یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بر اساس پروژه ای که این دفتر در سالهای اخیر بدست گرفته ا ست مطلبی تحت عنوان " جنبش دانشجویی و مسئله قومی " را نگارش نموده که در این مطلب و سلسله مطالب و رفتارهای این خط فکری در سالهای اخیر رگه هایی از جهان وطنی و بی اعتنایی به حفظ تمامیت ارضی دیده میشود.
سالهاست در سایت ها و نوشته های خود واژه فعال هویت طلب را مطرح می نمایند ، با افراد تجزیه طلب جلسه و میتینگ برگزار می کنند و با نوشته های خود و بیانیه های جهت دار پروژه ملت سازی را دنبال میکنند .
برخی از این افراد در جلسات خود به دنبال حذف یکی از بندهای موجود در اساسنامه تحکیم وحدت که حفظ تمامیت ارضی است تلاش میکردند و برای مطرح ساختن خود با توجه به مشکلات درونی واختلافات وسیع و عدم اقبال در بدنه دانشجویی ، با دانشجویان شناخته شده کرد و ... همکاری می نمایند .
برخی از این دوستان در تحکیم وحدت در جلسه یا جلساتی از همکاری با نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی پشتیبانی کرده و صراحتا خواستار همکاری و همفکری با این نیروها بوده اند و همانگونه که می بینیم پروژه قومیت ها در این دفتر پس از آزادی اعضای شورای مرکزی آن شدت گرفت .
در این مطلب کوتاه تنها بیان چند نکته را ضروری میدانم و ضمن آن هشدار به این دوستان که اگر به واسطه رفتار شما کوچکترین اتفاقی برای کشور رخ دهد یا خونی به ناحق توسط هر رژیم مستبدی ریخته شود شما نیز در آن شریک خواهید بود.
در گستره ایران پهناور که با تکثر اقوام شبیه به یک موزائیک گردیده ، قرنهاست نه تنها جنگ ها و درگیریها در بین اقوام و حکومت مرکزی وجود نداشته است (بجز آذربایجان و کردستان با حمایت آشکار بیگانگان ) بلکه در حفاظت از ایران در طول مرزهای این کشور ، تمامی اقوام متحد ایستادگی و مقاومت نمودند تا تعرضی به مرزهای ایران صورت نگیرد . کردهای دلاور ایرانی در مرزهای شرقی(منطقه خراسان در سپاه نادر شاه ) بعنوان سربازان و سرداران وطن ، حافظان مرزهای ایران بوده اند و همواره شجاعت و دلاوریهایشان زبانزد بوده و هست ، در جنگ بین اعراب و ایران نیز آذریها و کردهای ایران هیچگاه صحنه و میدان جنگ با تازی را خالی نگذاشتند .
در ایران هیچگاه تبعیذ قومیتی وجود نداشته است و تنها فشار و تبعیذ بر روی مردم بر اساس مذهب آنان است ، مناطق غیر شیعه محدود به کردستان و سیستان و بلوچستان نیست در خراسان جنوبی و شمالی و بخش های ترکمن نشین شرایط زندگی و فشار تنها بدلیل مذهب این اقوام چنان است که به جرات می توان گفت در هیچ نقطه از ایران چنین شرایطی وجود ندارد .در اکثر بخشهای مرزی ایران که دارای مذهب سنی هستند هیچگاه در طول تاریخ از مذهب خود دست برنداشته اند و حتی در دوران صفوی که همه ایران به ضرب شمشیر پادشاه وقت به مذهب شیعه گرویدند در جنگهای خونین مقابل حکومت مرکزی ایستادند و در صورت شکست به خارج از ایران می گریختند و پس از آرام شدن فضا دوباره به کشور خود ایران باز میگشتند .
در بخشی از نوشته ایشان اشاره به چهار بخش از کشور ( آذربایجان ، کردستان ، سیستان و بلوچستان و خوزستان ) شده است . دو استان آذربایجان و خوزستان هیچگاه و در هیچ شرایطی تحت ستم قومیتی و مذهبی نبوده اند و حتی در هزار سال اخیر بجز دوران زندیه حاکمیت به دست ترک زبانان بوده است و اینک نیز در تمامی ارکان قدرت دارای مقامات ارشد و ذی نفوذ می باشند . در خوزستان نیز اگر گذری به آنجا داشته باشید متوجه خواهید شد که خوزستان و مردمش به لحاظ اجتماعی و اقتصادی و حتی صنعتی در شرایطی بهتر از برخی استانهای دیگر دارد و به هیچ عنوان تحت ستم قومیتی قرار ندارد و صدایی که از این دو بخش شنیده می شود صدای تجزیه طلبان پان ترک و پان عرب است حال چرا نگارنده مطلب " جنبش دانشجویی و مسئله قومیت " این دو بخش را نیز به مطلب خود می افزاید جای تامل دارد و نشان می دهد که برخی از اعضای دفتر تحکیم وحدت به دنبال پروژه ای خطرناک بوده که از آن تنها غرب و جمهوری اسلامی سود می برند .
در خصوص واژه هویت طلب قبلا مطلبی نگاشته ام که عینا در ذیل می آورم و به آن تنها این نکته را می افزایم که مگر این افراد تا به حال بی هویت بوده اند که اینک به دنبال هویت هستند و شما با این واژگان به دنبال ساختن هویتی غیر از هویت ایرانی برای این اقوام هستید .
تنهاهويت ، هویت ملي است
در این روزها واژگاني در ادبيات سياسي و مدعيان سياسي ورزي شكل گرفته كه ساليان دراز روشن فكران و
مليترين افراد كشور اين ادبيات را نه تنها بر نتافتهاند بلكه آنرا ريختن آب به آسياب دشمنان كشور از جمله گروههاي تجزيه طلب و غرب می دانستند و همواره براي جلوگيري از رواج اين واژگان تلاش خستگي ناپذير نمودهاند. با توجه به افزايش اين ادبيات لازم است گروههايي كه خود را بعنوان تشكيلاتي سياسي و معتقد به تمامیت ارضي ايران ميدانند كمي تدبير به خرج داده و ادبياتي همچون فعال هويت طلب و يا ملتهايايران را از نوشتار و بيانيههاي خود حذف نمايند تا زمينه ساز اتفاقات و حوادث رخ داده مانند حوادث برخي كشورهاي حتي اروپايي که دوچار تجزیه و فروپاشی شدند نگردند . در ذيل به توضیح برخي از اين واژگان و نتايج حاصل از آن ميپردازيم شايد بهانهاي گردد دوستان فعال ما در عرصههاي مختلف كه بارها و بارها مدعي شدهاند تمامیت اراضي جزء خطوط قرمز آنان ميباشد ادبيات خود را تغيير داده تا در آينده به همين دلائل نزد ملت و تاريخ سرافكنده نباشند .
تشكيل و بوجود آمدن ملت همواره به روند تكاملي جوامع بشر در طول قرنها وابسته است و در اين تكامل انسانها با يافتن وجوه مشترك مانند نحوه زندگي ، فرهنگ و اخلاقيات منحصر ، نژاد و . . . در يك منطقه مشخص جغرافيايي گرد هم ميآيند و يك ملت را تشكيل ميدهند و در ادامه اين تكامل و تبادل پاره فرهنگها كه زماني طولاني را در بر ميگيرد دگرگونيهاي بسياري رخ ميدهد و در اين دگرگونيها اجتماع از گروه به طايفه سپس به قبيله و پس از اتحاد قبايل به قوم و از قوم به ملت و سپس به ملت دولت تبديل ميگردد اين جريان و پروسه طولاني در علوم جامعه شناسي و مردم شناسي به تكامل اتنیكي مصطلح است . در اين راه پر فراز و نشيب تشكيل ملت با توجه به مسائل و رخدادهاي اين دوران و با در نظر گرفتن مرز شناخته شده جغرافيايي فضا براي اتحاد همچنان قويتر و انسجام بين اقوام مستحكمتر ميگردد تا اين مرز و وطن با كنار هم قرار گرفتن و مبارزه بتواند يكپارچگي خود را حفظ نمايد هماهنگونه كه در طول تاريخ با اتحاد بين اقوام متفاوت جنگهاي خونين بين مهاجمين به خاك و مدافعين از آن صورت گرفته است .
در هر حال هويت ملي در هر نقطه از جهان زماني خلل ناپذير ميگردد كه هم نژادي در بين اقوام در يك ملت نيز وجود داشته باشد كه خوشبختانه مناطقي از كشور عزيزمان ايران كه در قرن اخير زمزمهها و رفتارهاي تجزيه طلبانه در آنها وجود دارد از نابترين نژاد آريايي يعني قوم ماد ميباشند ولی متاسفانه برخي كاملاً مغرضانه و با اهدافي كاملاً مشخص در تضاد با منافع ملی در جهت اهداف غرب و حاکمان مستبد جمهوری اسلامی اقدام به هويت سازيهاي دروغين نموده و خود را غير آريايي و از ساير نژادها معرفي مينمايند . در هر صورت نقش غرب و استعمار در این جريان بسیار پررنگ و ماثر بوده است بعنوان نمونه رفتار كشور شوروي در تمام دوران تشكيل دولت و عليالخصوص در سالهاي پس از 1320 در ايران (آذربایجان ) و يا ميتوان به مصاحبه لري گينگ در سيانان با نوه وینسون چرچیل رجوع كرد كه عنوان داشت پدر بزرگم هميشه افسرده و ناراحت بود از اينكه چرا نتوانست كشور كردستان را تشكيل دهد و باز هم ميتوان نمونههاي تاريخي فراواني از بحرين ، هرات ، بلوچستان مثال زد و يا حتي تلاش بريتانيا براي جدا كردن خوزستان از ايران و چپاول نفت آن را عنوان نمود در هر حال در صورت تعریف هویت ملی بر اساس منافع و مصالح کشور و مردم و همچنین یک ملت متحد بسیاری از دست درازیها به مرزهای کشور و شیطنت های خائنین داخلی با اتحاد ملت خنثی میگردد.
تعاريف متفاوتي از ملت توسط جامعه شناسان و دانشمندان مطرح گرديده هيومز می گوید : ملت تجمع افراد است كه در طول زمان خصايل مشترك پيدا كردهاند و ج – ستالين تعريف قابل توجيهي در خصوص ملت ارائه مي نماييد ( ملت اشتراك پايداريست از افراد كه در اثر عوامل تاريخي تركيب يافته و براساس اشتراكات زيرين پديد آمده است : اشتراك سرزمين ، اشتراک نژادی ، اشتراك زندگي اقتصادي و اشتراك زبان كه به صورت اشتراك در خصوصيات ويژه فرهنگ ملي متجلي ميگردد .
هويت ملي از مباني و مبادي اصلي مفهوم كشور – ملت است . اجزاء تشكيل دهنده هويت ملي را بايد به عنوان ساختارها و سازههاي همبستگي كه بنيادهاي اساسی تشكيل دهنده و مشروعيت بخش به يك كشور را تشكيل ميدهد قلمداد كرد . امروزه در جهان بيش از 150 كشور داراي اقوام متفاوت يا چند قومي ميباشند كه با قوام بخشيدن به عناصر مورد اشاره در هويت ملي در كمال آرامش در كنار يكديگر ميزی اند و يك كشور ملت را تشكيل دادهاند كنگره ملي آفريقا تحت رهبري نلسن ماندلا در منشور 1951 ، آزادي كامل آفريقاي جنوبي و سقوط رژيم آپارتاید را مطرح نمود و در آن تاكيد گرديد كه آفريقاي جنوبي بايد توسط خود مردم آفريقا اداره گردد و همه اقوام ساكن آفريقا بايد در برابر قانون مساوي باشند ، همه مردم و باشندگان آفريقاي جنوبي بايد در حاكميت سهيم باشند تبليغ در جهت برتري نژادي و قومي قانوناً جرم اعلام گرديد . مردم آفريقاي جنوبي بعد از پيروزي در مبارزات خود بر ضد آپارتاید به انتقام گيري از همديگر متوصل نمي شود بلكه با مصالحه ملي راه ملت واحد آفريقاي جنوبي در پيش گرفته ميشود . همانگونه كه در طول اين نوشته مطرح گرديد عموم كشورهاي جهان كه داراي ملتي چند قومي ميباشند با معرفي تنها يك هويت بعنوان هويت ملي باتمام توان در جهت حفظ يكپارچگي و وحدت ملت و كشور تلاش مينمايند اما در اين ميان كشورهايي بودهاند كه با پذيريش وجود ملتها در درون كشور و نفوذ بيگانگان يكپارچگي خود را از دست داده و حتي در اندك زمان قابل تصور ملتهاي معرفي شده كه با اينگونه تعاريف رشد كرده و شكافي عميق در جامعه ايجاد نموده تبديل به يك كشور ملت شدهاند .
سياست ورزان و فعالين سياسي كشور بايد متوجه اين خطر بزرگ در جهت از دست دادن يكپارچگي كشور با استفاده از واژگان نادرست و محرك و همچنين تقويت گروههاي تجزيه طلب با این واژه ها باشند و تنها هويت شناخته شده با احترام تمام به كليه اقوام ، فرهنگها و مذاهب و همچنين تقويت و انسجام بين آنها هويت ملي که انسجام بخش ملت است را معرفي نمايند .