حضور فعال در انتخابات ، در تمامی دنیا نیاز به بستری بسیار مهم یعنی آزادی انتخابات و اطمینان از سلامت آن و برگزارکنندگان آن انتخابات دارد که با این شرایط ، تمامی جریانهای سیاسی ، مدنی و مردم در انتخاب ، فرد مورد نظر خود ، از هر اندیشه که باشد پا به میدان می گذارند .در کشور ما در این سه دهه به غیر از دو انتخابات اول انقلاب که هم احزاب سیاسی در آن حضور داشتند و هم به دلیل انقلاب و شور حاکم بر مردم ، انتخاباتی داغ و نسبتا سالم برگزار گردید . با قدرت گرفتن جریانات مذهبی و حاکمان کنونی و سرکوب شدید منتقدان و مخالفان ، دیگر شاهد برگزاری انتخابات سالم در ایران نبودیم و ردصلاحیت ها ، تنگ شدن حلقه خودیها توسط حاکمان ، تقلب های انتخاباتی و ... به شکل روز افزون در ایران بوجود آمد .
در سال 1376 سید محمد خاتمی ، آیت الله زاده ی روحانی ای که سابقه وزارت و مدیریت در کشور را داشت به واسطه شعارهای خاص انتخاباتی ، حضور گسترده مردم در انتخابات و از همه مهم تر به دلیل اختلاف میان ریاست جمهوری وقت آقای هاشمی رفسنجانی با آقای خامنه ای ، توانست علیرغم میل بسیاری در حکومت وارد کاخ ریاست جمهوری شود .
در اینجا قصد ، بررسی عملکرد آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوریشان نیست ولی اشاره این نکته را بسیار ضروری می دانم که آقای خاتمی در طول دوران ریاست جمهوری در زمینه اقتصاد ، دیپلماسی و شرایط اجتماعی به گواه آمارها در سه دهه گذشته موفقترین رئیس جمهور ایران بوده اند و حداقل ، دستاوردهایی در دوران ایشان حاصل گردید ، اما عدم ایستادگی ایشان در تداوم اصلاحات و کوتاه آمدن در برابر قدرت و هراس از رویارویی سبب گردید ، آقای خاتمی علیرغم استعفای دهها نفر از نمایندگان مجلس به دلیل رد صلاحیت ، ابتدا ودر گام اول مجلس را به جریان مخالف اصلاحات واگذار نماید و در گام بعدی در انتخابات ریاست جمهوری انتخاباتی را برگزار نماید که کمتر جریان سیاسی مهر تایید بر صحت آن نهد و دو کاندیدای مطرح در آن طی نامه هایی از نخواستن یا نتوانستن آقای خاتمی بگویند و شکایت نزد خدا برند ! که این گام دوم درواقع تیر خلاص به اصلاحات و حداقل دستاوردهای حاصل شده در هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی بود .
امروز پس از گذشت یک دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد ، با توجه به عملکرد بسیار ضعیف وی و بحران های پیاپی حاصل از عمل احمدی نژاد بر کشور ، آقای خاتمی مجددا احساس وظیفه ! نمودند و خود را نامزد ریاست جمهوری کرده اند ، اما آیا ایشان می توانند پیروز این انتخابات باشند ؟
اساسا خواسته های ملت ایران و شعارهای آقای خاتمی در عرصه انتخابات به کدام سمت و سو خواهد بود که بتواند در رقابت با سایر نامزدها پیروز میدان باشد ؟
باید منتظر بود و دید ، البته آقای خاتمی اخیرا در اظهار نظری بر پایبندی خود بر قانون اساسی جمهوری اسلامی و همچنین اصل ولایت فقیه تاکید کردند و حتی به عقب تر سال 76 بازگشتند چراکه در آن سالها از تغییراتی در قانون اساسی صحبت می کردند ولی امروز خیر .
با توجه به شرایط امروزی کشور و مشکلات و بحرانهای تشدید شده در بخش سیاست داخلی ، دیپلماسی ، آزادیهای اجتماعی و سیاسی و همچنین مباحث اقتصادی ، تردیدی نیست که این بخش ها از اولویت های شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی برای نامزدهای ریاست جمهوری از جمله آقای خاتمی است . ولی آیا این مسائل از سوی حاکمان نیز به عنوان بحران تلقی می گردد ؟ به طور قطع در بخش عمده ای حکومت نه تنها شرایط را خطرناک نمی بیند بلکه آنرا بعنوان بزرگترین پیروزی پس از انقلاب معرفی می نماید و آنرا حاصل عملکرد محمود احمدی نژاد میداند ، لذا آقای خاتمی با انتخاباتی بسیار دشوارتر از دوم خرداد 76 روبروست . از سوی دیگر برخی بر این باورند که با توجه به اینکه آقای خامنه ای عدم رضایت خود را نسبت به کاندیداتوری آقای خاتمی به وی گوشزد کرده ، حضور ایشان را باید به فال نیک گرفت و از ایشان حمایت کرد ، برخی دیگر شرایط کشور را بازگو و اینبار از در منافع ملی وارد میشوند و به فکر نجات کشور هستند و برخی دیگر بر نگاه مسئولانه بر ملت و کشور تاکید دارند و آقای خاتمی نیز به همین دلایل که در سخنان خود نیز اظهار داشتند بطور جدی ! نامزد ریاست جمهوری شدند .
با وجود این مسائل ، موانع و نیازها آیا حجه الاسلام خاتمی می تواند پیروز میدان انتخابات ریاست جمهوری دهم باشد ؟
به باور من تمامی شواهد نشان می دهد که پیروزی آقای خاتمی در شرایطی که اینک بر کشور حاکم است اتفاقی نزدیک به غیر ممکن است .
دارا بودن تمامی ابزارهای رسانه ای در دست رقیب اصلی یعنی محمود احمدی نژاد ، انتصاب نزدیکترین دوست خود بعنوان وزیر کشور و مجری انتخابات ، حمایت آقای خامنه ای از رئیس جمهوری کنونی ، همراه نمودن ارگانهای دولتی و نظامی و تاثیرگذار در عرصه انتخابات به صورت علنی و تخصیص بودجه های کلان دولتی به آنها و افزایش بودجه حتی تا 50 برابر به مساجد و ارگان های مربوطه ، عدم همراهی خیل عظیمی از رای دهندگان 1376 با آقای خاتمی و ... دلایلی است که شانس آقای خاتمی را برای ورود به کاخ ریاست جمهوری به حداقل رسانده است .
هراس نظام از تحولات و اعتراضات داخلی چنان شدت گرفته که اینبار اختیاراتی به بسیج و سپاه پاسداران واگذار نموده که می توانند به راحتی هر منتقد و مخالفی را به اتهام انقلاب نرم سرکوب و از سر راه بردارند و با این احساس خطر تحت هیچ شرایطی تمایلی برای بازگشتن فضای بین سالهای 76 تا 84 را که اندکی فضای تنفس برای احزاب ، نهادهای مدنی ، سندیکاها و ... ایجاد شد را ندارند .
همچنین با توجه به تغییر لحن غرب در ادامه تسریع ایران در پروژه اتمی و عدم امنیت خاورمیانه با سرمایه گذاری در لبنان ، فلسطین ، عراق و افغانستان و نزدیکتر شدن به مرزهای آمریکا به واسطه سرمایه گذاری در کشورهایی چون ونزوئلا ، بولیوی و ... ، تصور پیروزی بزرگی در حاکمیت جمهوری اسلامی پدید آمده که غرب با این رفتارها ناگزیر به عقب نشینی شده است ! باید بر سیاست های کنونی در عرصه بین المللی پای فشرد و از حضور شاه سلطان حسین ها در حکومت و دولت پرهیز کرد ! این نیز یکی از دلایل بسیار مهم مخالفت آقای خامنه ای نسبت به حضور آقای خاتمی در انتخابات و تلاش وی برای انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد است .
در کنار این مسایل بازهم می بینیم که حذف نهادها و ارگان های تعیین کننده بودجه و نظارت بر صحت اجرای آن توسط دولت نهم ، سبب گردیده که دست بخش عمده ای از قدرتمداران در تخصیص بودجه به بخش های مورد نظر خود که با حضور سازمان برنامه و بودجه میسر نمی بود ، توانسته اند هم در داخل و هم در خارج ، سرمایه گذاری های بسیاری در جهت کسب منافع شخصی و گروهی و به ادعای خود مستحکم نمودن پایه های نظام نمایند و حضور فردی چون خاتمی و بازگشایی مجدد سازمان برنامه و بودجه موانعی را در مقابل آنان قرار خواهد داد .
به باور من هیچگونه افق روشنی در اینکه در انتخابات دهم شانسی برای ریاست جمهوری مجدد آقای خاتمی وجود داشته باشد ، نیست و ایشان وارد بازی سوخته ای شده اند که تنها بازار انتخابات را به نفع نظام داغتر می نماید مگر اینکه تا زمان انتخابات تحولات بزرگ وخاصی رخ دهد .