در شرایطی واپسین روزهای سال 1386 را پشت سر می گذاریم که به جرات میتوان گفت که این سال یکی از سیاه ترین سالهای تاریخ ایران به لحاظ نقض حقوق بشر ، اعدام ، زندان ، شکنجه ، تورم و وضعیت نابسامان اقتصادی ، بیکاری ، اعتیاد ، فقر ، سلب آزادیهای اجتماعی ، فشار روزافزون بر زنان ، دانشجویان ، معلمان ، کارگران ، اقلیتهای مذهبی و ... بوده و همچنین در سیاست خارجی پرتاب نمودن ایران به دالانی از بحران های سهمگین که ملت بزرگوار ایران را در وضعیت بسیار شکننده ای قرار داده است . در ایران ثروتمند بر اساس آمار نهادهای وابسته به حاکمیت اسلامی بیش از ده میلیون بیکار وجود دارد که با توجه به جوان بودن کشور سالانه یک میلیون نفر به این آمار افزوده می شود در حالیکه نه تنها چاره ای برای رفع این مشکلات اندیشیده نمی شود ، بلکه با قوانین ، لوایح و مصوبات نا بخردانه همچنان این آمار و مشکلات روز افزون می گردد . همانگونه که بارها در مطبوعات از زبان مسئولان آورده شده "حقوق کمتر از ششصد هزار تومان به عنوان شاخص خط فقر تلقی می گردد " شاهدیم که بیش از 65 درصد کارمندان کشور در شرایطی دشوار ، زیر خط فقر گذران زندگی می کنند و غالبا دو شغله و یا حتی سه شغله هستند . در چنین شرایطی کارگران ایران با جمعیتی بیش از پانزده میلیون نفر، با دستمزد تصویب شده دولت مهرورز ! ماهیانه کمتر از سیصد هزار تومان حقوق دریافت میدارند و تفریبا تمامی این کارگران شریف و زحمت کش نه تنها دارای چند ماه حقوق معوقه هستند ، بلکه دچار تهدید امنیت شغلی و برخوردهای حکومتی نیز می باشند .
تورم و گرانی لجام گسیخته حاکم بر کشور فشار طاقت فرسایی را بر دوش ملت وارد نموده است به نحوی که تنها نرخ مسکن در دو سال گذشته تا سیصد درصد افزایش یافته و این تورم در تمامی اجزاء جامعه تاثیر فراوان گذاشته است.
... بر اساس آمار رسمی جمهوری اسلامی یک چهارم ازدواج ها در ایران به طلاق منجر می گردد و اغلب ناشی از فقر ، فساد و اعتیاد میباشد . در حال حاضر آمار زندانیان کشور نسبت به سال 1358 بیش از ده برابر شده است ، دانشجویان ، زنان ، روزنامه نگاران و فعالان مدنی در زندان ها تحت فشار شدید انفرادی، شکنجه و اعدام قرار دارند و حاکمیت نه تنها پاسخگوی اعمال ارتجاعی خود نیست بلکه نسبت به اعتراضات بین المللی ، آن را مسئله داخلی عنوان نموده و احکام اعدام و زندان های طولانی برای متهمان صادر می نماید .نابخردی ها و بی تدبیری های حاکمیت باعث گردیده که در مسائل بین المللی و سیاست خارجی مسیری طی شود که جز آسیب به کشور و منافع ملی و قرار گرفتن ایران تحت تحریمهای شدید و طولانی و ورطه جنگ ، هیچ سودی نسیب ایران نگردد و میهن عزیزمان را در شرایط بی سابقه تاریخی قرار دهد . امروز همسایگان ما که همیشه در طول تاریخ نیازمند کمک ما بوده اند و پیشرفت و آرامش خود را مدیون سرمایه و هوش ایرانیان بوده اند ، از این فرصت و ضعف ایران استفاده نموده و هر یک به نحوی پنجه در این خاک نهاده اند . همسایگان شمالی این فرزندان تاریخی ایران بزرگ که زمانی جزئی از این سرزمین بوده اند ، حقوق ایران را در دریای مازندران نادیده انگاشته و با حمایت قدرت های بزرگ درصدد هستند تا بخش عظیم دیگری را از خاک این کشور زخم خورده جدا کنند .همسایگان غربی که روزگاری دستشان در سفره حکومت جمهوری اسلامی بوده است ، امروز منکر قرارداد 1975 گردیده و خواهان تجدید نظر در آن میباشد و این در حالیست که هزار میلیارد دلار خسارات ناشی از جنگ بین ایران و عراق که هزینه آنرا ملت ایران پرداخت نمودند در هاله ای از ابهام قرار دارد و زمزمه هایی مبنی بر بخشش آن شنیده می شود . همسایه شرقی رودخانه هیرمند را بر ایران می بندد و همسایه جنوبی که در دو دوره تاریخی با ثروت و اندیشه ایرانی جهشی بلند در اقتصاد نمود اینک ادعای مالکیت جزایر سه گانه ایران را در نهادهای بین المللی تکرار می کند .ما مهندسان جبهه ملی معتقدیم که قرار دادن این مسائل در کنار یکدیگر نشان از وضعیت فاجعه بار کشور دارد ، لذا به حاکمان برقدرت نشسته هشدار میدهیم که تا فرصت باقیست به حکومت مردم که وارثان اصلی این خاک پرگوهرند تن داده تا کشور از ورطه نابودی خارج شود .