جنبش آزادیخواهانه ملت ایران میرود که یک بار دیگر با دکان داران مذهبی به کج راه رود .پیروان شیخ فضل الله نوری به پاس خیانت ها و جنایاتی که در حق مردم ایران مرتکب شده اند امروز خود را با وقاحت صاحبان جنبش سبز میدانند و غیر از تفکر دینی خود برای هیچ تفکر دیگری مشروعیت و حقوقی قائل نیستند وبا گستاخی دگر اندیشان را سلطنت طلب و مجاهد مینامند و قانون دایره خودی و غیر خودی رژیم را رعایت میکنند و تنها خواستار تغییرات روبنایی هستند و نه بنیادی.
از یک سو گروه محسنین که یکی چاقوکشی بود که تا قبل از پیروزی انقلاب حتی یکبار به سینما نرفته بود و در بیرون سینما ها در کمین تماشاگران سینما می نشست و به لطف برکات رژیم تبدیل به یک سینماگر متعهد به جمهوری اسلامی شد و دیگر محسن که پس از شاهکار های نظامی ٬صنعتی و علمی ! به دلیل بیرون افتادن از حاکمیت در خارج از کشور به دستگاه های نیوکان و محافظه کار امریکایی چون واشنگتن انستیتو پناه برد و سرو سری با آنان پیدا کرد و از سوی دیگر ۵ تن آل عبا و عمامه ٬ سرپرستی و قیمومت ملت ایران را در ادامه روند دمکراسی در ایران دست گرفته اند. کسانی که باید خود را از دیده ها پنهان کنند در قحط الرجال سرزمین ما خود را رهبر و ولی اپوزسیون قلمداد میکنند.
متفکر اسلامی , خالق انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی که دانشگاه را از نخبگان تهی و روند علم و دانش را در ایران متوقف کرد٬ وزیر کابینه خون آلود رفسنجانی که هولناک ترین جنایات در ایران در زمان زمامداری او به وقوع پیوست٬ مامور اطلاعاتی جمهوری اسلامی که سرکوبی آزادیخواهان را در دستور کار خود داشت به همراه محسنین به اندازه کافی بر علیه ملت ایران مرتکب جرم و اشتباه شده اند که قابل پیگیری در دادگاه های ملی باشد .
هرچند که کارنامه کدیور و عبدالعلی بازرگان به سیاهی کارنامه این آقایان نیست اما آزادگی و دفاع از حقوق مردم نیز در اعمال آنها دیده نمیشود و کسی به یاد نمی آورد که این جنابان جنایاتی چون کشتار ۶۷ را محکوم کرده باشند.دیگر دوستان نیز به نوعی راه خود را در ۸ سال دوران اصلاحات شکست خورده از حاکمیت خونبار جدا کرده اند اما هیچگاه اندیشه و ریشه اصلی و مسبب واقعی این دوران پس ماندگی ۳۰ ساله اخیر را نه شناسایی و نه محکوم کرده اند.
متاسفانه به علت سرکوب و کشتار مخالفان جمهوری اسلامی از سوی رژیم و ناتوانی اپوزسیون در خارج از کشور این افراد به خود جرئت رهبری ملتی را میدهند که بیش از یک قرن است در محیط طوفان زا ماهرانه با نا خدای استبداد در جنگند و هربار مشروطه آنان قربانی مشروعه ای ضد ملی شده است .این امتحان پس دادگان به کشور و عاملان "کینه و نفرتی که در سی سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسیار عمیق و ریشه دار است." با دروغ و فریب سعی در منحرف کردن جنبش آزادیخواهانه و تاریخی مردم و حفظ حکومت اسلامی را دارند .آنها نشان داده اند که به دنبال استیفای حقوق پایمال شده ملت ایران به ویژه زنان ٬نیمی از جمعیت ایران , نیستند و کمتر اشاره ای در بیانات آنها به این مهم شده است ولی حفظ نظام اسلامی به هر قیمت برای آنان در اولویت است .
این مشروعه خواهان مطالبات ملی ندارند .مدیریت ملی در تمام سطوح ٬رفع تبعیض جنسی ٬عقیدتی ٬حقوق کارگران و زحمتکشان,خروج ایران از بحرانهای داخلی و خارجی ,ترمیم اعتبار خدشه دار شده کشور در منطقه و جهان و جلوگیری از غارت و چپاول ثروت ملی, تنها برای رفع تکلیف ذکر شده نه خواست های اساسی یک ملت , در عوض مسلمانی و خارج نشدن از خطوط قرمز جمهوری اسلامی گرانیگاه مطالبات آقایان است .
آقای مهاجرانی در گفتگو با جرس در پاسخ به سئوالی راحع به نبودن خانم ها در بین امضاکنندگان اطلاعیه میگوید; "در مورد حضور زنان نیز، نظر بر این بود که از بانوان شناخته شده، بیانیه را امضا کنند، ایشان با محذوراتی که داشتند نپذیرفتند".
کدام بانوان شناخته شده ؟جناب وزیر کابینه عالیجناب سرخ پوش! آیا شیرین عبادی و فاطمه حقیقت جو از فعالترین زنان عرصه سیاست امروز نیستند؟ .آیا از این دو خواستید که بیانیه شما را امضا کنند؟ اگر خواستید محذورات انان چه بوده است؟.ایا حقیقت این نیست که به خاطر پاره ای از اختلافات که مهمترین آن همان حقوق زنان است ٬بانوان به ویژه سرشناسان کنار گذاشته شده اند و شما جوابتان صادقانه نیست؟
آقای مهاجرانی میفرمایند ;" بدیهی است که جمع ما نمی خواهد افق مطالبات را از توان و امکان جنبش سبز و خط مشی رهبران آن فراتر ببرد. ما معتقدیم در این مرحله بایست در جهت پاسخگو کردن مقام رهبری و مسئول بودن وی در برابر خبرگان سخن گفت."
حضرت وزیر! شعار های مرگ بر دیکتاتور و استقلال ٬آزادی٬جمهوری ایرانی پاسخی به کل رژیم است که شما ودوستانتان را وادار کرده تا " اتاق فکری به حال رژیم " را تشکیل دهید و مطالبات اسلامی خود را مطرح کنید ولی این بار ملت ایران هشیار تر از آن است که شما گمان میکنید .
رهبر انقلاب اسلامی در باغ سبز به ملت ایران نشان داد و همه را فریب داد.خوشبختانه مشروعه خواهان نشان داده اند که در باغ شان چندان "سبز" نیست و سالی که نکوست از بهارش پیداست .
این رهبران خود خوانده که با کمک میکروفون رسانه ها و رادیو هایی که دل در گرو سعادت ملت ایران ندارند به مهمانی رهبری اپوزسیون امده اند ٬ چشم دیدن یکدیگر را هم ندارند .آقای مهاجرانی در همان گفتگو با جرس در باره محسنین میگوید:"فعالان سیاسی هم که گمان می کنند در حد رهبری جنبش سبز در خارج از کشور هستند، و در این باره بیانیه هم دادند، از شناخت حد و اندازه خویش بی خبرند. و امر بر آنان مشتبه شده است".
ضرب المثل ایرانی میگوید مهمان طاقت دیدن مهمان را ندارد٬صاحبخانه طاقت دیدن هیچکدام را.