري، كه تحريف كند، و دفاع جاهلانه‌اي از او بكند خيانت‌ مي‌كند ... ريشه‌ي بسياري از سخنان سروش، كديور و ... همان سخنان مفتي‌زاده است... شاگردان عاقل و تحصيل‌كرده‌ي انديشه‌ورزان معاصر، مروج افكار آنان شده‌اند.
اما متاسفانه بعضي از مدعيان پيرو مفتي‌زاده، بي‌سوادند و از تحولات‌ جوامع ديني به دور هستند، حتي روزنامه را حرام مي‌دانند و دچار نوعي صوفي‌گري افراطي شده‌اند بدون آن‌كه مروج تفكر و انديشه‌ي مفتي‌زاده باشند؛ حتي بعضي‌ها سخنانش را كه مي‌خوانند گريه مي‌كنند! اين امر غلطي از است... قبض و بسط شريعت آقاي سروش يا گفتار "فاضل ميبدي" در بحث دين ستيزي و مادي‌گري اخلاقي، همان سخنان 30 سال پيش مفتي‌زاده است... اما هواداران او اين حرف‌ها را نمي‌دانند، از نشر افكارش هم جلوگيري مي‌كنند.
نامه: امروزه موقعيت كردها در خاورميانه‌ي كنوني چيست؟ و نقش كردها در ثبات منطقه چه‌گونه است؟ و آينده‌ي كردها در خاورميانه را چه‌گونه مي‌بيند؟
قانعي‌فرد: به قول استاد ارجمندم دكتر صدر، كردها در كشورهاي مختلفي پراكنده‌اند، با اين تفاوت كه قومي از اقوام ايراني هستند و در طول زمان، با تغيير روابط قوا در سطح منطقه و جهان، در كشورهاي مختلف، پراكنده گشته‌اند.
از لحاظ سياسي، ميان دولت‌هاي اين كشورها و قدرت‌هاي جهاني حاضر در منطقه قرار گرفته‌اند. در اين موقعيت، آن‌ها مي‌توانستند از موضع استقلال از دولت‌هاي كشورهاي محل سكناي خود و استقلال از قدرت‌هاي خارجي حاضر در منطقه يا از طريق هم‌بستگي با ديگر اقوام اين كشورها، براي استقرار مردم‌سالاري عمل كنند ولي اغلب چنين نكرده‌اند. اين است كه تا اين زمان، قرباني سازش دولت‌ها با قدرت‌هاي خارجي حاضر در منطقه بوده‌اند.
توضيح اين‌كه اگر بنا را بر هم‌بستگي با مردم ديگر براي رسيدن به مردم سالاري و بر اصول استقلال و آزادي و رشد بر ميزان عدالت اجتماعي بگذارند، تهديد قدرت‌هاي خارجي به تجزيه و ترس مردم اين كشورها از تجزيه را از ميان مي‌برند و جنبش همگاني براي استقرار مردم سالاري را ممكن مي‌كنند.
متاسفانه هنوز بايد تلاش‌هاي زيادي كرد تا ديوار بي‌اعتمادي نسبت به كردها را فرو ريخت، و من با تحقيق در اين‌باره، نام قاضي محمد را در كنار محمدخياباني، اسدآبادي، پسيان و سردار جنگل، مي‌گذارم كه او هم عليه استبداد و زور قد بر افراشت!
نامه: آيا نقاط روشني را در كردستان امروز ايران مي‌توان ديد؟
قانعي‌فرد: به نظر من بله...! نسل جوان، ديگر از تجربه‌ي گذشته درس گرفته است و مبحث روشن‌فكري را با داده‌ها و انديشه‌هاي مطرح روز منتشر مي‌كند و جالب است بگويم كه از نظر فروش كتاب، كتاب‌هاي روشن‌فكري و فلسفي در كردستان ايران از فروش به مراتب بيش‌تري نسبت به بسياري از مناطق ايران برخوردار است و اين جاي بسي خوشحالي است.
از نظر مسايلي مانند جنبش زنان، حقوق بشر و مبحث تفكر مدني، در كردستان از اوايل دهه 80 رشد قابل ملاحظه‌اي صورت گرفته است. و با توجه به حضور و نوآوري‌هاي مترجمان و نويسندگان روشن‌فكر و هنرمندان كُرد، روز به‌روز در رسانه‌هاي جمعي ايران بيش‌تر مورد توجه قرار مي‌گيرند و بايد اين مساله را اذعان كرد كه مردم كرد، خود به سوي رشد و تغييرات مي‌روند و گرنه كم‌ترين حمايت دولتي از آن‌ها صورت نمي‌گيرد و دولت ايران هم‌چنان با كردها غريبه است ... هيچ كردي در سطح كلان در صحنه‌ي قدرت سياسي با شغلي كليدي، حضور ندارد و تا به حال به كردها اجازه‌ي شركت و كانديدا شدن در انتخابات رياست جمهوري- ولو به صورت صوري هم - نداده‌اند و در انتخابات مجلس هفتم هم به طور فله‌اي رد صلاحيت شده‌اند. هنوز در بعضي از استان‌ها به‌لحاظ ترقي صنعتي و اقتصادي در آغاز حركت هستيم .... هنوز عرصه براي بروز و ترويج زبان و فرهنگ كردي وجود ندارد...
در فضاي اجتماعي امروز ايران تنها منطقه‌اي كه در بين نسل جوان آن ياس و سرخوردگي مشهود نيست كردستان است... نشريات روز آمريكا اعلام كرده‌اند كه جوانان ايراني از مذهب و سياست زده شده‌اند و دچار ياس و سرخوردگي هستند، اما كردستان ايران تنها جايي است كه روزبه‌روز با وجود همه‌ي تبعيض‌ها و محروميت‌هاي اقتصادي و اجتماعي، نسل جوان، به دور از هر سرخوردگي، حركت روبه‌رشد خود را توسعه مي‌دهد و جنبش‌هاي اجتماعي، رشد جمعيت و ساختارهاي غلط و سنتي - كه بيش‌تر مايه‌ي فساد هستند - در فضاي تغيير يافته‌ي آن روزبه‌روز مشهودتر مي‌شود... در واقع دولت مركزي فعلاً نقش ناظري بي‌مهر و لطف را دارد و بهتر است همين نقش را حفظ كند، چون مردم كرد هيچ نيازي به حمايت دولتي ندارند و خود بنا به تزريق انديشه‌ي روشن‌فكرانش، با نشاط، در حال طي كردن مسير رشد خود است و همان‌طور كه گفتم كُردها در قدرت آينده، فرصتي را كه تا امروز، تاريخ براي اثبات حقانيت و صداقت از آن‌ها دريغ كرده، به‌دست خواهند آورد و در روند جهاني شدن، با توسعه و تفاهم ضروري در كنار قدرت‌هاي مركزي، توانايي رقم زدن سرنوشت خودشان را دارند.
جلالي‌زاده: امروزه، انصاف و ديد منصفانه داشتن نسبت به قضايا مهم است متاسفانه بعضي افراد دچار افراط و بي‌انصافي‌اند... و جز فكر و انديشه خودشان كسي را قبول ندارند.
گاهي سكولارهاي كُرد از انصار حزب‌الله هم انحصارطلب‌ترند؛ بنابراين بايد اجازه‌ي رشد و عرضه‌ي هر فكري را در جامعه داد كه بتوانند فعاليت كنند، نه اين‌كه هر حرفي كه بزنيم متهم به تعبيري عجولانه باشيم. زماني واقعاً به عنوان يك انسان دموكرات مطرح مي‌شويم كه علاوه برخود، براي ديگران هم قايل به حق باشيم. فضاي روشن‌فكري ما با فضاي روشن‌فكري تركيه هم متفاوت است.
امروزه من مي‌بينم در كردستان تفكر جوانان در حال رشد است و هر چند فقر و ضعف و كمبود و نارسايي مردم را آزار مي‌دهد اما جوان‌هاي جست‌وجوگر فراواني داريم كه در صدد جبران وضعيت‌هاي ناگوار دهه‌هاي 60 و 70 هستند و كم‌كم فضاي نقد خوبي در ميان جوانان كُرد رشد كرده است.

* دكتر جلال جلالي‌زاده، نماينده‌ي سابق كردستان در مجلس ششم شورا‌‌است وي هم اكنون عضو هيات علمي دانشگاه تهران و دانشگاه الهيات است و در حزب مشاركت هم فعال مي‌باشد.
** دكتر قانعي‌فرد نيز از پژوهش‌گران مستقل كُرد است كه در خارج از كشور به تحقيق و مطالعه مشغول است و هر از چندگاهي براي انتشار تحقيقات و ترجمه‌هايش به ايران مي‌آيد.

بازگشت به صفحه قبل   نسخه قابل چاپ   لینک دائمی به این خبر 
 
 
¤ اخبار جبهه ملی
¤ درگذشت مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی
¤ بازداشت پیمان عارف عضو جبهه ملی ایران
¤ ادیب برومند: انحلال مجلس استیضاح مصدق را منتفی کرد
¤ نامه سخنگوی جبهه ملی ایران به بی بی سی
¤ پیام های نوروزی
¤ خورشیدی که هر روز فروزان تر از روز پیش میدرخشد/بیانیه جبـــهه ملــــی ایــــران
¤ سنگر نشین بی مدعای آزادی هوشنگ کشاورز صدر رفت
¤ تجزیه طلبی محکوم است/رئیس هیئت رهبری جبهه ملی ایران
¤ متن پیام های رهبران جبهه ملی به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کنفدراسیون
¤ تحلیل جبهه ملی ایران ازرویدادهای مصر
¤ دکتر علی رشیدی عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به دو سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد
¤ بازداشت اعضاي جبهه ملي ايران در اسفراين خراسان شمالي
¤ بزرگداشت دکتر مصدق در واشنگتن/2 گزارش
¤ بزرگداشت دکتر محمد مصدق در باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن دی سی شنبه 10 نوامبر 2012
¤ مشروح سومین گزارش احمد شهید در رابطه با حقوق بشر در ایران
¤ جبهه ملي ايران , نيروي هوايي و خلبانان قهرمان دفاع مقدس را گراميداشت
¤ تکدیب امضا
¤ جبهه ملی ایران: به یاری زلزله زدگان بشتابیم
¤ درگذشت رادمرد میهن دوست آقای دکترخسروسعیدی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران
¤ ننگ ونفرین بربیست وهشتم مرداد
¤ اسطوره مقاومت مهندس عباس اميرانتظام در بيمارستان بستري شد
¤ بیانیه ادیب برومند و جبهه ملی ایران- اروپا و آمریکا در اظهار تاثر و همدردی با هموطنان داغدیده آذربایجانی
¤ احضار كورش زعيم
¤ درود بر چهاردهم مرداد / ادیب بـرومـند- رهبر جبهه ملی ایــران
¤ جبهه ملی ایران نسل کشی مسلمانان در میانمار را محکوم میکند
¤ بیانیه ادیب بـــرومند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران به مناسبت بزرگداشت ۳۰ تیر 1331
¤ نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رئیس جمهور آمریکا درمورد ادعای واهی مالکیت امارات بر جزایر ایرانی
¤ عمل جراحی قلب دکتر حسین موسویان، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران
¤ گرامیداشت یکصدوسی امین زادروز دکتر محمد مصدق در پاریس و کلن
¤ یادداشت اعتراض جبهه ملی ایران به موسسه گوگل
¤ تکذیب مذاکرات جبهه ملی ایران با آقای رضا پهلوی و نزدیکان ایشان
¤ جبهه ملی ایران مهیای ستیزه گری در باره حفظ تمامیت کشور است/ادیـب بـرومـند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران
¤ پیام های نوروزی استاد ادیـب بـرومـنـد , دکتر حسین موسویان ,اقاي حسن لباسچی و مهندس كورش زعيم
¤ پیام نوروزی ادیـب بـرومـنـد
¤ دیدارسخنگو و اعضای جبهه ملی ایران با دکتر علی رشیدی
¤ بیانیه ادیـب بـــــرومــند رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره انتخابات اسفند ۱۳۹۰
¤ جبهه ملی ايران در انتخابات شرکت نمی کند
¤ آخرین وضعیت جبهه ملی ایران
¤ وضعیت نا مساعد جسمی حمید رضا خادم، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین
¤ آیا جبهه ملی ایران منحل میشود؟
¤ بازجویی و بازداشت فعالان و اعضای جبهه ملی ایران
¤ ادامه بازداشتها و احضار اعضای جبهه ملی ایران به وزارت اطلاعات
¤ برگزاری جلسات شورای جبهه ملی ایران ممنوع شد
¤ احضارعیسی خان حاتمی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران/ بازداشت مهندس محمد توسلی
¤ بازداشت دکتر علی رشیدی
¤ احضار ملیون به وزارت اطلاعات
¤ نشست مهرماه شوراي مركزي جبهه ملي ايران
¤ جلسه شورای مرکزی جبهه ملی ایران پنج شنبه در تهران برگزار شد
¤ جبهه ملی ایران در خارج از کشور نماینده ندارد
¤ @نامه پیمان عارف به احمدی نژاد@دیدار از پیمان عارف
© 2004 - 2011 - خبرگزاری جبهه ملی ایران - J M I N e w s . c o m - تماس با ما