@. ما تنها از یک خواستهی منطقی و دموکراتیک این کمیته پشتیبانی کردهایم. بنابراین تأیید این کمیته به هیچ عنوان نشانهی تأیید این انتخابات و شرکت در آن نیست.
@.ماهیت رژیم جمهوری اسلامی بر هیچکس پوشیده نیست. کارهایی که رژیم کرده و الان هم میکند، کاملاً نشان دهندهی شاخصهای یک رژیم فاشیستی است. از نیروی بسیج بگیرید، تا تبلیغاتی که رسانهها میکنند، کاملاً یادآور رژیم هیتلری است. از این روی، قاعدتاً پرسش شما درست است، که چگونه میشود از رژیم انتظار داشت، که یک انتخابات آزاد برگزار کند. .
@.به احتمال قریب به یقین «ما» این انتخابات را تحریم خواهیم کرد.
@.استفاده از تجارب جنبشهای گذشته شرط اصلی و اساسی شکل گرفتن یک اپوزسیون منجسم و آلترناتیو است.
@.اگر شما متنی را که «جبههی ملی ایران ـ امریکا» صادر کرده، یک بار دیگر مرور کنید، میبینید که کاملاً به مسئلهی سکولاریسم و شخصیتهای سکولار در کمیته اشاره شده است. و اتفاقاً یکی از دلایل پشتیبانی ما وجود همان شخصیتهای سکولار در کمیته است، که سابقه ملی دارند. افرادی نظیر آقای امیرانتظام، آقای باوند، آقای خسرو سیف. به زبان دیگر ما میخواستیم مسئله سکولاریسم و اشخاص سکولار را تقویت کنیم در این انتخابات.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@
منبع: www.goftogoo.net
انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟
گفتگو با بیژن مهر (جبههی ملّی ایران ـ امریکا)
مجید خوشدل
بازار تشکیلات سازی در دو سوی مرز داغ و پرهیاهو است. پر سرو صدا هست، ولی پرطرفدار نیست؛ چرا که عموماً در «بالا» تشکیل میشوند و ربطی به «پائین» ندارند. هر چند همهی آنها خود را سخنگوی پائینیها جار میزنند و ادعا میکنند که حلقهی مفقوده را یافتهاند.
در خارج کشور (و در چند سال اخیر در ایران) ماه و هفتهای نیست که خبر مسرت بخش کشف کاسه و کوزهای سفالین از دل خاک سرد را بشارت نداده باشند. امّا به هفته و ماه نرسیده، «کاشفین» تمام کاسه-کوزهها را بر سر خود میشکنند و سپس عطایشان را به تاریخ تکرارها و سرخوردگیها ارزانی میدارند.
نهادها و کمیتههای کاغذی در خارج، با اینکه از نظر بافتار و ساختار و ماهیت وجودی تفاوتهای اندکی با نمونههای داخل کشوری دارند، امّا در نهایت هر دو آنها محصول نگرشهایی هستند که ردّ آنها را تنها در جوامع استبدادزدهی دینخو میتوان گرفت: هیچکدام چشم دیدن دیگری را ندارند؛ هر کدام خود را به کل جامعه تعمیم میدهند؛ متفرعن و مدعی و پرخاشگرند و هیچیک در خیرهسریها و تخته گاز رفتنهای خود، از گذشته درس نمیگیرند و به آینده نمیاندیشند.
شوربختانه اغلب ظرفهای اتحاد عمل در دو سوی مرز، پیش از آنکه در عرصهی عمل اجتماعی خود را به معرض داوری عموم قرار دهند، از درون ترک برمیدارند و سپس به خاطرهای تلخ مبدل میشوند. به دیگر سخن، غالب تشکیلاتها و نهادهای اسمی در دو سوی مرز، نه تنها از اقبال عمومی برخوردار نبودهاند، بلکه استقبال خصوصی هم از آن دریغ شده است.
* * *
در فاصلهی کمتر از دو ماه دو نهاد اسمی در ایران تشکیل میشوند: اولی، هدف خود را «برقراری صلح» در ایران و در منطقهی خاورمیانه عنوان میکند، و دومی پرچم پلاتفرم «انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» را در ایران اسلامی به اهتراز در میآورد.
ظاهراً دوستان تشنهی آزادی و عدالت اجتماعی ما فراموش کردهاند که آب در کوزهی وطنِ به یغما رفته جیرهبندی شده است، و ایشان تشنه لبان را وعدهی سراب میدهند. ماهیت همهی رژیمهای ایدئولوژیک (خصوصاً با پسوند اسلامی) تناقضی بنیادین با مقولات صلح، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی دارد. مقولهی «انتخابات آزاد» در چنین رژیمهایی که به شوخی و طنز شباهت دارد.
تا این تاریخ تعداد معینی از جریانهای سیاسی در خارج، از طرح دو کمیتهی مزبور اعلام پشتیبانی کردهاند. از جمله میتوان از بیانیهی پشتیبانی «جبههی ملی ایران ـ امریکا» از طرح «دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» که 23 تن از شخصیتهای اجتماعی در ایران نیز آن را امضاء کردهاند، نام برد.
در این رابطه با بیژن مهر، سخنگوی جبههی ملی ایران ـ امریکا، گفتگوی تلفنی ترتیب دادهام که آن را در زیر ملاحظه میکنید.
* * *
* آقای بیژن مهر، با تشکر از شرکتتان در این گفتگو.
ـ ممنون از شما.
* پیش از شروع گفتگو باید خاطرنشان کنم که شما به نمایندگی از «جبههی ملی ایران ـ امریکا» در این گفتگو شرکت میکنید و اظهار نظرهای شما جنبهی فردی ندارد. امّا موضوع گفتگوی ما: پس از آنکه 23 تن از شخصیتهای اجتماعی در ایران کمیتهای تحت عنوان «کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» تشکیل دادند، جبههی ملی ایران ـ امریکا از طرح کمیتهی مزبور اعلام پشتیبانی کرد. آقای مهر! انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، آن هم در حاکمیت اسلامی ایران؟!
ـ عرضام به حضورتان، ماهیت رژیم جمهوری اسلامی بر هیچکس پوشیده نیست. کارهایی که رژیم کرده و الان هم میکند، کاملاً نشان دهندهی شاخصهای یک رژیم فاشیستی است. از نیروی بسیج بگیرید، تا تبلیغاتی که رسانهها میکنند، کاملاً یادآور رژیم هیتلری است. از این روی، قاعدتاً پرسش شما درست است، که چگونه میشود از رژیم انتظار داشت، که یک انتخابات آزاد برگزار کند. ما هم کاملاً واقف هستیم که از این رژیم انجام انتخابات آزاد برنمیآید، و هیچ عمل دموکراتیکی این رژیم نمیتواد انجام دهد، آن هم به خاطر ماهیتی که دارد. امّا خواستههای دموکراتیک مردم ایران در هر زمان و در هر شرایطی باید مطرح شوند. الان هم که واقف هستید، که شرایطی کاملاً بحرانی است؛ امکان جنگ هست، انزوای بینالمللی ایران بر هیچکس پوشیده نیست، و انتخابات هم در راه است. امّا خواست انتخابات آزاد [از طرف ما] به این دلیل نیست که رژیم به آن تن می دهد، بلکه طرح آن برای بالا بردن سطح آگاهیهای سیاسی مردم است، و اینکه کمبودی که در حال حاضر در ایران وجود دارد، آشکار شود، و مردم آشنا شوند که تاکنون در جمهوری اسلامی انتخابات آزاد انجام نگرفته، و نظارت استصوابی سد بزرگی در مقابل آن است. اگر شما به خواستهایی که کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد مطرح کرده، نگاه کنید، میبینید که تک ـ تک آنها خواستهای دموکراتیکی است، که اجرای آن از رژیم غیردموکراتیک برنمیآید.
* اجازه دهید آرام ـ آرام این پدیده را باز کنیم و ابعاد آن را در نظر بگیریم. چون صحبت از مقولهای به نام «انتخابات» در محدودهی معین جغرافیاییای به نام ایران اسلامی است. این مقوله بیش از ربع قرن در نظام اسلامی تعریف و کارکرد معینی داشته. امّا برای اینکه گفتگوی روندیتری داشته باشیم، اجازه دهید از شما تعریف کوتاهی داشته باشیم از «انتخابات آزاد».
ـ اولین شاخص انتخابات آزاد این است که نظارت استصوابی در آن نباشد. و کسانی که کاندیدا میشوند، کسانی باشند که از سابقهی روشنی برخوردار باشند. درصورتی که این دو شاخص در جمهوری اسلامی وجود ندارد. البته ابزار دموکراسی در جمهوری اسلامی هست. شما ببینید در جمهوری اسلامی انتخابات شوراها هست، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری هست، امّا تمام کاندیداها باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. که این را میشود گفت، دموکراسی از درب عقب. یعنی تمام ابزار دموکراسی در جمهوری اسلامی وجود دارد، امّا همه باید از در عقب، که شورای نگهبان باشد، وارد شوند. و این بزرگترین سدی است که یک انتخابات آزاد و منصفانه با آن روبرو است.
* اتفاقاً پرسش این است که با تعریفی که شما از انتخابات آزاد میدهید، چگونه امکان انتخابات آزاد، آن هم با کارکرد شورای نگهبان و اصل ولایت فقیه در ایران اسلامی است؟
ـ مسلم است که امکان آن وجود ندارد. ولی همانطور که خدمتتان عرض کردم، خواستههای دموکراتیک مردم ایران، از جمله انتخابات آزاد باید در هر شرایطی مطرح شود. امّا منظور «کمیته» و رهنمودی که به مردم میدهد، این نیست که مرم در انتخابات شرکت کنند، یا نکنند، بلکه آنها دارند این مسئله را باز میکنند که در ایران انتخابات آزاد نمیتواند انجام بگیرد، آن هم با ابزار و وسایلی که الان موجود است، ازجمله نظارت استصوابی و شورای نگهبان.
* راستش من طرح کمیتهی مورد بحثمان را چندین بار خواندهام، و از خطوط و مفاهیم بین خطوط چنین استناط کردهام که آنها مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کردهاند، البته با آن چهارچوبی که مورد توجه خودشان است. آیا فکر نمیکنید این مسئله نوعی ابهام آفرینی و مشروعیت دادن به «انتخابات» مجلس اسلامی در حاکمیت فعلی خواهد بود؟
ـ نه، من اینطور فکر نمیکنم. خواستههایی که این کمیته مطرح کرده، اصلاً اینگونه نیست، و ما فکر نمیکنیم که آنها مردم را به انتخابات ترغیب کردهاند. بلکه ما معتقدیم که آنها به نحوی عرف بینالملل و عرف دموکراسی از انتخابات آزاد را برای مردم باز کردهاند. ما، از این جهت بود که از آنها حمایت کردیم، وگرنه ما نه قصد شرکت در انتخابات را داریم، و نه اینکه فکر میکنیم که جمهوری اسلامی میتواند انتخابات آزاد برگزار کند.
* اغلب مؤسسین کمیتهی مزبور را شخصیتهای سیاسی تشکیل میدهند. کسانی که در گذشته مسئولیتهای اجرایی در حاکمیت اسلامی داشتهاند، و به طریق اولی مثل هر فعال سیاسی برای کسب قدرت سیاسی مبارزه میکنند. پرسشی که مایلم با شما در میان بگذارم، این است که به نظر شما اگر این افراد خودشان را برای «انتخابات» آیندهی مجلس کاندیدا کنند، صلاحیت انتخاباتی چه تعداد از آنها از طرف شورای نگهبان پذیرفته میشود؟
ـ من فکر میکنم نه صلاحیت یک نفر از آنها تائید شود، و فکر نمیکنم که هیچکدام از آنها در این انتخابات شرکت کنند. باز هم شما را رجوع میدهم به خواستههایی که این کمیته مطرح کرده است. یعنی اگر آن خواستهها عملی نشود، نشان دهندهی این است که انتخابات آزاد برگزار نمیشودـ که عملی هم نشده و نخواهد شد. امّا فکر میکنم با توجه و استقبالی که مردم از این کمیته و خواستههایش کردهاند، و با توجه به تعمیم آن خواستهها به مردم، این مسئله میتواند کمک کند به نشان دادن نقشی که نظارت استصوابی تا به حال در انتخابات ایران داشته است.
* بیانیهی «شما» در پشتیبانی از کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، همانطور که ابتدا اشاره کردم، یک پیام سیاسی با خودش داشت. و آن به نوعی ترغیب شرکت مردم در «انتخابات» بود. از این روی بیاییم تبعات سیاسی، اجتماعی شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات اخیر را مورد توجه قرار دهیم. ابتدا از فرضیهی شرکت مردم در انتخابات شروع میکنم: با توجه به ساختار سیاسی حکومت ایران، عملکرد شورای نگهبان و مقولهای به نام ولی فقیه، و همینطور کارنامهی «انتخابات»ها در حیات رژیم اسلامی، واقعیتی است که نمایندگان واقعی مردم نمیتوانند از صافی شورای نگهبان بگذرند، چه رسد به اینکه انتخاب شوند. از این روی تنها گزینهای در صورت شرکت مردم در انتخابات اخیر در مقابل آنها قرار میگیرد، انتخاب افرادیست ملتزم به ولایت فقیه، امّا منتسب به جناح هاشمی رفسنجانی و یا حتا محمد خاتمی. ظاهراً آقای مهر، این، آن خواسته و پیامی است که دوستان شما در کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد میخواهند به مردم منتقل کنند.
ـ اگر شما متنی را که «جبههی ملی ایران ـ امریکا» صادر کرده، یک بار دیگر مرور کنید، میبینید که کاملاً به مسئلهی سکولاریسم و شخصیتهای سکولار در کمیته اشاره شده است. و اتفاقاً یکی از دلایل پشتیبانی ما وجود همان شخصیتهای سکولار در کمیته است، که سابقه ملی دارند. افرادی نظیر آقای امیرانتظام، آقای باوند، آقای خسرو سیف. به زبان دیگر ما میخواستیم مسئله سکولاریسم و اشخاص سکولار را تقویت کنیم در این انتخابات. بنابراین به این دلیل بوده که بیانیهی ما صادر شده است.
* چرا با همین توضیح اخیرتان، و تشریح باورهای خودتان از سکولاریسم و پافشاری بر آن خواستهها، در اطلاعیهای این «انتخابات» را تحریم نکردید.
ـ ما این انتخابات را نه تأیید کردهایم و نه تحریم. ما تنها از یک خواستهی منطقی و دموکراتیک این کمیته پشتیبانی کردهایم. بنابراین تأیید این کمیته به هیچ عنوان نشانهی تأیید این انتخابات و شرکت در آن نیست.
* به پرسش من پاسخ ندادید. شما در ابتدای گفتگویمان تأکید کردید که در ایران انتخابات آزاد صورت نمیگیرد. و سپس به اصل سکولاریسم اشاره کردید، که به آن باورمند هستید. با توجه به این دو مورد، از شما سؤال کرده بودم که چرا در بیانیهای بر اهداف و باورهای خودتان تأکید نکردید و این «انتخابات» را تحریم نکردید.
ـ منظورتان این انتخابات است یا کل انتخابات؟
* همین «انتخاباتی» که در پیش روی داریم.
ـ ما انتخابات قبلی را تحریم کردیم...
* دقیقاً!
ـ هم جبههی ملی خارج کشور و هم جبههی ملی داخل کشور. الان هم بیانیهای که از طرف [جبههی ملی ایران] صادر شده، همانطور که خدمتتان عرض کردم، به هیچ عنوان به قصد تأیید یا ترغیب شرکت در انتخابات، و یا تحریم آن نیست. و شما کاملاً درست میگویید، احتمالاً یک چنین اعلامیهای [از طرف ما] بیرون میآید، ولی بعد از اینکه ما ماحصل تلاشهای این کمیته [را ببینیم]. من از همین الان به شما قول میدهم، این روندی که دارد پیش میرود، صد در صد به تحریم انتخابات و عدم شرکت در آن [از طرف ما] خواهد انجامید.
* بیاییم شق دوم را هم مورد توجه قرار دهیم، یعنی فرضیهی بایکوت «انتخابات» توسط اکثریت مردم. فرض میگیریم این بار هم مثل دورهی قبل [انتخابات ریاست جمهوری] اکثریت مردم «انتخابات» را بایکوت کردند. با چه سناریویی روبرو خواهیم بود؟ احتمالاً انتخاب شدن دوباره جناح آقای احمدینژاد و قبضه شدن کرسیهای مجلس اسلامی توسط هم پیمانان ایشان. راستش را بخواهید، از زاویهی شفاف شدن ماهیت یک نظام ایدئولوژیک ـ اسلامی، که آموزههای «اسلامی» را در ارکان و ساختار حکومت، و در خلل و فرج جامعه گنجانیده، و از زاویهی انسانهای طالب حقیقت (بنده و شما را عرض میکنم) این انتخاب را باید به فال نیک گرفت ـ یا بهتر است بگویم این بایکوت را باید به فال نیک گرفت ـ چرا که دولت آقای احمدینژاد مظهر همان حکومتی است که آقای خمینی بشارتاش را به مردم داده بود. و اتفاقاً دلیل رجحان حکومت ایران به سالهای آغازین انقلاب را میبایستی رجحان یک پدیدهی اجتماعی به اصل و ماهیت واقعی خودش دانست. [اگر با این طرح موافقید] باز به جایی میرسیم، که شما مورد پرسش قرار بگیرید: چرا مثل گذشته این «انتخابات» را بایکوت نکردهاید؟
ـ عرض کردم خدمتتان، این بیانیهای که از طرف [ما] داده شده، صرفاً برای پشتیبانی از «کمیته» و اهداف آن است. برای تحریم انتخابات ما هنوز وقت داریم، و به احتمال قریب به یقین «ما» این انتخابات را تحریم خواهیم کرد.
* بخشی از اصلاحطلبان داخل ایران که هنوز به مقولهی اصلاحطلبی و اصلاح ساختاری در نظام اسلامی ایران اعتقاد دارند، از چند ماه قبل تلاش کردهاند که شرایط و فضای سیاسی پیش از خرداد 76 را دوباره زنده کنند، و به نحوی از انحاء امیدهای کاذبی در دل مردم، بهطور مشخص قشر جوان ایران روشن کنند. به زبانی، مردم را دوباره در مقام انتخاب بین «بد» و «بدتر» قرار دهند. جبههی ملّی ایران ـ امریکا در این رابطه چه تحلیلی دارد؟
ـ ما فکر میکنیم که دوم خرداد و جنبشی که به وجود آمد، زیاد هم بد نبود. یعنی سطح آگاهی مردم را بالا برد. آن هشت سالی که آقای خاتمی حکومت کرد، به هر حال دیدید که خیلی از روزنامهها بسته شدند، خیلی از اصلاحطلبان به زندان افتادند، و همین باعث شد که آگاهی ذهنی مردم بالاتر رود. آگاهی سیاسیای که مردم در زمان حکومت آقای خاتمی داشتند، با زمان حکومت آقای رفسنجانی اصلاً قابل مقایسه نیست. دوم خرداد دستاوردهایی داشت، و به هر حال زیاد هم بیخود نبود. ما دوم خرداد را فقط از این زاویه که «مردم گول خوردند» به آن نگاه نمیکنیم، بلکه فکر میکنیم، که دستاوردهایی هم داشت و...
* میتوانید تعدادی از دستاوردهای دوم خرداد را نام ببرید.
ـ بالاخره خواستههای مردم مطرح شد. مثلاً از شروع حکومت آقای خاتمی، جریان قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات افشا شد. اگر اصلاحطلبان به سر کار نبودند، اینها افشا نمیشد و مثل جنایتهای دیگر رژیم، پروندههایش بایگانی میشد. امّا دیدید، شکافی که در حکومت به وجود آمده بود، باعث شد که ماهیت خشن و خونخوار رژیم افشا شود. ضمن اینکه خواستهای مردم برای آزادی روزنامهها و آزادی دانشجویان مرتب مطرح میشد. و این موضوع به نظر من سهم عمدهای داشت، برای بالا رفتن آگاهیهای سیاسی مردم.
* شما به دستاوردهای دوم خرداد اشاره میکنید، امّا در فاصلهی کمتر از یک سال شعار «دموکراسی» آقای خاتمی به شعار «دموکراسی اسلامی» (که البته واژهی شتر گاو پلنگی است) و بعد از آن به «مدینه النبی» تغییر شکل داد. شاید این موضوع یک عوام فریبی بود، امّا مسئله این است که اگر این دوران دستاوردی داشته است، چرا از دل آن پدیدهای به نام احمدینژاد بیرون آمد؟
ـ به هر حال از دو زاویه میشود به پدیدهی دوم خرداد نگاه کرد. یکی آن چیزیست که شما به آن معتقدید: «عوامفریبی»، دیگر اینکه به هر حال یک فضای بازی ایجاد شد. آقای خاتمی دستاوردهایی داشت، ولی آن دستاوردها جوابگوی عطش مردم برای دموکراسی نبود. به این دلیل آقای احمدینژاد از دل این حکومت بیرون آمد، تا چهرهی عریان و بدون حجاب جمهوری اسلامی را نمایش دهد. یعنی آقای احمدینژاد چهرهی بزک کردهی جمهوری اسلامی نیست، چهرهی واقعی و بیحجاب جمهوری اسلامی است. من فکر میکنم مردم در این هشت سال جمهوری اسلامی مقداری بزک کردند، و ممکن است چیزهایی هم گیر آنها آمده باشد، در این هشت سال حکومت اصلاحطلبان. امّا دست آخر چون [دوم خرداد] جوابگوی صد در صد به خواستههای آنها نبود، دیگر نمیخواستند چهرهی بزک کردهی جمهوری اسلامی را ببینند و چهرهی بیحجاب و عریان آن ـ که نمودارش آقای احمدینژاد است ـ را ترجیح دادند. به نظر من آقای احمدینژاد پردهی آخر این حکومت است. یعنی جمهوری اسلامی از این بیحجابتر، بیپردهتر و عریانتر نمیتواند خودش را نمایش دهد. حال برگشت به اصلاحطلبان یا برگشت به آقای رفسنجانی، به نظر من اشتباه دیگریست، یک انحراف از مسیر دموکراسی است، که امکان دارد باز هم انجام بگیرد. برای اینکه آلترناتیو دیگری وجود ندارد؟
* آلترناتیو انقلاب چطور؟
ـ به هیچوجه! به آنچه که در صد سال گذشته در ایران اتفاق افتاده نگاه کنید. دو انقلاب را در هیچ کشوری شما نمیبینید. فکر نمیکنم...
* البته در هیچ کشوری هم یک رژیم ناهمزمانی مثل رژیم اسلامی ما ندیدهایم.
ـ درست است. فراموش نکنید که این رژیم، رژیم بحران است. یعنی مثل ماهی که به آب احتیاج دارد، این رژیم به بحران احتیاج دارد. آغاز این رژیم با گروگانگیری و جنگ بود، حالا هم بحران هستهای است. این رژیم بحرانزا است و شرط تداوم آن با بحران و بحران آفرینی است. به عبارت دیگر اگر فضای جامعه متشنج و بحرانزا نباشد، حیات این رژیم ادامه نخواهد داشت. امّا ادامه نیافتن حیات رژیم احتیاج به آلترناتیوی منسجم، منطقی و معقول دارد...
* که شما معتقدید چنین آلترناتیوی در ایران و خارج از کشور وجود ندارد؟
ـ دقیقاً!
* به هر حال «انتخابات» دیگری در پیشروی است و این بار هم با همان کارکرد رژیم اسلامی این انتخابات برگزار میشود. جبههی ملی ایران ـ امریکا از انتخابات و نتایج آن چه تحلیلی دارد؟
ـ در حال حاضر من نظر جبههی ملی را در این باره نمیدانم، چون هنوز راجع به آن بحث نکردهایم. امّا نظر شخصی من ـ همانطور که خود شما گفتید ـ این انتخابات انجام میشود و کسانی که مورد تأیید شورای نگهبان هستند، به مجلس راه خواهند یافت، و پایههای حکومت آقای احمدینژاد با این انتخابات از نظر خود رژیم مستحکم خواهد شد. این مسئله به نظر من خبر خوبی برای اپوزسیون ایران است. چون با یکدست شدن رژیم، و با تداوم اعمال فاشیستی و دیکتاتوری رژیم، اپوزسیون میتواند خودش را منسجم کرده و تبدیل به یک آلترناتیو شود. و ما نشانههای آن را در حال حاضر داریم میبینیم...
* میتوانید توضیح دهید از کدام نشانهها صحبت میکنید؟
ـ همین کمیتهای که برای انتخابات آزاد تشکیل شده، و شورایی که برای صلح دارد تشکیل شود.
* من با بخشهایی از جامعهی ایران ارتباط دارم. تا جایی که شنیدهام این مسئله [تشکیل این کمیتهها] در داخل ایران با سردی مواجه شده. امّا شلوغیها و حرفها در خارج کشور بوده است. این ادعای یک ژورنالیست است و نه یک فعال سیاسی. تشکیل این دو کمیته در ایران ابعاد مردمی نداشته و با ادعای شما منافات دارد.
ـ در مقایسه با چه چیزی؟
* در مقایسه با تبلیغاتی که شده، و در مقایسه با تبلیغاتی که شما میکنید.
ـ شما فرمودید که [کمیتهها] با استقبال روبرو نشده، من میپرسم در مقایسه با چه چیزی شما میفرمائید؟ آیا در مقایسه با «جنبش رفراندوم» میگوئید؟ اگر در مقایسه با جنبش رفراندوم است، من خیلی خوشحالم که این کمیته به آن صورتیکه «رفراندوم» در داخل و خارج از آن استقبال شد، از آن استقبال نشد. به خاطر اینکه هر جنبشی باید با یک زیر بنای مستحکم برپا شود. زیربنای مستحکم هم از “Grassroots” میآید...
* از ریشه.
ـ از ریشه، از جامعه میآید. اگر به اخبار توجه کرده باشید، تاکنون سه نشست در دربارهی «شورای ملّی صلح» برگزار شده. اولین نشست، نشست دانشجویان بود. دومی، نشست کارگران و سومین نشست، نشست روزنامهنگاران بود. و اینها اخبار خوبی است. یعنی مثل جنبش رفراندوم که حالت «دوپینگ» و بادکنکی داشت، این کمیته ندارد. یعنی این دارد از پائین شکل میگیرد، آن هم با مطرح کردن خواستههای صنفی و دموکراتیک مردم، که همان برقراری حقوق بشر است.
* با نزدیک بودن «انتخابات» و با امکانات محدود ارتباطی که دوستان شما دارند، و تمام وسایل ارتباط جمعی که در اختیار یک طیف از حاکمیت است، چطور امکان دارد که دوستان شما بتوانند با اقشار و طبقات مردم ارتباط بگیرند و اهداف خودشان را به میان آنها ببرند؟
ـ خب، به هر حال این کار سادهای نیست، امّا میبینید که دارد انجام میشود. همین سه نشستی که دربارهی شورای ملی صلح انجام گرفته، از طریق رسانههای مختلف ارتباطی نبوده، بلکه دهان به دهان گشته و افراد مختلف، از جمله دانشجویان، کارگران و روزنامهنگاران را بسیج کرده است. وقتی یک جنبش تودهای شود، شما احتیاج به رادیو و تلویزیون و رسانه ندارید...
* جدا؟! شما که در امریکا زندگی میکنید، این ادعا را میکنید؟
ـ ببینید، مگر دوم خرداد و آقای خاتمی روزنامه و رادیو تلویزیون در اختیار داشت...
* چون شما دوم خرداد را یک پدیدهی اجتماعی میبینید، آیا فکر نمیکنید این پدیده مربوط به دورهی معینی بود که تقریباً همهی کشورهای مهم اروپایی به جز یونان در عکسالعمل به رأی دادگاه میکونوس سفرای خودشان را از ایران فراخوانده بودند و رژیم اسلامی را در تنگناهای شدید اقتصادی و سیاسی قرار داده بودند؟ و به نحوی از انحاء این پدیده تمهیدی دولتی بود، برای خارج کردن فشار از کلیت رژیم؟ آیا هنوز استنباط شما از پدیدهی دوم خرداد اینگونه نیست؟
ـ من معتقدم که دادگاه میکونوس در این مورد [دوم خرداد] تأثیر داشت. امّا فراموش نکنید که حاکمیت صد در صد طرفدار آقای ناطق نوری بود. حتا خود آقای رهبر گفت که من به ناطق نوری رأی میدهم، و از مردم خواست که از ایشان حمایت کنند. و این یک «نه» خیلی بزرگی به حاکمیت بود. بنابراین من قبول ندارم که آمدن آقای خاتمی به خاطر دادگاه میکونس و به خاطر اینکه رژیم را برای جوامع بینالمللی بزک کنند، بود. آمدن خاتمی خواستهی مردم بود، و دیدید که حرکت دوم خرداد تبدیل به یک جنبش شد. اگر اخبار ایران را تعقیب کرده باشید، در هر کوی و برزنی، بچهها، زنان و دختران «چارت»های آقای خاتمی را پخش میکردند، و هیچکس اعتنایی به رسانههای رژیم نکرد. رسانههایی که صد در صد به دنبال آقای ناطق نوری بودند. استفاده از تجارب جنبشهای گذشته شرط اصلی و اساسی شکل گرفتن یک اپوزسیون منجسم و آلترناتیو است.
* شما اشاره کردید به بحرانهایی که رژیم اسلامی به وجود آورده و بحرانسازیهائی که کرده است. من با این بخش از اظهارنظرتان موافقم، امّا واژهی دیگری را به اظهار نظرتان اضافه میکنم، به نام سناریوسازی. رژیم در ساختن سناریوهای مختلف، که بخشی از آنها به بحرانهای اجتماعی منجر میشود، ید طولایی دارد. دوم خرداد بخشی از سناریوی بزرگی بوده که سالها طول میکشد تا بخشی از اپوزسیون ایران به چرایی و چگونگی آن پی ببرد. به هر حال، بگذارید این پرسش نهایی را با شما در میان بگذارم: آیا احتمال دارد که در آیندهای نزدیک، جبههی ملی ایران ـ امریکا، در رابطه با «انتخاباتی» که در پیشروی داریم، با دادن اطلاعیهای آن را بایکوت کند؟
ـ قطعاً!
* یعنی این احتمال وجود دارد؟
ـ بله، احتمال آن وجود دارد.
* از وقتی که آقای مهر در اختیارم گذاشتید، بینهایت متشکرم.
ـ من هم ممنونم از شما آقای خوشدل، و به شما تبریک میگویم برای سایت بسیار موفقی که دارید، و امیدوارم که موفق باشید.
* * *
تاریخ درج مصاحبه: 2 دسامبر 2007
تاریخ انتشار مصاحبه: 8 دسامبر 2007
منبع: www.goftogoo.net
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
حمایت جبهه ملی ایران ـ آمریکا از تشکیل «کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه»
جبهه ملی ایران ـ آمریکا ٬تشکیل «کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» با حضور ۲۳ تن از آزادیخواهان از جمله شخصیتهای ملی و سکولار نظیر آقایان عباس امیرانتظام٬ هرمیداس باوند ٬خسرو سیف ٬محمد علی دادخواه و دیگر فعالان سیاسی را اقدامی شجاعانه و گامی مقتدرانه در روند دمکراسی در ایران ارزیابی کرده و ضمن آرزوی پیروزی برای این کمیته ٬حمایت همه جانبه خود از اهداف این کمیته در راستای لغو نظارت استصوابی توسط نهادهای حکومتی و برگزاری انتخابات آزاد را اعلام میدارد .
هیئت اجرائیه موقت جبهه ملی ایران ـآمریکا
هرمز چمن آرا-یوسف عبدالله زاده-سخاوت علیزاده -علی غضنفری-محمد فاطمی-رضا قاسمیان -منوچهر قنبری-بیژن مهر
مشاوران شورایعالی جبهه ملی ایران-آمریکا
دریادار امیر هوشنگ آریان پور-دکتر بهرام بهرامیان -دکتر اردشیر لطفعلیان -دکتر محمد علی مهر آسا
31 اکتبر 2007