پیروزی حماس در انتخابات فلسطین بسیاری از سیاستمداران و تحلیل گران غربی را نگران کرده است. آنها نگران شده اند، زیرا حماس یک سازمان چریکی با هدف آزاد ساختن تمامی سرزمین اشغال شده فلسطین است. حماس، که بعلت موضع سازش ناپذیرش علیه اسراییل و مذاکرات صلح، و نیز بعلت رهبری انتفاظه، از سوی اسراییل و امریکا یک سازمان تروریست شناخته شده، اکنون خود در تنگنا قرار گرفته است.
با ربودن اکثریت کرسی های پارلمان فلسطین در انتخابات گذشته، اکنون حماس باید دولت تشکیل بدهد. اگر آنها دولت تشکیل بدهند، باید شیوه مدیریت کشور و زبان دیپلوماتیک را هم یاد بگیرند، که با هیچکدام آشنایی زیادی ندارند. آنها خوب می دانند چگونه بجنگند و چگونه با مشتهای گره کرده شعار بدهند. برخلاف شعار دادن و مبارزه کردن، مدیریت کشور کار ساده ای نیست، همانگونه که سازمان فتح در دهه پیش، هنگامی که از یک سازمان چریکی به یک دولت تبدیل شد، به سختی دریافت. با چریکهایش که تبدیل به بوروکراتها شده بودند، فتح نمایش خوبی از دولتگری از خود نشان نداد. مبارزانی که برای مسئولیتهای اداری خود نه تجربه داشتند و نه آموزش دیده بودند، خسته از جنگ و تشنه زندگی آرام و مرفه، یکی دیگر از دولتهای فاسد منطقه را شکل دادند. تفنگ های فتح، در هر حال، خاموش شد.
اکنون نوبت حماس است. وقتی فتح درخواست حماس را برای تشکیل و ادامه دولت رد کرد، کسی شگفت زده نشد. دولت فتح همیشه گرفتار تندروی ها و خشونت گرایی حماس بود. مذاکرات صلح دولت فتح همیشه توسط حماس قطع و هرگونه موافقتنامه صلح آمیز با اسراییل توسط حماس که از همکاری خودداری می کرد، نقض می شد. اکنون فتح می خواهد که حماس خود برای مدتی روی صندلی داغ دولت فلسطین بنشیند و آنچه فتح تا کنون کشیده خود تجربه کند.
تشکیل دولت، اکنون کمترین مسئله حماس است. اگر حماس تبدیل به دولت شود، مجبور خواهد شد برخی از اصول اعتقادی خود را که موجودیت حماس بر آنها استوار است کنار بگذارد. خودداری از برسمیت شناختن حق وجودی اسراییل یکی از این اصول است. اگر حماس این موضع را ترک نکند، کمکهای مالی بین المللی که چرخهای اقتصاد فلسطین را بگردش در می آورد، متوقف خواهد شد. همینطور هم اقتصاد فلسطین در شرایط فروپاشی است؛ بریده شدن یارانه های خارجی اقتصاد را وارد شرایط سقوط آزاد خواهد کرد.
مسئله دوم، یک اصل وجودی حماس است که می گوید تمامی سرزمین فلسطین هدیه خداوند و متعلق به مسلمانان است، که باید از وجود کافران پاکسازی شود. معنای این اصل اعتقادی تداوم حالت جنگی با اسراییل است. یعنی، حتا اگر با اسراییل پیمان صلح ببندند، ادعای مالکیت بر سرزمینی که اسراییل بر آن استقرار یافته، بر جای خواهد ماند.
مسئله سوم اینست که طبق این اصول، تا هنگامی که اسراییل سرزمین های اشغال شده در جنگ 1967 را تخلیه نکند، هرگونه پیمان صلح ناممکن خواهد بود. و از آنجا که تخلیه این زمین ها با روند کنونی و بدون هیچ توافقنامه صلح، بسیار طولانی خواهدبود، حالت جنگ کماکان ادامه خواهد داشت. افزون بر این، با توجه به نفوذ فوق العاده اسراییل در اقتصاد فلسطین در چارچوب ایجاد اشتغال و بازرگانی، باخت کماکان با فلسطینیان خواهد بود.
و بالاخره، مبارزان مسلح حماس و مسئله تبدیل آنان به بوروکراتهای دولت حماس است. شما با شمار زیادی جنگجوی مسلح بیکار که انتظار دریافت سهم خود را از این پیروزی دارند چکار می توانید بکنید؟
با همه این دشواریها، من خوشبین هستم که حماس همان راه فتح را خواهد پیمود، البته امیدوارم بدون فساد اداری. پس از چند ماه گفتگو و جدل و مشت حواله کردن، سرانجام راهی برای تغییر موضع و حفظ آبرو در برون رفت از تنگنای کنونی خواهد یافت. اصلاح بیانیه اصول اعتقادی حماس، بازنویسی آنها یا دستکم کنار گذاشتن "موقتی" برخی اصول "بخاطر نیازهای فوری رفاهی مردم فلسطین" از گزینه های پیش روست. ولی با فشارهای سیاسی و تهدیدهای دیپلوماتیک قطع یارانه های بین المللی، حماس بزودی خود را با شرایط نوین وفق خواهد داد. در پایان، من باور دارم که در شرایط موجود، پیروزی حماس بهترین رویداد برای فلسطینیان، اسراییلیان و برای صلح درمنطقه بود. اکنون دیگر رسیدن به توافق بر روی یک صلح پایدار میان فلسطین و اسراییل تضمین شده است، هرچند که به کمی زمان و کمی بردباری نیاز دارد.
(روزنامه ایران دیلی 2/2/2006)