دوازده روز از حملات نيروی هوائی و زمينی ارتش اسرائيل به باريکه غزه می گذرد. شاهين ها و کبوتران اسرائيلی، که در تلاش برای پيروز شدن در انتخابات ماه فوريه هستند، کشتارانسان های بی دفاع فلسطينی را به عنوان مناظره انتخابانی احزاب کارگر و ليکود برای جلب آراء رأی دهندگان اسرائيلی انتخاب کرده اند. لااقل 100 حمله هوائی در روز به باريکه غزه! اين واقعيت را بيان ميکند که جهان متمدن عليرغم بتخانه ای که به نام سازمان ملل متحد ساخته اند، اشغال کشورهای ضعيف را حق اقويا ميدانند و از اشغال گر پشتيبانی می کنند.
بازده اين حملات سبعانه و غير انسانی و نابرابر، بنا بر گزارش گروه های ناظر سازمان ملل متحد تا روز دوم ژانويه قبل از يورش نيروهای زمينی 435 کشته و بيش از 2000 زخمی بوده است. هرچند اسرائيل ادعا ميکند حملات بر روی مراکز آموزشی و دفاتر حماس است اما گزارشات منابع بی طرف و ناظرين سازمان ملل متحد نشان ميدهند که اکثر کشته شدگان وزخمی ها زنان و کودکان بی دفاع فلسطينی هستند. مشاهده تصاوير تلويزيونی چهره های کودکان، انباشته ازوحشت وترس ميباشند ونگاه ملتمسانه و نا اميدانه مادران که کودکان خويش را در آغوش ميفشارند قلب هر انسان های آزاده را به درد ميآورد.
مدارس، مساجد و اردوگاه های بی خانمان های فلسطينی اهداف بدون دفاع حملات هوائی ميباشند، بهانه اسرائيل برای بمباران اين مراکز اين است که مدارس و مساجد انبار مهمات و راکت تروريست های حماس هستند، اما قربانی بمباران شب هنگام مدرسه بين المللی امريکائی غزه نگهبان شبانه مدرسه و چهار عابر بودند و وسعت و شعاع ويرانی و قدرت انفجار ساختمان نيز نشان نميدهد که درمدرسه سلاحی بوده است. و حمله به مدرسه سازمان ملل متحد در غزه در هنگام روز 30 دانش آموز بودند که قربانی شدند.
رئيس جمهور بوش و وزير امور خارجه کوندا ليزا رايس بعد از چند روز که شاهد کشتار غير نظاميان بودند، به اين اکتفا کردند بگويند «حملات اسرائيل پاسخ به بمباران های موشکی حماس به جنوب اسرائيل است». با اين بيان آنها به کشتار غير نظاميان مشروعيت بخشيدند. سناتور اوباما نيز در اين مورد کاملا سکوت اختيار کرده است، درحالی که به عنوان يک سناتور نيز سنگينی بار اين مسؤليت را بايد احساس کند.
اهود باراک وزير دفاع اسرائيل در پاسخ به پرسش خبرنگاری که چرا چنين حملاتی را آغاز کرده ايد؟ پاسخ ميدهد ما چاره ديگری نداشتيم!
به نظر نميرسد آقای باراک فراموش کرده باشد که در دهسال گذشته دو فرصت برای رسيدن به صلحی پايدار در فلسطين آماده شده
بودند که ميتوانستند از کشتار هزاران انسان بی گناه در ده سال گذشته در خاور ميانه و جهان جلوگيری کنند. نخستين فرصت در زمان نخست وزيری اسحق رابين بود که اورتودکس های اسرائيلی با ترور رابين شکوفه های صلح در خاور ميانه را خشکانيدند. فرصت دوم در نخست وزيری خود آقای باراک بود که بار ديگر ارتودکس ها به همراهی آريا شارون با تجمع و تظاهرات خود در مخالفت با صلح کنار ديوار ندبه سبب شدند که مجددا کينه های کنار گداشته شده ظاهر شوند و اميد به صلح را از بين ببرند.
مرگ انسان ها، فلسطينی يا اسرائيلی. يهودی يا مسيحی، مسلمان و يا پيرو هر دين و کيش ديگر نه تنها در فلسطين و اسرائيل، بلکه در هر نقطه دنيا قلب انسان های آزاده و متمدن را به درد ميآورد. فاجعه 11 سپتامبر همان اندازه درد آور بوده است که کشتار در بمبئی يا کشتار غير نظاميان در مجالس عروسی دهکده های افغانستان، قتل عام يهوديان درکوره های آدم سوزی نازی، کشتار
ارامنه در ترکيه، قتل عام در بوسنی هرزگوين يا کامبوج، کنگو يا اندونزی، چچن يا گينه، همه اين کشتار ها زير بنا و کشت گاه آماده ای برای روئيدن علف هرزه های کينه و انتقام جوئی قربانيان بازمانده از قتل عام ها ميباشند.
بی غذائی و بی خانمانی، پايمال شدن حقوق انسان ها و بی عدالتی در هر نقطه از کره زمين و اشغال سرزمين های کشورهای عقب نگه داشته شده که از فقر مادی و بی فرهنگی رنج ميبرند، به هر بهانه، اعم از دست يابی به مواد خام و بازارهای فروش، يا هر نوع انگيزه های نژاد پرستانه قومی و دينی بزرگ ترين عامل و ابزار بی قانونی و گسترش خشونت در تمام گستره زمين ميباشند که همه جهانيان از نتايج دردناک آن نميتوانند گريزی داشته باشند.
قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر ممنوعيت کشتار های دسته جمعی در سال 1946 و اعلاميه های حقوق بشر وميثاق های ضميمه آن در سال 1948 بعد از پايان فاجعه جنگ جهانی دوم، بدون حمايت مصرانه و به دور از تبعيض وجانبداری از کشور يا تفکری خاص، مخصوصا توسط کشورهائی که خود ازبنيان گذاران سازمان ملل متحد بوده اند، قطعنامه ها و مصوباتی هستند که فقط به کار دوباره بازيابی شدن در ديگ های توليد کاغذ می شوند.
اگر هنوز کشورهای دمکرات که داعيه رهبری جهان را دارند در اين فکر باشند که در قرن بيست و يکم نيز همچون اعصار ننگين اشغال و سرکوب ملت های ضغيف در قرون 18 و 19، به دنبال راه بدون دردسر برای بهتر زيستن شهروندان خود و تسلط بر نقاط بکر جهان هستند، حوادث ده های اخير بايد نشان داده باشند که به خطا ميروند زيرا بدون برقراری عدالت و محترم شمردن حريم امنيت ملت های ضعيف امنيت و آرامش دلخواه مسلماً در گستره جهان تأمين نخواهند شد.
ملت های نا اميد وقتی نتوانند در خانه و زادگاه خويش با آرامش و امنيت زندگی کنند و دولت های اقماری کشورهای قدرتمند از هيچ گونه آزار و تعدی نسبت بدان ها بدون اينکه نگرانی از اعتراضات جهانيان داشته باشند، کوتاهی نکنند، ناچار ميشوند از هر وسيله و ابزاری که در اختيار دارند برای دفاع از خود بهره گيرند، در اين پروسه غير منطقی، قربانيان خشونت شهروندان دو طرف هستند که هيچ نقشی در ايجاد اين تراژدی ها نداشته اند.
بی عدالتی و يورش های کور با هدف اشغال سرزمين ملل ديگر را انسان های آزاده نميتوانند تحمل کنند. تاريخ گواه صادقی است که اشغال گران هرگز نخواهند توانست با اسلحه های برتر و پشتيبانی های پوليتيکی ايمنی شهروندان خويش را تأمين نمايند. تچربه های تلخ نازيسم و کمونيزم برای پيروان ايدئولوژی هايی که بر پايه نژاد پرستی و خود محور بينی بنا شده اند، بايد درس آموزنده ای باشند.
هيچ انسان متمدن و آزاده نميتواند به خود بقبولاند که زندگی پنج اسرائيلی برابر با پانصد فلسطينی ميباشد.
در حمله به غزه و کشتار بی رحمانه فلسطينی های بی پناه، اسرائيل به تنهائی مقصر نيست. اگر اسرائيل به خود اجازه ميدهد که بی رحمانه هر جنبده فلسطينی را به نام تروريست به قتل برساند و به ناله و شيون های دردناک زنان، مردان و کودکان در مرگ عزيزانشان توجه نکند، عامل تشويق او به اين جنايات حمايت هائی است که دولت های غربی و سکوت عروسک های فاسدی که بر کشور های عربی حکومت ميکنند ميباشد. اين عوامل است که بدون توجه به تمام موازين ومقررات بين المللی از زمين و هوا با حمله های کور خود انسان ها را دسته جمعی سلاخی ميکند وحتی سفير اسرائيل در ايالات متحده پيشنهاد آتش بس دبير کل سازمان ملل متحد را به مسخره ميگيرد.
در کنار حمايت های لوجيستيکی دولت ها، وسايل ارتباطات جمعی نيز برای توجيح حملات سبعانه و کشتار غير نظاميان با هدف گمراه کردن خوانندگان، شنوندگان و بينندگان خود از حقايق، همان رامنتشر ميکنند که اسرائيل ميخواهد ودليل کشتار را نه بی تفاوتی اسرائيل به حقوق انسانی مردم فلسطين، بلکه حملات موشکی حماس اعلام ميدارند. زيرا از آن بيم دارند که لابی نيرومند اسرائيل آن ها را متهم به ضديت با اسرائيل بکند. به اين توجه ندارند که بيش از يکسال و نيم است که نوار غزه به اين گناه که ساکنين آن درانتخابات، دولت حماس را انتخاب کرده اند بايد کفاره گناه خود را بپردازند و در محاصره ارتش اسرائيل زندگی کنند، حتی برادران مصری نيز سرحدات مرزی خود را به روی ساکنين غزه مسدود نمايند.
در اين موقعيت،اسرائيل از پنج مليون زندانی بی گناه، چه انتظاری ميتواند داشته باشد؟
برای مبارزه با تروريزم و زودن واژه ترور از فرهنگ لغات بايد عوامل پيدايش و رشد آن شناخته شوند. رهبران اسرائيل بعد از 60 سال بايد متوجه شوند چرا نميتوانند حريم امنيت شهروندان خود را حفظ کنند و از توسعه کينه ورزی و انتقام جوئی در نسل های پياپی فلسطينی جلوگيری نمايند.
خشونت، راکت پراکنی، و جنگ های بی حاصل شصت ساله را بايد با مذاکرات و توجه به اين که فلسطينی ها نيز حق برابر با شهروندان اسرائيلی برای زنده بودن و زندگی کردن در صلح و تفاهم متقابل دارند به پايان رسانيد.
اسرائيلی ها و فلسطينی ها هر دو نياز به صلح و آرامشی دارند که درآن بتوانند زندگی کنند و از نعمت های طبيعت بهره مند گردند.
فرياد
فرياد در گلوی من خسته مرده است
فرياد ، از شقاوت و بيداد روزگار
فرياد از خودم....
که نامم يک « آدم » است
گويا هنوز فسانه هابيل
زنده است
گويا هنوز شقاوت قابيل
از لابلای بستر تاريخ
بذر بدی ...
درخت شقاوت نشانده است
پنداشتم بشر...
تا ماورای عالم هستی
تا سرسرای پرده اسرار رفته است
تا اوج آدميت...
تا انکه در تمامی انديشه های خويش
پنداشتی که...
سرخ و سفيد و سياه وزرد
يک گوهراند
و مهر و برابری
يکسان بينشان تقسيم ميشود
اما دريغ...
دردی سترک جان مرا رنج ميدهد...
انسان قرن ما
انسان بودنش تنها به صورت است
و در قلب سنگی اش
از مهر و عاطفه ...
چيزی نمانده است
رضا قاسميان