""به نظرمن بسياري از ضربههايي كه كشور متحمل شد، ناشي از همان گروگانگيري و اشغال سفارت است". اين قسمتي از اظهارات دكتر محمد ملكي اولين رئيس دانشگاه تهران پس از انقلاب است كه در زمان اشغال سفارت نيز در اين پست حضور داشت. با وي از آن روزها سخن گفتهايم.
از واقعه ۱۳ آبان بگوييد...
در آبان سال ۵۷ قبل از پيروزي انقلاب، سازماني تحت عنوان سازمان ملي دانشگاهيان در دانشگاه تهران بوجود آمد. اين سازمان سراسري از سوي استادان مبارز تشكيل شده بود و از دانشگاه ها و شهرستان هاي ديگر هم عضو داشت. در ۱۳ آبان ۵۷ اين سازمان درمسجد دانشگاه تهران يک مراسم سخنراني برگزار کرد. در آن روز عده زيادي در مقابل دانشگاه جمع شده بودند. گروهي هم با استفاده از موقعيت قصد داشتند سر در دانشگاه را كه بر آن نوشته بود "اين دانشگاه در زمان اعليحضرت همايوني ...." تخريب کنند. در اين ميان عده زيادي از دانشجويان و دانش آموزاني كه براي شركت در مراسم، به آنجا آمده بودند، کوشيدند وارد دانشگاه شوند. در آن زمان رياست دانشگاه به عهده دكتر عبد الله شيباني بود. به هر حال تجمع مردم و هجوم جوانان براي ورود به دانشگاه، منجر به برخورد با نيروهاي نظامي و در نهايت کشته شدن دو يا سه نفر شد. چندين نفر هم زخمي شدند. اين در زماني بود كه ديگر فضاي سياسي شكسته شده بود، و از اين رو دوربين تلويزيون كه در حال فيلمبرداري بود، همان شب ماجرا را پخش کرد. دكتر ابوالفضل قاضي، وزير وقت علوم، فرداي روزي كه فيلم از تلويزيون پخش شد، نامه اي به روز نامه ها نوشت و عنوان کرد كه ديگر تحمل اين وضعيت را ندارد و استعفاي خود ا به ازهاري نخست وزير دولت نظامي داد. در واقع ۱۳ آبان از اينجا مطرح شد، يعني روزي كه به دانشجويان و دانش آموزان در دانشگاه تهران حمله كردند. اين جريان به دنبال خود به تحصن ۲۵ روزه استادان دانشگاه تهران منجر شد و استادان ديگري نيز در وزارت علوم به متحصنين پيوستند، كه در آخر منتهي شد به شهادت استاد نجات الهي. پس از آن در ۲۳ دي ماه ۵۷ با حضور مرحوم طالقاني، استادان از تحصن دست کشيدند و دانشگاه بازگشايي شد. تا اينکه در ۱۳ آبان ۵۸، يعني در سالروز واقعه حمله به دانش آموزان، عده اي از دانشجويان دانشگاه هاي مختلف از ديوارهاي سفارت آمريکا بالا رفتند که داستان هاي بعدي و جريان گروگانگيري را به دنبال داشت.
در واقع دو حرکت دانشگاهي در اين روز به هم پيوند خورده. ارزيابي شما از پيامدهاي اين حرکت چيست؟
اگر اولين حرکت، بعدي داخلي داشت، حرکت دوم موجب بسياري از وقايعي شد كه بعداً در ايران پيش آمد، از جمله جنگ با عراق، واقعه طبس و حتي مسايل اتمي كه امروز وجود دارد.
آقاي دكتر، چرا دولت موقت نتوانست موفقيتي در حل اين مساله داشته باشد؟
دولت موقت پس از اين اتفاق استعفا داد. از سوي ديگر بهتر است اين مسايل را كساني كه در جريان آن قرار داشتند روشن كنند. البته خيلي از آن افراد، امروز به نادرست بودن اين حركت اذعان دارند و اظهار مي كنند كه ما از اين جريان بسيار متضرر شديم. اولين ضرر آن هم قرار دادي بود كه آقاي بهزاد نبوي در الجزاير امضا كرد كه هنوز ملت ايران تاوان آن را مي پردازد. همين تازگي ها، برخي از گروگان ها شكايت هايي را تنظيم كرده و ميليون ها دلار غرامت گرفته اند. من دقيقاً يادم مي آيد كه وقتي اين قرارداد امضا شد، بحث هاي زيادي بدنبال داشت و بخصوص برخي روي مسايل مالي تكيه مي كردند؛ اما آقاي بهزاد نبوي جمله اي گفتند که دقيقاً به ياد دارم، مبني بر اينكه "اينقدر چرتكه نندازيد". البته اين نکته را هم بايد گفت كه دولت بازرگان، به دليل آنکه اهرم هاي قدرت در اختيار كسان ديگري بود، از اين مساله به عنوان بهانه اي براي استعفا استفاده كرد.
شما در زمان اشغال سفارت آمريكا رييس دانشگاه تهران بوديد. در آن زمان مناسبات بين دانشجويان و انجمن هاي اسلامي چگونه بود؟ اصلا چرا اشغال سفارت توسط دانشجويان پيرو خط امام اجرا شد؟
تقريبا تا سال ۵۴ فضاي دانشگاه آرام و بر آن، يكرنگي حاكم بود. اما مصادف با تجزيه گروه ها و قبول ماركسيسم از سوي برخي از مجاهدين، در دانشگاه ها دودستگي به وجود آمد و انجمن هاي اسلامي تشكيل شد، كه اغلب اعضاي آنها از مجاهدين خلق و تعداد معدودي هم از نهضت آزادي و جنبش مسلمانان مبارز بودند. گروه هاي تندرويي هم بودند كه هم موضع ضد مجاهد خلقي داشتند و هم خط امامي بودند. از آنجا كه مجاهدين خلق موضع ضد امپرياليستي داشتند، بنابراين جريان جديد براي اينكه ثابت كنند آنها نيز ضد امپرياليست هستند ترتيب اشغال سفارت آمريكا را دادند. اين چيزي بود كه در آن زمان مطرح بود، اما حالا نقش موسوي خوئيني ها و يا مرحوم احمد خميني يا اطرافيان ديگر امام چه بود، معلوم نيست. من شخصاً به اتفاق چند نفر ديگر فرداي روز اشغال سفارت به آنجا رفتيم و با آقايان گفت و گو كرديم. ما تأكيد داشتيم كه مواظب باشيد مبادا اين حركت بحراني شود و خطراتي را به دنبال داشته باشد. آن موقع بحث باز جويي ها و ... از اعضاي سفارت مطرح نبود. بعد ها وقتي از موضوع با خبر شديم، با اين كارها موافقت نكرديم.
با اين حساب به نظر شما چريك هاي فدايي و مجاهدين خلق در ۱۳ آبان ۵۸ نقشي نداشتند؟
چرا عده اندكي بودند، اما بعد شرايطي بوجود آمد كه يا خودشان آمدند بيرون و يا آنها را بيرون كردند. برخي از اين افراد اعتراض داشتند كه تعدادي از اسناد به بيرون از سفارت منتقل مي شود .
آيا امكان داشت مساله طوري اداره شود كه در دراز مدت در خدمت منافع ملي باشد؟
بله، حتما مي شد. کما اينکه خودشان هم مدام مي گويند قصد شان اين نبود كه تا اين حد ادامه داشته باشد.
اين رويداد چه تاثيري در دانشگاه ها گذاشت؟
اولين تأثير و نتيجه اش اين بود كه ديديم اين افراد دفتر تحكيم وحدت را ايجاد كردند. بعد هم بحث تصفيه دانشگاه ها و اسلامي شدن دانشگاه ها را مطرح كردند و سپس به نام انقلاب فرهنگي مسايلي را ايجاد كردند كه در پي آن دانشگاه بسته شد. خسارات اين مساله هنوز ادامه دارد.
در آن زمان رسانه ها و مطبوعات متعددي وجود داشت و اخبار هم آزادانه به چاپ مي رسيد. آيا پيش از آن اخبار و يا تحليل هايي مبني بر اشغال سفارت در مطبوعات و رسانه ها و حتي محافل سياسي مطرح نبود؟
نه با توجه به اينكه پيش از آن دوبار اشغال شده و مورد مخالفت دولت قرار گرفته بود، ما احتمال اشغال مجدد نمي داديم. وقتي هم در ۱۳ آبان ۵۸ اشغال شد گمان مي كرديم امري موقتي است. فکر مي كرديم فقط يك تو دهني به آمريكا است.
يعني به نظر شما ابتدا مي توانست يك تو دهني به آمريكا باشد، اما بعدها به امر ديگري تبديل شد؟
بله، كش که پيدا كرد تبديل به چيز ديگري شد و مسايل ديگري را به دنبال خود آورد كه از جمله مي توان به جنگ و قرار داد الجزاير اشاره كرد. اكنون حتي مي توان گفت نقش انگليس هم در اين ماجرا قابل كتمان نيست.
حدود ۲۶ سال از اشغال سفارت آمريكا، كه منجر به قطع روابط ديپلماتيك بين دو كشور شد، مي گذرد. به نظر شما اكنون در اين راستا چه بايد کرد؟
به اعتقاد من امروز مسايل جهان را مي توان با گفت و گو حل كرد. من اعتقادم بر اين است كه مشكلات ما با آمريكا، بيشتر از آن که واقعي باشد، انتزاعي است. بنابراين مي توان آنها را با مذاكره رفع كرد. ولي متأسفانه اكنون در شرايطي هستيم كه حل اين مشكلات با مذاكره و گفت و گو، بسيار دشوار شده است.