تازه ترین رویداد های مربوط به بحران هسته ای و سیاست خارجی حاکمیت ایران حکایت از آن دارد که آخرین روند مذاکرات و گفتگو ها به بن بست می رسند و جمهوری اسلامی با دست خود همه فرصت ها و امکانات را برای حل مساله بر باد مید هد. این درحالی است که جمهوری اسلامی در مقابله با فاز تازه ای که محتملا با اعمال فشارهای اقتصادی بین المللی و حتا تدارک مقدمات عملیات نظامی از سوی آمریکا و متحد ینش آغاز می شود هیچ برگ سیاسی مهمی برای بازی دراختیار ندارد.
به علت همین بی بضاعتی سیاسی است که سران نظام به این فکر افتادند که با نامه پراکنی فلسفی الهی احمدی نژاد به جرج بوش، شاید بتوانند بدون پرداخت هیچ امتیازی به غرب و بدون سرافکندگی نزد "امت اسلام"، این اجماع جهانی را بشکنند واگر شده حتا به طور موقت راهی برای نجات از این مخمصه بیابند. اما بی اعتنایی آمریکا به این تاکتیک و واکنش سرد غرب و جامعه بین المللی به این ابتکار خام، گره مشکلات جمهوری اسلامی را محکم ترکرد. اکنون آمریکا با صراحت و از موضعی بالاتر از گذشته اعلام می کند که حاضر به مذاکره مستقیم با ایران نیست و در همین رابطه متحدین اروپایی اش به بهانه دادن فرصت تازه به ایران برای پذیرش توقف غنی سازی ولی در واقع برای متقاعد کردن روسیه و چین به صدورقطعنامه مجازات های اقتصادی آغاز این مرحله را تدارک می بینند. این وصعیت بی تردید برای آینده و سرنوشت کشورما نگران کننده است . تحریم های اقتصادی حتا آنچه به عنوان تحریم های هوشمند خوانده می شوند برای زندگی و زیربناهای اقتصادی ایران آسیب زننده است، چه رسد به اقدامات نظامی . بی تردید دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای تهدید مهمی برای غرب به حساب می آید . منافع استراتژیک و جهانی غرب آن ها را به این مساله حساس می کند . اما منافع و حساسیت مردم ایران و نیروهای دموکراتیک چیست؟ به باور ما آنچه منافع واقعی مردم ایران را چه کوتاه مدت و چه دراز مدت تهدید می کند بمب اتمی نیست، بلکه خود انرژی هسته ای است.
در این چالش میان غرب با جمهوری اسلامی اختلافات بر سر این است که آیا ساخت نیروگاهای هسته ای با هدف ساخت سلاحهای اتمی صورت می گیرد یا اهداف صلح آمیز دنبال می شود؟ آیا صلح آمیز بودن اهداف جمهوری اسلامی در برابر غرب برای مردم و آینده ایران هم صلح آمیزو بی مخاطره است؟ تردیدی نیست که سلاح اتمی بنا به ماهیت نابود کننده خاص آن مناسب جنگ های داخلی و یا سرکوب جنبش های مردمی نیست و به اصطلاح مصرف داخلی ندارد و اساسا وسیله ای در خدمت توازن قوا ی نظامی و سیاسی میان کشور ها و بلوک های نظامی است. وبه همین علت جمهوری اسلامی زیر فشار فزاینده خارجی چه بسا که نطارت بر مقاصد نظامی آن را در اختیار سازمانهای جهانی مربوطه قرار دهد. ولی بر خطرات فاجعه آمیز زیست محیطی آن که بخشهای وسیعی از کشور را برای سالیان سال تهدید به آلودگی و نابودی می کند، چه کسی نظارت خواهد کرد؟ آیا اصولا این خطرات قابل کنترل و نظارت کردنی هستند؟ واقعیت خلاف این است و به همین علت بسیاری از کشورهای غربی علی رغم برخورداری از استانداردهای ایمنی و کنترل خطرات ناشی از زباله های اتمی و اداره کلیت این صنعت، برنامه برچیدن مجموعه این تکنولوژی را در دستور کار خود دارند. به این علت علیرغم افزایش سرسام آور مصرف انرژی در جهان، در 20 سال گدشته 17 کشور از مجموع 31 کشور دارای انرژی هسته ای از ایجاد نیروگاه های جدید هسته ای خودداری کرده اند. ایتالیل 15 سال پیش هر 4 نیروگاه هسته ای خود را تعطیل کرده است. پارلمان آلمان رای به تعطیلی همه نیروگاه های هسته ای این کشور تا سال 2023 داده است و و اسپانیا در یک زمانبندی چند ساله نیروگاهای خود را برخوا هد چید... پرسشی که برای ما ایرانیان بایستی در مرکز توجه قرار گیرد نه « حق و حفوف هسته ای » که مسئولین جمهوری اسلامی ایران عوامفریبانه می حواهند آن را به غرور ملی ایرانیان گره بزنند، بلکه این است که آیا اصولا تامین انرژی از طریق نیروگاه های هسته ای برای ایران با توجه به موقعیت ژئوپلتیک کشور ما و با توجه به منابع عظیم نفت، گاز وخورشید عقلانی است؟ آیا انرژی هسته ای از نظر اقتصادی و تکنوبوژیک به صرفه و از نگاه تاثیرات آن بر آلودگی هوا و سلامت زیست ــ محیط رویکردی صحیح می باشد؟ آیا واقعا آنگونه که جمهوری اسلامی در تبلیغات عوامفریبانه خود عنوان می کند، دست یابی به نکنولوژی چرخه سوخت هسته ای کشور ما را از نظر توسعه صنعتی به مدار جدیدی از پیشرفت ارتقا خواهد داد؟
مسئولین جمهوری اسلامی برای مقابله با جامعه جهانی سعی می کنند با بهره گیری از احساسات ملی گرایانه مردم ایران یک اجماع ملی را سازمان دهند. ولی مصداق این داعیه استقلاال و حق خواهی چیزی شبیه به داشن حق خود کشی است. به قول نشریه نامه "براي كشوري كه اگر سالي باران بسيار ببارد، سيل هستيِ مردمش را به يغما بُرده و اگر باران كم ببارد، روستاييانش هزارهزار مجبور به ترك ديار خويش و رويآوردن به شهرهايي ميشوند كه خود در معرض خطر جيرهبندي آب و تأمين حداقل معاش هستند" دستيابي به تكنولوژي غنيسازي با آن همه مخاطرات ناشی از زباله های اتمی و زواید رادیو اکتیو چه معنایی جز بازی با زندگی مردم و نسلهای آینده دارد. زبا له های هسته ای بسیار خطر ناک تر از سلاحهای هسته می باشند. با تاثیرات دامنه دار تر و دراز مدت تر. همان قدر که دولت ها و کشورهای دیگر از سلاح هسته ای رقبای خود وحشت دارند و برای جلو گیری از ساختن آن تلاش می کنند . نیروهای دموکرات و مردم دوست و صلح طلب باید نسبت به این انرژی مخرب در کشورشان حساسیت داشته باشند. اینکه بخشهایی از مردم ایران تحت تاثیر تبلیغات به اصطلاح ملی گرایانه حاکمیت کنونی قرار گرفته اند و از شعار انرژی هسته ای "حق مسلم ماست "دفاع می کنند، دلیلی بجز بی اطلاعی آنان از عوارض زیان آور این این صنعت ندارد . زیان های اقتصادی این پروژه برای مردم ایران سرسام آور است. تا همین مرحله مجموعه تاسیسات هسته ای زمینی و زیر زمینی جمهوری اسلامی برای مردم ایران میلیاردها دلار هزینه برداشته است. در صورتیکه بر اساس داده های دانشمندان و کارشناسان انرژی اگر ایران به مدرنیزاسیون نیروگاههای برق خود الویت می داد، می توانست تولید برق را به ۵۵۰۰۰ مگاوات افزایش دهد. این مقدار ۱٨۰۰۰ مگاوات بیش از تولید کنونی است که معادل ۲۰ نیروگاه هسته ای شبیه نیروگاه بو شهراست. امار و ارقام نهادها و کارشناسان انرژی در جهان گویا تر از همه شعار های عوامفریبانه جمهوری اسلامی است، بویژه برای کشوری چون ایران که بر روی دریایی ار منابع نفت و گاز خوابیده است و منبع بیکران انرژی خورسیدی را در اختیار دارد. افکار عمومی در ایران باید آگاه شود که:
ــ بر اساس برآورد کارشناسان انرژی، هزینه ایجاد یک نیروگاه هسته ای سه برابر یک نیروگاه گازی با توان تولید برق یکسان می باشد. ایران دارای دومین منابع شناخته شده گاز در جهان می باشد. با استفاده از 1،4 % از کل ذخایر گازی ایران می توان معادل 7 نیروگاه اتمی بوشهر با طول عمر هریک 40 سال ایجاد کرد. آنچه که جمهوری اسلامی از مردم و افکار عمومی ایرانیان پنهان می کند و نکته اساسی در شک و تردید کشورهای غربی به صلح آمیز بودن تلاش های هسته ای دولت ایران می باشد، این واقعیت است که؛ بر پایه آمار سرویس جهانی اطلاعات درباره انرژی، کل منابع شناخته شده اورانیوم ایران برای استفاده تنها 7 سال یک نیروگاه اتمی مثل بوشهر کقایت می کند و ایران برای ادامه حیات نیروگاه های اتمی گریزی از تهیه اورانیوم چه به شکل خام یا غنی شده آن از دیگر کشورهای دارای ذحایر اورانیوم ندارد. در حالی که براساس آمار سازمان انرژی هسته ای در وین میزان کل ذخایر اورانیوم شناخته شده در جهان تنها برای مصرف 40 تا حداکثر 60 سال در جهان کقایت می کند.
ــ از نظر صنعتی توانائی یک کشور در غنی سازی اورانیوم تا حد استفاده در نیروگاه های هسته ای، نشانه توسعه صنعتی و تکنولوژیک آن کشور نیست. گواه آنکه در جهان کسی کشور پاکستان را که توانائی غنی سازی اورانیوم تا حد تولید سلاح هسته ای را داراست، سمبلی از کشور پیشرفته صنعتی با سطح بالای تکنولوژی نمی شناسد. از آنجا که بخش خصوصی صنعتی در ایران بدلایل مخاطرات امنیتی و محیط ــ زیستی امکان مشارکت گسترده در فعالیت های مربوط به تکنولوژی هسته ای را دارا نخواهد بود، پیشرفت دولت در این رشته ایران را به مدار بالاتری از توانائی تکنولوژیک و توسعه صنعتی ارتقا نخواهد داد، بلکه دولت را به عامل قدر قدرت تری در زندگی سیاسی ــ اجتماعی ایرانیان تبدیل می کند و در عمل به مانعی اساسی در توسعه سیاسی کشور تبدیل می شود .
ـ کارشناسان و دانشمندان انرژی، انرژی خورشیدی را انرژی آینده جهان می نامند و اکثر کشورهای صنعتی به آن بعنوان منبع لایزال انرژی که با توسعه و پیشرفت در زمینه تکنیکی آینده انرژی در جهان را تامین و به مسئله بحران و کمبود انرژی پایان می دهد می نگرند و بر این اساس سرمایه گذاری های مالی و انسانی گسترده در این رشته انجام می دهند. تکنولوژی انرژی خورشیدی به دلیل هزینه پایین، طول عمر طولانی، حفظ پاکیزه گی محیط زیست و امکان دسترسی آسان به آن با توجه به میزان فراوان نور خورشید در کشور ما می باید در اولویت دولت ایران قرار گیرد. بوبژه آنكه زباله هاي انرژي هسته اي بعلت تشعشعات شديد راديو آكتيو ساليان طولاني مي بايست با هزينه بسيار هنگفت تحت مراقبت شديد قرار گيرند. و با وقوع سوانح طبيعي مثل زلزله كه ايران در يكي از مراكز آن قرار دارد، و يا حتا سوانح يا اشتباهات كاري احتمال از كنترل خارج شدن و يا انفجار در نيروگاه ها افزايش مي يابد و كابوس فاحعه هسته اي و پيدايش چرنوبيل هاي ايراني با آلودگي هوا، محيط زيست و منابع زير زميني آبها جان و سلامتي ميليون ها از مردم كشور ما و ديگر اهالي منطقه را تهديد مي كند.
واقعیت آنستکه کشور ما مشکل اساسی یا موردی بنام بحران انرژی ندارد. مشکلی اگر هست بی خبری جامعه ما از نیاز ها و معیار های امروزی رشد و ترقی است . مشکل همین " اجماع ملی" کاذب بر پایه تمایلات ملی گرایانه دوران " جنگ سرد " است که اگاهانه از جانب نظام جمهوری اسلامی بر کوره آن دمیده می شود. تردیدی نیست که نیروهای دموکرات ایران با یک چنین ملی گرایی و غرور های کاذب فرسنگ ها فاصله دارند . آنها نه فقط از این اجماع های پوچ و دروغین حمایت نمی کنند، بلکه به سوی اتحادهایی گام برمی دارند که عظمت و سربلندی کشور را بر بنیان های دموکراتیک , توسعه صنایع و سرمایه های زیر بنایی و صلح آمیز و در هم پیوندی با اقتصادیات جهانی شالوده ریزی می کنند.
اتحاد جمهوریخواهان ایران ــ فرانکفورت
20 مای 2006